
رفته با روش حل الگوریتم ژنتیک را حل کردند. آنها در مقاله خود يک مدل جايابي با ساختار احتمالي که احتمال مراجعه تقاضا از يک گره به خدمت دهنده ها با توجه به فاصله آنها برآورد مي شود توسعه دادند. همچنين در مدل ارایه شده با فرض رقابتي بودن بازار بحث فروش از دست رفته را در نظر گرفتند و با توجه به اين موضوع هدف مدل را حداقل کردن هزينه از دست دادن تقاضاها يا حداکثر کردن سود حاصل از پاسخگويي به اين تقاضاها تعریف کردند. بعد از ارایه مدل، يک الگوريتم ژنتيک براي حل مدل ارایه کرده تا علاوه بر اين از بحث طراحي آزمايشات و متدولوژي سطح پاسخ براي تنظيم پارامترهاي الگوريتم ژنتيک استفاده کردند تا عملکرد آلگوريتم ارتقا يابد (شوندی و خامنه 1390).
شوندی و همکاران (1390) مدل مکانیابی – تخصیص حداکثر پوشش با امکان ایجاد ازدحام در محیط رقابتی مبتنی بر انتخاب مشتری را توسعه دادند. در مدل پيشنهادي آنها چندين ويژگي مهم يعني مدل هاي تعامل فضايي، ازدحام، محيط رقابتي مبتني بر انتخاب مشتري و تقاضاي احتمالي مورد بررسي قرار گرفته است. هدف مدل حداكثر نمودن درصد تقاضاي جذب شده توسط تجهيزات خدمتدهي در محيط رقابتي است. براي حل مدل با ابعاد كوچك از نرم افزار بهينه سازي لينگو 8 و الگوريتم فرا ابتكاري ژنتيك استفاده شده است. اما با توجه به پيچيدگي مسئله و ماهيت غيرخطي آن، نرم افزار لينگو 8 توانايي حل مسايل با ابعاد بزرگ را ندارد و مسايل با ابعاد بزرگتر با استفاده از الگوريتم ژنتيك پياده سازي شده است (شوندی و همکاران 1390).
سادهوند (1390) به مکانیابی جایگاههای سوخت CNG با استفاده از مدل مکانیابی جریان سوختگیری FRLM پرداخت او در این مساله مطرح کرده است که شبکه فعلی جایگاههای سوخت CNG با توجه به گسترش ناوگان حمل و نقل گازسوز، علاوه بر کمبود ظرفیت سوخت رسانی، عمدتاً به سبب توزیع نامناسب جغرافیایی جوابگوی نیازها نمیباشد لذا لازم است تا با ارایه الگویی مناسب، توزیع شبکه جایگاههای سوخت CNG در سطح شهر به صورت صحیح انجام گیرد و علاوه بر جلوگیری از مشکلاتی که در آینده بر شهر تحمیل میگردد، مانع از اتلاف انرژی و افزایش بهرهوری امکانات و منابع موجود گردد (سادهوند 1390).
شورورزی و همکاران (1391) در مقاله «مقایسه قابلیت الگوریتمهای فراابتکاری در حل مساله مکانیابی مراکز آتشنشانی» روشهای فراابتکاری جستوجوی ممنوع، ژنتیک و شبیهسازی بازپخت را بهعنوان روشهای بهینهسازی برای مکانیابی مراکز آتشنشانی و تخصیص مناطق شهری به آنها استفاده کردند. این روشها با توجه به معیارهای زمان حل مسئله، مقدار تابع هدف، تعداد تکرار و نحوة پوشش منطقه در سناریوهای مختلف ارزیابی شده و سناریوهای مختلف در روش ژنتیک براساس تغییر در تعداد تکرار و جمعیت اولیه و در روش شبیهسازی بازپخت براساس تغییر در تعداد تکرار حرکات و تغییرات دما تولید شده است (شورورزی و همکاران 1391).
خاتمی فیروزآبادی و همکاران )1391( به ارایه الگویی برای مکانیابی شعب موسسه مالی و اعتباری قوامین» با استفاده از رويکردهای کمی (آزمون تی يک نمونه ای برای شناسايی شاخصهها) و کيفی (روش تحليل سلسله مراتبی برای وزن دهی به شاخصهها) و با استفاده از نرم افزارهای SPSS،Expert Choice، GISو LINGOپرداختند و مشخص کردند که بر مبنای شاخصههای بدست آمده و استفاده از مدل رياضی حداکثر پوشش، میتوان 95 ٪ از تقاضای منطقه مورد مطالعه را با احداث حداکثر 4 شعبه در نقاط مشخص شده (به علاوه 4 شعبه موجود)، تحت پوشش قرار داد )خاتمی فیروزآبادی و همکاران 1391).
یوسفی در سال 1391 با بکارگیری منطق فازی و روش تصمیم گیری FUZZY DEMANTEL و همچنین روش تصمیم گیری گروهی Cook&Seiford به انتخاب سبد پروژههای عمرانی پرداخت (یوسفی، 1391).
ماریانوو سرا در سال 1998 در مقاله خود، چندین مدل حداکثر پوشش احتمالی با زمان انتظار یا طول صف محدود ارایه کردند. اولین آنها مدل مکان تعدادی مرکز خدمتدهی با یک خدمتدهنده را بطوری که جمعیت پوشش دادهشده در یک فاصله استاندارد و با طول صف محدود حداکثر شوند مشخص میکند و مدلهای بعدی مسائلی که در آنها بیشتر از یک خدمتدهنده وجود داشته باشد را ارایه میکنند (ماریانوو سرا، 1998).
کورآ و لورنا در سال 2006 در مقالهای تحت عنوان « استفاده از الگوریتم ژنتیک برای حل مس
78
