
حداقل 2.5میلیون غیرنظامی شد. یکسوم از آنهایی که مردند کودکان کمتر از 5سال بودند.
در حدود 350000 یعنی 14% کل مرگومیرها بهطور مستقیم به علت خشونت بود، بقیه به علت بیماری و شرایط خشن بود. علت اصلی مرگ در میان کودکان زیر 5سال، مالاریا، بیماری اسهال، سوء تغذیه و عفونتهای تنفسی بودند.
یکی از نگرانکنندهترین یافتهها تأثیر بیش ازحد روی کودکان کوچک میباشد. برطبق یافتههای لسلوبرتزیک متخصص بیماریهای واگیردار در دانشگاه جانزهوپکینز که این تحقیق را هدایت میکرد در بعضی از مناطق بهندرت همه کودکان زیر 2سال جان سالم بهدر بردند. روبرتز گفت: «در دو منطقه موبا و کالمی، بر طبق برآوردی 75 کودکان متولد شده در طول این جنگ مردهاند یا قبل از زادروز دومشان خواهند مرد.»89 این تحقیق ثابت کرد که «به علت جنگ، منطقه یک منطقه مساعد بدون کنترل برای بیماری خواهدبود.»
روبرتز گفت: «مردان با تفنگ میآمدند و بهطور منظم ویرانی به بار میآوردند. این مردان با مجبور کردن مردم به فرار از خانههایشان باعث مرگومیر بیشتری میشدند تا اینکه درواقع به آنها تیراندازی کنند و گلوی آنها را شکاف دهند. وقتی یک دهکده موردحمله قرار میگیرد اغلب در شب، مردم به داخل جنگل فرار میکنند اگر آنها مریض شوند و چیزی نخورند، میمیرند.»90
از سال 1990 رایجترین علتهای گزارش شده مرگومیر در میان کودکان آواره، بیماریهای واگیردار مانند اسهال، عفونتهای تنفسی شدید، سرخک، مالاریا، و سایر بیماریهای مسری بوده است.91 حتی در زمان جنگ اینها قاتل اصلی کودکان هستند. تأثیرات خطرناک آن در طول جنگ تاحدی به علت غلبه سوءتغذیه که کودکان را مستعد بیماری میکند، اهمیت داده میشود. در سراسر جهان بیش از 10 میلیون بچه هر سال عمدتاً به دلایل قابل پیشگیری میمیرند.
اسهال یکی از رایجترین بیماریهای واگیردار میباشد. گسترش و تأثیر آن با نبود بهداشت کافی و آب آشامیدنی تمیز تشدید میشود. این عوامل معمولاً کندتر از شیوع کشنده وبا هستند که به سراسر اردوگاه های آواره در کشورهایی مانند بنگلادش، جمهوری دموکراتیک کنگو، کنیا، مالاوی، نپال، سومالی هجوم آورده است. در قسمتهایی از سومالی در سال 1992 بیماری اسهال باعث مرگومیر حداکثر نصف کودکان شد.92
کودکان همچنین در معرض خطر ذاتالریه و سایر عفونتهای تنفسی شدید قرار دارند. در سال 1994 یک سوم از کودکانی که در شش مرکز پناهنده در گوما در زئیر سابق مردند، قربانیان عفونتهای تنفسی بودند. سل، بهعنوان یک تهدید علیه سلامتی در بسیاری از قسمتهای جهان ظاهر شدهاست و توسط فرآیند HIV/AIDS تشدید شدهاست.93 TB (سل) بهراحتی در شرایط پُرازدحام بیشتر در اردوگاههای پناهندگی شیوع مییابد و WHO برآورد کردهاست که نصف پناهندههای جهان ناقل TB میباشد.
مالزی، علت اصلی دیگر مرگومیر در مناطق استوایی همراه یا بدون عامل پیچیده درگیری میباشد. تقریباً یکمیلیون بچه که 90% آنها در آفریقا میباشند هر ساله از بیماری مالاریا میمیرند. مالاریا، قاتل اصلی در میان افراد آوارهای میباشد که به مناطقی با بیماری بومی مالاریا نقل مکان میکنند و مستقر میشوند و اغلب بدون پناهگاه در شب میخوابند. در سیرالئون بیشتر مردم در طول هشت سال گذشته از مالاریا مردهاند تا از جراحتهای مرتبط با جنگ.94
مخاصمات مسلحانه همچنین بهطور چشمگیری امکان بالقوه برای شیوع عفونتهای مسری جنسی از جمله HIV/AIDS را افزایش میدهد. احتمال و تعداد فعالیت جنسی بدون کاندوم در طول جنگ افزایش مییابد. انتقال HIV/AIDS در جنگ میتواند همچنین توسط آسیبپذیری شدید زنان و دختران به خشونت جنسی و اجبار تسریع شود. این خطرات با قطع خدمات بهداشتی و نبود آزمایش خون در خدمات تزریق خون افزایش مییابد.
1.1.2.جنگ، فقر و ایدز
ارتباط بین جنگ و ایدز در هردو جهت دنبال شده و بهواسطه ی فقر و ابعاد جنسیت بیشتر میشود. هیچ مسئلهای وجود ندارد که فقر گسترش HIV/AIDS و تأثیر آنها را تسریع نکند بههمین دلیل است که هر راهحل طولانی مدت در جنگ علیه ایدز باید شامل معیارهایی برای کم کردن فقر و در وهلهی اول اقداماتی برای تقویت کردن امکانات اجتماعی و تأسیسات نظامی باشد.
دکتر پیتر پیوت مدیرعامل برنامههای مشترک سازمان ملل متحد در مورد HIV/AIDS جامعه بینالمللی را مجبور کرده است که این بیماری همهجاگیر را شناسایی کند. دولت آفریقا امروزه بهطور متوسط دو برابر کمکهای مالی را روی سرمایهگذاریشان در بخش خدمات اجتماعی اصلی صرف میکند. وقتی از 17کشور، 13تای آنها با بیش از 100000 بچه یتیم شده توسط ایدز کشورهای فقیر بدهکار باشند و وقتی 13 کشور از همان 17کشور یا در درگیری یا در آستانه درگیری هستند بنابراین هیچ شکی نیست که ارتباط عمیقی بین فقر، درگیری و HIV/AIDS وجود داشتهباشد.95
هزینههای نظامی ملی، امکانات مالی را که برای خدمات اجتماعی، تحصیلی، بهداشتی در جنگ علیه HIV/AIDS مورد استفاده قرار میگیرد را مصرف میکنند. برای مثال در سال 1998بوروندی 5.8% از GDP را روی ارتش صرف کرد تقریباً 10برابر 0.6% برای بهداشت تخصیص داده شد. در اتیوپی مخارج نظامی 3.8% GDP را به خود اختصاص داد و 1.6% برای بهداشت درنظر گرفتهشد.96
درمانهای دارویی که در کشورهای صنعتی مؤثر بودهاست، در کشورهای درحال توسعه مخصوصاً کشورهای درحال جنگ به شدت پُرهزینه بوده است. این درمانها شامل آنتیویروسهایی (ARVs) میباشد که میتواند پیشرفت ایدز را کُند کند. علاوه براین داروهای دیگری برای درمان بیماریهای ویروسی مانند مننژیتکریپتوکوکوس و ذاتالریه مورداستفاده قرار میگیرد.
شرکتهای داروسازی برای مذاکره در مورد قیمتهای مقرون بهصرفهتر همراه با تمایلی برای حمایت از سهام بازارشان از طریق قراردادن کشورها در تعهدات خرید طولانیمدت کُند عمل کردند. بعضی دولتها و گروههای بشردوستانه پیشنهادهای زیرقیمت توسط تولیدکنندگان داروهای ایدز را پذیرفتند و فشار بر شرکتهای چندملیتی برای کاهش بیشتر قیمتها را افزایش دادند.
با پذیرفتن اهانتهای عمومی بینالمللی در مورد قیمتهای تورمی آنتیویروسها، تعدادی از شرکتهای داروسازی چندملیتی مایل بودند که قیمت داروهای آنتیویروسی را پایین آورند. اما حتی آنها قیمتهای بالاتر از استطاعت خدمات بهداشتی ملی را در کشورهای در حال توسعه خواه در جنگ و خواه در صلح کاهش دادند. از آوریل سال 2001 تنها اقلیت کمی از مردم در کشورهای درحال توسعه به چنین داروهایی دسترسی داشتند.
یک عامل بهشدت موردبحث قرار گرفته در مذاکرات جاری، قانون حق انحصاری بینالمللی بوده است که میتواند تولید انواع داروهای ایدز مقرون بهصرفه را محدود کند، درحالی که دسترسی مقرون بهصرفه همگانی به ARVs به خودیخود کافی نمیباشد. اگر جامعه بینالمللی منتظر حق انحصاری داروهای HIV/AIDS باشد، میلیونها نفر حتی پیش از موعد خواهندمرد. درحقیقت ، برزیل، هند و تایلند هماکنون به طورموفقیتآمیزی داروهای کلی ایدز را تولید میکنند. باتوجه به ابعاد روبه افزایش سریع بحرانهای HIV/AIDS چنین اقداماتی جایگزینی نه تنها معقول بلکه ضروری میباشند.
درحالیکه تقاضای دسترسی مقرون بهصرفه همگانی به درمانهای آنتیویروسی پیچیدهتر در طول مخاصمات مسلحانه نامعقول میباشد، کسانی که تحت سرپرستی قرار دارند باید در اولویت باشند. سیستم های ارائهکننده بهداشت در کشورهای درحال جنگ باید به اندازه کافی تقویت شوند تا بتوانند استفاده از آنتیویروس ها را حمایت و کنترل کنند.
1.1.1.2. ایدز و ارتش
برآورد میشود که نیروهای مسلح نسبت 2 تا 5 برابر بیشتر از افراد غیرنظامی به عفونتهای جنسی مبتلا میشوند اما در طول مخاصمات مسلحانه میزان عفونت میتواند حداکثر تا 50برابر بالاتر باشد.97یک آمار تهدیدآمیز بیان میکند که STIs خطر انتقال ایدز را افزایش میدهد.
نیروهای مسلح متشکل از عمدتاً نیروی جوان، مردان فعال از نظر جنسی میباشد که مدتهای طولانی را دور از خانوادههایشان سپری میکنند. زنان و دختران هنگامی که آگاهی از درآمد احتمالی سربازها بهدست میآورند، خدمات جنسی را با درآمد مبادله میکنند. وقتی اردوگاههای نظامی ایجاد میشوند آنها بهطور اجتنابناپذیری کارگران جنسی را جذب میکنند. بسته به اقدامات انجام شده، محافظان صلح احتمالاً در داخل جوامع محلی زندگی میکنند که احتمال روابط سودجویانه علاوه بر روابط جنسی تجاری را افزایش میدهد.98
باتوجه به این عوامل، آموزشهای اجباری درمورد جلوگیری از HIV/AIDS باید در آموزش همه نیروهای نظامی گنجانده شود. در جولای سال 2000، شورای امنیت UN راهبردهایی را برای آموزش HIV، جلوگیری، آزمایش محرمانه و داوطلبانه و مشاوره و درمان کارکنانشان بهعنوان قسمت مهمی از آمادهکردن آنها برای عملیاتهای حفظ صلح درخواست کرد. علاوه براین، آئین نامه انضباطی مرتبط با تجاوزجنسی و سوءاستفاده جنسی باید تصویب شود و بهطور جدی اجرا گردد.
سیاستهایی که روابط متقابل بین نظامیان، کارکنان حفظ صلح و جوامع محلی را تدوین میکند از جمله آنهایی که مرتبط با زندگی خانوادگی، خانه و سفرهای مأموریتی هستند، باید با هدف اطمینان دادن به بالاترین سطح حمایت برای این جوامع موردبررسی قرارگیرند. همچنین کاندومها و اطلاعات HIV/AIDS باید در اختیار همه کارگران جنسی تجاری، مخصوصاً کارگران نزدیک اردوگاههای نظامی قرار گیرد.
تحت شرایط مشخص تعدادی از نیروهای مسلح آزمایش اجباری HIV را تحمیل کردهاند اما تجربه نشان میدهد که آزمایش داوطلبانه وقتی با مشاوره محرمانه، حمایت و درمان تلفیق میشود، خیلی مؤثرتر میباشد. بدون توجه به وضعیت HIV آنها برای کارکنان نظامی باید در چارچوب محتوای برنامههای پیشگیری و آموزشی HIV کاندوم فراهم شود.
2.1.1.2.کودکان یتیم شده بهواسطه ایدز
درطول جنگ، کودکان یتیم احتمال دارد خودشان را بهطور خاص در گرفتاریهای شدید بیابند. کودکان بدون مراقبتهای بزرگسالان تقریباً همیشه خودشان را بدون امکانات مالی و درمعرض خشونت و سوءاستفاده و آسیبپذیر به عفونتهای HIV میبینند. تحت چنین فشارهایی کودکان اغلب با یکدیگر برای زندهماندن متحد میشوند و در پناهگاههای موقتی یا خیابانها پناه میگیرند. کودکان بزرگتر احتمالاً ناگهان خودشان را در مراقبت کردن از خواهر و برادر کوچکتر مییابند و در همان هنگام هنوز در آشوب مرگ والدینشان هستند. بدون حمایت اقتصادی یا جایگزینهای حرفهای کودکان یتیم در کشورهای جنگ زده احتمالاً در گروههای مسلح بهخدمت گرفته میشوند یا به رابطه جنسی کشانده میشوند که اغلب در جوامع آواره شده به دلیل جنگ گسترش مییابد و مشکلات فعلی مانند آوارگی و سوءتغذیه یا فقدان آموزش، مراقبتهای پزشکی و فرصتهای شغلی صرفنظر از تفریح و سرگرمی وخیمتر میشود.
آنچه موردنیاز میباشد یک برنامهی پیشبینی شده و هماهنگ است که از حقوق تمام کودکان یتیم بهواسطه درگیری یا با HIV/AIDS حمایت کند. کمک به یتیمها در موقعیت جنگ باید شامل دسترسی سریع به مشاوره محرمانه و داوطلبانه به علاوه مراقبتهای بهداشتی و خدمات آموزشی باشد. نیازهای عاطفی آنها از طریق مراقبتهای مبتنی بر جامعه و خانواده بهتر برآورده میشود. مشاوره در سراسر جامعه میتواند برای جلوگیری و ازبین بردن تبعیض علیه کودکان یتیم به واسطه ایدز کمک کند. معیارهای قانونیای باید برای محافظت از حق یتیمها درطول و بعداز جنگ گذاشتهشود تا از حقوق آنها برای ارث و داراییشان حمایت کند و با یکدیگر بهعنوان خواهر و برادر بمانند.
3.1.1.2.جوانان و ایدز
نوجوانان اکنون بالاترین نرخ عفونت به HIV را دارند:99 حداقل 50%از کل عفونتهای جدید HIV در بین افراد 10 و 24سال با 7000 عفونت جدید هر روز اتفاق میافتد.100 آسیبپذیری سربازهای کودک و آواره به تجاوزجنسی و سوءاستفاده، نیاز برای جلوگیری از HIV/AIDS و مشاوره برای همه
