
پرداخت کند. این تحقیق که بین 55 شرکت حاضر در بورس اوراق بهادار تهران و برای دوره زمانی 1388-1384 انجام گرفته به بررسی تأثیرات سود تقسیمی، سود ویژه، سود انباشته شرکت و اندوخته های شرکت و تغییرات آنها بر بازده غیرعادی آتی سهام پرداخته است. در نهایت نتایج حاصل از یافته های تحقیق که با استفاده از روش رگرسیون خطی و آزمون های آماری F و t مورد تحلیل قرار گرفته، بیانگر تائید فرضیه های تحقیق بوده است که بر اساس آن سود تقسیمی، اندوخته شرکت، سود انباشته به ترتیب دارای بیشترین اثرگذاری بوده است؛ اما سود ویژه نتوانسته جایگاهی برای تأثیرگذاری در بین متغیرهای دیگر داشته باشد. یعنی اینکه اطلاعات سود تقسیمی و اندوخته شرکت و سود انباشته میتواند محتوای اطلاعاتی مناسب در خصوص پیشبینی و کسب بازده آتی سهام باشد و قدرت تفسیر کنندگی وضعیت یک شرکت و پیشبینی وضعیت آتی آن را دارا میباشد.
عبداله خانی و همکاران(1391): در این پژوهش محتوای اطلاعاتی نرخ بازده داخلی مبتنی بر بازیافت وجوه نقد و نرخ بازده دارایی ها مورد بررسی قرار گرفته است تا از طریق میزان اعتبار و درستی هر یک از این شاخص ها در بازار سرمایه ایران مشخص گردد. بر اساس اطلاعات صورتهای مالی نمونه ای متشکل از 540 سال شرکت طی سالهای 1388 تا 1383 نتایج حاکی از آن است که نرخ بازده داخلی مبتنی بر بازیافت وجوه نقد نسبت به نرخ بازده دارایی ها،دارای محتوای فزاینده و نسبی اطلاعات بیشتری است.
ودیعی و همکاران (1391)، رابطه معيارهای ارزيابی عملکرد و بازده غيرعادی سهام: در این پژوهش رابطه بازده غيرعادی سهام و معيارهای ارزيابی عملکرد شرکتهای پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است. از اين رو معیارهای ارزيابی عملکرد بهعنوان متغير مستقل و نرخ بازده غير عادی سهام شرکتها بهعنوان متغير وابسته در نظر گرفته شد. ايده اصلی تدوين فرضیهها آن است که بين معيارهای ارزيابی عملکرد مطرح شده و نرخ بازده غيرعادی سهام رابطه معنی دار وجود دارد. اطلاعات مورد نياز برای دوره زمانی 1384 تا 1389 جمع آوری و برای آزمون فرضیهها، از روش رگرسيون چند متغيره استفاده شده است. فرضیههای پژوهش به شرح زير مطرح شده است:
فرضیه اول: بين معيارهاي تلفيقي قيمت به درآمد، قيمت به ارزش دفتري، نسبت Q توبين با بازده غيرعادي سهام رابطه معناداري وجود دارد.
فرضيه دوم: بين معيارهاي اقتصادي ارزش افزوده اقتصادي، نسبت ارزش افزوده بازار، با بازده غيرعادي سهام رابطه معناداري وجود دارد.
فرضيه سوم: بين معيارهاي حسابداري نسبت جاري، نسبت آني، درصد بدهي به مجموع داراییها، درصد بازده مجموع داراییها، درصد سود عملياتي به درآمد، درصد بازده سرمايه، درصد سود به درآمد، درصد سود به سود ناويژه، درصد سود ناويژه به درآمد، گردش موجودي كالا، گردش دارايي ثابت، گردش مجموع داراییها با بازده غيرعادي سهام رابطه معناداري وجود دارد.
نتايج نشان میدهد که از ميان کليه معيارهای ارزيابی عملکرد تنها بين نسبت جاری، نسبت آنی، درصد بدهی به مجموع داراییها، گردش مجموع داراییها، درصد بازده مجموع داراییها، درصد سود به سود ناويژه، درصد سود عملياتی به درآمد، درصد سود ناويژه به درآمد و نسبت p/b و p/e با بازده غيرعادی سهام رابطه معنی دار وجود دارد.
جبارزاده وعسكري(1389): در پژوهشي به شناسايي عوامل موثر بر بازده غير عادي سهام در زمان عرضه اوليه به عموم پرداختند. نتايج نشان داد كه از بين متغيرهاي مستقل مورداستفاده، خطاي پيش بيني سود هرسهم، شرايط عمومي بازار قبل از عرضه سهام، نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام، نسبت حاشيه سود خالص و بازده حقوق صاحبان سهام، تنها متغيرهاي خطاي پيش بيني سودهرسهم به صورت مثبت، و شرايط عمومي بازار قبل از عرضه و نسبت حاشيه سود خالص به صورت معكوس با بازده غير عادي در مدت 12 ماه رابطه دارند. به علاوه، هيچ يك از متغيرهاي مستقل با بازده غير عادي در مدت 24 ماه رابطه نداشت.
عسگری و همکاران (1389)، شناسايي عوامل موثر بر بازده غيرعادي سهام در زمان عرضه اوليه به عموم در شرکتهای پذيرفته شده بورس اوراق بهادار: در اين پژوهش وجود بازده غيرعادي در زمان عرضه اوليه به عموم در شرکتهای پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و برخي عوامل احتمالي موثر بر آن مورد بررسي قرار گرفته است. بدين منظور از اطلاعات 103 شركت جديدالورود به بورس تهران در محدوده زماني سالهای 1378 لغايت 1386 استفاده شده است. نتايج حاصل از تحليل دادهها بيانگر وجود بازده غيرعادي مثبت طي 12 ماه و 24 ماه پس از عرضه اوليه سهام شرکتهای نمونه در بورس اوراق بهادار تهران است. از بين پنج متغير مستقل خطاي پيشبيني سود هر سهم، شرايط عمومي بازار قبل از عرضه سهام، نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام، نسبت حاشيه سود خالص و بازده حقوق صاحبان سهام؛ تنها متغيرهاي خطاي پيشبيني سود هر سهم به صورت مثبت، و شرايط عمومي بازار قبل از عرضه و نسبت حاشيه سود خالص به صورت معكوس با بازده غيرعادي در مدت 12 ماه رابطه داشتند و هيچ يك از متغيرها با بازده غيرعادي در مدت 24 ماه رابطه نداشتند. اما بهطور كلي تحليل رگرسيون چندگانه در حضور متغيرهاي کنترلي نشان داده كه در دوره 12 ماه بعد از عرضه اوليه، عمر شركت نيز با بازده غيرعادي رابطه معكوس دارد. همچنين تمامي متغيرهاي مستقل و كنترل بهطور هم زمان توانايي توجيه كنندگي تقریباً 42 درصدي بازده غيرعادي سهام در زمان عرضه اوليه به عموم را دارند.
تجویدی و همکاران (1384)، بررسی ارتباط بین متغیرهای حسابداری با بازده سهام : در این تحقیق آمده است پژوهشهایی که در زمینه توان پیشبینی این مدل و نیز استفاده از سایر متغیرها انجام شده است، حاکی از آن است که متغیرهای دیگری وجود دارند که بهتر از بتا توان پیشبینی بازدهی را دارند. برخی از این متغیرها شامل اندازه، نسبتهای بدهی به حقوق صاحبان سهام، ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، سود به قیمت و فروش به قیمت هر سهم میباشد. در این پژوهش توان متغیرهای مذکور و همچنین بتا در پیشبینی بازدهی سهام آزمون شد تا متغیرهایی که بهتر از بتا توان پیشبینی بازدهی سهام را در بازار بورس تهران دارند، شناسایی شوند. متغیرهای مستقل در قالب مدلهای یک متغیره با متغیر وابسته بازدهی برای هر یک از سالهای 76 تا 82 آزمون شدند. همچنین مدلهای چند متغیره نیز به دو صورت مقطعی ادغامی و سالانه انجام شد. نتایج آزمون مقطعی نشان داده است که مدل در کلیه مقاطع از نظر آماری معنادار است، و توان تبیین آن نسبت به مدلهای تک متغیره، در تمام سالها بیشتر است. در آزمونهای یک متغیره، بین نسبت فروش به قیمت هر سهم و سود به قیمت در چهار سال متوالی ارتباط معنادار با بازدهی مشاهده شد. اندازه بر حسب (ارزش بازار سهام)، در چهار سال متوالی با بازدهی ارتباط معنادار داشت. بین اندازه بهعنوان لگاریتم جمع داراییها با بازدهی در چهار سال متوالی ارتباطی مشاهده نشد و نتایج مرتبط با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام ثبات نداشت. همچنین بین بتا و بازدهی سهام، به گونه ای که مدل CAPM پیشبینی میکند، ارتباط پایداری مشاهده نشد و نتایج در طول سالهای مختلف، متفاوت بود. بین نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام با بازدهی هیچ ارتباطی مشاهده نشد. با توجه به تأثیر احتمالی مدلهای آماری بر نتایج، آزمونهای تکمیلی بر مبنای تشکیل پرتفوی بر اساس هر یک از متغیرهای بتا و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام تشکیل شد. با توجه به مقدار هر یک از متغیرها سه پرتفوی تشکیل شد. نتایج حاصل از این آزمون نشان داد که طی سالهای 1379، 81 و 82 پرتفوی ها با بتای بالا بازدهی بیشتری نسبت به پرتفوی ها با بتای پایین داشتند. در مورد پرتفوی های تشکیل شده بر مبنای ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، نتایج با مدلهای رگرسیون سازگاری داشت.
بهرام فر و شمس عالم (1383)، بررسي تأثیر متغيرهاي حسابداري بر بازده غير عادي آتي سهام شرکتهای پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران : هدف این تحقیق بررسی تأثیر اطلاعات حسابداری بر بازده غیرعادی آتی سهام است. تأثیر اطلاعات حسابداری بر بازده غیرعادی آتی سهام با ویژگی کیفی مربوط بودن این اطلاعات ارتباط منطقی داشته است. مربوط بودن اطلاعات حسابداری شامل توان تفسیر وضعیت فعلی و پیشبینی وضعیت آتی واحد اقتصادی است. به ارزیابی مربوط بودن اطلاعات حسابداري و نیز توان تفسیرکنندگی و قدرت پیشبینیکنندگی این اقلام در تعیین بازده غیرعادي آتی سهام پرداختند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که متغیرهاي حسابداري داراي محتواي اطلاعاتی است و بر بازده غیر عادي آتی سهام تأثیرگذار است. اطلاعات مربوط به درجه اهرم مالی، اقلام تعهدی، نرخ بازده سرمایهگذاری، رشد دارایی ثابت، تغییر در وجوه نقد عملیاتی، ارزش بازار شرکت، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، هزینه استقراض و توزیع سود نقدی بر بازده غیر عادي آتی سهام تأثیرگذار است. افزون بر این بازده غیر عادي آتی سهام با وجوه نقد عملیاتی رابطه مستقیم و با اقلام تعهدي و ارزش بازار شرکت رابطه اي عکس دارد.
عبده تبريزي و دموري (1382): در تحقيقي با عنوان شناسايي عوامل مؤثر بر بازده بلند مدت سهام جديداً پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، شركتهايي را بررسي كردند كه براي نخستين بار در بورس اوراق بهادار تهران عرضه شده بودند. در اين تحقيق شركتهاي تازه وارد به بازار طي سالهاي 1369 تا 1374 مورد بررسي قرار گرفتهاند و عوامل مؤثر بر بازده بلند مدت اين شركتها بهطور خاص مورد آزمون قرار گرفته است. اين عوامل عبارت از حجم معاملات سالانه سهام، اندازه شركت و بازده كوتاه مدت حاصل از خريد و فروش سهام شركتهاي مربوط است. نتايج اين تحقيق نشان دهنده وجود بازده كوتاه مدت بيشتر سهام شركتهاي جديدالورود به بازار نسبت به شاخص بازار بوده است. بنابراين آنان عملكرد قيمتگذاري سهام شركتهاي جديدالورود به بورس را مشابه بازارهاي سرمايه در كشورهاي مختلف دانستهاند (عبده تبريزي و دموري، 1382، 27).
پژوهشهای خارجی
مطالعه هائو، جين و ژانگ (2013)32 : مهمترین پژوهشي است كه به بررسي تأثیر سودآوري نسبي شركت بر حساسيت بازده سهام نسبت به اخبار صنعت پرداخته است. آنها با استفاده از بازده صنعت بهعنوان معيار اخبار صنعت به اين نتيجه رسيدند كه بين سودآوري نسبي شركت و حساسيت بازده سهام نسبت به اخبار صنعت رابطه منفي وجود دارد. در صورت وجود اخبار مثبت در صنعت، سودآوري نسبي حساسيت بازده سهام را بهتر تبيين میکند.
افلک و مندنهال33(2011) : یک مدل اختصاصی بر مبنای ترکیب سودهای گذشته و نیروی حرکت قیمت را بررسی کرده و به این نتیجه دست یافتند که با استفاده همزمان استراتژی های نیروی حرکت می توان بازدهی غیرعادی حدود 2 درصد در ماه در بورس اوراق بهادار نیویورک به دست آورد.
فرانچسکو پودا (2009): رابطه بین بازده غیرعادی بلند مدت و هموارسازی سود در بورس سهام اسپانیا در سال 2009 توسط پودا انجام شده است. نتایج این تحقیق نشانگر وجود پدیده هموارسازی سود در بورس سهام اسپانیا میباشد. همچنین مشخص گردیده، شرکتهای هموارساز سود بازده بیشتری نسبت به شرکتهایی که دست به هموارسازی سود نزده اند نصیب سهامداران نموده اند. نتیجه این تحقیق حاکی از این است که شرکتهای بزرگ ریسک کمتری نسبت به شرکتهای کوچکتر دارند.
دوسکار34(2006): مدلي را براي رفتار نقدشوندگي و نوسان پذيري قيمت سهام ارائه داد. در اين مدل، سرمايهگذاران تغييرات اخير قيمت را براي تغييرات يك دارايي با ريسك پيشبيني مي كنند. هنگامي كه تغييرات آن دارايي بالا باشد، صرف ريسك آن بالاست و بازده جاري آن دارايي پايين ميآيد، نرخ بازده دارايي هاي بدون ريسك نيز پايين است و بازار با عدم نقدشوندگي روبه رو مي شود(دوسکار،2006،96).
مارشال و يانگ35 (2006): به رابطه نقدشوندگي و بازده سهام پرداختهاند. معيارهاي نقدشوندگي مورداستفاده در اين تحقيق، شكاف بين قيمت پيشنهادي خريد و فروش و نرخ گردش است. او در مدل خوداز عوامل بازده
