
م در فرایند طراحی یک برنامه آموزشی محسوب می شود یک مدل آموزشی برنامه را در مسیر صحیح شروع کرده و هدایت آن را تا مراحل ارزشیابی ادامه می دهد(24). تئوریهای رفتاری هم برای فهم و هم برای مداخلات با هدف افزایش رفتارهای بهداشتی بسیار مهم هستند(25). در انجام مداخلات آموزشی استفاده از تئوریهای رفتاری مانند مدل اعتقاد بهداشتی، تئوری رفتار برنامه ریزی شده، تئوری انتشار نوآوری و حمایت اجتماعی می تواند ظرفیت بالقوهای برای اثر بخشی این مداخلات ایجاد کند(26).
1-7) مدل اعتقاد بهداشتی 3(HBM )
مدل اعتقاد بهداشتی مدل رفتاری – بهداشتی جامعی است که بین سالهای 1950 تا 1970 میلادی توسط گروهی از روانشناسان اجتماعی از قبیل روزن استاک و همکاران به دلیل عدم پذیرش مسایل بهداشتی توسط مردم و برای رسیدن به هدف آموزش بهداشت یعنی تغییر رفتار طراحی وارائه گردیده است (27). این مدل یکی از تئوریهایی است که منحصرا برای رفتارهای مربوط به سلامت بوجود آمده است(18) و برای تنظیم چهارچوب کلی موضوع مورد مطالعه است که بررسی را در جهت جواب به سوالات آن هدایت می کند و زمینه مداخلههای رفتاری را در بررسی برای جستجوی اطلاعات، علاقه مند شدن و انگیزش به سمت تصمیم گیری جهت اتخاذ رفتارهای پیشگیری کننده فراهم می کند (29،28). این مدل به منظور توضیح دلایل عدم مشارکت افراد در برنامههای پیشگیری کننده بر اساس اعتقادات شخص میباشد که اگر افراد خود را در معرض خطر جدی احساس کنند و معتقد باشند که راهی جهت کاهش ابتلا و یا شدت بیماری وجود دارد در فعالیتهای پیشگیری شرکت می کنند(30). یعنی بر اساس این مدل رفتار فرد تابعی از دانش و عقاید اوست ، این مدل مشخصا تاکید میکند که درک فرد از آسیب پذیری نسبت به یک مسئله یا مشکل تصمیم وی را در رابطه با رفتارهای بهداشتی تحت تأثیر قرار خواهد داد(31). این مدل از جمله الگوهای دقیق و مهمی است که رابطه بین اعتقادات بهداشتی را با رفتار نشان می دهد(32). به این صورت که فرد اعتقاد داشته باشد در خصوص یک مشکل و مسئله خاص بهداشتی حساس بوده و مستعد ابتلا به آن مشکل یا بیماری است، مشکل مذکور به عنوان یک مشکل جدی مورد توجه فرد قرار گیرد، فرد متقاعد شده باشد که فعالیتهای درمانی یا پیشگیری مؤثر هستند، فرد متقاعد شده باشد که فعالیتهای درمانی یا پیشگیری گران نیستند، فرد متقاعد شده باشد که اقدامات بهداشتی را سریعا و بی درنگ انجام دهد(33). همانطور که ذکر شد مدل اعتقاد بهداشتی بر ادراک افراد متمرکز است، بنابراین آموزش دهندگان بهداشت در هنگام استفاده از آن باید به صورت واقع بینانه آموزش دهند(34).
سازههای اصلی مدل شامل:
1- حساسیت درک شده
2- شدت درک شده
3-منافع درک شده
4- موانع درک شده
5- راهنماهای عمل
6- خودکارآمدی
حساسیت درک شده
درک فرد از احتمال تجربه وضعیتی که ممکن است سلامتیش را تحت تاثیر قرار دهد و او را مستعد بیماری سازد(29،28). به این معنا که فرد تا چه حد خود را از نظر ابتلا به بیماری حساس میداند و چه قدر احتمال میدهد بیماری یا شرایط خاص برایش ایجاد شود(32،25). برای مثال مادری که احتمال بیشتری میدهد که کودک او نیز به بیماری مبتلا میشود، بیشتر به نشانههای خطر توجه می کند.
شدت درک شده
اعتقاداتی که فرد اثرات یک بیماری یا وضعیت بغرنج را بر خود و امور مربوط به خود احساس میکند(29،28). به این معنا که درک فرد در خصوص وخامت و جدیت بیماری یا شرایطی نظیر مرگ، معلولیت و غیره تا چه حد می باشد(32،25). برای مثال مادری که معتقد است عدم توجه به نشانههای خطر در کودک می تواند باعث مرگ وی شود، بیشتر به آنها توجه می کند.
مجموع این دو سازه(حساسیت و شدت درک شده) را به عنوان تهدید درک شده بیان می کنند.
منافع درک شده
اعتقاد و درک درباره مفید بودن اقدام جهت کاهش خطر بیماری یا درک فواید حاصل از انجام یک اقدام بهداشتی(29،28). به معنای عقیده شخص در مورد سود و منفعت ناشی از اتخاذ رفتار توصیه شده در کاهش خطر یا شدت بیماری است(32،25). برای مثال مادری که معتقد است با اقدام به موقع می تواند از عوارض بیماریها پیشگیری کند بیشتر به نشانههای خطر توجه دارد.
موانع درک شده
عواملی که مانع از انجام رفتار بهداشتی می شوند، به گونهای که علی رغم آن که فرد معتقد است با انجام رفتارهای بهداشتی مزایای مفیدی به دست می آورد، ممکن است عمل اتخاذ نشود که این به خاطر موانع بالقوه منفی میباشد(29،28). به معنای عقیده فرد در مورد هزینه های واقعی آن رفتاراست، یعنی هر رفتار بهداشتی ممکن است با موانع و مشکلات همراه باشد که فرد به تجزیه وتحلیل این موانع می پردازد (32،25). برای مثال مادری که معتقد است برای مراجعه به پزشک هنگام بروز نشانههای خطر در کودک هزینهها زیاد است کمتر به پزشک مراجعه می کند.
راهنماهای عمل
محرکهایی که از درون یا بیرون بر فرد اثرگذاشته و سبب میشوند تا فرد رفتارهای پیشگیریکننده مطلوب را اتخاذ نمایند(29،28). محرکهایی که تصمیم گیری را سرعت می بخشند که یا داخلی هستند مانند نگرانی که سبب میشوند فرد برای رفع آن رفتاری را انجام دهد، یا خارجی هستند مثل روابط بین افراد که به فرد کمک میکنند رفتار خاصی را انجام دهد(32). برای مثال مادری که نگران سلامت کودکش می باشد و یا در مورد سلامتی کودکش از پزشک کمک می گیرد بیشتر به نشانههای خطر در کودک توجه دارد.
خودکارآمدی
اطمینان فرد به توانایی خود در پیگیری یک رفتار (22) و اینکه فرد متقاعد شود که اقدام بهداشتی را سریعا و بی درنگ انجام دهد(33). برای مثال مادری که میتواند نشانههای خطر را در کودک تشخیص دهد بیشتر به آن نشانهها توجه دارد.
و در انتها عملکرد یا همان رفتار بهداشتی مورد نظر میباشد که متأثر از سازه های فوق است. در این مطالعه عملکرد همان مراقبت از کودک دارای نشانه خطر میباشد(شکل شماره 1).
شکل شماره 1: نمای شماتیک مدل اعتقاد بهداشتی
1-8) دلایل به کار گیری مدل اعتقاد بهداشتی
مدل اعتقاد بهداشتی یکی از اولین الگوهایی است که از تئوریهای علوم رفتاری برای بررسی مشکلات مرتبط با سلامتی استفاده میکند و به طور وسیعی برای توضیح رفتارهای پیشگیرانه به کار برده شده است(36،35). چارچوب مفهومی الگوی اعتقاد بهداشتی ارائه شده در اوایل 1950 برای پنج دهه، یکی از الگوهای توضیحی و پیشبینانه بود که از آن به صورت گستردهای به عنوان ابزار برنامهریزی آموزش بهداشت در جهت ارتقاء تبعیت از رفتارهای پیشگیرانه استفاده شده است(38،37). بنابراین در این مطالعه از مدل اعتقاد بهداشتی که بیشتر بر پیشگیری تکیه دارد و متوجه رفتار های مرتبط با سلامتی است و به موجب آن فرد هنگامی یک عمل بهداشتی انجام میدهد که حساسیت، شدت و ارزش آن عمل را درک کند، به عنوان یک چارچوب مرجع اعتقاد استفاده شده است(39). مطالعات نشان میدهندکه مادران آگاهی و عملکرد مناسبی در خصوص نشانههای خطر در کودکان بیمار ندارند(3) و این در حالی است که مادر به عنوان اولین مراقبت کننده کودک بیشترین نقش را در حفظ سلامتی او دارد لذا لازم است که مادران آگاهی و عملکرد کافی را در این زمینه برای تغییر رفتار به دست آورند برای رسیدن به چنین هدفی شناخت عوامل مؤثر در تغییر رفتار، دستیابی به تغییر را آسان خواهد کرد. بنابراین ارائه آموزش در خصوص نشانههای خطر در کودکان با استفاده از مدلهایی که عوامل مؤثر بر رفتار را شناسایی میکنند ضروری میباشد. یکی از این مدلهای مؤثر در امرآموزش همانطور که ذکر شد مدل اعتقاد بهداشتی است. این مدل رفتار را تابعی از دانش و نگرش فرد میداند و با توجه به اجزایی که دارد براساس این اندیشه تدوین شده است که موجب ادراک افراد از یک تهدید سلامتی میشود و رفتار آنها را به سمت سلامتی سوق میدهد به این صورت که میتواند حساسیت و شدت درک شده مادران را در خصوص نشانههای خطر در کودکان بالا برده و با توجه به منافع و موانع درک شده، راهنماهای عمل و خودکارآمدی، مادران را به سمت اقدامات مناسب در خصوص نشانههای خطر در کودکان هدایت کند، یعنی آموزش بر اساس این مدل از طریق افزایش حساسیت درک شده، نگرش مادران در خصوص احتمال بروز نشانههای خطر در کودکانشان را بالا برده و از طریق آموزش جزء شدت درک شده نگرش مادران در خصوص عوارض ناشی از عدم مراقبت از نشانههای خطر در کودکان را افزایش میدهد که مجموع این دو عامل یعنی حساسیت درک شده و شدت درک شده باعث تهدید درک شده در مادران نسبت به این عوارض میشود، تهدید درک شده همراه با منافع و موانع درک شده یعنی همان تجزیه و تحلیل فواید حاصل از مراقبت از نشانههای خطر در کودک و تجزیه و تحلیل موانع انجام مراقبت از نشانههای خطر در کودک و همچنین خودکارآمدی یعنی باور مادران از توانایی خود در جهت مراقبت از نشانههای خطر در کودک در کنار راهنماهای عمل یا محرکهایی که از درون و بیرون بر مادران اثر میگذارند از قبیل پرسنل بهداشتی و درمانی، رسانههای جمعی، کتاب و غیره، یا ترس از عوارض ناشی از عدم مراقبت از نشانههای خطر یا احساس آرامش درونی به دنبال مراقبت از کودک دارای نشانههای خطر و غیره مادر را به سمت انجام رفتارمناسب یعنی مراقبت از کودک دارای نشانههای خطر سوق میدهد. این مطالعه با توجه به اولویتهای پژوهشی معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی اراک به دلیل آگاهی و عملکرد ضعیف مادران در خصوص نشانههای خطر در کودکان کمتر از پنج سال در شهر اراک انجام شد. همچنین پژوهشی که توسط سجادی و شمسی (1388) در اراک انجام شد بیان نمود که مادران عملکرد ضعیفی در زمینه پیشگیری از تشنج ناشی از تب داشتند و به این نتیجه رسیدند که آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی باعث ارتقاء عملکرد مادران می شود(11). بنابراین با توجه به این که عدم آگاهی و عملکر دمناسب مادران در خصوص نشانههای خطر در کودکان یک مشکل رفتاری – بهداشتی است بررسی آن نیز باید از طریق آموزش با استفاده از مدلهای رفتاری – بهداشتی صورت پذیرد و همچنین به این دلیل که پژوهشی در زمینه تاثیر آموزش با استفاده از مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتار مادران در خصوص نشانههای خطر در کودکان یافت نشد، لذا این طرح به منظور تعیین تاثیر آموزش براساس مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتار مادران در خصوص نشانههای خطر در کودکان کمتر از پنج سال انجام گرفت به آن امید که نتایج حاصل از انجام این پژوهش انگیزهای برای سایر پرسنل بهداشتی و درمانی جهت استفاده در امرآموزش هر چه بهتر در این زمینه باشد و در نهایت با ارتقاء سطح آگاهی و عملکرد مادران در خصوص نشانههای خطر در کودکان از مرگ و میر و عوارض بیماریها در آنها پیشگیری شود.
1-9) تعاریف نظری و عملی واژه ها
نشانههای خطر (Danger Signs )
تعریف نظری: علایمی در کودک که بیان کننده احتمال وجود عفونت باکتریال (مشکل جدی) در وی میباشد که شامل تنفس تند، تشنج،استفراغ مکرر و غیره میباشد(2).
تعریف عملی: علایمی در کودک که نشانه هشدار به حساب میآیند مثل تنفس تند، سیانوز، رنگ پریدگی و غیره.
تنفس تند (Fast breathing)
تعریف نظری: اگر تعداد تنفس کودک کمتر از دو ماه60 بار و بیشتر در دقیقه، کودک دو ماهه تا دوازده ماهه 50 بار و بیشتر،کودک دوازده ماهه تا پنج ساله40 بار و بیشتر باشد نشان دهنده تنفس تند میباشد(2).
تعریف عملی: تعداد تنفس کودک در دقیقه بیش از حد معمول.
عفونت های حادتنفسی (Acute Respiratory Infection)
تعریف نظری : عفونتهای که باعث آماس در هر جای دستگاه تنفس از بینی تا حبابچههای ریه میشوند و بسته به محل عفونت، عفونتهای حاد تنفسی فوقانی و تحتانی را شامل میشود(6).
تعریف عملی: بیماریهایی که دستگاه تنفسی از بینی تا ریهها را درگیر میکنند و با علایمی مثل سرفه، تنفس صدادار و غیره در کودک ایجاد میکند .
اسهال Diarrhea) (
تعریف نظری : به دفع سه بار یا بیشتر مدفوع آبکی و یا شل در24ساعت گفته می شود(10).
تعریف عملی: مدفوع شل و آبکی که در صورت تداوم کودک را دچارکم آبی
