
کیفیت حسابرسی به تدوین استانداردهای حسابرسی و استانداردهای کنترل کیفیت میپردازند. این استانداردها پایه و اساسی به منظور حمایت از حسابرسی با کیفیت بالا ایجاد میکنند. به هر حال این نکته حائز اهمیت است که عوامل موثر دیگر، همچون بینش استفاده کنندگان، مهارت و صلاحیت حسابرسان، فعالیتهای دیگران در زنجیره گزارشگری مالی، قوانین و مقررات و محیط کسبوکار نیز نقش بسزایی بر کیفیت حسابرسی دارند. کیفیت حسابرسی طی فرایند شناسایی و اجرای فعالیتهای مورد نیاز جهت دسترسی به اهداف کیفیت فراهم میآید که بهبود آن مستلزم رویکردی منظم است. بهدلیل تغییرات مستمر در محیط کسبوکار، استانداردهای گزارشگری مالی، مقررات و فناوری و تغییر در محیطی که در آن حسابرس، کار حسابرسی را پذیرفته است، موسسات حسابرسی باید به شکلی سازمانیافته و طی فرایندی مستمر به موضوع بهبود کیفیت حسابرسی بپردازند. از اینرو، دنبال کردن کیفیت حسابرسی یک برنامه با خروجی قطعی نیست، بلکه، فرایندی است که اطمینان میدهد با بهبود عوامل کیفیت حسابرسی در محیطی که حسابرسیها انجام میشود، کیفیت حسابرسی نیز بهبود مییابد. این بدان معنی است که بهبود هر یک از عوامل کیفیت حسابرسی نباید مانع بهبود سایر عوامل شود. استفادهکنندگان نظرات متفاوتی در مورد کیفیت حسابرسی و نحوه بهبود آن دارند. تدوینکنندگان استانداردهای حسابرسی اعتقاد دارند تلاش برای رسیدن به یک نظر واحد و مشترک بین استفادهکنندگان- بهویژه تهیهکنندگان، سرمایهگذاران، قانونگذاران، حسابرسان، ارکان راهبری و دیگراستانداردگذاران- و بیان دیدگاهها و نظرات کلیه آنها حائز اهمیت است.
2-4 رهنمودهای کیفیت حسابرسی
رهنمودهای کیفیت حسابرسی18 کیفیت را مرتبط با چند ویژگی ذاتی و اصلی حسابرسی میدانند که این ویژگیها عبارتند از:
اهمیت: موضوع حسابرسیشده تا چه میزان حائز اهمیت میباشد. این معیار میتواند از طریق اندازه مالی واحد مورد حسابرسی و تاثیری که عملکرد آن واحد بر عموم جامعه یا بر موضوعهای اصلی مالی داراست مورد ارزیابی قرار گیرد.
قابلیت اعتماد: آیا نتایج و یافتههای حسابرسی، انعکاسی صحیح از شرایط واقعی موضوع بررسیشده میباشند؟ آیا تمامی اظهارات گزارش حسابرسی یا سایر گزارشها، بهطور کامل بر مبنای دادههای جمعآوریشده در حسابرسیاند؟
بیطرفی: آیا حسابرسی بهصورت منصفانه و به دور از تبعیض انجام شده است؟ آیا حسابرس ارزیابیها و نظرات خود را بر مبنای حقیقت و تحلیلهای صحیح انجام داده است؟
دامنه: آیا کار حسابرسی بهطور کامل عناصر مورد نیاز یک حسابرسی موفق را برنامهریزی و اجرا نموده است؟
بهموقع بودن: آیا نتایج حسابرسی در زمانی مناسب که جهت تصمیمگیریها یا اصلاح ضعفهای مدیریت مورد نیازند ارائه شده است؟
وضوح: آیا گزارش حسابرس در ارائه نتایج، شفاف و مختصر بوده است؟ این مورد شامل اطمینان از این است که آیا دامنه، یافتهها و هرگونه پیشنهادها توسط استفادهکنندگانی که در زمینه موضوعهای مطرحشده از دانش کافی بهرهمند نیستند قابل فهم باشند.
کارایی: آیا منابع تخصیصیافته به حسابرسی با توجه به اهمیت و پیچیدگی کار، منطقی بودهاند؟
اثربخشی: آیا یافتهها، نتایج و نظریههای واحد حسابرسیشده، دولت و سایرین بیانگر واکنشی مناسب بوده است؟
بنابراین موسسات حسابرسی باید سیاستها، سیستمها و رویههایی را بهکار بندند که عوامل کیفی فوق را تقویت و در کلیه مراحل حسابرسی شامل پذیرش کار، زمانبندی کار، برنامهریزی، اجرا، ارزیابی یافتهها، نتیجهگیری و گزارشدهی و پیشنهادهای حسابرسی، کنترلهای کیفیت را اجرا نمایند. جنبههای کیفیت حسابرسی در میان استفادهکنندگان، بسته به میزان درگیری و دخالت مستقیم آنان در حسابرسیها و معیار سنجش کیفیت حسابرسی، متغیر است. با توجه به نظرهای متفاوت استفادهکنندگان در مورد کیفیت حسابرسی به این حقیقت میرسیم که هیچ یک از عوامل به تنهایی اثر عمدهای بر کیفیت حسابرسی ندارند. این نظر بیانگر آن است که باید شناخت عمیقتری درزمینه پیچیدگی موضوع از طریق مطالعه و پژوهش صورت گیرد، همچنین نشان میدهد که استفادهکنندگان باید با دقت این نکته را مد نظر قرار دهند که فعالیتهای آنی آثار منفی بر نظر و نگرش دیگران در زمینه کیفیت حسابرسی نداشته باشد. بنابراین، درک متقابل از نظرات یکدیگر و اینکه چگونه کار یکی بر نظر و نگرش دیگران در مورد کیفیت حسابرسی تاثیر میگذارد، ازجمله عوامل مهم در بهبود کیفیت حسابرسی است.
2-5 عوامل موثر بر کیفیت حسابرسی
1: عوامل محیطی19 (دولت، قوانین و مقررات موجود)
2: ورودیها (استانداردهای حسابرسی ، ویژگیهای حسابرس، فرایند حسابرسی)
3: خروجیها ( گزارش حسابرس، اطلاع رسانی های حسابرس)
بهجز استانداردهای حسابرسی، ورودیهای دیگری برای کیفیت حسابرسی وجود دارد. یکی از آنها، ویژگیهای شخص حسابرس مانند مهارت و تجربه وی، ارزشهای اخلاقی و طرز تفکر اوست. یکی دیگر از عوامل مهم، فرایند حسابرسی است. این فرایند شامل صحت روششناسی حسابرسی، میزان تاثیر روشهای حسابرسی استفاده شده و میزان دسترسی به شواهد حسابرسی مورد نیاز است. خروجیهای حسابرسی نیز پیامدهای مهمی برای کیفیت حسابرسی دارند، چرا که خروجیها توسط استفادهکنندگان در ارزیابی کیفیت حسابرسی در نظر گرفته میشوند. برای مثال، چنانچه گزارش حسابرس بهطور شفاف نتیجه کار حسابرسی را بیان کند، میتواند اثر مثبت روی کیفیت حسابرسی داشته باشد. همینطور، ارتباط حسابرسان با ارکان راهبری در مورد موضوعاتی همچون جنبههای کیفی گزارشهای مالی و نقاط ضعف کنترلهای داخلی میتوانند اثر مثبتی روی کیفیت حسابرسی داشته باشند.
بهطور گستردهتر، عوامل محیطی وجود دارند که بر کیفیت حسابرسی تاثیر میگذارند. بهعنوان مثال، نظارت مناسب ارکان راهبری، کیفیت حسابرسی را بهبود میبخشد؛ بهویژه اگر فضایی شفاف و دارای ارزش اخلاقی در داخل واحد تجاری بهوجود آورد. قوانین و مقررات نیز میتواند بر کیفیت حسابرسی تاثیر مثبت داشته باشد؛ اگر میان اشخاص دیگر، چارچوبی بهوجود آورد که بتوان حسابرسی را بهطور کارا هدایت نمود. همینطور، کیفیت چارچوب گزارشگری مالی مربوط نیز میتواند بر کیفیت حسابرسی موثر باشد. برای مثال، استفاده از یک چارچوب گزارشگری مالی که به بهبود موارد افشای شفاف و کامل کمکی نمیکند، ممکن است بر کیفیت حسابرسی بهعنوان یک عامل خارجی اثر معکوس گذارد. آثار پیشگفته یکطرفه نیست. بهعنوان مثال ارتباطات حسابرس با ارکان راهبری ممکن است بر رفتار و نگرش ارکان راهبری نسبت به موارد مربوط به حسابرسی تاثیر گذارد. بههمین ترتیب، ارکان راهبری میتوانند بر ماهیت و تمرکز فعالیتهای حسابرس در حین اجرای حسابرسی اثر گذارند. همچنین، قوانین و مقررات ممکن است اثر مستقیمی بر فرایند تدوین استانداردهای حسابرسی داشته باشد، در عوض، کیفیت استانداردهای حسابرسی ممکن است بر ماهیت و میزان قوانین و مقررات و نظارت تاثیر بگذارد. بهطورمشخص، این واکنشها و آثار متقابل هستند و بهطورمستقیم یا غیرمستقیم تا حد ممکن بر کیفیت حسابرسی تاثیر می گذارد. بهعلاوه، نگرش ارکان راهبری و اهمیتی که آنها برای گفتگوی شفاف و سازنده با حسابرسان قائلند، میتواند بهبود کیفیت حسابرسی را تسهیل کند، همانگونه که نگرش قانونگذاران و تدوینگران استانداردها در درک و عکسالعمل نسبت به تغییرات محیط، بهبود کیفیت حسابرسی را تسهیل میکند.
2-6 جنبههای کیفیت حسابرسی20
یک مشکل اساسی در تعریف کیفیت حسابرسی تمایز بین کیفیت حسابرسی و کیفیت حسابرس است. بسیاری از تحقیقات، هیچ تفاوتی بین این دو اصطلاح قائل نشده و اغلب آنها را معادل یکدیگر بهکار می گیرند. کیفیت حسابرس به عنوان کیفیت کلی خدمات حسابرسی در تمام حسابرسیهای مؤسسه حسابرسی تعریف میشود. کیفیت حسابرسی باید برای هر پروژه حسابرسی به طور جداگانه بر مبنای خدمت به خدمت تعریف شود، زیرا مؤسسه حسابرسی ممکن است تمام حسابرسیهای خود را در یک سطح کیفی مشابه اجرا نکند. به عبارت دیگر، کیفیت حسابرس مبتنی بر مفهوم “کیفی بودن حسابرسیهای مؤسسه حسابرسی است، در حالی که کیفیت حسابرسی مبتنی بر مفهوم “کیفیت واقعی هر یک از پروژه های حسابرسی است. بنابراین، تمایز قائل شدن بین این دو مفهوم در تحقیقات مربوط به کیفیت حسابرسی ضروری است. برداشت از کیفیت حسابرسی و کیفیت واقعی حسابرسی نیز دو مفهومی متفاوت است. اگرچه، توجه به کیفیت واقعی حسابرسی به جای برداشت از کیفیت حسابرسی از اهمیت بیشتری برخوردار است، اما نباید فراموش کرد که اندازهگیری کیفیت واقعی حسابرسی به سادگی میسر نیست. کیفیت واقعی حسابرسی غیر قابل مشاهده است و فقط می توان آن را پس از اجرای حسابرسی ارزیابی کرد. برای نمونه، پالمروس21(1998) برای اندازهگیری کیفیت واقعی حسابرسی از دعاوی حقوقی بر علیه حسابرسان استفاده می کند. لنگری(1381) مقیاس اندازهگیری کیفیت واقعی حسابرسی را رعایت 15 عامل کنترل کیفیت در حسابرسیهای سازمان حسابرسی مدنظر قرار داده است. برخی مطالعات از میزان حق الزحمه به عنوان کیفیت حسابرسی استفاده کرده اند. پالمروس(1988) در تحقیق خود به ارتباط مثبت بین حق الزحمه حسابرسی و کیفیت حسابرسی دست یافته است. كيفيت حسابرسي، در پژوهشهاي بسياري كاويده شده است. در پژوهشهاي انجام شده، اثر مواردي مانند اندازه موسسه حسابرسي، مدت ارتباط حسابرس با بنگاه حسابرسي شونده و چرخش حسابرس، حقالزحمه حسابرس و … بر كيفيت حسابرسي سنجيده شده است.
برخي براين باورند كه موسسات حسابرسي بزرگ، حسابرسي باكيفيتتري نسبت به موسسات حسابرسي كوچك انجام ميدهند. از دست دادن يك صاحبكار، آثار زيانبار كمتري بر موسسات بزرگ دارد؛ زيرا حق الزحمه حسابرسي يك صاحبكار، بخش بزرگي از درآمد موسسه حسابرسي بزرگ را تشكيل نميدهد. همچنين، حسابرسان داراي حسن شهرت بيشتر، اثربخشتر حسابرسي ميكنند؛ اما شواهدي خلاف اين باور نيز وجود دارد. گروهی براين باورند كه با افزایش دوره تصدی حسابرس، کیفیت کار او نیز افزایش پیدا میکند. به باور حاميان تغيير حسابرس، تغيير اجباري، حسابرسان را براي ايستادگي در برابر فشارها و خواستههاي نابجاي مديران و قضاوت بيطرفانهتر، تواناتر ميكند. رابطه طولاني حسابرس و صاحبكار، تمايلاتي را براي اعمال نظرات مديريت صاحبكار ايجاد ميكند و استقلال و بيطرفي حسابرس را مخدوش ميكند. مخالفان تغيير اجباري حسابرس چنين استدلال ميكنند كه عوامل ديگري هست كه حسابرسان را به حفظ استقلال وادار كنند. براي نمونه، تلاش حسابرسان براي حفظ اعتبار و شهرت و ترس از طرح دعاوي حقوقي عليه آنها، سازوكارهايي براي پيشگيري رفتارهاي نامناسب حسابرسان هستند. حسابرسان با گذشت زمان شناخت بهتري از فعاليتهاي صاحبكار بدست آورده، تجربه بيشتري كسب ميكنند و تواناييشان افزايش مييابد. بنابراين، رابطه طولاني حسابرس و صاحبكار میتواند کیفیت حسابرسی را بهبود بخشد. به باور آنها، تغییر حسابرس موجب كاهش اعتماد سرمايهگذاران به اتكاپذيري صورتهاي مالي و درنتيجه كاهش اعتبار حسابرسي ميشود. تغيير حسابرس، ممكن است موجب افزايش هزينههاي حسابرسي، چه براي حسابرس و چه براي صاحبكار، شود، چن22 همکاران (2004).
کیفیت حسابرسی با حقالزحمه حسابرسی نيز رابطه دارد. زماني كه حسابرسان حقالزحمههاي بالايي از صاحبكاران خود دريافت ميكنند تمايل بيشتري دارند كه قرارداد خود را با همان صاحبكار تمديد كنند كه اين موضوع ميتواند انگيزه حسابرس را در حفظ استقلال بكاهد. اگر شمار صاحبكاران بزرگ در بازار كم باشد؛ احتمال كاهش تباني با مديريت صاحبكار و كاهش كيفيت حسابرسي براي حفظ صاحبكار بزرگ وجود دارد. اگر در بازار حسابرسي، صاحبكاران بزرگ زيادي وجود داشته باشند؛ تمايل حسابرسان در حفظ اعتبار و شهرتشان آن قدر زياد هست كه بتواند جلوي خطر تباني را بگيرد و در اين حالت، تغيير اجباري موجب تحميل هزينههاي غيرضروري ميشود. بنابراين تغيير
