
دارند. ماهوارهها از طريق درگاههايي همچون تلويزيون و راديو قدرت نفوذ خود را در تمامي نقاط جهان به رخ ميکشند چرا که مخاطبان ميتوانند با هزينهاي اندک و بدون صرف وقت زياد به مجموعههاي مختلفي از کانالهاي تلويزيوني، سينمايي و با حجم زيادي از برنامهها و اطلاعات مواجه شوند. اولين ماهواره در سال 1980 با 12 هزار مدار تلفني تنها با 2 کانال تلويزيوني در مدار قرار گرفتند و نسل ششم آنها با چند برابر ظرفيت نسل پنجم و با سيستمهاي ديجيتالي پيشرفته در سال 1986 ساخته و بکار گرفته شد.
ماهواره وسيلهاي است براي ارسال پيام از يک نقطه کره زمين به نقطه ديگر، ايده استفاده از ماهواره براي انتقال پيام بهويژه در دهههاي پس از جنگ جهاني دوم شکل گرفت و در ابتدا ماهوارههاي ارتباطي، بيشتر به منظور ارتباطات تلفني به وجود آمدند تا تماسهاي تلفني در فاصلههاي دور را امکانپذير سازند. به تدريج به واسطه اين تکنولوژي، انعکاس سيگنالهاي راديويي و تلويزيوني از نقطهاي به نقطه ديگر ممکن شد.
تنها بين سالهاي 1957 تا 1979، تعداد 21000 ماهواره به فضا پرتاب شد. اکنون ماهوارهها بر محدوده گستردهاي از فعاليتها، از ارتباطات تلفني گرفته تا ارسال تصاوير تلويزيوني، تجارت و بانک داري و هواشناسي و… تأثير ميگذارد. براي روشن شدن تأثير اين پديده تنها ذکر يک مثال کافي است. در يک دهه گذشته، ظرفيت تلفني ماهوارههاي ارتباطي از 150 مدار به 10000 مدار افزايش يافت. 78
ماهوارههايي که تصاوير تلويزيوني را از يک نقطه به نقطه ديگر ارسال ميکند، از مهمترين تحولات ماهوارهاي هستند که نسبت به ماهوارههاي فعلي بسيار نيرومندترند. در حال حاضر براي هر سليقهاي برنامهاي وجود دارد، مانند مجموعه تفسيرها، خبرها، فيلمهاي هيجانانگيز، موسيقي راک و برنامههاي غيراخلاقي و مستهجن و… يک محقق مصري ميگويد: “کساني که آنتن ماهواره ميخرند ترجيح ميدهند تصاوير و فيلمهاي غيراخلاقي و صحنههاي خشونتآميز را تماشا کنند و از تأثير آن بر کودکان و نوجوانان بيخبرند.”
“هونکر”، رهبر درگذشته آلمان شرقي اظهار ميکند که “خطر اصلي بر بامهاست. از آنجاست که تصورات بيمارگونه از بهار شرق شکل ميگيرد.”79
ماهوارهها همانگونه که قادرند تنگناهاي ارتباطي، فرهنگي، آموزشي و بهداشتي را در کشورهاي دچار کمبود نيروي انساني متخصص برطرف کنند و نقش اطلاعرساني و غيره را ايفا کنند، ميتوانند تسهيلات سلطه فرهنگي و اطلاعاتي را فراهم کنند. از آنجايي که اين پديده از طريق صدها کانال از مرزها عبور کرده و به درون خانههاي ما رخنه کرده است و فيلمها، برنامهها و اخبار مغاير و متضاد با فرهنگ و سياستهاي بومي را منتشر ميسازند، قادر است حق حاکميت ملي را نيز زير سؤال ببرد. بررسي برخي از محققان نشانگر آن است که رسانههاي جمعي، بهويژه انواع تصويري آن، ارزشها، افکار و بهطورکلي فرهنگ مصرفگرايي و فردگرايي افراطي، خشونتطلبي و ستاره گرايي و قهرمانپروري را که از عوامل سلطه استعمار به شمار ميآيند، گسترش ميدهد. اين نکته قابلذکر است که قبل از ظهور ماهواره، سالها طول ميکشيد تا نفوذ فرهنگي صورت گيرد، اما در حال حاضر باوجود ماهواره، پيامها در عرض چند ثانيه منتقل ميشوند و فرهنگ خاصي را که مدنظر انتقالدهندگان است بهويژه درروي نسل جوان و نوجوان تأثير شگرف عميقي خواهد گذاشت که منجر به اختلال در فرهنگها ميشود. 80
با توجه به سرمايهگذاري عظيم غرب براي گسترش فرهنگ خويش در اقصي نقاط جهان و بهويژه در جوامع اسلامي، امروزه کاربرد تلويزيونهاي ماهوارهاي گسترشيافته و از مرزها فراتر رفته و به درون منزل ورود پيدا کرده است.
امپرياليسم غرب بنا بر ماهيت استکباري خود، به سلطه سياسي و اقتصادي به کشورهاي ديگر اکتفا نميکند، بلکه علاوه بر آن در پي سلطه فرهنگي به کشورهاي ديگر است. يکي از مهمترين ابزارهاي ارتباطي آنها براي اين تهاجم فرهنگي، تلويزيونهاي ماهوارهاي است. اگرچه اين فناوري ماهيتاً منفي نيست و ميتوان از آن استفادههاي بسيار مطلوبي کرد، اما متأسفانه در حال حاضر اکثريت قريب بهاتفاق شبکههاي تلويزيون ماهوارهاي ابزاري براي گسترش سلطه فرهنگي غرب و رواج بيبندوباري بر ساير جوامعاند.
بر اساس نتايج بهدستآمده از پژوهشهاي متعدد در خصوص ماهواره و برنامههاي آن فيلمها و زنجيرههاي ماهوارهاي، گرايش به بعد غير الهي و تخريب فرهنگ در بعد بالايي قرار دارد.
لذت طلبي افراطي، روابط ناسالم و ضربدري و خشونتگرايي، بيبندوباري، از مهمترين ارزش و رفتارهاي ترويجشده در فيلمها و زنجيرههاي ماهوارهاي است.
نتايج ديگري که از اين پژوهش بهدستآمده است، نشان ميدهد که ليبراليسم، لمپنيسم و غربگرايي سه جريان فرهنگي حاکم بر فيلمها و زنجيرههاي ماهوارهاي است. اگرچه جريانهايي از قبيل اسلامگرايي و تجددگرايي ديني نيز در آنها وجود دارد، ولي به نظر ميرسد که ضمن آگاه کردن جامعه نسبت به خطرات انديشههاي القايي توسط ماهوارهها، مخصوصاً در خصوص اطفال و نوجوانان ميتوان با سياستگذاريهاي مناسب در اين خصوص از بروز عوارض بعدي آن جلوگيري کرد. 81
بند سوم: رسانههاي مبتني بر دادههاي ديجيتال
با افزايش روزافزون کامپيوترهاي شخصي و لپتاپها و تبلت ها بازار داغ بازيهاي کامپيوتري ديجيتال و نرمافزارهاي گوناگون و استفاده از اينترنت به شدت رو به افزايش است.
در خصوص بازيهاي ديجيتال که با روند رو به اوج آن روز به روز به ميزان خشونت استفاده شده در آن رو به گسترش است، بايد نگران اين امر بود که اينگونه تصاوير و بازيها خواه ناخواه در رفتار و خصائل کودک و نوجوان ما تأثيرگذار است.
با توجه به اينکه در اين حوزه نظارتهاي انجام شده به ورود اينگونه رسانهها و دريافت آن از سايتها و منابع ديگر بسيار ضعيف است، خانوادهها بايد هوشيار باشند تا از اثرات مخرب آن بر ذهن و روان کودکان و نوجوانان جلوگيري نمايند. علاقه کودکان و نوجوانان به بازيهاي کامپيوتري و ديجيتال با توجه به تنوع در اين محصولات بسيار بالاست، بهطوريکه باوجود تبلت ها و گوشيهاي هوشمند ساعات زيادي را صرف بازي کردن ميکنند و با استفاده از اينترنت هرگونه بازي و فيلمي را در دسترس خواهند داشت. يا به راحتي به شبکههاي اجتماعي نظير فيس بوک و… که در واقع نوعي شبکههاي ضد اخلاقي است ميتواند اثرات سوء به همراه داشته باشد طوري که در بعضي جوامع بحث اعتياد به اينترنت پيش آمده است و کمپهاي مخصوصي را براي ترک آن پيشبيني کردهاند که فرد با مراجعه به آنجا تحت درمان قرار ميگيرد.
فصل دوم:
نقش خانواده
در
بزهکاري اطفال و نوجوانان
فصل دوم: نقش خانواده در بزهکاري اطفال و نوجوانان
پدر و مادر هر طفل، نخستين الگوها و سرمشقهايي هستند که کودک رفتار خود را در خلال مهرورزي و تحسين آنان، بر اوامر و نواهي آن دو تطبيق ميدهد. اگر اطفال در خانواده خويش الگويي نيابد که خود را با آن همانند سازد از آن کانون برميتابد و پا به فرار ميگذارد، کودک چون پيرو اصل لذت است از حقيقت ميگريزد و در دنياي تخيلي و رؤيا گونه خود زندگي ميکند و در اوضاع افسانه اي و اساطيري سير مينمايد و گمان ميبرد که در کنار خدايان بر سر سفره نشسته است در چنين زندگي پر تلاوت است که طفل، تخيل و حقيقت، توهم و واقعيت را به هم ميآميزد و در معرض بزهکار شدن قرار ميگيرد، نافرماني ميکند از خانه فرار ميکند، پرخاشگر و ستيزهجو ميشود. 82
مبحث اول: وضعيت و رفتار و ويژگيهاي خانوادگي
خانواده بهعنوان کوچکترين واحد اجتماعي، اساس تشکيل جامعه است. يکي از عوامل مؤثر در رفتار فرد خانواده است. کودک خصوصياتي را از والدين خود به ارث ميبرد و از اين طريق رشد و پيشرفت ميکند. نفوذ والدين در کودک فقط از لحاظ ارثي نيست، بلکه کودک را از زندگي جمعي و فرهنگ جامعه آشنايي ميسازد موفقيت خانواده، آداب و رسوم و عقايد خانواده و نحوه رفتار والدين با يکديگر نيز در کودک مؤثر است.
“رايت” در خصوص خانواده چنين اظهار ميکند که خانواده پايه و اساس جامعه بشري است. کودکاني که از طرف والدين خود طرد ميشوند، يا در خانهاي پر از تعارض رشد ميکنند، و يا نظارت کافي بر روي آنها صورت نميگيرد در معرض خطر بسيار زياد بزهکاري قرار ميگيرند.
“ايمارژن” معتقد است که با دخالت دادن خانواده در مسئله بزهکاري نوجوانان ميتوان آنها را در مسير درست زندگي قرارداد. اگر تنها چيزي وجود داشته باشد که در بزهکاري دخالت دارد، آن چيز خانواده است. درک درست کارکرد خانواده و عملکرد نوجوان در خانواده هسته مرکزي بزهکاري ميباشد. خانواده يکي از قويترين نيروهاي اجتماعي شدن در زندگي است. آنها به کودکان ميآموزند که چگونه رفتارهاي ناخواسته خود را کنترل کنند، ارضاي نياز خود را به تعويق اندازد و به حقوق ديگران احترام بگذارند.83
خانوادهها همچنين ميتوانند به کودکان پرخاشگري، رفتار ضداجتماعي و رفتار خشونتآميز بياموزند.84
اين مطلب به تنهايي و به سادگي توضيح ميدهد که چگونه دوره نوجواني ميتواند به رفتارهاي بزهکاري منجر شود. رايت معتقد است که تربيت صحيح فرزند در طول سالهاي اوليه و پاياني دوره نوجواني ميتواند به عنوان يک سپر ضربهگير از پيدايش رفتار بزهکارانه جلوگيري کند و به نوجوانان بزهکار در متوقف کردن رفتارهاي خود کمک کند.
تحقيقات نشان ميدهد که در معرض موقعيتهاي خشونتآميز قرار گرفتن به عنوان مهمترين منبعي است که در اوايل دوران نوجواني ديده ميشود و اين ويژگي به اين مفهوم است که نهتنها خشونت در خانواده بر روي نوجوانان اثر ميگذارد بلکه خارج از منزل نيز اين توانايي را دارد. 85
اگر خشونت تمامي جنبههاي عاطفي محيط زندگي نوجوان را احاطه کند به احتمال زياد چنين نوجواني در فعاليتهاي بزهکاري شرکت خواهد کرد.
آقاي “کاش ول” و “نيکولاس واک” معتقد به تئوري اجبار در خانواده هستند مبني بر اينکه محيط خانواده ميتواند بر شيوه و روابط دروني فردي جبري بيشتري دارند تمايل دارند که با يکديگر ارتباط بيشتري داشته باشند و اينگونه روابط، احتمال بروز رفتارهاي بزهکارانه را افزايش ميدهد. بنابراين درک روابط درون خانوادگي که شامل سازگاري خانوادگي، همبستگي و رضايتمندي در خانواده ميباشند، ميتواند اطلاعات بيشتري در درک نوجواني فراهم آورد. 86
در بين شرايط اجتماعي که در تعيين چگونگي آينده شخص دخالت دارد کافي است که بدانيم خانواده نقش اساسي و اصلي در اين زمينه دارد.
تعارض، نفاق، ناسازگاري و مشاجره ميان پدر و مادر و يا ستيزهجويي و مرافعه و اختلاف ميان هر دو يا يکي از آنان و کودک، رفتار خشونتآميز اطرافيان با کودک و عدم تفاهم در ميان آنان، آنچنان آثار شوم و زيانبخش در روان طفل باقي ميگذارد که با اعمال شقاوت انگيز خود و بروز مفاسد، کاخ سعادت جامعه خويش را ميلرزاند.
نه فقط ستيزهجويي و نفاق و رفتار خشونتآميز، مفاسد خطرناک براي جامعه به بار ميآورد بلکه خونسردي و سکوت دائمي والدين و کانون سرد و بيفروغ و خالي از محبت و مهر و نوازش آنان نيز توالي شومي در بر خواهد داشت. در مطالعات انجام شده بسياري از جانيان خطرناک و سنگ دل و مجرمان به عادت کساني هستند که در کودکي از نوازش مادري و محبت پدري محروم مانده و از اين پس محروميت رنج بردهاند. در علت شناسي بزهکاري خردسالان و نوجوانان، خانواده اصلي ايفاگر نقش مستقيم و بسيار مهم است.
گفتار اول: وضعيت اشتغال والدين
اشتغال والدين در بيرون از منزل موجب کاهش کميت کانون خانواده، آسيب و تعارض و اختلال در نقش والدين و از همه مهمتر باعث بزهکاري اطفال و نوجوانان ميشود.
خميرمايه مؤلفههاي اصلي شخصيت متعادل و پويا يا متزلزل و آسيبپذير کودکان و نوجوانان در کانون خانواده شکل ميگيرد.
اشتغال والدين را ميتوان به گونههاي مختلفي تقسيم کرد:
1- زن و مرد بهطور همزمان شاغلاند.
2- زن و مرد بهطور
