
بزرگسالان.
ـ گروههاي جنسي: زن يا مرد بودن
ـ گروههاي اعتقادي: مؤمن، کافر، معاند يا بي تعهد بودن.
ـ سطح فرهنگي: بي سواد، باسواد: پايين، متوسط، عالي و … .
ـ وضع اقتصادي: مرفه، متوسط يا فقيربودن.
ـ پايگاه اجتماعي: بالا، متوسط، پايين بودن.
ـ مشخص بودن مخاطب يا نامشخص بودن آن.
و فروع و شاخه هاي ديگر مانند اينها نيز ميتواند هريك در شناخت مخاطب مطرح باشد.
1ـ2ـ3. پيام و محتواي آن:
سومين عنصر تبليغ «پيام» است. پيام عبارت است از اعتقادات، انديشه يا گرايشي كه پيام دهنده قصد انتقال آن را به پيامگيرنده دارد. پيام در تعبير اسلامي همان «رسالت» است كه پيامآوران الهي آن را ابلاغ نموده و مردم را به پذيرش آن فرا ميخوانند.
بيشك هر مكتب يا جريان اجتماعي نيز پيامي دارد و هر نوع تبليغي، خواه با زبان نگارش فيلم، سرود، نمايش، خطابه، نقاشي، هنر و هر ابزار و وسيله ديگري صورت پذيرد، بدون پيام نيست. پيام «روح تبليغ» است و اگر اين روح نباشد تبليغ مفهوم ندارد و پيام بارِتبليغ است كه هر جا به گونهاي به نمايش گذاشته ميشود.
برخي در تعريف پيام چنين گفتهاند: «پيام عبارت است از مجموعه الفاظ، لغات، كلمات، حركات، اصوات و اشكال كه پيامدهنده قصد دارد ضمن ارائه آن، آنچه را در نظر دارد بيان نمايد. هر كدام از افراد پيامدهنده پيامي دارند و برآنند كه پيام آنان آنچنان كه هست بواسطه مخاطب يا مخاطبين اخذ گردد.»24همانگونه كه ملاحظه ميكنيم در اين تعريف از بارِتبليغ و روح پيام سخني به ميان نيامده و تنها اصوات و حركات در تفسير پيام ذكر گرديده است، در حاليكه الفاظ و حركات و اصوات و اشكال در حقيقت ابزارهايي هستند كه در ابلاغ پيام به كار ميآيند. بنابراين بهتر است از ابزار فراتر رفته و به آنچه بوسيله اينها منتقل ميگردد و منظور پيام دهنده است بعنوان «پيام=روح تبليغ» عنايت كنيم.
حاصل آنكه پيام «چيزي است كه بوسيله مبلّغ يا نهاد تبليغي القا ميشود» و اين ممكن است بار سياسي، اخلاقي، قضائي، اقتصادي، علمي، مكتبي، و غير اينها را داشته باشد. همچنين ارزش و تفاوت پيامها در همين عناوين نهفته است و نيز در محتوا و اهداف، انگيزهها و آثار.
1ـ3. دين از محورهاي اصلي تبليغ
عليرغم تحوّل و تطوّر وسائل ارتباطي و خبررساني و تبليغ كه در روند زمان نشيب و فراز فراوان داشته و دارد، اصل تبليغ با اهدافي گوناگون، ثابت و هميشگي است. تاريخ جوامع انساني، گواهي ميدهد كه تبليغ و ارتباط فكري و اعتقادي در هيچ عصر و زماني از هيچ جامعهاي حتي جوامع ساده و ابتدائي جدا نبوده است. از سوي ديگر با نگاهي كوتاه به بسياري از اديان ميتوان دريافت كه رساندن پيام الهي به عنوان يك تكليف مطرح است.
گرچه در تبليغات، محورها و مفاهيم مختلف بوده است اما به طور كلي ميتوان اين محورها را در دو عنوان كلي خلاصه كرد:
الف ـ عقائد و انديشههاي مذهبي كه بيشترين كاربرد تبليغ را به خود اختصاص ميداده زيرا كه مذهب، اصيلترين و كهنترين انديشهاي است كه با عقل و احساس و ايمان انسان در طول تاريخ آميخته بوده است.
ب ـ تفكرات و آرمانهاي مادي، اعم از سياسي، نظامي و اقتصادي و فرهنگي.
براساس آيات شريفة قرآن از زماني كه «آدم ابوالبشر» پا بر زمين نهاده، شريعت و دعوت بوده است و تا بعثت خاتم انبياء كه پيامبران بسياري به ارشاد و هدايت گام نهادهاند. تاريخ انبيا خود ترسيمگر تاريخ تبليغات است و بهتر است كه بگوئيم پيامبران خود بنيانگذار تبليغ و هدايتكننده آن بودند.
در عصر خاتم انبيا( نيز كه تبليغ ابتدا به صورت سرّي آغاز شد با ورود حضرت به مدينه و دعوت جهاني ايشان تبليغات، تحول تازهاي يافت. يكي از نويسندگان عرب در اينباره مينويسد:
«با ظهور اسلام، تبليغ وارد مرحله جديدي شد، بدينگونه كه تبليغات علني با تبليغات سري آميخته گشت و از حالت خودسري و نوسان به صنعت منظم تخصصي درآمد و از انحصار برخي افراد مثل حكام يا قشرها مثل سياسيون يا تجار، خارج و به كليه افراد شايسته و با صلاحيت در هر زمان و مكان ارتقاء يافت و از سلطه مطلق يا هرج و مرج مطلق به آزادي انديشه و آزادي انسانيت راه گشود و ابزارهاي قديم متحول شد و در سايه تبليغات جهاني به كل بشريت سرايت كرد. و ما ديديم كه هيئتهاي اعزامي به سوي همه امتها و كشورها گسيل شدند و بر اثر اين اعزامها و و ديگر ابزارها، مشاهده كرديم كه چگونه از اطراف و اكناف هيئتها به سوي مكه و مدينه بسيج شدند تا خبر دين جديد را از نزديك مشاهده كنند. آن نامهها و مكاتيب در تشريح حقيقت اين دين موفق شدند … حج بر مسلمين واجب گرديد تا در اين گردهم آئي سالانه بين المللي ارتباط تودهها در عاليترين سطح سازماندهي شود و معاملات صورت پذيرد. شعر متحول گرديد … وسائل و ابزارهاي ديگري پا به عرصه اجتماع نهاد، كه سابقه نداشت مانند منبر، وقوف به عرفه و ديگر وسائل كه همواره از مترقيترين و مؤثرترين وسائل تبليغ بوده و خواهند بود.»25
اسلام به عنوان يك آيين تبليغي، كه بار هدايت بشريت را بر دوش دارد، وهيچ يك از مقاطع و لحظهها را براي ابلاغ رسالت و پيام «الله» از نظر دور نداشته است، مسئوليت مسلمين را مسئوليت جهاني قلمداد كرده و مي فرمايد:
«كُنتُمْ خَيْرَ اُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَر.»26
«شما بهترين امتي هستيد كه براي انسانيت پديد آمدهايد، امر به معروف و نهي از منكر ميكنيد.»
از اين رو اصل رسالت و تبليغ پس از رحلت پيامبر اكرم( نيز بنا به مقتضيات زمان و شرايط محيط و اجتماع همچنان راه خود را پيمود، نهايت آنكه در شرايط و اوضاع سياسي حاكم، همواره روند اصيل اسلامي پاي برجاي باقي نماند و دستخوش انحرافات و موانعي شد. از جملة انحرافات، بدعتها و تحريفاتي است كه در عصر اموي و عباسي توسط حاكمان جائر به وجود آمد. توطئههاي كليسا را نيز بايد در زمرة موانع به حساب آورد چرا كه با طرحهاي دقيق و نقشههاي ابتكاري و حساب شده، تلاش خود را براي نفوذ در ميان مسلمانان به كار بست و در اين راه از دانش و ابزارهاي مختلف بهره جست.
1ـ4. استراتژي تبليغ
هنگامي كه از تبليغ بعنوان «عامل انتقال و گسترش فكر، عقيده يا گرايش» سخن گفته ميشود، بناچار از «استراتژي تبليغ»27 سخن به ميان ميآيد. زيرا مكانيسم تبليغ بر چند عنصر اساسي مبتني است، «فكر يا عقيده» كه سنگ زيرين تبليغات است، خط مشي و راهي كه براي انتقال تفكر و اعتقاد اتخاذ ميگردد، شيوهها و ابزارها و… . بدين سان پيام دهنده پيام خود را براساس «خط مشي» اتخاذ شده و وسائل و شيوه مناسب به مخاطب يا مخاطبين منتقل ميكند. بنابراين جايگاه استراتژي در تبليغ مشخص است. استراتژي خط مشي است، كه بر اساس مكتبها و آرمانها تعيين ميشود. مثلاً، بحث ميكنيم كه در كار تبليغ بنابر واقع گويي، راستگوئي و امانتداري است؟ براساس تفكر «هدف وسيله را توجيه مي كند» از هر شيوه و ابزار حتي دروغ و نيرنگ ميتوان كمك گرفت؟…
اينها دو استراتژي متضادند كه بخودي خود پديد نيامدهاند بلكه از ايدئولوژيها و مكتبها نشأت ميگيرند و بطوركلي ريشه در دو طرز تفكر دارند. در هر حال، تبليغات اگر چه با شيوهها و ابزارها و تاكتيكهاي مختلف انجام پذيرند، اما بطور عموم متاثر از دو ايدئولوژي، مكتب و تفكر و استراتژي هستند:
نخست: تبليغاتي كه با تكيه بر حقيقت و ارزشهاي اخلاقي و بمنظور روشنگري و ارشاد انجام ميگيرند.
دوم: تبليغاتي كه بدون پايبندي به حقيقت و بدور از واقعيت و با شيوه پلتيك و ترفند به القاي افكار، عقائد يا گرايشات ميپردازند و با جنجال و آوازهگري همراهند. و اين دو متاثر از واقعيت اجتماعي و سياست حاكم و فلسفه و انديشههاي جاري بر افكار عمومي ميباشند.
اين دو نوع تبليغ درطول زمان بوده و منحصر به برهه خاصي از زمان نيستند. اما تبليغات در عصرهاي اخير با داشتن بعد استراتژيك حتي در كنار عمليات نظامي قرار گرفته است. عناويني چون «جنگ سرد»، «جنگ رواني» و «پروپاگاند بزرگترين عامل فشار اجتماعي» در عرف و فرهنگ ملل جهان امروز، منعكس گرديده است.
پس از جنگ جهاني اول يكي از فرماندهان عاليرتبه آلماني گفت: «ما مقدار زيادي از بمبهاي خود را نابود ميكنيم تا يك توپ را كه در دست يك نظامي است منهدم كنيم، آيا با صرفهتر نيست كه كاري كنيم كه دست آن نظامي كه بر ماشه توپ نهاده شده بلرزد و از شليك كردن خودداري كند؟»28
هيتلر ميگفت: «تبليغات يك قدرت بينظير سياسي است.»29
لنين نيز مانند هيتلر معتقد بود: «تبليغات بزرگترين قدرت دولت است.»30
كارتر رئيس جمهور اسبق آمريكا معتقد بود: «يك دلار براي تبليغات بهتر است تا ده دلار براي تسليحات.»31
از اينجا معلوم ميشود كه چرا قرن بيستم را «قرن تبليغات» نامندند و چرا بودجههاي تبليغي در كنار بودجههاي نظامي رقم قابل ملاحظهاي را داراست؟
دولتهای استعمارگر در بيشتر كشورهاي جهان بجاي اينكه از تجربه ناموفق مداخله نظامي و مستقيم استفاده كنند، اكنون ترجيح ميدهند تا آنجا كه ممكن است از عامل نفوذ و دخالت در فرهنگ و تفكر و اخلاق جامعهها و نيز هدايت سرنوشت سياسي آنان، ياري جويند. هزاران تئوريسين، متفكر، كارشناس و متخصص شب و روز در كار تهيه طرح و پيشنهاد و اجراي اين سياستاند و از طريق مراكز خبري ماهوارهها و كانالهاي تلوزيوني و پايگاههاي تقويت صداوسيما و روزنامهها و مجلات پر تيراژ و اينترنت با زبانهاي مختلف، افكار عمومي جهان را تغذيه فكري ميكنند.
1ـ5. خطمشي تبليغ در اسلام و مسيحيت راستين
خطمشي تبليغ در اسلام با آنچه در ساير تبليغات معمول ميبينيم تفاوت ماهوي دارد. تبليغ در اسلام به معناي «رساندن پيام الهي» است با تكيه بر شناخت حقيقت و ارائه واقعيت و استفاده از زمينه هاي فطري، عقلي و عملي و دميدن روح ايمان و تعبد و تسليم و ايجاد شور و شوق در مخاطب، با رعايت اصل آزادي در انتخاب. در اين راستا نظام تبليغي اسلام از حكمت و شناخت واقعيت و مواعظ حسنه و اندرز نيكو، ياري ميجويد و با «جدال احسن» و مناظره مقبول به مقابله با منكران و معاندان ميپردازد:
«ادْعُ إِلىَ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالحِْكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الحَْسَنَةِ وَ جَدِلْهُم بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَن»32
«با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن.»
توجه دادن انسان به كرامت انساني خويش، انگيزش حس مسئوليت و تذكار نعمتها، تبشير و انذار، جذب و تاليف قلوب، ارائه امثال و عبر، توجه به اصول رواني و اجتماعي و انسانشناسي، در نظرگرفتن گروههاي فكري و سني مخاطبين، بكارگيري شعارها و تاكتيكها و شيوهها و عناوين ديگر از اين قبيل در اين خط مشي مورد استفاده قرار ميگيرند كه با مراجعه به قرآن كريم و آيات تبليغ و سيره و سنت رهبران دين اين موارد را به وضوح ميتوان مشاهده كرد.
يك جريان تبليغي سالم آن است كه مبدا پيام، محتواي پيام، هدف پيامرساني، شخصيت پيامرسان و خطمشي و شيوههاي آن مشخص باشد؛ اين نوع تبليغ را ميتوان «تبليغ سفيد» ناميد. و در مقابل تبليغاتي كه اركان و اهداف و انگيزهها را پنهان ميكند، كه آنرا با عنوان «تبليغات سياه» نامگذاري ميكنيم. ويژگي تبليغ در اسلام اضافه بر آنچه در فراز نخستين اشاره شد، اين است كه از نوع اول بوده (تبليغات سفيد) و چيزي در آن پنهان و مبهم نيست و بدليل برخورداري از اصالت و استحكام و متانت و قاطعيت، با صراحت تمام انجام ميشود. اصولاً در كليه اديان الهي تبليغ با هويت رهنمونگري و واقعنگري كه دارد، همواره مورد تقديس و احترام بوده و مبلّغ داراي ارزش ويژهاي است. با نگاهي به مسيحيت راستين نيز ملاحظه ميكنيم كه تبليغ داراي چنين جايگاه مهم و مقدّسي است. در عهد جديد آمده است: «پس دوازده شاگرد خود را طلبيد بايشان قوّت و قدرت بر جميع ديوها و شفادادن امراض عطا فرمود و ايشان را فرستاد تا به ملكوت خدا موعظه كنند و مريضان را صحت
