
سستي و بيپايگي اين ادعا تا بدانجاست كه نويسندگان و محققان مسيحي خود بصدد دفاع برآمدهاند و در برابر تساهل مذهبي، آزادي و روشنگري اسلام زانو زده و به مبلغان مغرض مسيحي پاسخ دادهاند. البتّه ما در حال حاضر بصدد ورود به اين بحث نيستيم و فقط برخي از اينها را كه به عنوان نمونه از سايتهاي مسيحي استخراج شده در فصل سوم مطرح ميكنيم.
2ـ1ـ3ـ3. ابزارهاي نوين تبليغي در خدمت تبشير مسيحي
ابزارهاي تبليغ را ميتوان به اعتبارات مختلف تقسيمبندي كرد. يكي از آنها به اعتبار خود ابزار است كه شامل: ابزارهاي طبيعي، انساني و تكنولوژيكي و پيشرفته ميباشد. ابزار تبليغ در هر عصري متناسب با آن عصر بوده و پابپاي تكامل بشر تكامل يافته است. در آن زمان كه بشر تنها به ابزارهاي طبيعي دسترسي داشت و به وسايل مدرن دست نيافته بود، ابزارهاي طبيعي و انساني را به استخدام ميگرفت و بدان وسيله ايدهها و آرمانهاي خويش را منتقل ميكرد مانند خط و زبان و هنر و داستان و خطابه و شعر و نقش و آتش و دود و پيكها و كبوتران نامهرسان و… . البته تحول ابزار تبليغ همواره به يك شكل و به صورت تكامل تدريجي نبوده است. بلكه برحسب اوضاع و شرايط سياسي و اجتماعي، در اوج و حضيض و ترقّي و انحطاط بوده است. كشورهاي بزرگ در سطح جهاني، اضافه بر ابزارهاي سنتي و قديمي كه بعضاً امروزه نيز كارايي دارد، مانند سخنراني، كتاب، نشريه، ارتباط جمعي و ارتباط شخصي و… از پيشرفتهترين نوع ابزار و وسائل مدرن روز كمك ميگيرند و انواع شيوهها را به استخدام ميآورند تا خوراك تبليغاتي را كه در راستاي اهداف اين كشورهاست به انسانها القاء و تلقين كنند. از ابزارهاي فرهنگي و هنري و آموزش و مدرسه و دانشگاه و استخدام دانشمندان و تكنولوژي و تزوير و دروغ و جنگهاي رواني گرفته تا ابزارهاي مادي، غريزة جنسي، پول و دلار و… و از رسانههاي پرقدرت خبررساني تا سلاح زور و سلطه و قدرت نظامي و ناوهاي جنگي و… خلاصه استراتژي «زر، زور و تزوير» هميشه ابزار تبليغات اقطاب مستكبر بوده است و درآينده نيز خواهد بود.
آمار تكاندهندة ابزار تبليغاتي اعم از نشريات، راديو و تلوزيون، ماهواره و اينترنت كه به زبانهاي مختلف و در اقصا نقاط عالم انتشار مييابند و غالباً نيز در اختيار سرمايهدارن يهودي و مسيحي حامي اسرائيل است، نمونهاي از اين مدعاست.
راديو واتيكان، روزانه به 36 زبان برنامه پخش ميكند. يك گروه مسيحي به نام «بايست ها» 112 ايستگاه راديويي در 38سرزمين دارد. در سال 1980ميلادي تنها براي راديوي جنوب شرقي آسيا، بودجهاي معادل 20ميليون دلار اختصاص يافت. اين راديو به 28زبان آسيايي برنامه پخش ميكند. واتيكان همچنين در سراسر دنيا پنج هزار مجله و روزنامه در دو ميليارد تيراژ منتشر ميكند. در خود واتيكان افزون بر روزنامه ايتاليايي كه از 120 سال پيش تاكنون منتشر مي شود، همه هفته مجلههاي متنوعي به زبان هاي انگليسي، فرانسوي، آلماني، اسپانيايي و پرتقالي روانه بازار ميسازد. يك جمعيت مذهبي ـ كه در ترويج آيين مسيحيت فعاليت ميكند ـ روزنامهاي به نام «برج مراقبت» دارد كه به هشتاد زبان و در تيراژ هشت ميليون منتشر ميشود.122
كشورهاي استكباري بر اساس اصل معروف «هدف توجيهگر وسيله است» از هر آنچه بتواند آرمان تبليغي آنها را برآورده سازد استفاده ميكنند؛ حتي ابزار مقدسي مانند مذهب در خدمت استعمار قرار ميگيرد. مسيحيان با آنكه از يهود ناراضياند و آنان را مسئول برصليب شدن عيسي( ميدانند اما به منظور مقابله با اسلام، يهوديان را از خون مسيح تبرئه ميكنند و از جنايات يهود عليه مسلمين حمايت ميكنند و رژيم صهيونيستي غاصب را به رسميّت ميشناسند.
مسلّماً انگيزة استكبار از آن همه وسائل و امكانات كه هر سال به دهها ميليارد ميرسد، انجام رسالت مسيحي و رساندن پيام خدا و عيسي و نجات گمراهان نيست. كه اگر چنين بود بايد فعّاليت تبشير را در ميان مردمان بياعتقاد ببرند و بتپرستان و مشركان را به آيين توحيد! فرا خوانند. در حاليكه آنها غالباً تبليغات خود را به نقطهاي ميبرند كه اسلام آنجا حضور يا زمينة حضور دارد و اين حكايت از اين واقعيّت ميكند كه جبهة مشترك كليسا و امپريالسم در برابر اسلام صفوف خود را آراسته و به روياروئي با آئين حياتآفرين و رهائيبخش و ضد استكباري اسلام برخاستهاند.
2ـ2. گفتار دوم: تاريخچه تبشير مسيحي در ايران(گاهشماري و عملكرد)
2ـ2ـ1. مسيحيت در ايران تا صدر اسلام
تاريخ مسيحيت در ايران به سالهاي آغازين بعثت حضرت عيسي( برميگردد به گونهاي كه در انجيل متي مذكور است هنگام ولادت حضرت عيسي( گروهي از دانشمندان مجوس [زرتشتيان] ايراني كه از اهالي آوه و ساوه بودند به راهنمايي ستارهاي براي ديدار حضرت عيسي( يا پادشاه يهود به اورشليم آمده بودند و انتظار ظهور او را ميكشيدند آنها در بيت لحم حضرت مريم( و حضرت عيسي( را يافتند و به او ايمان آوردند و پس از پيشكشكردن هدايا و گرفتن يك سري تعاليم به سرزمين خود بازگشتند.123 در كتاب كليساهاي مسيحيان در ايرانزمين نيز آمده: «از اوايل سدة اول ميلادي مسيحيت در ايران گسترش يافت، مبلّغان مسيحي در شمال و غرب ايرانزمين به تبليغ پرداختند.»124
همچنين به نقل از كتاب اعمال رسولان مدتي پس از مصلوب شدن [عروج] حضرت عيسي( در روز عيد «پنطيكاست» يعني پنجاه روز بعد از عيد فصح، در جمع شاگردان حضرت عيسي(، نومسيحيان و برخي يهودياني كه براي برگزاري عيد در اورشليم گردآمده بودند گروهي از اهالي پارت، ماد و عيلام و ساكنان جزيره (سرزمين بينالنهرين) نيز حضور داشتند و در اين هنگام ناگهان از آسمان بانگي فرود آمد همچون بادي سركش كه ميوزد و همه جا را پُر كرد و حواريون زبانهاي جدا از يكديگر ديدند كه مانند آتش بود و اين زبانها بر هر كدام از حواريون فرود آمدند و همه از روحالقُدُس پُر شدند و روح ايشان را به سخنگفتن به زبانهاي مختلف واميداشت. وقتي كه بانگ و صدا فروكش كرد مردم ديدند كه حواريون به زبانهاي مختلف سخن ميگويند من جمله زبان عيلاميان و مادها و پارتيان كه سه طايفه از مردم ايران بودند.125از سوي ديگر دو تن از رسولان حضرت عيسي( به نامهاي «شمعون» و «يهودا»، براي موعظة انجيل به ايران آمدند و موبدان زرتشتي آنها را شهيد كردند. البته شمعونمذكور، «شمعون پطرس» نيست. گويند «يهودا» كه «توما» هم خوانده شده تا هندوستان هم رفته است.126
آنچه از اين دو عبارت به خصوص عبارت كتاب رسولان نتيجه گرفته ميشود اين است كه:
1ـ نخستين گروندگان به حضرت مسيح( در آغاز رسالت مردمي از نژادهاي مختلف بودند منجمله ايرانيان.
2ـ مسيحيت از آغاز كار خود به درون كشورهاي مختلف منجمله ايران راه يافته است. كه حواريون به زبان آنها سخن گفتهاند.127
هر كدام از اين دو توجيه را بپذيريم نتيجه اين ميشود كه: ايرانيان [پارتها، مادها و عيلاميان] از نخستين مردمي بودند كه دين مسيح را پذيرفتهاند.
اما اينكه از چه زماني دين مسيح در ايران رسوخ كرده و شيوع پيدا كرده به طور دقيق مشخص نيست، «تيموته اول» «بطريق نسطوري» در بينالنهرين در نامة مفصلي كه به كشيشان ماروني نوشته است آورده كه:
«مسيحيت پانصدسال پيش از نسطور و بيست سال پس ازمعراج حضرت عيسي( در ميان ما برقرار شده است.»128
البته آقاي سعيد نفيسي معتقد است:
«دربارة آغاز مسيحيت در نواحي ايران اسناد گوناگوني در دست است كه دربارة برخي از آنها نميتوان زودباور بود. رويهمرفته همة كليساهاي عيسوي براي اثبات حقّانيت خود، و براي اينكه خود را به مسيح نزديكتر نشان بدهند كوشيدهاند هر چه بيشتر تاريخ تاسيس خود را به زمان مسيح نزديك كنند.»129
آنچه مسلم است و دانشمندان تاريخ در آن اختلاف ندارند اين است كه آزادي اديان، مذاهب، عقايد و آداب و رسوم ارمغاني است كه ايرانيان به جهان آوردهاند پيش از هخامنشيان پادشاهان «كلده» و «آشور» با ملل مغلوب و زيردستان خود با كمال بيدادگري و زورگويي رفتار ميكردند و مللي را كه شكست ميدادند مجبور ميكردند به آداب و رسوم و اخلاق آنها بگروند و دين و زبان فاتحان را بپذيرند و هيچگونه استقلال فردي و اجتماعي و آزادي شخصي به كسي داده نميشد.
«هخامنشيان» نخستين پادشاهاني بودند كه اين سد و قانون را شكستند و ملل مغلوب را در دين و آيين و رسم زندگي آزاد و مختار گذاشتند.
شاهنشاهان «اشكاني» نيز كه هم زمان باظهور حضرت عيسي( حكومت ميكردند اين برنامة هخامنشيان را رعايت كردند بطوريكه تمدن يوناني در آسيا ريشه گرفته بود و عدّة مهاجران يوناني در ايران زياد شده بود و براي خود سكة يوناني ضرب ميكردند و تاج يوناني بر سر ميگذاشتند.
بنابراين پيشينه هيچ مانعي وجود نداشته كه مسيحيت وارد سرزمين ايران شود و به همين دليل بيشتر تاريخنويسان آغاز مسيحيت را در ايران از دورة اشكانيان و در نيمة دوم قرن اول ميلادي ميدانند.
بعضي معتقدند مطابق شواهد تاريخي، مسيحيت در اواخر قرن اول ميلادي در سرزمين ايران شيوع يافته بود و سازماني مرتب و اسقفاني از خود داشت.
روايات آسوري گويد كه در قرن اول ميلادي يكي از اشخاصي كه مسيح را به چشم خود ديده بود به نام «مارعداي» به «ادسا» رفته و مسيحيت را به آنجا برد، شاگرد او «ماري» خبر مسيحيت را به ايران برد و حتي به فارس هم رفت و او در آنجا خبر «توماي حواري» رسول معروف هندوستان را شنيد.130
البته در 225 ميلادي كه سلسلة اشكانيان به وسيلة ساسانيان منقرض شد ساسانيان دين زرتشت را دين رسمي ايران زمين اعلام كردند.
در سال 260 ميلادي شاپور ساساني بر «والرين» امپراطور روم چيره گشت والرين و چند هزار نفر از سپاهيان رومي اسير شدند شاپور اسيران رومي را در سه شهر خوزستان اسكان داد يكي از اين شهرها ايرانشهر بود او همچنين گروهي از آنان را به ساختن سد شادروان كه برروي رودخانه دجيل زير شوشتر ساخته ميشد گماشت. اسيران رومي درايرانشهر دو كليسا داشتند در يكي مراسم ديني به زبان يوناني و در ديگري به زبان سرياني انجام ميگرفت.
در سال 368ميلادي در زمان امپراطوري گراتيان مسيحيت دين رسمي امپراطوري روم شناخته شد. از آن زمان پادشاهان ساساني نسبت به رعاياي مسيحي خود بدگمان شدند وتضييقاتي براي آنان به وجود آوردند. ميلر معتقد است گروهي از مسيحيان امپراطوري روم نيز پيش از رسميت يافتن مسيحيت در اين سرزمين در جستجوي آزادي بيشتر به ايران آمدند. اما موقعيت مسيحيان همواره از سوي مغان زرتشتي مورد تهديد قرار ميگرفت. به گونهاي كه برخي از آنان به دست مغان به قتل رسيدند.131
اما بايد گفت كه مسيحيت در عصر ساساني حتي در سختترين دورههاي زجر و تعدي، ديني مجاز به شمار ميآمد. نخستين شوراي كليسايي ايران در زمان ساسانيان بسال 410 برياست جاثليق «مار اسحاق» كه از اهالي تيسفون بود برگزار گرديد.132 در همين سال شوراي اسقفان ايران در مداين تشكيل شد. به گفتة برخي منابع مسيحي كه البته شايد آمارهايشان اغراقآميز هم باشد، در اين سال نزديك به چهل ناحيه اسقفي در ايران وجود داشت و در سال 424 ميلادي شمار نواحي اسقفي به شصت وشش رسيد.133در اين دوران رهبانيت در بين مردان و زنان مسيحي رواج يافت و گروهي از مسيحيان نيز براي تثبيت آراء و عقايد خود با يهوديان و زرتشتيان مباحثه و مجادله ميكردند.134
با شكلگيري جوامع نو مسيحي بومي در ايران، مبلّغان مسيحي ايراني بخش عمدة كار تبليغ و تبشير را بر عهده گرفتند. تا اينكه مقارن نيمة دوم قرن پنجم ميلادي فرقة نسطوري در بين مسيحيان ايران رسميت يافت و از اين پس مبلغان نسطوري علاوه بر ايران به گونهاي سازمانيافته شاخة نسطوري آيين مسيحيت را در عربستان، تركستان، چين و هندوستان بنا نهادند.135
گسترش فعاليت تبليغي مسيحيان در ايران توجه اشراف ساساني را جلب كرد. از سوي ديگر مسيحيان برخي آتشكدههاي زرتشتي را به كليسا و نماز خانه مبدّل كردند و اين امر سبب گرديد تا بار ديگر حكمرانان ساساني فعاليت مسيحيان را محدود
