
معتقد است که اصالت مسئلهای مرتبط و تا اندازهای مشترک با خرید و سفر است. مردم اغلب در جستجوی مکانها و تجربههای اصیل سفر میکنند. در حوزه گردشگری میراث فرهنگی، اصالت جنبه مهمی از تجربه بازدیدکننده است و مقدار رضایت او از یک سفر یا یک مکان ویژه به اصالت مرتبط میشود یعنی به این امر که گردشگر تا چه حد به اصالت کالاها و مکان بازدید شده علاقه دارد (تیموتی،1388: 117). گردشگران انگیزههای متفاوتی دارند، برخی از آنها بیش از بقیه در پی تجربه کردن فرهنگ اصیل هستند (تلفر و شارپلی،187:1391). نیاز گردشگران برای تجربه اصالت بازتابی از ناکارایی و کمبودهای زندگی مدرن است. اصالت ویژگی خود محصول نیست بلکه گردشگران آن را به محصولات نسبت میدهند (عطرسایی،61:1388). گردشگران از نظر درک مفهوم اصالت متفاوت هستند (لیترل،230:1990). اصالت یک اندیشه ذهنی است که از مکانی به مکان دیگر، از فرهنگی به فرهنگ دیگر و از شخصی به شخص دیگر تغییر میکند. مثلاً در مورد اصالت سوغاتیها این اندیشه ذهنی ممکن است توسط فروشندگان، تجربه و دانش مصرفکنندگان، سنتهای اجتماعی، روشهای تولیدکنندگان و به کار بردن مواد و فرآیندها ایجاد شود. شاید مؤثرترین روش در تعیین اصالت، مفاهیمی است که خود گردشگران از طریق روشهای خاص به اجناس خود اطلاق میکنند. هیچکاک112(2000) عنوان میکند که مغازههای سوغاتی، عنصری اساسی در ایجاد این واقعیت در اجتماع هستند و میتوانند با روشهای خاصی سازماندهی شوند که باعث ارتقا اصالت سوغاتیها گردند (تیموتی،1388: 117).
لیترل و همکاران113 (1993) در مطالعهای در مورد خرید صنایعدستی چند معیار را مشخص کردهاند که گردشگران به وسیله آنها در مورد اصالت این اقلام قضاوت میکنند. این معیارها شامل موارد زیر است:
1) به عنوان اولین عامل مطرحشده در این تحقیق بیمانند بودن114 یک کالا مؤلفهای مهم در اصالت بخشی به آن است در نظر بسیاری از گردشگران این مسئله موجب جذب آنها به خردهفروشیهای تخصصی که تعدادشان کم است و تولید انبوه نیز ندارند، میشود. وقتی کالا، تک یا محدود میشود این کمیابی موجب ارزشمند شدن آن شده و این امر از نظر گردشگران اصالت محسوب میشود.
2) پیوستگی فرهنگی و تاریخی، عامل دیگری در سنجش اصالت کالا محسوب میشود برای مثال در آمریکا اکثر خریداران معتقدند که کالاهای بومی واقعی آمریکا باید محصول مناطق بومی آمریکا باشد و طرح و نقش آنها باید با تاریخ آن منطقه ارتباط داشته باشد. اسپلت و کوپر115 (2000) نیز معتقدند نمادگرایی فرهنگی عنصری مهم در اصالت فرهنگی و تاریخی به حساب میآید.
3) عامل سوم در اصالت، بعد زیباییشناختی است. رنگهای جذاب و ارزش هنری و جذابیت بصری، ویژگیهای مهم سوغاتیهای موردپسند هستند؛ به عبارت دیگر در بسیاری موارد گردشگران اصالت را از روی قضاوت خود تعیین میکنند؛ یعنی اینکه خودشان چه چیزی را زیبا میدانند.
4) حس اصیل بودن زمانی برای گردشگران معنا پیدا میکند که آنها مشاهده میکنند هنرمند با تلاش و دقت زیاد و با روشهای اصیل و سنتی که از نسلهای قبل یاد گرفتهاند، کالای خود را میسازد؛ بنابراین گردشگران با توجه به روشهای ساخت و نوع مواد (سنتی) بهکاررفته در ساخت صنایعدستی نیز در مورد اصالت آن قضاوت مینمایند.
5) عامل پنجم، تجربه خرید است که مستلزم ملاقات با شخص سازنده صنایعدستی و تماشای طرز ساخت است. بسیاری از گردشگران، کالاهای سنتی و بومی را در همان مکانی که تولید میشوند، خریداری میکنند.
6) عامل ششم عامل سودمندی و کاربرد داشتن است (لیترل و همکاران،203:1993).
برای بسیاری از مصرفکنندگان نیز نشانههای بیرونی (مارکهای تجاری، امضای استادکار، تاریخ، پروانه ساخت و …) تضمینی برای اصالت محسوب میشود (کیم و لیترل116،2001). پی بردند که هرچقدر افراد بیشتر به یک مقصد مشخص سفر میکنند نگرش آنان به اصالت در خرید سوغاتی تغییر بیشتری میکند. طبق یافتههای آنها هرچقدر مردم بیشتر به مکزیک سفر میکنند تمایل آنان برای خرید سوغاتیهای کلیشهای کمتر میشود. این موضوع به این دلیل است که وقتی گردشگران با صنایعدستی مقصد بیشتر آشنا میشوند، کیفیت و منحصربهفرد بودن کالا اهمیت بیشتری پیدا میکند و آنان به کالاهای باکیفیتتر و اصیلتر تمایل بیشتری پیدا میکنند. تحقیق دیگری نیز به همین نتایج رسیده است، لاو و شلدون117 (1998) پی بردند که بین میزان تجربه سفر و نوع یا سطح اصالتی که توسط مسافران برای سوغاتیها تعیین میشود ارتباط وجود دارد (تیموتی،1388: 119-121).
اسمیت و السون118 (2001) نیز مدلی سه مرحلهای پیشنهاد کردهاند که نشان میدهد چگونه خرید گردشگری طی زمان پیشرفتهتر شده است.
1) در مرحله اول هنگامیکه گردشگران با مقصد ناآشنا هستند، رفتارهای مصرفی مشخصی را نشان میدهند و برای آنها خرید یک فعالیت تفریحی ساده است که آنها را با اشیا و نمادهای فرهنگی مقصد آشنا میکند. به دلیل جدید بودن تجربه سفر، کالاهای خریداریشده در این مرحله اغلب سوغاتیهای ارزانی هستند که از نظر تجاری نمادی از کشور مقصد محسوب میشود. مثلاً مسافران در مرتبه اول سفر به استرالیا، اغلب کوآلاهای پارچهای میخرند. به این ترتیب، خرید به عنوان ابزاری مهم برای فرهنگ پذیری به کار میرود.
2) در مرحله دوم، هرچقدر که افراد از طریق سفرهای کوتاه به مقصد با آن مکان آشناتر میشوند، با فرهنگ میزبان نیز راحت تر میشوند و تمایل دارند خود را از مسافران بیتجربه و خام جدا کنند و برای خود هویتی مستقل ایجاد نمایند. در هنگام جستجو برای یک کالا به دنبال کالاهای فرهنگی اصیلتر هستند و به همین دلیل بیشتر تمایل دارند تا از مکانهای تولید سوغات بازدید کنند و با استادکاران ملاقات داشته باشند. آنها به جزئیات کالا بیشتر توجه میکنند و در مقایسه با گردشگران کمتجربه پول و وقت بیشتری برای یافتن کالای مورد نظر خود، صرف مینمایند.
3) در مرحله آخر، گردشگرانی که بیشترین تجربه را در اثر سفرهایی مکرر از یک مقصد به دست آوردهاند، به تازگی و بدیع بودن، علاقه بسیار کمتری دارند. همچنین به نظر میرسد که نیاز آنها برای انتقال تجربیات و مهارتهایشان به دیگران فروکش میکند. در این مرحله گردشگران در فعالیتهایی که شناختشان را از مقصد عمیقتر میکند، شرکت میکنند. آنها برای کالاهای عادی و معمولی بیشتر از سایر اقلام عجیب و خارقالعاده ارزش قائل میشوند. رفتارهای مصرفی این دسته از گردشگران بسیار شبیه مردم بومی میشود و بیشتر به دنبال کالاهای کاربردی هستند (سوانسون و تیموتی119،492:2012).
تیموتی (1388) به موارد دیگری مثل جستجوی تازگی، نیازهای کارکردی، هدیه دادن، زیباییشناسی، گذران زمان اضافه و رفع خستگی و برقراری ارتباط با هنرمندان به عنوان عوامل مؤثر بر خرید سوغاتی توسط گردشگران اشاره میکند که در ادامه به آنها پرداخته میشود:
2-8-3-در جستجوی تازگی
جستجو برای تازگی باید خارج از گستره فعالیتهای عادی انجام گیرد. بهطورکلی در خرید گردشگری نیز مانند خرید تفریحی نیاز به تازگی وجود دارد. پیج120 (1995) عنوان میکند با استاندارد شدن و جهانیشدن کالاهای مصرفی، خرید گردشگری نقش جدیتری را در جستجوی گردشگران برای یافتن فرصتهای خرید تازه و بدیع بر عهده دارد. تفاوت کالاها یا منحصربهفرد بودن نیروی محرک اصلی مردم برای خرید در خارج از محل اقامت خود است. برای برخی دیگر، یافتن صنایعدستی نادر و جالب نیز میتواند محرک مهمی باشد؛ اسنپنجر121 (1987) معتقد است مردمی که به تازگی علاقه دارند به ندرت به محلی که قبلاً دیدهاند مجدداً بازمیگردند.
2-8-4-نیازهای کارکردی
مردم کالاهایی را میخرند که هم نقش سوغاتی داشته باشد و هم بتوان از آنها در خانه بهطور روزمره استفاده کرد. این شکل خرید دو منظوره هم نیاز فایده گرایانه و کارکردی و هم جنبه لذتبخش خرید را برآورده میکند.
2-8-5-خرید هدیه برای اقوام
یکی دیگر از دلایل افراد برای خرید سوغاتی هدیه دادن است، در برخی فرهنگها، مانند فرهنگ ژاپنی رسوم محکمی برای خرید سوغاتی و هدیه دادن وجود دارد. از این طریق یادگاری درواقع راهی برای انتقال تجربه کسبشده از سفر به دیگران است (هالونن و دومین،21:2014). اندرسون و لیترل122 (1995) عنوان میکنند خرید هدیه برای اعضای خانواده، یکی از سه دلیل اصلی خرید گردشگران است. راکر و همکاران123 (1986) عنوان میکنند تحقیقات زیادی تصدیق کردهاند که گردشگران برای دیگران بیشتر از خود خرید میکنند. جالبتوجه است که در اکثر تحقیقات، جنسیت نقش تعیینکنندهای در نوع خرید برای دیگران دارد. طبق تحقیقاتی که عامل جنسیت را در نظر گرفتهاند، زنان تمایل بیشتری به خرید هدیه برای دیگران دارند و در مقایسه با مردان، توجه و زمان بیشتری را صرف انتخاب هدیه میکنند.
2-8-6-زیباییشناسی
بعد زیباییشناختی بخش مهمی در تشخیص تازگی است. لیترال پی برد که بسیاری از مردم به ویژه زنان صنایعدستی را به دلیل ویژگیهای زیباییشناختی در سفر خود خریداری میکنند، او این حالت را ستایش احساسی میداند که نشاندهنده ویژگیهای احساسی موجود در سوغاتیها است. رنگ، طرح، زیبایی، سبک، ساخت و ظرافت ویژگیهایی هستند که ارزشیابی حسی را توصیف میکنند.
2-8-7-خستگی/ زمان اضافه
هنوز هم دلیل مهم برخی مردم برای خرید در تعطیلات، پر کردن زمان اضافه یا انجام کاری برای رفع خستگی است. مهمترین مکان برای انجام این کار احتمالاً فرودگاهها میباشند؛ جایی که مغازههای خردهفروشی نظر مسافران را به خود جلب میکنند تا از زمان اضافه خود به خوبی استفاده کنند. برای بسیاری از افراد، خرید در توقفگاههای بین راه، فرصتی برای خستگی درکردن است که ممکن است به خرید اتفاقی یا برنامهریزیشده منجر شود. معمولاً در آبوهوای بد مقصد، خرید فعالیتی مطلوب برای گردشگران محسوب میشوند برای مثال اگر به دلیل طوفان امکان پرداختن به فعالیتهای دیگر نباشد گردشگران اغلب فروشگاههای سرپوشیده را برای گذران وقت انتخاب مینمایند
2-8-8-ارتباط با هنرمندان
گردشگرانی که بر ارتباط با هنرمندان تأکید دارند، از تعامل با مغازهدار و تولیدکننده صنایعدستی لذت میبرند. آنها لذت را در مشاهده سبدبافی، سفالگری، حجاری بر روی چوب و … میبینند (اندرسون و لیترل124،340:1995). اندرسون و لیترل (1995) معتقدند برای برخی از گردشگران، محرک اصلی جهت خرید سوغاتی، قدردانی کردن از ساخت این کالاها است. برخی گردشگران از تماشای استادکارانی که در حال نشان دادن مهارتهای خود هستند، لذت فراوانی میبرند. با مشاهده فرایند ساخت صنایعدستی این اقلام برای گردشگران مفهوم خاصی پیدا میکند و تمایل بیشتری برای خرید در آنها برانگیخته میشود (تیموتی،1388: 124-116).
مارک ویک125 (2001) عنوان میکنند مشاهده مهارت ساخت سوغاتی، اصالت تجربه گردشگر را به طور قابلملاحظهای افزایش میدهد. به علاوه هیچکاک (2000) معتقد است که مکالمه بین خریدار و فروشندگان فرصتی را برای بحث در مورد مفاهیم و داستانهای مرتبط با سوغاتی ایجاد میکند. همچنین خرید در مکانی که کالاها ساخته میشود، برای گردشگران اصیل بودن آن محصول را به اثبات میرساند به ویژه در مواردی که کل مراحل ساختهشدن شیء و فروخته شدن آن توسط گردشگر مشاهده شود (هالوود و هانام126،576:2001).
2-8-9-عوامل مؤثر بر انتخاب سوغاتی
برای شناخت سوغاتیها به عنوان کالاهای مصرفی گردشگر، باید دانست که شکل خود سوغاتیها بهاندازه دانستن برداشتهای افراد دخیل در تولید، فروش و خرید سوغاتیها مهم نیست. در میان انواع سوغاتیها صنایعدستی از جایگاه مهمی برخورداراست (یزدانی،3:2007). هنرهای بومی و صنایعدستی از دیرباز راهی برای کسب هویت و ادامه حیات بوده است. با افزایش ارتباط با جوامع خارجی، آثار هنری طی چندین قرن به نمادهای هویت فرهنگی تبدیل شدند و مردم کمکم از صنایعدستی به عنوان روشی برای انتقال فرهنگ بومی و هویت روانی جامعه استفاده کردند. کروزیر127
