
آنهاست. «ناباروری» از جمله این بیماریها است که به دلیل اهمیّت بسیار زیاد آن از دیرباز کانون توجه دانشمندان و محقّقان قرار داشته و تکنیکهای جدیدی برای مقابله با آن پیشنهاد شده است. امروزه، برای درمان ناباروری با توجه به علّت ایجاد آن از روشهای درمانی جدیدی استفاده میشود. این تکنیکها که تحت عنوان «تکنیکهای کمکی تولید مثل» شناخته میشوند، بسیار متنوّع بوده و به موازات بهرهگیری از این روشها در علوم تجربی، مسائل پیچیده و جدیدی در رشتههای علوم انسانی مانند روانشناسی، جامعهشناسی، فقه و حقوق مطرح شده است؛ به گونهای که این ضرورت را به وجود آوردهاست تا از ابعاد مختلف پزشکی، مذهبی، زیست شناختی، اخلاقی، فلسفی و حقوقی مورد بحث و بررسی واقع شوند. از جمله این روشها، اجاره رحم یا استفاده از رحم جایگزین است. استفاده از رحم جایگزین به زمانهای بسیار دور بر میگردد. قدیمیترین متونی که در آن از مادرجانشین یاد شده، کتاب مقدّس انجیل است که در آن آمده است، ساره به علّت ناباروری به همسرش حضرت ابراهیم (ع) پیشنهاد نمود که این مشکل را از طریق کنیزش هاجر حل نماید (Brinsden,2003,p.483). تا قبل از ابداع روشهای نوین کمک باروری، جایگزینی رحمی به روش «جایگزینی نسبی» و به طور غیر رسمی در کشورهای مختلف مطرح بوده است؛ به طوری که در سال 1977 اوّلین قرارداد رحم جایگزین به شیوه جایگزین نسبی که در آن از تخمک مادر جانشین و اسپرم پدر متقاضی در تکوّن طفل استفاده شده بود، تدوین گشت. تحوّل ناشی از تولّد نخستین نوزاد آزمایشگاهی در سال 1978 موجب گردید تا اوّلین مورد «روش جایگزینی کامل» با استفاده از اسپرم و تخمک زوجین نابارور در سال 1985 میلادی صورت پذیرد (Goldfarb,2000,p.1075). در این روش، جنین حاصل از تخمک و اسپرم زوجین نابارور پس از تلقیح در محیط آزمایشگاه به رحم مادر جانشین که هیچگونه ارتباط ژنتیکی و بیولوژیکی با جنین ندارد، منتقل میشود (همان). پیشرفتهای پزشکی در زمینه درمان ناباروری، قانونگذار ایران را بر آن داشت تا قانون « نحوۀ اهدای جنین به زوجین نابارور» را در سال 1382 تصویب نماید. متأسفانه، قانون مذکور تنها حالت خاصّی از درمان ناباروری را پیشبینی کرده و حالتهای دیگر آن به ویژه بهرهمندی از رحم جایگزین برای پرورش جنین دیگری را از قلم انداخته است؛ لذا، ملاحظه میشود نظام حقوقی ایران در این زمینه از نظر وضع قوانین و مقرّراتی که بتواند پاسخگوی مشکلات و تنظیم کننده روابط پیچیده حاصل از روش استفاده از رحم جایگزین باشد، تلاش چشمگیری به عمل نیاورده است و تنها در خصوص ماهیت استفاده از رحم جایگزین و مسائل پیرامون آن، عدّهای از صاحبنظران و عالمان دینی اقدام به ارائه نقطه نظرات خود نمودهاند. لذا، براساس اصل 167 قانون اساسی بایستی راهحل را در فتاوای معتبر فقهای عظام جستجو نمود. در حقوق آمریکا نیز مقرّرات مربوط به رحم جایگزین و مسائل مرتبط با آن به ویژه نسب، از ایالتی به ایالت دیگر متفاوت است. برخی از ایالتها، قرارداد رحم جایگزین را معتبر و لازمالاجرا میدانند؛ برخی، آن را کاملاً ممنوع و غیر قابل اجرا دانسته و برخی دیگر، تحت شرایط خاصّی آن را مجاز میدانند. لذا، با توجه به وجود خلأ قانونی در این زمینه از یک سو و با توجه به بحث برانگیز بودن این موضوع و چالشهای مطروحه در خصوص آن در مراجع قضایی از سویی دیگر، مقایسه قوانین دو کشور ایران و آمریکا و بررسی راهحلهای حقوقی در دو کشور، کمک زیادی بر تعیین جایگاه این موضوع در حقوق مینماید.
مطالب این پژوهش در پنج فصل ارائه خواهد شد. در فصل اوّل، طرح پژوهشی؛ در فصل دوّم، کلّیات، مبانی و مفاهیم؛ در فصل سوّم، نسب اطفال حاصل از رحم جایگزین و آثار حقوقی ناشی از آن؛ در فصل چهارم، قرارداد رحم جایگزین در ایالات متّحده آمریکا مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت و در فصل پنجم نیز با عنایت به تجزیه و تحلیل مطالب معنونه، نتیجهگیری و پیشنهادات ارائه خواهد شد.
1-2 بیان مسأله و ضرورت انجام پژوهش
امروزه بسیاری از زوجهای جوان به علل مختلف نمیتوانند صاحب فرزند شوند و از این رهگذر با نارساییهای عاطفی و اجتماعی جانکاهی مواجهاند که گاه منجر به جدایی آنها میشوند. گاه اتّفاق میافتد که هیچیک از زوجین عقیم نبوده است (مرد اسپرم میسازد و زن تخمک آزاد میکند)؛ امّا، زن از نظر بیولوژیک، نقص ارگانیک، داشتن پارهای از بیماریها و یا به علّت نداشتن رحم، قادر به نگهداری و پرورش جنین در بطن خود نمیباشد. از جمله روشهای نوین در درمان ناباروری که امروزه از نظر پزشکی و حقوقی مورد توجّه واقع شده، بکارگیری رحم جایگزین یا مداخله شخص ثالث در روند تولید مثل مصنوعی است که با پیشرفت دانش پزشکی میسّر گردیده است. در این روش، تلقیح جنین توسط اسپرم پدر و تخمک مادر در محیط آزمایشگاه صورت میگیرد؛ سپس، جنین لقاح یافته به رحم زن ثالثی منتقل میشود. بدین منظور، والدین متقاضی با بانوی صاحب رحم قراردادی به صورت معوّض یا مجّانی منعقد مینمایند تا جنین تشکیل شده از نطفه آنها را در رحم خود پرورش دهد و تعهد نماید که پس از تولّد کودک، او را به والدین حقیقیاش تحویل دهد (فیض اللهی،1389: 82). توسّل به قرارداد اجاره رحم برای نگهداری از جنین دیگری به دلایل و انگیزههای شخصی و نوعی متعدّدی مانند ناباروری زوجین، سقطهای مکرّر جنین، راحتطلبی و گرایش به آسوده زیستن، پیروی از باورهای شخصی یا عرفی برای حفظ موقعیت کاری، زیبایی و ظاهری صورت میپذیرد (حمداللهی، روشن، 1388: 37). بنابراین، مسأله تشکیل جنین در محیط آزمایشگاه و انتقال آن به رحم زن صاحب رحم (غیر از زوجه) نوع خاصّی از تلقیح مصنوعی بوده که دارای ابعاد مختلف مذهبی، پزشکی، زیست شناختی و اخلاقی میباشد و از نظر حقوقی نیز مسائل متعدّدی نیز در این زمینه مطرح میشود که پاسخگویی به آنها در روشن نمودن ماهیت استفاده از رحم جایگزین و وضعیت حقوقی اطفال متولّد از این روش از نظر تحلیلی و علمی حائز اهمیت میباشد. لذا، پژهش حاضر درصدد است تا به سؤالات اساسی ذیل پاسخ دهد:
سؤالات اصلی
1- آیا تشکیل جنین در محیط آزمایشگاه و انتقال آن به رحم زن بیگانه از نظر شرعی و قانونی جایز است؟
2- ماهیت حقوقی استفاده از رحم جایگزین چیست؟
3- طفل متولّد از رحم جایگزین ملحق به کیست؟ به صاحبان نطفه یا صاحب رحم؟
4- آیا حکم قرابت رضاعی را میتوان به باروری جانشین سرایت داد و بانوی صاحب رحم را در حکم مادر رضاعی دانست؟
سؤالات فرعی
1- آیا انعقاد قرارداد استفاده از رحم جایگزین با محارم جایز است؟
2- شرایط اختصاصی انعقاد قرارداد استفاده از رحم جایگزین چیست؟
3- آثار قرارداد استفاده از رحم جایگزین چیست؟
4- وضعیت قرارداد پس از نقض تعهد چگونه است؟
5- آیا ممنوعیّت استفاده از رحم جایگزین حقّ اساسی افراد در زمینه تولید مثل را نقض نمینماید؟
1-3 فرضیههای پژوهش
1- درحقوق ایران، در زمینه استفاده از رحم جایگزین از نظر شرعی و قانونی منعی صورت نگرفته است. در حقوق آمریکا نیز برخی از ایالتها قرارداد رحم جایگزین را میپذیرند؛ در حالی که برخی دیگر، آن را خلاف نظم عمومی و باطل دانسته و برای متعاملین ضمانت اجرای کیفری در نظر گرفتهاند.
2- در حقوق ایران ساختار عقد «اجاره اشخاص» در بین عقود معیّن، ساختار مناسبتری با توافق و تعهد به جانشینی در بارداری دارد؛ زیرا، به موجب این عقد، مادرجانشین متعهد میشود تا در برابر دریافت اجرت معیّن، جنین حاصل از تلقیح اسپرم و تخمک والدین متقاضی را در رحم خویش نگهداري و پرورش دهد و پس از زایمان، کودك متولّد شده را به والدین حقیقیاش تحویل دهد که این موضوع با قرارداد اجاره اشخاص انطباق دارد. در حقوق آمریکا، قرارداد رحم جایگزین جزء قراردادهای خدماتی قلمداد میگردد.
3- در حقوق ایران، در خصوص نسب پدری طفل متولّد از رحم جایگزین، اکثر قریب به اتّفاق فقها و حقوقدانان، طفل را ملحق به صاحب اسپرم میدانند؛ زیرا، تنها راه تحقّق نسب، وجود رابطه خونی و ژنتیکی بین صاحب اسپرم و طفل است. در خصوص نسب مادری نظریات مختلفی ارائه شده است؛ به طوریکه برخی مایل به پذیرش صاحب تخمک به عنوان مادر طفل و برخی دیگر، مایل به پذیرش بانوی صاحب رحم و برخی دیگر طرفدار دیدگاه دو مادری هستند. در حقوق آمریکا، رویه یکسانی در این خصوص وجود ندارد؛ به طوری که برخی از ایالات مصلحت طفل، برخی رابطه ژنتیک و برخی دیگر، عامل بارداری و حمل کودک را معیار تعیین نسب طفل حاصل از رحم جایگزین میدانند.
4- در حقوق ایران، چنانچه بانوی صاحب رحم بعد از به دنیا آمدن طفل، او را شیر داده و شرایط تحقّق رضاع و نشر حرمت وجود داشته باشد، بین آن دو محرمیّت رضاعی به وجود آمده و تمام احکام خویشاوندی رضاعی نیز بر آنها جاری میشود و در صورتیکه بانوی صاحب رحم طفل را شیر ندهد، با توجه به اینکه اخلاق، روان شناسی، باورهای تاریخی- اجتماعی و از همه مهمتر باورهای دینی مانع از ازدواج کودک با بانوی صاحب رحم میشود، میتوان بین آن دو نوعی محرمیّت تصور کرد؛ به طوری که اگر یک شبانه روز شیرخوردن در آغوش زنی او را در حکم مادر طفل قرار میدهد، منطقی خواهد بود که پرورش یافتن در رحم او به مدت نه ماه، حرمت در نکاح را ایجاد کرده است؛ بنابراین، با توجه به وحدت ملاک، میتوان حکم قرابت رضاعی را در این خصوص جاری نمود. حقوق آمریکا در زمینه منع نکاح و محرمیّت میان طفل و مادر جانشین حکمی ندارد.
1-4 اهداف پژوهش
1- تبیین مفهوم استفاده از رحم جایگزین؛
2- بررسی مشروعیّت استفاده از رحم جایگزین و تطبیق آن با حقوق آمریکا؛
3- بررسی تطبیقی ماهیت حقوقی استفاده از رحم جایگزین در حقوق ایران و آمریکا؛
4- روشن نمودن وضعیت حقوقی اطفال متولّد از رحم جایگزین از حیث نسب، ارث و…در ایران و تطبیق آن با حقوق آمریکا؛
5- گسترش دانش تئوریک حقوق در این زمینه و ارائه راهکارها و پیشنهادات به قانونگذار در جهت تدوین مقرّراتی در خصوص احکام وضعی و تکلیفی استفاده از رحم جایگزین به ویژه با تطبیق با حقوق آمریکا.
1-5 پیشینه پژوهش
تلقیح مصنوعی، برای نخستینبار در سال 1765 میلادی به منظور اصلاح نژاد و تکثیر نسل حیوانات، توسط یک دانشمند آلمانی به نام جاکوبین بر روی ماهیها انجام شد و متعاقب آن برای تولید مثل انسان نیز مورد آزمایش قرار گرفت و در برخی کشورها نظیر آمریکا معمول گردید (امامی، صفایی، 1385: 314). با پیشرفت علم و استفاده از تکنیکهای برتر، نخستین نوزاد آزمایشگاهی به نام لوئیز براون در سال 1978 میلادی در لندن با تلاش دکتر استپتو و همکارانش به دنیا آمد و یک دهه پس از موفقیت مذکور یعنی در سال 1988 میلادی، در کشور انگلستان 956 کودک از طریق باروری خارج رحمی متولّد شدند (Templeton,1990,p.55). همچنین، در ایالات متّحده آمریکا بیش از چهل هزار بار عمل تلقیح مصنوعی انجام گرفته که 8741 مورد آن وضع حمل شده و 5103 مورد آن به صورت باروری خارج رحمی بوده است (Brahams,1987,p.817). در کشورهای جهان سوّم که اغلب کشورهای اسلامی نیز در این زمره قرار دارند، قانون و مقرّرات خاصّی در این خصوص تدوین نشده است. باروری از طریق تلقیح مصنوعی از نیمه دوّم قرن بیستم گسترش فوقالعادهای یافته است به نحوی که امروزه از اهمّ پدیدهها و پیشرفتهای این قرن محسوب میشود و سالیان متمادی است که در اکثر کشورهای دنیا مورد استفاده قرار گرفته است. در ایران، روش لقاح خارج رحمی در سال 1368 در یزد منجر به تولّد نخستین نوزاد گردید و اکنون مراکز متعدّدی در کشور در این زمینه فعالیت دارند (افلاطونیان، حبیبزاده،1380: 7). واقعیتهای ناشی از تولّد تلقیحی نوزادان در داخل و خارج کشور، قانونگذار ایرانی را برآن داشت تا نخستین قانون موضوعه در زمینه تلقیح مصنوعی را در سال 1382 تصویب نماید. متأسفانه، قانون مذکور تنها حالت خاصّی از درمان ناباروری را پیشبینیکرده و حالتهای دیگر آن بهویژه بهرهمندی از رحم جایگزین برای پرورش جنی
