
چگونگی سود فراهم آورد.
قابلیت مقایسه اطلاعات مندرج در گزارشگری مالی را ارتقاء دهد.
کمک به ارزیابی انعطافپذیری و وضعیت نقدینگی.
کمک به پیشبینی جریانهای نقدی آتی.
کلیه دلایل فوق، هر یک بهنوعی به محدودیتهای حسابداری تعهدی ارتباط مییابد. علیرغم وجود این محدودیتها نمیتوان گفت که اطلاعات حسابداری دارای بازده اطلاعاتی نمیباشد بلکه اطلاعات صورت جریانهای نقدی در کنار سایر صورتهای مالی گزارششده اطلاعات بیشتری را بهمنظور تکمیل اطلاعات قبلی فراهم مینماید. در صورت اینکه جریانهای نقدی، جریانهای وجوه یا سود حسابداری کدامیک در مورد پیشبینی جریانهای نقدی آتی بهترند نمیتوان نظر قطعی داد. فلسفه افشاء بر این اساس استوار است که اطلاعات مفید بالقوه به هزینه مربوط به تهیه و افشاء آن اطلاعات موردبررسی قرار گیرد و درصورتیکه منافع ناشی از ارائه آنها به مراتب بیش از هزینه تهیه و گزارش آنها باشد، افشاء شوند. بر این اساس صورت گردش وجوه نقد بهعنوان یکی از مبانی اطلاعاتی سودمند مطرح است که هزینه تهیه و ارائه آن نیز بسیار اندک است، زیرا اطلاعات مندرج در این صورت مالی چیزی بیش از تلخیص و طبقهبندی مجدد اطلاعات حسابداری مربوط به یک دوره مالی به شکل دیگر نیست (قناتی، 1389، 27).
بدیهی است که جریانهای نقدی در ارزیابی جریانهای نقدی گذشته ضروری میباشد همچنین این موضوع میتواند ابزاری برای پیشبینی جریانهای نقدی آتی باشد. این مسئله از این بعد حائز اهمیت است که جریانهای نقدی مورد انظار سرمایهگذاران و بستانکاران مستقیماًَ به جریانهای نقدی واحد تجاری مربوط میشود. (نکته اول) همانطور که جریانهای نقدی در فهم جریانهای نقدی واقعی که از عملیات جاری بهدستآمده نیز ضرورت دارد (نکته دوم) بهعبارتدیگر، رابطه بین سود حسابداری و جریانهای نقدی میباشد. (نکته سوم) مربوط به اجزای نقدی سود حسابداری میباشد. بالاترین و بیشترین همبستگی میان سود حسابداری و جریانهای نقدی بهترین کیفیت سودآوری است مفهوم کیفیت سودآوری انعکاس این واقعیت است که سود حسابداری درآمد و هزینههای تعهدی را نیز شامل میشود. بهعبارتدیگر کیفیت سود اصطلاحی است که بهوسیله تحلیل گران مالی در توصیف و تشریح این رابطه بهکاربرده میشود. همبستگی و رابطه بالا میان سود حسابداری و جریانهای نقدی به مفهوم بهتر بودن کیفیت سود میباشد
(قناتی، 1389، 27).
اهمیت جریانهای نقدی
استفادهکنندگان صورتهای مالی نیازمند اطلاعات در خصوص چگونگی ایجاد و مصرف وجه نقد توسط واحد تجاری هستند این نیاز صرفنظر از ماهیت فعالیتهای واحد تجاری و تلقی یا عدم تلقی وجه نقد بهعنوان محصول واحد تجاری وجود دارد، چراکه علیرغم تفاوت این واحدها ازلحاظ فعالیتهای اصلی درآمدزا، نیازها به وجه نقد عمدتاً از دلایل مشابهی ناشی میشود بهعبارتدیگر واحدهای تجاری جهت هدایت عملیات، تسویه تعهدات و پرداخت سود سهام تماماًَ به وجه نقد نیاز دارند. جریانهای نقدی در یک واحد تجاری از اساسیترین رویدادهایی است که اندازهگیریهای حسابداری بر اساس آنها انجام میپذیرد و چنین تصور میشود که بستانکاران و سرمایهگذاران نیز تصمیم هایشان را بر همین اساس اتخاذ مینمایند. وجوه نقد از این نظر دارای اهمیت است که نشاندهنده قدرت خرید عمومی است و در مبادلات اقتصادی به سهولت میتواند به سازمانها و یا اشخاص مختلف جهت رفع نیازهای خاصشان و در تحصیل کالا و خدمات انتقال یابد.
اگرچه صورت جریان وجوه نقد اطلاعاتی را درباره جریانهای وجه نقد واحد تجاری طی دوره مالی مورد گزارش ارائه میکند. لیکن اطلاعات مزبور جهت ارزیابی جریانهای نقدی آتی وجه نقد کفایت نمیکند. برخی جریانهای نقدی وجه نقد ناشی از معاملاتی است که در دورههای مالی قبل رخداده و بعضاًَ انتظار میرود منجر به جریانهای وجه نقد دیگری دریکی از دورههای آتی گردد بدین لحاظ برای ارزیابی جریانهای وجه نقد آتی، صورت جریان وجه نقد معمولاًَ باید توأم با صورتهای عملکرد مالی و ترازنامه و بهطورکلی اقلام تعهدی به کار گرفتهشده در صورتهای مالی مورداستفاده قرار گیرد (قناتی، 1389، 29).
اقلام تعهدی (اقلام پرداختنشده) معرف مبالغ تخصیص دادهشده به دوره تجاری از بابت دریافتها و پرداختهای آتی مورد انتظار برای خدمات است و اقلام انتقالی به دورههای آتی مبین مبالغ تخصیص دادهشده به دورههای جاری و آتی از بابت دریافتیها و پرداختیهای گذشته برای کالاها و خدمات میباشد. اقلام سود و ترازنامه که بر مبنای حسابداری تعهدی اندازهگیری شده است مبنای مفیدی از سنجش کارایی موسسه و اطلاعاتی مرتبط با پیشبینی فعالیت آتی واحد تجاری و پرداخت سود سهام فراهم مینماید.
اطلاعات تاریخی (اقلام تعهدی) مربوط به جریان وجوه نقد میتواند در قضاوت نسبت به مبلغ، زمان و میزان اطمینان از تحقق جریانهای وجوه نقد آتی به استفادهکنندگان صورتهای مالی کمک کند اطلاعات مزبور بیانگر چگونگی ارتباط بین سودآوری واحد تجاری و توان جهت ایجاد وجه نقد و درنتیجه مشخصکننده کیفیت سود تحصیل شده توسط واحد تجاری است. علاوه بر این تحلیل گران و دیگر استفادهکنندگان اطلاعات مالی اغلب بهطور رسمی یا غیررسمی مدلهایی را برای ارزیابی و مقایسه ارزش فعلی جریانهای وجه نقد میتواند جهت کنترل میزان دقت ارزیابیهای گذشته مفید واقع شود و رابطه بین فعالیتهای واحد تجاری و دریافتها و پرداختهای آن را نشان دهد.
اطلاعات تاریخی (اقلام تعهدی) گردش وجوه نقد همانند جریانات وجوه نقد بودجه شده اطلاعات مرتبطی را بهتنهایی و یا بهعنوان مکمل گزارشات مرسوم مالی برای سرمایهگذاران، اعتباردهندگان و بستانکاران بهمنظور ارزیابی شرکت و پیشبینی سودهای پرداختی مورد انتظار فراهم مینمایند.
فرصت رشد
فرصت رشدها مبنای بسیاری از تصمیمگیریهاست. از عوامل مهمی که اغلب اعتباردهندگان، سرمایهگذاران، مدیران و سایر فعالان اقتصادی میتوانند به آن توجه کنند، عملکرد است. زمانی که معیارهای فرصت رشد بهجای اعداد خام به شکل درصد یا نسبت اندازهگیری میشوند، این امکان به وجود میآید تا فرصت رشدها را اعم از کوچک و بزرگ و در صنایع مختلف در طی یک دوره زمانی، آسانتر بسنجیم و مقایسه کنیم، بهعبارتدیگر فرصت رشد، حاصل فعالیتها و بازده سرمایهگذاریهای آن در یک دوره معین است. در ادبیات مالی از معیارهای متفاوتی برای اندازهگیری فرصت رشد استفاده میشود، مانند بازده داراییها، شاخص توبین، بازده سرمایهگذاریها، بازده حقوق صاحبان سهام، ارزشافزوده اقتصادی و سود هر سهم که هرکدام از این معیارها دارای مزایا و محدودیتهایی هستند. بحث ارزيابی فرصت رشد شركت از دیرباز بهعنوان یکساله سهم مطرح بوده است و مباحث متعددی در حسـابداری و مديريت به بحث فرصت رشدها اختصاصیافته و بيشترين نوشتههــای تئوريك در اين زمينه است كه کدامیک از معــيارهای ارزيــابی فرصت رشدها از اعتبــار بيشتری برخوردار است برخی معتقدند يك شاخص ايده آل برای سنجش فرصت رشدها وجود ندارد (صمدی و همکاران، 1392، 122).
برای اندازهگیری و سنجش فرصت رشد و تعيين ارزش شركت روشهای مختلفی وجود دارد که هركدام دارای معايب اساسی بوده چنانچه اين روشها بهعنوان معياری برای اندازهگیری فرصت رشد و تعيين ارزش شركت در نظر گرفته شود قطعاً منجر به تعيين ارزش واقعی شركت نخواهد شد. حالآنکه ارزيابی فرصت رشد شركت يك ضرورت است و برای انجام آن بايد از معیارهای پذیرفتهشدهای استفاده شود كه تا حد امكــان، جنبههای متفاوت ازلحاظ محدوديت در فعالیتها و امكان بهرهمندی از امکانات را موردتوجه قرار دهد. در يك تقسیمبندی كلی معيارهای سنجش و فرصت رشد را میتوان به دو گروه معيارهای مالی و غیرمالی تقسيم كرد، معیار غیرمالی شامل معيارهای توليدی، بازاريابی، اداری و معیارهای اجتماعی است و نسبتهای مالی ازجمله تکنیکهایی است كه بهعنوان معيار مالی پیشنهاد شده است. برخی از پژوهشگران امور مالی پيشنهاد نمودهاند كه بايد از شاخص تركيبی (مالی و غيرمالی) استفاده شود. با اینحال اين معيارها هم نمودار است زيرا تعيين نوع معيارها، نوع همبستگی بين آنها و نيز تعيين ارزش و وزن هر يك از آنها درمجموع معيارها، کار سادهای نيست توجه به اين موضوع كه ارزيابی فرصت رشد از چه ديدگاهی و چه منظوری میباشد، ضروری است.
اشخاص و گروههای مختلفی به ارزيابی فرصت رشدها پرداخته و از نتايج آن در تصمیمگیریهای خود استفاده میکنند به نظر ایجری یوجی، معيارهای موردنظر هرکدام از افراد ذينفع ممكن است منطبق و هم سو با سایر ذینفعان نباشد. در این تحقيق تمرکز اصلی بر دیدگاه سرمایهگذاران و ارزیابی آنها از فرصت رشد شركت است. برای محاسبه فرصت رشدها در این تحقيق از رابطه زیر بهعنوان نماينده اندازهگیریها برای فرصت رشدها انتخابشده است
(صمدی و همکاران، 1392، 124).
بنابراین فرصت رشد در این پژوهش برابر است با نسبت مجموع ارزش بازار حقوق صاحبان سهام و ارزش دفتری بدهیها به ارزش دفتری داراییها
رشد فرصت=(سهام صاحبان حقوق بازار ارزش+بدهیها دفتری ارزش)/(داراییها دفتری ارزش)
بدهیها و شیوهی اندازهگیری آنها
بدهیها عبارتاند از منافع اقتصادي كه به سبب تعهداتي كه در زمان كنوني وجود دارند از دست خواهند رفت. بدهیها زماني ثبت و گزارش میشوند كه بتوان مقدار آنها را تعيين كرد و اطلاعات ارائهشده در اين زمينه با اهمیت و اثرگذار و سرانجام قابلاتکا باشد. در مورد بيشتر بدهیها، زمان شناسايي بسيار مشخص است، زيرا هنگام بستن قرارداد تعهد به وجود ميآيد، در قرارداد، زمان پرداخت مبلغ مربوطه مشخص میشود و يا شرايط مندرج در قرارداد آنها را تعيين میکند. بدهیها اغلب با قابلیت اتكاي بالاي اندازهگيري میشوند. بدهیها را به شرح زير مورد بررسی قرار ميدهيم:
بدهیهای عملياتي جاري: مهمترین بدهي متعلق به اين طبقه، حسابهاي پرداختني است كه برخلاف مطالبات از قابليت اتكاي بالايي برخوردار هستند. حسابهاي پرداختني تعهداتي هستند كه جزء ديون واحد تجاري بوده و به ارزش اسمي در دفاتر ثبت میشوند، شركتي كه به فعاليت خود ادامه میدهد بايد نسبت به تأديه كامل آنها اقدام نمايد. تنها عامل ذهني در مورد حسابهاي پرداختني شامل برآوردي از تخفيفات فروشندگان كالا و خدمات است كه اولاً اين مبلغ به تأیید فروشنده رسيده و ثانياً خطاي برآورد كمتري نيز دارد.
بدهیهای عملياتي غير جاري: مهمترین بدهیهای اين طبقه شامل حسابهاي پرداختني بلندمدت و ذخاير بازنشستگي است كه اولي با قابلیت اتكاي بالا و دومي به همراه ساير بدهیها با قابلیت اتكاي پاييني گزارش میشوند. براي اين اقلام در تحقيقات ریچاردسون و سايرين، قابليت اتكاي متوسطي در نظر گرفتهشده است.
بدهیهای مالي: شامل تسهيلات مالي کوتاهمدت و تسهيلات مالي بلندمدت است كه به ارزش فعلي با نرخ تنزيل ثابتي اندازهگیری میشوند. قابليت اتكاي اين طبقه در سطح بالايي پيشبيني میشود.
هزینهها که درصدی از آنها بهعنوان داراییهای قابل ثبت است توجه دارد همچنین در نظام تعهدی، قیمت تمامشده نیز موردتوجه خاص قرار میگیرد. در این نظام مالی، درآمدها در حساب سال مالی که تحقق یافتهاند، منظور میشوند هرچند که ممکن است وجوه نقد حاصل از آنها (ارائه خدمات و یا فروش) در سالهای مالی قبل یا بعد دریافت شود. به عبارتی هزینهها در حساب همان دوره مالی که تعهد ایجاد شده است منظور میشود. صرفنظر از آنکه وجه تعهدها و کارهای مزبور چه زمان پرداخت و یا دریافت شده باشد.
در این نظام قیمت تمامشده از ارکان کار است همچنین ارائه اطلاعات کامل و جامع از عملکرد مالی سازمان به مدیران بهراحتی صورت میگیرد. این ویژگیها باعث شده است کاربرد این نظام در مؤسسات انتفاعی از جایگاه ویژهای برخوردار باشد. با توجه به تعاریف مختصر و کوتاهی که از این نظام مالی ارائه شد میتوان استنباط کرد که حسابداری تعهدی ثبت اموال و داراییها را نیز
