
گزارش میدهد که مینها مشکل اصلی میباشند.227
حتی وقتی کودکان خودشان قربانی نیستند، مینها و UXOs یک تأثیر زیادی روی زندگیشان دارد. اتفاقهای مربوط به مین زندگی خانوادههایی را که هماکنون در آستانه فروپاشی قرار دارند را ویران میکند. بررسیها در کامبوج نشان داد که بیش از نصف خانوادهها با یک قربانی مین برای حمایت به علت حادثه مقروض بودند.228 یک تحقیق میدانی در افغانستان گزارش کرد که بیکاری برای مردان بزرگسال از 6 تا 52 درصد به علت حادثههای مین افزایش یافت.229 وقتی والدین قربانی مینها میشوند، آنها غالباً نمیتوانند کار کنند و بنابراین کمتر میتوانند از کودکانشان مراقبت و حمایت کنند.
در یک مقیاس گستردهتر، این سلاحهای غیرمتجانس توسعه و بازسازی یک کشور را تحتتأثیر قرار میدهند. وقتی مینها در جادهها و پیادهروها پخش میشوند، مانع از بازگشت پناهندگان و خانوادههای آواره به خانههایشان میشوند و از توزیع کالاها و خدمات جلوگیری میکند. وقتی بذر در زمینهای کشاورزی کاشته میشود مینها و UXOs مانع از بهدست آوردن غذا و امرارمعاش کردن مردم روستایی میشوند.
1.1.2.3.ديدگاه حقوق بينالملل
حقوق بينالملل عرفی و حقوق بشردوستانه بينالملل هيچكدام بهصورت صريح مينهاي زميني را ممنوع نكردهاند. لكن هریک با توجه به خصوصيت ذاتي موجد آثار وحشتناك و مخرب اين نوع سلاحها (مانند نقص عضو) و اينكه مباحثي چون عدم قدرت تشخيص ميان نظاميان و غيرنظاميان و تداوم آثار مخرب آن بعد از اتمام جنگ استفاده از آنرا برخلاف حقوق بينالملل عام محدودكننده روشهاي جنگ مينمايد.
2.1.2.3. حقوق بينالملل عرفي
برطبق حقوق بينالملل عرفي استفاده از سلاحهايي كه از خود جراحات غيرضروري و زائد برجاي ميگذارند ممنوع است حتي اگر اين اقدام درمقابل نظاميان دشمن صورت گيرد. برطبق اعلام مؤسسه بينالمللي ائتلاف براي منع مين هزينه پاكسازي يك منطقه آلوده به مين حدود 300 تا 1000 دلار ميباشد درحاليكه هزينه ايجاد آن بين 3 تا 30 دلار است. همچنين استفاده از هر نوع سلاحي كه تمايزي ميان نظاميان و غيرنظاميان ايجاد نميكند و در تشخيص هدف مشخص ناتوان است، ممنوع میباشد.
3.1.2.3. حقوق بينالملل بشردوستانه
*پروتكل الحاقي اول و دوم كنوانسيونهاي ژنو1977
پروتكل اول الحاقي مقرر ميكند طرفين مخاصمه در انتخاب روشهاي مخاصمه آزاد نبوده و ميبايست قواعد را رعايت كنند.230 و صراحتاً استفاده از سلاحهايي كه جراحات غيرضروري ايجاد ميكنند را ممنوع ميكند.231 طرفين مخاصمه بايد هر زمان تفكيك ميان نظاميان و غيرنظاميان را رعايت نمايند.232 بهعلاوه ماده 51 در بند4 خود استفاده از سلاحها و روشهاي غيرقابل تفكيك را ممنوع ميكند.
در پروتكل الحاقي دوم غيرنظاميان از حمايتهاي تام مشابه آنچه در پروتكل اول آمده است در مورد جنگهاي داخلي در مقابل مينها برخوردار نشدهاند و تنها از آنها درمقابل حمله مستقيم حمايت شده است.
*كنوانسيون سلاحهاي متعارف 1980
در سال1980 كنوانسيون منع و كاهش استفاده از تعدادي از سلاحهاي متعارفي كه جراحات زائد وارد كرده و يا آثار غيرقابل تفكيك برجاي ميگذارد به تصويب رسيد. پروتكل دوم كنوانسيون مزبور (پروتكل منع و كاهش استفاده از مين، تلههاي انفجاري و مشتقات آن) بهصورت خاص صادرات و استفاده از اين نوع سلاحها در مخاصمات بينالمللي را مطرح و بر ضرورت علامتگذاري و نقشهبرداري از ميادين مين و پاكسازي آنها بعد از مخاصمه تأكيد ميكند. مهم آنكه اين پروتكل در سال1996 اصلاح شد تا دامنه نفوذ خود را مخاصمه داخلي و تقويت قواعد استفاده و صادرات اين سلاحها، گسترش دهد. كنوانسيون و پروتكل دوم اصلاحي با اينحال در حيطه عمل با موانع بسيار روبرو شد و آثار چنداني برجاي نگذاشت.
*کنوانسیون اوتاوا
بحران اقتصادی – اجتماعی و بشردوستانه ایجاد شده توسط مینهای ضدنفر، یک جنبش بینالمللی را برانگیخت تا جهان را از این مصیبت نجات دهد؛ جنبشی که برای یک ممنوعیت جهانی در مورد مینهای ضدنفر توسط اقدامات بینالمللی بهمنظور ممنوع کردن مینها ایجاد شد. بیش از 1100 NGOs فعال را در بیش از 60 کشور به همراه دولتهای همعقیده، انجمن بینالمللی صلیب سرخ و آژانسهای UN تشکیل داد.
تلاش منجر به شروع امضا در کنوانسیون اوتاوا (کانادا) 1997 در مورد ممنوعیت استفاده، احتکار، ساخت و انتقال مینهای ضدنفر و ویرانی آن شد. در سال1997 به ICBL و هماهنگکننده آن جودیویلیامز جایزه صلح نوبل اعطا شد و در مارس1999 با رسیدن به آستانهی تصویب 40 کنوانسیون قانون بینالمللی شد. دولتهای تصویبکننده کنوانسیون ملزم هستند به موارد زیر وفادار بماند:
– هرگز از مینهای ضدنفر استفاده نکنند یا در استفاده از آنها مشارکت نکنند.
– هرگز مینهای ضدنفر را تولید نکنند یا گسترش ندهند.
– هرگز مینهای ضدنفر را انتقال ندهند یا در انتقال آنها مشارکت نکنند.
– مینهای ضدنفر انبار شده را ظرف مدت 4سال ویران کنند.
– مینهای کار گذاشته شده را ظرف مدت 10سال بردارند.
– سالانه عملکردشان را به کنوانسیون گزارش دهند.
از بین 12تولید کننده بزرگ مینها و کشورهای صادرکننده 8 تولیدکننده اکنون امضاکنندههای کنوانسیون میباشند و ساخت مینهای ضدنفر را متوقف کردهاند. تعداد کلی کشورهای تولیدکننده از 54کشور به 16کشور کاهش یافته است.233 برطبق گزارش کنترا مین ICBL’s، به نظر میرسد صادرات تاحد زیادی متوقف شده است. همه 34کشوری که قبلاً مینها صادر میکردند بهجز عراق اظهار کردهاند که دیگر این کار را انجام نمیدهند.
استفاده عملی از مینهای ضدنفر درحال کاهش میباشد اگرچه گزارش شده است که اکنون توسط آنگولا، بوروندی و سودان، همه امضاکنندگان کنوانسیون اوتاوا استفاده میشود. نیروهای مسلح اریتره، اسرائیل، میانمار، پاکستان، روس، سریلانکا و جمهوری فدرال یوگسلاوی که کنوانسیون را امضا نکرده اند از مینهای ضدنفر در سالهای اخیر نیز استفاده کردهاند همان طور که گروههای شورشی در افغانستان، آنگولا، چچینا، کلمبیا، لبنان، میانمار، فیلیپین، سریلانکا و اوگاندا استفاده کردهاند.
پاکسازی مین در چندین کشور شروع شده است و تعداد قربانیان مین در بعضی از کشورهای متأثر از جمله افغانستان، بوسنی و هرزگوین، کامبوج و موزامبیک کاهش یافته است.234 در کامبوج تعداد قربانیان ثبت شده از3.046 در سال1996 تا 1.012 در سال1999 کاهش یافت.235
کنوانسیون خواستار شد که امضاکنندگان، تخریب انبارهایشان را در ظرف چهارسال کامل کنند. در حدود 20میلیون مین از انبارهای حداقل 50کشور در سالهای اخیر ویران شده است. با اینحال، انبارها با حدود 250میلیون مینهای ضدنفر در حداقل 105کشور در سطح بالایی باقی میمانند.
کشورهایی که کنوانسیون اوتاوا را تصویب نکردهاند یا با آن موافقت نکردهاند باید بههمین ترتیب عمل کنند یعنی همه باید بهسرعت برای فراهم کردن اجرای مؤثر اقدام کنند. به هرحال، بسیاری از کشورهایی که کنوانسیون را تصویب کردهاند، قوانین ملی را برای در اختیار گذاشتن اقدامات لازم برای اجرای قانون تصویب نکردهاند و گزارش ملی در مورد اجرا در مقایسه با آنچه انتظار میرفت کندتر بوده است. از جولای سال2000، اگرچه 48کشور گزارشها را بایگانی کرده بودند اما 36 کشور ضربالاجلهای گزارش را از دست داده بودند.236
2.2.3بمبهای خوشهای
سلاح ديگري كه در زندگي شهروندان عادي اثرات ويرانگر برجاي ميگذارد، بمبهاي خوشهاي ميباشند. بمبهاي خوشهاي جنگ افزاری بزرگ است كه از خود صدها بمب يا جسم منفجره رها ميكند. اين بمبها از طريق موشك و توپخانه پرتاب ميشوند. بمبهاي خوشهاي از نظر كاركرد نظامي بسيار حائز اهميت ميباشند زيرا قادر به تخريب در سطح وسيع ميباشند. بمبهاي خوشهاي متفاوت از مينهاي زمينی ميباشند زيرا آنها به محض تماس يا به فاصله كوتاهي بعد از تماس منفجر ميشوند با اينحال بمبهاي خوشهاي سلاحهاي نهچندان دقيق بوده و متمايل به انحراف گرفتن از هدف اصلي خود ميباشند. درصد بسياري (%30-5) از بمبهاي خوشهاي منفجرنشده روي زمين باقي ميمانند. اين سلاحهاي منفجرنشده خطرات بسياري براي شهروندان دارد و از اين نظر همانند مينهاي ضدنفر ميباشد و تمام آثار تخريبي اعم از معلوليت، مجروحيت، كشتار و آثار اقتصادي مينها در مورد بمبها خوشهاي نيز يكسان است. كودكان از آسيبپذيري خاصي در مقابل بمبهاي خوشهاي برخوردار هستند.
بمبهای خوشهای که بهطور گسترده در طول چهار دهه گذشته استفاده شده است یک خطر مشابهای را ایجاد میکند. در جمهوری دموکراتیک لائو حداقل 9میلیون بمب خوشهای منفجرنشده در پایان جنگ وجود داشت که باعث قربانی یک مصدوم در هر دو روز میشود.237 در تلاش برای متوقف کردن اخراج آلبانیاییهای قومی از کوزوو در سال1999، NATO بیش از 1600مهمات خوشهای مشتمل بر 300000بمب را پرتاب کرد.238 با درنظر گرفتن نسبت 5 تا 30% بمبهای عمل نکرده، تقریباً 60000بمب منفجرنشده، زندگی پناهندگان سابق که به ایالت برگشتهاند را درمعرض خطر قرار میدهد. در چچنیا، نیروهای روسی تعداد زیادی از مهمات خوشهای را پرتاب کردند.239 و آخرین یافتههای MedecinsSans Frontieres اعلام کرد که دولت سودان بمباران هوایی بمبهای خوشهای را در ایالت استواییجنوبی کشور اجرا کرده بود.240 تلفات مهمات خوشهای منفجرنشده روی غیرنظامیان مخصوصاً کودکان توجه فزایندهای را روی نتایج بشردوست طولانیمدت و فوری این سلاحها و نیاز برای تعلیق جهانی در استفاده از آنها متمرکز کرده است.
1.2.2.3.دیدگاه حقوق بينالملل
هنوز هيچ معاهده بينالمللي درخصوص استفاده و تجارت بمبهاي خوشهاي بصورت خاص ايجاد نشده است. با اينحال حقوق عرفي و اصول حقوق بشردوستانه بينالمللي حاكم بر مينهاي زميني بر بمبهاي خوشهاي نيز قابل اعمال است. درخصوص اينكه استفاده از بمبهاي خوشهاي چگونه حقوق بشردوستانه بينالمللي را مخدوش ميكند ديدبان حقوق بشر مباحثي را مطرح كرده است.241 برطبق پروتكل الحاقي اول (1977) هميشه ميبايست تفكيك ميان غيرنظاميان و اهداف نظامي رعايت شود.242 حملهاي كه اين ويژگي (اصل تفكيك) را رعايت نكند ممنوع ميباشد. حملات تفكيكنشده بصورت خاص داراي ويژگيهاي ذيل است.
· عليه يك موضوع خاص نظامي هدفگيري نشده است.
· روش و ابزار بكار گرفته شده در حمله قابليت هدايت عليه يك موضوع خاص نظامي نداشته يا آثار آن محدود نميباشد.
· حمله مزبور موضوع خاص نظامي را هدف گرفته در حالي كه آن سوژه در منطقه مسكوني پُرجمعيت قرار گرفته است.
· امكان از بينرفتن تصادفي زندگي غيرنظاميان بيش از دستاورد نظامي موردانتظار است243 (رعايت اصل تناسب).
درحاليكه بمبهاي خوشهاي در اصل قابلكنترل جهت رعايت تفكيك ميباشند، نحوه استفاده از آن در حملات موجب غيرقابل تفكيكشدن آن ميگردد. بمبهاي خوشهاي قادر به هدفگيري دقيق نميباشند. درحقيقت مزيت نظامي آن در اين است كه قادر به حمله به اهداف سيار و با وسعت بسيار ميباشد درحاليكه اين سلاح نسبت به حيات جمعيت غيرنظامي در مناطق خالي از سكنه تهديدي به حساب نميآيد اما در مورد نواحي نزديك محل سكونت غيرنظاميان تهديدي جدي تلقي ميشود.
درنتيجه استفاده از بمبهاي خوشهاي در مناطق مسكوني پرجمعيت به عنوان مثال شهرها و شهركها و روستاها برخلاف اصل تناسب ميباشد كه هميشه نيروهاي نظامي ميبايست نسبت به آن توجه داشته باشند و در بهكارگيري روشها و
