
هم صله و نصیبی از آن خردمندان (بسملهنگاری) آیات خود (صنعتی) پر فراز از آن (صنع) یگانه است.» (هراتی، 1378: ش 12) (تصویر 2-31)
«خلاقیت و ابتکار هنرمندان ایرانی، با الهام از همکاران صوفی و شاعرشان، تقریباً حدومرزی نداشت. کتیبهها، حتی در دورترین گوشههای امپراطوری ایران هم در سدههای پنجم و ششم، استادی آنها را نشان میدهند. مخصوصاً، “الله” که مقدسترین نامهاست و عبارت مقدس بسمالله در شکلهای همیشه نو نگاشته شدهاند. مگر سنت پیامبر وعده نمیدهد که «آن که بسمالله را زیبا بنویسد، از مواهب بسیار برخوردار میشود.» (اتینگهاوزن، یار شاطر، 1379: 199) استاد امیرخانی در تأیید تحقیقات بهعملآمده توسط دکتر هراتی، میگوید: «نقاشی-خط یا خط-نقاشی، یا یک هنر ملی و کلاسیک یا تلفیقی، در هر حال هرچه باشند همه اینها آثار بدیعی هستند سرشار از تمام ارزشهایی که میتوانند جذابیتی را ایجاد و فضایی را به وجود آورند که در وهله نخست، اثری زیبا باشند و امتیازات آن را به نمایش بگذارد و در مرحله بعد، الهامبخش بیننده است و حس کمالطلبی او را ارضاء میکنند .» (الماسی، 1383: 12)
2-7-2- سیاهمشق
«سیاهمشقنویسی از اواخر قرن دهم هجری قمری در ایران رایج شده بود و از نیمه دوم قرن سیزدهم شکوفا شد؛ سیاهمشقهای هنرمندانی چون میرزا غلامرضا اصفهانی و میرحسین و میرزا محمدرضای کلهر از نمونههای نابتر خوشنویسی هستند.» (افشار مهاجر، 1384: 140)(تصویر 2-32)
«سیاهمشق در حقیقت از گرایشها و ذوق خوشنویسان ایرانی در نقاشیکردن خط بوده است. این گونه سیاهمشقها صرفاً از دیدگاه فرم و برای ایجاد کمپوزیسیونهای زنده و زیبا و خلق اثر هنری مورد توجه هنرمند قرار گرفت. اما این آثار نتوانست به عنوان آثار مستقل در هنرهای تجسمی، فارغ از قواعد خوشنویسی، که به هر روی هنرمند را محدود میساخت، خود را نشان دهد. چنان که اشاره شد، بهرهگیری از عنصر خط برای پدید آوردن تابلوی نقاشی در هنر گذشته سابقه داشت اما آنچه اکنون در جریان شکلگیری بود، به اصطلاح مدرنیزه کردن این هنر به شمار میرفت.» (گودرزی، 1380: 160)
«توجه به سنت خوشنویس ایرانی به ویژه در بخش سیاهمشق نویسی در قرون گذشته موجب شده است این نحوه ترکیب نوشتار ردپایی از تکنولوژی امروزی از خود به جای بگذارد که گاه به صورت محصور در اشکال، انسان، حیوان، میوه بوده و گاه به صورت خط-نقاشی و ترکیب تایپوگرافی طراحی شده است.» (چاریی، 1386 :28) و هنوز «خطاطان ایرانی، همانند حسین ضیائی، توانایی آن را دارند که نگارهها یا نتایج تصویری شگرفی از تکرار و درهم اندازی کلام توحید اسلامی (لا اله الا الله) به وجود آورند. اما در شکلهای شباکمانند یا شبیه به نمودار عالم وجود (در هنر بودایی) که گامی فراسوی سنت و راهگشا به سوی اکتسابات تازه چون ترسیمگریهای چاپ نقشی (گرافیک) برای نوپردازیهای آتی، میتواند بود.» (فریه، 1374: 313)
از هنرمندان معاصر میتوان عمادالکتاب، علیاکبرخان کاوه، محمداحصایی، رضا مافی، جلیل رسولی و این اواخر علی شیرازی و صداقت جباری را نام برد.رضا مافی، از پیشگامان مکتب سقاخانهای، «با وامگیری از هنر ظریف و متعالی نستعلیق نویسی و استفاده از شکل زیبای تزئینی آن، شکل جدید و تلفیقشدهای از رنگها و ترکیببندیهای متأثر از تمدن و زمان حاضر با اساس و شیوه و استخوانبندی اصلی خط نستعلیق به وجود آورد. وی بیشترین استفاده از شکل تمرینی نستعلیق نویسی موسوم به سیاهمشق که در آن برای استفاده کامل از تمام سطح کاغذ و همچنین سنجش یکسانی حروف، کلمات را نزدیک و گاه روی هم مینوشتند، به عمل آورده است. (تیموری، 29:1391) جلیل رسولی خوشنویس و خط-نقاش معاصر بر این اعتقاد است که «ریشه خط-نقاشی در سیاهمشق است و با همین باور میتوان شکل تکامل یافته برخی از خط-نقاشیهای معاصر را با ریشه سیاهمشق مورد مطالعه قرار داد.» (تیموری، 1391: 150) (تصویر 3-33 تا 35)
2-7-3- جانـورنگــاری
«در خط جانورنگاری42، ساختار حروف و ارتباط آن با یکدیگر به شکل جانوران، مانند پرندگان است و گاه نیز شکل اندام انسان که میتوان آن را انساننگاری یا آدمسازی43 خواند.» (فریه، 1374: 300) «تاریخ ابداع آن به قرن 9-15 برمیگردد. در این روش اغلب از ثلث، نسخ، تعلیق یا نستعلیق استفاده میشود.» (سفادی، 1380 : 35) «برخی از خوشنویسان، تحت تأثیر فرقه حروفیه و علاقه آنها به تجربیات جدید کوشیدند شکل نوشته را با محتوای آن تطبیق دهند. ما به کبوترهایی برمیخوریم که از بسمالله ساخته شدهاند و کبوتر زیارتگاه مرکزی مکه که نقش مهمی در شعر فارسی متأخر داشته است. (تصویر 2-36) “لکلک” مؤمن با تکرار لک همیشه خدا را میستاید: «الملک لک، العّز لک، الامر لک؛ چنان که در اشعار سنایی و مولانا آمده است.(تصویر2-37) به این دلیل، شکل این مرغ را با کلمه بسمالله ساختهاند و همچنین شکل خروس را که نه فقط در سنت بومی ایران، بلکه در اسلام نیز اهمیت دارد زیرا پرندهای فرشتهسان است که مسلمین را برای اقامهی نماز صبح فرامیخواند. سپس نام، علی(ع) شیر خدا را هم میتوان به شکل شیری بر ساخته از اوراد ثوابآمیز و یا اشعار فارسی ستاینده شجاعت خستگی ناپذیر و نیروی کوبندهی او مجسم کرد.» (اتینگهاوزن؛ یارشاطر، 1379: 217) «مشهورترین حیوانی که با اتصال حروف شکل میگرفت، شیر بود.» (شیمل، 1381: 25) (تصویر 2-38) «برخی هنرمندان قادر بودند حروف درشت قلم ثلث را با انگشتان برهنه بنگارند یا اینکه شیوههای اختصاصی برای خود ابداع کنند، از جمله مولانا محمد چپنویس که با جفتوجور ساختن حروف اشکالی از میان آدمیان و جانوران به وجود میآورد. حتی محمود نیشابوری با نوشتهای به قلم ثلث هیئت شیری را نمایان ساخته است. نیز در مواردی دیگر، تصاویری از انسان و جانـور با جملات دینی به خط ” غبـار” نحیف و نازکاندام ساخته شده است. » (فریه، 1374: 312) (تصویر 2-39)
2-7-4 -توأمـان
توأمان شیوهای تفننی در خوشنویسی ایرانی بوده است که در آن از ترکیب کلمات و حروف، صورت انسان و یا حیوانات یا نوشتهای جدید تشکیل میشود. این خط تفننی که بیشتر توسط مبتکر آن کار شده را میتوان از ریشههای اولیه نقاشی خط امروزی محسوب کرد. «ابتکار این خط مربوط به خوشنویس و شاعر خوش قریحه اواخر سده نهم و اوایل دهم هجری مجنون پسر کمالالدین محمود رفیقی (متوفی ۹۵۱ ه.ق) (لغتنامه دهخدا، 1389) میدانند که به واسطه آن که گاهی به دست چپ کتابت میکرد و گاهی نیز کلمات را از چپبهراست و وارونه مینوشت و همه تذکرهنویسان معتقدند که در چپنویسی کسی به قدرت او نیامده است، از این رو معروف به “مجنون چپنویس” بود. (بیانی، ۱۳۶۳: 920)
مجنون رفیقی هروی در رساله تألیف خود به نام “خط و سواد” ضمن ارائه شرح حال خود درباره این ابداعش که آن را مزید بر اختراعات قبلی خود میداند نوشته: (همان)
توأمان مخترع مجنون است کز قلم چهرهگشاییها کرد
تا شدم مخترع و صورتکش خطکم صورتکی پیدا کرد
سام میرزا صفوی، دومین پسر شاه اسماعیل اول درباره این خط مینویسد: «و صورت آن خط چنان بود که در دو صورت خط در او خوانا بود» (لغتنامه دهخدا، 1389) با توصیف سام میرزا، خط توأمان خطی است که حروف سیاه و فضای باقیمانده سفید هر دو قابل خواندن و دارای معنی باشد. گلستان هنر تألیف قاضی احمد منشی قمی تألیفشده به سال ۱۰۰۶ هجری قمری درباره خط توأمان نوشته: «از ترکیب کلمات آن صورت انسان و حیوان به هم میرسید و از جمله این مصراع را: نرخ شکر و قند شکست از شکرستان از دو طرف نوشته بود، به صورت سه چهار آدمی که بر زیر یکدیگر بوده باشند و صورت و خط هر دو در کمال خوبی و مرغوبی بود.» (بیانی، 1363: 920) براساس این توصیف، خط توأمان بسیار شبیه به خط طغرا و انواع خطوط تفننی که از ترکیب حروف، شکلی مانند مرغ بسمله و مانند آن تولید میشود بوده است. در فرهنگ آنندراج، تألیفشده در 1888 میلادی آمده است: «خط توأمان به اصطلاح خوشنویسان آنست که بر دو ورق صفحه کاغذ نقوش مختلف کشند که هرگاه هر دو صفحه را روی هم گذارند، صورت حرف برنگ سفید از آن نمایان شود.» (لغتنامه دهخدا، 1389)
2-7-5- گلـزار
« شیوه گلزار در دورهی قاجار رواج داشته است، یعنی خط را مینوشتند و کپی میکردند و بعد داخل خط یا متن صفحه را رنگآمیزی میکردند، یا گل و بوته میانداختند، یا فنون دیگری مثل کارهای اسماعیل جلایر، حسن زرینقلم، ملک محمد قزوینی و کسان دیگر.» (احصائی، 1365: 144)
از اسماعیل جلایر قطعه خط گلزاری موجود است به قلم نستعلیق جلى با مرکب، شامل بیتى از سعدی: «به غنیمت شمر ای شمع دم عیسى صبح تا دل مرده مگر زنده کند کاین دم از اوست» که در دو سطر تحریر شده و متن خط با گلوبرگ، و فواصل قطعه جابهجا با نوشتههایى به خط نستعلیق ریزتر با سفیداب تزئین شده است و اندازه آن، 6/108 در 5/51 سانتىمتر است. این اثر و چند قطعه دیگر از این نگارگر به همین شیوه برجاست که در موزه رضا عباسى و مجموعههای خصوصى در تهران و دیگر نقاط جهان نگاهداری مىشود.» (آتابای، 1353) آنه ماری شیمل بر خوشنویسی تزئینی اواخر قرن سیزدهم تأکید خاصی داشته است. او دراینباره بیان کرده است: «جای شگفتی نیست که غربگرایی نیز در خوشنویسی عربی و ایرانی سده سیزدهم اثراتی بر جای گذاشت و این در زمانی بود که برخی از هنرمندان ایرانی کوشیدند سبکی مشابه آرت نوو44 پدید آورند. نتایج آن، همچون اشعاری که در جهان اسلام در خلال نخستین دورهی نفوذ فرهنگ غربی سروده شد، چندان رضایتبخش نیست.» (اتینگهاوزن، یارشاطر، 1379: 215)
در مورد تأثیر شیوه گلزار برخط-نقاشی معاصر میتوان گفت که «قطعات و تابلوهای خط-نقاشی اسماعیل جلایر که با قلممو مینویسد و حروفی که روی هم قرار میگیرند با سایه روشن برجسته میشوند از پیش نمونههای خط-نقاشی معاصر هستند که صد سال پیش کار شدهاند.»(آغداشلو، 1385: 188) (تصویر 2-41)
2-7-6 – طغـرا
«نگارش کلمه یا جمله به صورت پرنده، شیر و یا جانوران دیگر در ارتباط با طغراکشی پدیدار شد. در ایران خوشنویسانی چون ملک محمد قزوینی (فعال در میانه سده 19-13هجری) حسن زرینقلم (تاجالشعرا) (فعال در اوایل سده 20-14هجری)، طغرای ابتکاری و مرغ بسمالله می ساختند.» (پاکباز، 1387: 350) «طغرا به وسیله نسل موفق خوشنویسان ترک تکامل یافت و به بالاترین حد ظرافت زیبایی و تزئینی رسید.» (سفادی، 1380: 35) (تصویر2-42) این خط تفننی همچنین به «مهرهای خطاطیشده به شکل بتهجقه ایرانی گفته میشود که به عنوان امضاء برای سلطانها در خاورمیانه، به ویژه سلاطین عثمانی، به کار میرفته است. در برخی مناطق آسیا مهرهای مشابه نیز دیده شده است که طغرا اندکاندک در معنی فرمان و منشور به کار برده شده است.» (کزازی، 1374: 45)
«سلاطین و امرای آن زمان، به ویژه پادشاهان مشرقزمین، برای خود علامت و یا نشانهای از خط ثلث اختیار میکردند که بیشتر به صورت امضاء و یا مهر بوده است. طغرانویسی یا به عبارت صحیحتر، طغراکشی که از هنرهای دوره سلجوقی به بعد بوده، در این دوره به سادگی گرایش یافته و رفتهرفته در اواخر دوره صفوی از شکل پیچیده و مفصل خود بهکلی خارج و به صورت سادهای درآمد که ادامه آن را تا دوره قاجار نیز میتوان دید.» (چاریی، 1383) «سلاطین عثمانی علاقه داشتند حروف نامشان را با مهارت و استادی در اطراف سه ساقه عمودی به یک فرم بیضیشکل متمایل به چپ بنویسند، شاید این تداعیکننده نمونههای باقیمانده امضاءهای حکام عثمانی همچون خط طغرای عثمانی باشد که از بهترین نمونههای مهارت هنر اسلامی است.» (شیمل، 1381: 23) «گرچه پیشینه طغرا در ایران تا دوره سلجوقی میرسد اما قدیمیترین صورت آن تاکنون جز آل تمغای غازانخان و سلطان احمد جلایر دیده نشده و بعد از آن نوعی شبیه طغرا بر بالای فرمانهای شاهان صفوی و نادرشاه و غیره دیده میشود که با سبک طغرای عثمانی مغایرت دارد.»
