
کردن110 قطعات و اجزا برای ساختن یک ساختار حاکمیتی فراگیر111 است. ایجاد یک ساختار منسجم که اطمینان دهد تمامی اجزا با هم در تجانس112 میباشند، یک عامل کلیدی دیگر در موفقیت معماری سرویس گرا است.[36] با در نظر گرفتن تمامی عوامل بحرانی موفقیت، سازمان بهتر میتواند خود را با رویکرد معماری سرویس گرا تطبیق دهد و برای رسیدن به سطح بالایی از «استفاده مجدد» از عهده مشکلات برآید.
6- Vegter در مقاله [22] در طبقهبندی خود سه عامل «قابلیت استفاده مجدد سرویسها»، «پیچیدگی سرویسگرایی»، «حاکمیت فرایندهای اتخاذ سرویسگرایی» را در صدر عوامل میداند. [22].در ادامه به تشریح ابعاد مذکور پرداخته می شود
1-تمرکز روی قابلیت استفاده مجدد سرویسها: این ویژگی منجر به افزایش چابکی و نرخ بازگشت سرمایه و صرفهجویی در هزینهها میشود اما چون سرویس باید طوری ساخته شود که قابلیت استفاده مجدد داشته باشد، خیلی از شرکتها موفق نمیشوند [22].
2-تمرکز روی کاهش پیچیدگی: پیادهسازی سرویسگرایی به روش اشتباه، موجب افزایش پیچیدگی سازمان میشود. برنامههای کاربردی سنتی شامل قطعاتی است که توسط سازندگان آنها با اطمینان از درستی عملکرد نرمافزار به یکدیگر اتصال یافته است، اما در سرویسگرایی تمامی برنامهها و برنامههای کاربردی کنترل و مدیریت داده113، مجدداً به هم اتصال مییابند114 تا آنجا که کلیه سرویسها با یکدیگر ترکیب میشوند و برنامههای جدید را میسازند. از طرفی هر سرویس از لحاظ «بارگذاری115»، «زمان پاسخگویی»، «ظرفیت سرویس» باید کنترل و نظارت شود. [22]
3- حاکمیت سرویسگرایی: حاکمیت بدین معناست که کار هر کسی با دیگران در ارتباط است و تلاشهای جداگانه موثر نیست. حاکمیت سرویسگرایی بیشتر در ارتباط با مدیریت وابستگیهای سازمان است. حاکمیت در مورد تصمیمگیری نیست اما راهنماییهایی در ارتباط با تصمیمگیرنده و انسجام تصمیمها میدهد. سرویسگرایی رویکردی تدریجی است و تمامی مراحل آن باید نظارت و بازبینی شوند. حاکمیت در جهت هدایت تلاشهای فناوری اطلاعات برای حصول اطمینان از تطبیق کارایی کسب و کار بر فناوری اطلاعات است. هم ترازی فناوری با کسب و کار باعث تحقق مزایای وعده داده شده، بهرهبرداری از فرصتها و رسیدن به ماکزیمم فواید سرویسگرایی میشود. حاکمیت همچون مکمل فناوری اطلاعات میباشد که رابطهای فشرده مابین کسب و کار در جهت حمایت از مؤلفهها و سرویسهای فناوری ایجاد میکند [22].
با در نظر گرفتن میزان توجه سازمان به مجموعه موارد زیر، میزان حاکمیت سازمان اندازهگیری میشود:
1-داشتن یک معماری مرجع و تشریح دقیق لایهها، به لاکهای معماری و الگوهای تعاملی سرویسها.2-بیان دقیق نقشها و مسئولیتها و تدوین توافقنامهها.3-رسیدن به یک جامعیت در مورد واژگان تخصصی این حوزه 4-مدیریت سرویسها و قراردادها 5-نظارت بر سرویسها 6-مدیریت پیکربندی و تغییرات سرویسها [22]
در این خصوص مطالعات دیگری هم انجامشده است و تنها به چند مورد دیگر به طور اجمال اشاره میشود: در مدلی دیگر، برای اینکه سازمان با این پارادایم نو ظهور سرویسگرا به طور موفقیتآمیزی روبه رو شود، چند اصل اساسی که قبل از پیادهسازی، برای رسیدن به آمادگی مورد نظر رعایت شود، مورد تاکید قرار گرفته است:
اصل 1: تعریف سرویسگرا: مهمترین عامل است و سازمان فناوری اطلاعات باید درک درست و واضحی از معماری سرویسگرا برای سازمان مدنظر خود داشته باشد. [34]
اصل 2- آموزش کارکنان116: در اغلب سازمانها، سرویسگرایی حرکتی ریشهای از سمت معماریهای سنتی میباشد. در درک و فهم سرویسگرا، آموزش و تعلیم کارکنان خیلی مهم و موثر است. در این خصوص رویکرد بالا-پایین آموزش توصیه شده است. ابتدا باید مدیریت ارشد را برای اصول بنیادی و پایه سرویسگرا و فواید حاصل از استقرار آن، آموزش داد. چنانچه آنها متدولوژیهای پایه و اهداف را درک نکنند، نمیتوانند سرویسگرایی را در سازمان پشتیبانی117 کنند. بعد از آموزش سطوح بالا، باید به آموزش سطوح پایینتر پرداخت. این سطوح علاوه بر متدولوژی ها و اهداف سرویسگرا، باید در زمینه جزئیات عملی و پیادهسازی نیز آموزش بینند. بعد از آن کارکنان باید با ویژگیها و مشخصات ساخت و استقرار سرویسگرا آشنا شوند. هر کدام از این سطوح آموزشی، در پشتیبانی سازمان سرویسگرا، نیاز به تکنولوژیهای خاصی دارد و باید زمان و دقت زیادی صرف آموزش شود. فهم و درک پار ادایم جدید معمول مشکل است. برای غلبه بر این چالشها و پذیرش پار ادایم جدید، وجود تعهد بخش مدیریت و وجودتیم آموزشی الزامی است. [34]
اصل 3-ایجاد یک کمیته حاکمیتی: هدف نهایی سرویسگرا، توسعه یک معماری منعطف در سازمان است به نحوی که قادر به یکپارچگی برنامههای مختلف و پراکنده118 و نامتجانس از طریق واسطهای مشترک باشد. این کار از طریق طراحی و توسعه سرویسهای مستقل که قابل دسترسی و اشتراک باشند، قابل انجام است. برای کسب اطمینان از تمرکز سازمان روی توسعه سرویسهای قابل استفاده مجدد و تجزیه119 برنامهها، نیاز شدیدی به حاکمیت احساس میشود. گاهی از مرکز حاکمیت با نام مرکز شایستگی یکپارچگی120 نام میبرند. [34]
اصل 4- شروع کردن با تغییرات کوچک: از آنجا که پیادهسازی سرویسگرا پروژه بزرگی است، برای شروع، تغییرات کوچک و افزایشی اثر بیشتری روی موفقیت سازمان دارد، چون راحتتر قابل مدیریتند. رویکرد تدریجی برای سرویسگرا مناسب است (چون معماری این اجازه را میدهد که در هر زمان یک سرویس پیادهسازی شود) شروع با توابع کم ریسک و سرویسهای کوچک در پالایش کردن و بهینه کردن فرایندها در صورت لزوم موثر میباشد و نقش بسزایی در آمادگی سازمان برای معماری جدید سرویسگرا دارد. [34]
مقاله[39] یک چارچوب آمادگی سرویسگرا مبتنی بر عوامل بحرانی موفقیت، متناسب با سه مرحله مدل فرایندی ارائه میدهد. گارتنر (Gartner) میگوید کمتر از 25% سازمانها دارای تواناییهای فنی و تکنیکی اجرایی سرویسگرا میباشند. فقدان حاکمیت کافی سرویسگرا، موجب شکست خیلی از پروژهها در این زمینه شده است. از طرفی برای پذیرش رویکرد سرویسگرا، نیاز به خبرگانی داریم که راهحلهای سرویسی طراحی کنند و بتوانند سیستمهای سرویسی را با سیستمهای موروثی121 و سنتی موجود، یکپارچه کنند. [39]
استفاده موثر از سرویسگرا، نیازمند تعریف و انتخاب سرویسهای مناسب برای اشتراکگذاری و قابلیت استفاده مجدد است. ارکستریشن کردن فرایندها برای پشتیبانی از فرایندهای کسب و کار، اغلب نیازمند تعامل122 و یکپارچهسازی پلت فرم ها123 و ذینفعان میباشد. معماری سرویسگرا برای ارائه خدمات در کل سازمان نیز به اتصال و ارتباط محکمی میان مردم، استراتژی و تکنولوژی دارد. در سازمانهای دولتی معمولاً به دلیل سفت و سخت بودن قوانین کنترلی ذینفعان، امکان چابک کردن ساختار سازمانی به سختی امکانپذیر است. [39]
برای موفقیت سرویسگرا، سرویسگرا باید به بلوغ خود و یا همان بهترین روشها124 در حاکمیت سرویسگرا دست یابد، اگرچه غالب چارچوبهای حاکمیتی مجردند اما تاکید زیاد بر حاکمیت ممکن است موجب بروکراسی125 در سازمان شود. [39]
Brahmandam اهداف سرویسگرا، موانع پذیرش سرویسگرا و سایر مشکلات را از دو دیدگاه فناوری اطلاعات و کسب و کار در نظر میگیرد. در خیلی از مطالعات، عامل حاکمیت، از عوامل مهم موفقیت سرویسگرا مطرح شده است. [39] عوامل کسب و کار در مدیریت استراتژی سرویسگرا خیلی مهم است.
پیادهسازی سرویسگرا همانند یک پروژه فناوری اطلاعات است پس عوامل مدیرتی پروژههای فناوری اطلاعات مثل «شامل کردن تمامی ذینفعان»، «طراحی خوب برای داشتن اساس و پایه قوی»، «اتخاذ126 رویکرد تدریجی»، «حمایت مدیریت ارشد و پشتیبانی قوی»، «آموزش کارکنان برای درک و یادگیری»، «برقراری اتصال مابین فناوری اطلاعات و کسب و کار»، «موضوعات و مسائل امنیتی» و … همگی از موارد برشمرده شده بحرانی میباشند. [22]
در مدلی دیگر، جنبههای مختلف پذیرش سرویسگرا از دیدگاههای کسب و کار و سازمانی بررسی شده است و شاخصهای سازمانی و کسب و کار که روی پذیرش سرویسگرا موثرند، تعیین شده است:
1-ارزش به دست آمده از سرویسگرایی در سازمان 2-استراتژی سازمانی 3 فرهنگ سازمانی 4- چالشهای بالقوه پیادهسازی 5- قوانین و مقررات و 6-شرایط لازم برای حاکمیت و مدیریت تکنولوژی. [51]
عوامل موثر در پذیرش سرویسگرایی در سازمان از دیدگاه IBM شامل موارد زیر میباشد:
1- توسعه معماری با یک چشمانداز برای آینده سازمان 2- ارتباط پیشبینی شده از IT به به فرآیندهای کسب و کار 3- ایجاد فرهنگ سازمانی و مهارتهای لازم برای حمایت از معماری سرویس گرا 4- ایجاد زیرساختهای مقیاس پذیر127، 5- امکان دید عملیاتی128 از طریق حاکمیت و مدیریت سرویسها 6- مدیریت دادهها 7- امنیت. [52]
3-3-طراحی اولیه مدل مفهومی آمادگی سرویسگرا
سال 2006 نقطه عطفی برای ورود معماری سرویسگرایی به سازمانها بود. در آن سال چندین شرکت شروع به پیادهسازی معماری سرویسگرا در سطح سازمان نمودند ولی با چالشهای زیادی مواجه شدند. عمدهترین چالش ها مرتبط با فاکتورهای سازمانی مثل تغیییرات سازمانی و فرهنگ سازی و حاکمیت بود.[53] با این حال پذیرش و استقرار این فناوری در سطح سازمانها به سرعت رو به افزایش است [54] مطالعات بررسی شده بیانگر آن است که طیف گستردهای از مدلها وجود دارند که هر کدام به تعیین شاخصهایی برای سنجش ابعاد سطح آمادگی سازمان برای معماری سرویسگرایی پرداختهاند.
جدول (2) شامل کلیه شاخصها و زیرشاخصهای مهمی است که در مطالعات مختلف به آنها اشاره شده است. همانگونه که در جدول (2) ملاحظه میشود، بخشی از شاخصهای پیشنهاد شده برای ارزیابی آمادگی معماری سرویسگرایی در مدلهای مختلف تکرار شدهاند و برخی دیگر بیانی متفاوت از مفاهیمی یکسان میباشند. بخش دیگری از این شاخصها را میتوان به عنوان جزئی از یک شاخص دیگر در نظر گرفت. نتیجه این تجمیع، پالایش و خوشه بندی، رسیدن به سه بعد مختلف برای برآورد آمادگی معماری سرویسگرایی است که مبحث سنجش آمادگی را از زوایا و جوانب مختلف سازمانی پوشش میدهند.
رویه مدلسازی مفهومی دو گام اصلی را میپیماید:مرحله اول تعیین ابعادی که مفهوم را تشکیل داده و واقعیت را منعکس میسازند.مرحله دوم تعیین شاخص و زیرشاخص هایی که به کمک آنها ابعاد هر مفهوم اندازه گیری میشوند.شاخصها نشانههای عینی، قابل شناسایی و قابل اندازه گیری ابعاد مفهومی هستند. مفاهیم منعکس شده در برخی ابعاد، شاخصهای روشنی دارند ولی چند وجهی بودن برخی مفاهیم موجب میشود تا برای اندازه گیری دقیقتر شاخصها، زیرشاخص هایی در نظر گرفته شود.مطابق این قاعده کلی، دستیابی به مدل مفهومی برای ارزیابی آمادگی معماری سرویسگرایی در دو مرحله و به شرح زیر صورت گرفته است: نخست ابعاد اصلی که موضوع سنجش آمادگی در قالب آنها مفهوم سازی میشود، احراز شدهاند. این مفاهیم در سراسر تحقیق با عنوان «ابعاد آمادگی» ذکر میشوند. سپس هر یک از ابعاد اصلی برای اندازه گیری به اجزاء فرعی شاخص و زیرشاخص تجزیه شدهاند. بدین ترتیب مرحله پیمایش و مرور ادبیات موضوع مرتبط با ارزیابی آمادگی معماری سرویسگرایی، انجام و محقق گردیده و تلخیص و دسته بندی این مطالعات، چهارچوب مشخص و مدل مفهومی عام را برای ایدهجویی جهت ارزیابی میزان آمادگی معماری سرویسگرایی در مقیاس سازمانی و طراحی سیستم فازی «سنجش آمادگی معماری سرویسگرایی» به وجود میآورد. این مدل مفهومی آمادگی در جدول (3) بیانشده است.
جدول (2)-ابعاد و شاخصها و زیرشاخصهای مطرح در ادبیات موضوع ارزیابی آمادگی سرویسگرایی
ابعاد کلی
شاخصها
زیر شاخصها
منبع
فرهنگ سازمانی
1-تغییر فرهنگ سازمانی
2-مدل تعریف شده از نقشها و مسئولیتها 3- افراد سازمان
4-تناسب تحصیلات و دانش سازمانی با سطح
