
وَ السَّمَاحَةِ فَإِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْكَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ أُمُورِهِمْ مَا يَتَفَقَّدُ الْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا وَ لاَ يَتَفَاقَمَنَّ فِي نَفْسِكَ شَيْءٌ قَوَّيْتَهُمْ بِهِ وَ لاَ تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ إِنْ قَلَّ فَإِنَّهُ دَاعِيَةٌ لَهُمْ إِلَى بَذْلِ النَّصِيحَةِ لَكَ وَ حُسْنِ الظَّن بِكَ وَ لاَ تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِيفِ أُمُورِهِمُ اتكَالاً عَلَى جَسِيمِهَا فَإِنَّ لِلْيَسِيرِ مِنْ لُطْفِكَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ لِلْجَسِيمِ مَوْقِعاً لاَ يَسْتَغْنُونَ عَنْهُ
سپس براى انتخاب نظاميان با خانوادههاى ريشهدار، داراى شخصيّت حساب شده، خاندانى پارسا، داراى سوابقى نيكو و درخشان، كه دلاور و سلحشور و بخشنده و بلند نظرند، روابط نزديك بر قرار كن، آنان همه بزرگوارى را در خود جمع كرده، و نيكىها را در خود گرد آوردهاند،
پس در كارهاى آنان بگونهاى بينديش كه پدرى مهربان درباره فرزندش مىانديشد، و مبادا آن چه را كه آنان را نيرومند مىكند در ديدهات بزرگ جلوه كند، و نيكوكارى تو نسبت به آنان هر چند اندك باشد را خوار مپندار، زيرا نيكى آنان را به خيرخواهى تو خواند، و گمانشان را نسبت به تو نيكو گرداند، و رسيدگى به امور كوچك آنان را به اعتماد رسيدگى به كارهاى بزرگشان وامگذار، زيرا نيكى اندك تو را جايگاهى است كه از آن سود مىبرند، و نيكىهاى بزرگ تو را جايى است كه از آن بىنياز نيستند.
يعنى تا خانواده سالم نباشد، تا خانوادهها اصالت نداشته باشند، و كودكان و نوجوانان امروز در آغوش گرم خانوادهها با ارزشها تربيت نشوند، در آينده نزديك مديران لايق و سالمى نيز نخواهيم داشت.
بنابراين مديريّت خانواده زيربناى ديگر مديريّتها است كه نيروى انسانى نقش اوّل را در آن خواهد داشت و نيروى انسانى تنها در خانوادهاى پاك و سالم تربيت خواهند گرديد، كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) در نامه 53 چنين رهنمود مىدهد:
ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِكَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لاَ تُوَلهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِيَانَةِ وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِي الإِْسْلاَمِ الْمُتَقَدمَةِ فَإِنَّهُمْ أَكْرَمُ أَخْلاَقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِي الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً وَ أَبْلَغُ فِي عَوَاقِبِ الأُْمُورِ نَظَراً
سپس در امور كارمندانت بينديش، و پس از آزمايش به كارشان بگمار، و باميل شخصى، و بدون مشورت با ديگران آنان را به كارهاى مختلف وادار نكن، زيرا نوعى ستمگرى و خيانت است كارگزاران دولتى را از ميان مردمى با تجربه و با حيا، از خاندان هاى پاكيزه و با تقوى، كه در مسلمانى سابقه درخشانى دارند انتخاب كن، زيرا اخلاق آنان گرامىتر، و آبرويشان محفوظ تر، و طمع ورزيشان كمتر، و آينده نگرى آنان بيشتر است.
سپس روزى فراوان برآنان ارزانىدار، كه با گرفتن حقوق كافى در اصلاح خود بيشتر مىكوشند، و با بىنيازى، دست به اموال بيتالمال نمىزنند، واتمام حجّتى است بر آنان اگر فرمانت را نپذيرند يا در امانت تو خيانت كنند.
با توجّه به نقش زيربنائى مديريّت خانواده در انواع ديگر مديريّتها در مىيابيم كه علل ناكامىها و كاستىهاى موجود در مديريّتهاى شرقى و غربى به ناديده گرفتن اصل خانواده ارتباط دارد. كه اصالت و سلامت خانواده را از ياد بردند، و فرزندان و كودكان ديروز طعم شيرين محبّت مادر را در كانون گرم خانوادها نچشيدند و لبخندهاى مصنوعى پرستاران در مراكز نگهدارى كودكان نتوانست كمبودهاى عاطفى اين كودكان را نسبت به مادران و پدرانشان جبران كند.كه امروز مديران و مديريّتها داراى انواع مشكلات اخلاقى تربيتى مىباشند، در صورتى كه از ديدگاه حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) براى داشتن مديريّتهاى صالح و سالم از خانوادهها بايد آغاز كرد،و بازسازى و كمال انواع مديريّتها را بايد در سلامت و اصالت مديريّت خانواده جستجو كرد.
ب – ويژگىهاى مديريّت خانواده
پس از شناخت زيربنايى بودن مديريّت خانواده و درك ارزش و اهميّت نقش خانواده در سلامت و اصالت ديگر انواع مديريّتها، بايد ويژگىهاى ارزشمند مديريّت خانواده را در نگاه امام على(عليه السلام) به بحث و ارزيابى گذاشت.
طبيعى است كه در كشورهاى غربى و اروپائى چون أساس خانواده را ويران كرده اند و اعتقادى به ضرورت تشكيل خانواده ندارند، و همه ارزشهاى خانه و خانواده در شعلههاى هوسهاى سركش دموكراسى و آزادى فردى، سوخته است نمىتوانند به نقش زيربنايى مديريّت خانواده بيانديشند،
صرف نظر از ارزشمندى و زيربنائى بودن مديريّت خانواده در نگاه و منظر حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) داراى ويژگىهاى ارزشمندى است كه در اين قسمت به برخى از آنها اشاره مىشود، مانند:
1- اصل مديريت مرد در خانواده (انتخاب مدير)
از نظرگاه نهجالبلاغه، مديريّت صحيح از خانواده آغاز مىشود، و در يك مجتمع كوچك خانوادگى كه زنى و مردى و فرزندانى در آن زندگى مىكنند ضرورت مديريّت مطرح است، و چگونگى اداره زندگى در خانواده مهم است و براى سلامت و تداوم اصالت خانواده، خداوند انسان آفرين، مدير و نوع مديريّت را در اين مجتمع كوچك تعيين فرموده است كه:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلى النِّسَاءِ بمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضهُمْ عَلى بَعْضٍ وَبمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالهِمْ فَالصَّالحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللاَّتي تخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ في المَضَاجِعِ وَاضرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَليهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيّاً كَبِيراً.
مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برترىهايى كه خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مىكنند. و زنانِ صالح، زنانى هستند كه متواضعند، و در غياب (همسر خود) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى كه خدا براى آنان قرار داده، حفظ مىكنند. و (امّا) آن دسته از زنان را كه از سركشى و مخالفت شان بيم داريد، پند و اندرز دهيد! و (اگر مؤثر واقع نشد) در بستر از آنها دورى نماييد! و (اگر هيچ راهى جز شدّت عمل، براى وادار كردن آنها به انجام وظايفشان نبود) آنها را تنبيه كنيد! و اگر از شما پيروى كردند، راهى براى تعدّى بر آنها نجوييد! (بدانيد) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترين قدرتهاست.)
زيرا خداوند هستى، زن را براى مادر شدن انتخاب كرد و براى آنكه مادر لايقى باشد و بتواند دوران قاعدگى و حاملگى و زايمان و مشكلات پس از زايمان، و دوران بچّه دارى را به خوبى تحمّل كند، او را كانون عواطف و احساسات قرار داده است تا با قدرت فزاينده عواطف و احساسات بتواند بار سنگين شدن انسان را بردارد.و چون كانون احساسات است.و در دورانهاى بحرانى و مشكلات طاقت فرساى ياد شد
