
حسابداری شماره 2 ایران، فعالیتهای عملیاتی از فعالیتهای اصلی مولد درآمد عملیاتی واحد تجاری است. مبلغ جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای عملیاتی، یکی از شاخصهای اصلی ارزیابی این موضوع است که عملیات واحد تجاری تا چه میزان به جریانهای وجه نقد کافی جهت بازپرداخت وامها نگهداشت توان عملیاتی واحد تجاری و پرداخت سهام منجر شده و انجام سرمایهگذاریهای جدید را بدون تمسک به منابع مالی خارج از واحد تجاری میسر کرده است.
فعالیتهای عملیاتی متضمن تولید و فروش کالا وارائه خدمات است وهزینهها ودرآمدهای مرتبط باآن در تعیین سود یا زیان عملیاتی در صورت سود وزیان منظور میشود. جریانهای نقدی عملیاتی اساسا دربرگیرنده جریانهای ورودی و خروجی نقدی مرتبط با فعالیتهای مزبور است. مثالهایی از جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای عملیاتی به شرح زیر است:
الف . دریافتهای نقدی حاصل از فروش کالا و ارائه خدمات.
ب. دریافتهای نقدی حاصل از حق امتیاز، حق الزحمه، کارمزد وسایر درآمدهای عملیاتی.
ج . پرداختهای نقدی به فروشندگان کالا و خدمات.
د. پرداختهای نقدی به کارکنان واحد تجاری یا از جانب آنها.
ه . دریافتها و پرداختهای نقدی یک شرکت بیمه بابت حق بیمهها، خسارات، مستمریها وسایر پرداختهای بیمهای.
و . دریافتها و پرداختهای مرتبط با قردادهای منعقد شده با اهداف تجاری و عملیاتی.
ز . پرداختهای نقدی بابت مزایای پایان خدمت کارکنان وهزینه سازماندهی مجدد.
واحدهای تجاری باید جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای عملیاتی را بابکارگیری یکی از روشهای زیر گزارش کنند:
1-روش مستقیم که به موجب آن ناخالص وجوه نقد دریافتی و پرداختی بر حسب طبقات عمده افشا میشود.
2-روش غیر مستقیم که به موجب آن سود وزیان عملیاتی با انجام تعدیلات زیر به خالص جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای عملیاتی تبدیل میشود:
الف.اثر معاملات و رویدادهایی که دارای ماهیت غیر نقدی است.
ب.اثر اقلامی که در محاسبه سود و زیان عملیاتی دوره جاری منظور شده باشد، لیکن جریانهای نقدی مرتبط با آنها در دورههای قبل حادث شده یا در دورههای آینده حادث خواهد شد وبالعکس (کمیته تدوین استاندارد حسابداری ، 1388 )
2-6.اهمیت جریانهای نقدی عملیاتی
وجه نقد از منابع مهم وحیاتی هر واحد اقتصادی است. ایجاد تعادل وتوازن بین وجه نقد موجود ونیازهای نقدی یکی از مهمترین عوامل سلامت اقتصادی هر واحد تجاری وتدوام فعالیت آنها است. در بسیاری از تصمیمات مالی، مدلهای ارزشگذاری اوراقبهادار، روشهای ارزیابی طرحهای سرمایهای وغیره جریانهای نقدی نقش محوری دارند (ثقفی و هاشمی،1383).
از طرفی اگر موسسات بخواهند مدت زیادی به فعالیت خود ادامه دهند باید عمدهی جریانهای نقدی خود را از فعالیتهای عملیاتی بدست آورند زیرا تداوم فعالیت یک واحد تجاری به مثبت بودن جریانهای نقدی عملیاتی در بلندمدت بستگی دارد (حسین زاده،1388).
درحقیقت توان شرکت در تامین وجوه نقد از طریق فعالیتهای سرمایهگذاری یا مالی تا حد زیادی به توانایی او در تامین وجهنقد از محل عملیات عادی شرکت بستگی دارد. اعتباردهندگان وسهامداران حاضر نیستند در شرکتی سرمایهگذاری کنند که از فعالیتهای عملیاتی آن نقد کافی فراهم نمیشود ودر مورد پرداخت سود سهام،بهرهوبدهیهایش در سررسید اطمینان وجود ندارد(تالانه و مراد زاده فرد، 1376 ،58)
جریانات نقدی عملیاتی شرکت متاثر از وضعیت تولید و عوامل بازار است که بیشتر این عوامل فراتر از کنترل مدیریت هستند. در نتیجه شرکتها اختیار کمی بر روی سودهای گزارش شده توسط خودشان دارند. در مقابل آنها تقریبا اختیار کاملی بر روی میزان سودی دارند که بین سهامدارانشان توزیع مینمایند محدودیت قانونی انحصاری است که سود تقسیمی میبایست از طریق سود قابل توزیع شرکت پرداخت گردد (بخش 201 قانون شرکتهای سهامی).
اطلاعاتمربوطبهجریانهاينقدي، میتوانددرارزیابیکیفیتسودآوريواحدانتفاعی سودمندواقعشودوکیفیتسودآوريبهنزدیکی سودبهجریانوجوهنقدوهمبستگیباآناشاره دارد.هرقدرهمبستگیبینسودوجریانهايوجوه نقدمرتبطباآنبیشترباشدکیفیتسودآوريبالاترخواهدبود.جریانهاينقديناشیازفعالیتهاي عملیاتییکیازشاخصهاياصلیارزیابیتوان واحدتجاريجهتبازپرداختوامهاوحفظتوان عملیاتیواحدتجاريوپرداختسودسهامبدون استفادهازمنابعبرونسازمانیمیباشد.درصورتیکهبعضیازجریانهاينقديرانتوانبهیکسرفصل خاصمحدودکردچنیناقلامیبهعنوانجریانهاينقديناشیازفعالیتهايعملیاتیطبقهبندي میشوند (قاسمیان، 1387)
پیشبینیجریانهاينقديبراياستفادهکنندگان درونوبرونسازمانیداراياهمیتویژهاياست. مهمترینهدفگزارشگريمالیارائهاطلاعاتبراي پیشبینیجریانهاينقديبیانشدهاست.برخیاز صاحبنظرانومراجعتدوینکنندهمبانینظريو هدفهايگزارشگريمالیبراینباورندکهبا استفادهازسودحسابداريواجزايآنمیتوانجریانهاينقديراپیشبینینمود(ثقفیوهاشمی، 1383).
2-7.اقلامتعهدی
يكيازانواعصورتهایمالیكهدرارزيابی وظيفهمباشرتمديريتازاهميتزيادیبرخوردار است،صورتسودوزياناست. اينصورتمالی منعكسكنندهعملكردواحدتجاریودربرگيرنده بازدهحاصلازمنابعتحتكنترلمديريتواحد تجاریاست.
بهاستنادبند23استانداردحسابداريشماره1ايران،مبنايشناساييوگزارشگريسودحسابداري مبنایتعهدیاست.معمولاًاستفادهازمبنایتعهدیدرشناسايیوگزارشگریسودمنجربهايجاد اختلافبينسودعملياتیگزارششدهباخالصجريانهاینقدیحاصلازعملياتوگزارش يكسریاقلامتحتعنواناقلامتعهدیدرصورتهایمالیخواهدشد.
دهارن7 (2003)،اقلامتعهدیراتفاوتبينسودناشیازفعاليتهایمتداولوجريانوجه نقدناشیازعملياتشركتتعريفميكندكهازقوانينوثبتهایحسابداریبرايشناسايیدرآمدها وهزينههاناشیميشود.
از سوی دیگر سود حسابداری واجزای مربوط به آن از جمله اطلاعاتی محسوب میشود که درهنگام تصمیمگیری توسط افراد در نظر گرفته میشود.
ازآنجايیكهتهيهصورتهایمالیبه عهدهمديريتواحدتجاریاست،ممكناستبه دلايلمختلفاقدامبههموارسازیسود(مديريت سود)نمايد. مديريتسودنوعیاقدامآگاهانهبرای طبيعینشاندادنسودشركتبرایرسيدنبهسطح مطلوبوموردنظراست .
یکی از بخشهای مدیریت سود، مدیریت اقلامتعهدی است. در مدیریت اقلامتعهدی،رویههای حسابداری مبتنی بر اصول پذیرفته حسابداری میباشد،اما تلاش میشود که عملکرد اقتصادی واقعی مبهم داده شود(محمودآبادی،1390).
جونز8(1991)تفاوتسودووجوهنقدحاصلازعملياترابهعنواناقلامتعهدی راتعريفمیكندوآنرابهدوقسمتاقلامتعهدیاختياریواقلامتعهدیغيراختياری تقسيمميكند.
2-7-1.اقلامتعهدی غیراختیاری
اقلامتعهدیغيراختياری،اقلامیهستندكهبهواسطهمقرراتوديگرعواملبرونسازمانیايجادشده ومديريتنمیتواندآن راتغييردادهويادخالتیدرايجادآنداشتهباشد(جونز،1991) فرانسيسوهمكاران9(2005)اقلامیراكهدرمدلتجاریشركتهاومحيطعملياتیآنها به وجودمي آيدومديريتواحدتجاریدرپيدايشآنهادخالتینداشتهودرحينانجامفعاليتهای تجاریشركتايجادشدهاست،رااقلامتعهدی غیر اختیاری مینامند.
همچنینهاچبرگ10 (2003) اقلامتعهدیغيراختياریرابيانگرآنقسمتازاقلامتعهدیميداندكهدر روندعادیفعاليتيكموسسهايجادميشوندوپيشبينیمیشودكهمديريتهيچگونهدخالتیدر ايجاد آننداشتهباشدويابه عبارتديگردراثرانجاممبادلاتبه طورطبيعیایجاد شده باشند.
2-7-2.اقلامتعهدی اختیاری
اقلامتعهدياختياری11،اقلامیهستندكهبهرويدادهایدرونشركتمرتبطبودهوبهعواملبيرونازآنارتباطیندارد(جونز،1991 ). هيلي12 (1985) نيز، اقلامتعهدیاختياريراتعديلاتجريانوجهنقدانتخابشدهبه وسيلهمديريتدرجهتتأثيرگذاشتنبررویسودهایگزارششده میداند.فرانسيسوهمكاران(2005) اقلامتعهدیاختياریرااقلامیمیدانندكهدرنتيجهانتخابروشهایحسابداری،تخصيصهایاختياری،تصميمهایمديريتیوقضاوتهاو برآوردهاايجادمیشود. به عبارتديگر،ايناقلامازهرشركتبهشركتديگرمیتواندمتفاوتباشد چونتحتتأثيررويهوخطمشیهایانتخابیشركتقرارداردوهرچقدرمديريكشركتآزادیعملبيشتریبرایبه وجودآوردنآنهاداشتهباشد،احتمالبيشتریداردكهازايناقلامبرایتأثيرگذاریرویسوداستفادهكندكهاينعملبهپديدهمديريتسودمعروفاست.
2-8. پایداری اقلام تعهدی
ريچاردسونوهمكارانش(2005)تعريفجامعتریازاقلامتعهدیارائهكردند.بنابه تعريفآنهااقلامتعهدیتفاوتسودحسابداری(كهبراساساستانداردهايحسابداري تعيينميشود)وسودنقدیاست. اينتعريف،اقلامتعهدیمربوطبههمهحسابهای ترازنامهرادربرمیگيرد. طبقاينتعريف،تغييراتدرحسابدارايیهاوبدهيهایغيرنقدی بيانگراقلامتعهدیناشیازتعهداتيامنافعموردانتظارآيندهاست.بنابراين،اقلامتعهدی كلازمجموعاقلامتعهدیسرمايهدرگردش(تغييراتدرحسابدارايیهاوبدهیهای عملياتیجاریغيرنقدی)،اقلامتعهديغيرجاری(تغييراتدرحسابدارايیهاوبدهیهای عملياتیغيرجاری)واقلامتعهدیمالی(تغييراتدرحسابدارايیهاوبدهيهایمالیغير نقدی)تشكيلمیشود. آنگونهكهاشارهشد،اقلامتعهدیرامیتوانبهدوجزءتقسيمكرد:
1-اقلامتعهديناشيازرشدفعاليتشركتها
2-اقلامتعهدیناشیازكارايیمديريتدارايیهایعملياتیشركتها
بخشیازاقلامتعهدیدراثررشدفعاليتشركتها،افزايشمييابد(جونز،1991)اين بخشازاقلامتعهدیراغيراختياریيانرمالمیگويند؛اما،نتيجهمطالعهاخيرچنو همكارانش(2006)نشانمیدهدكهپايداریكمجزءتعهدیسودرادراصلمیتوانبه اقلامتعهدیاختيارینسبتداد؛برایمثال،فرضكنيدكهموجودیهابدونارتباطبا فروشافزايشيابد.اينافزايشرامیتوانبهكاهشبخشكارايیاقلام تعهدینسبتداد؛زيراافزايشموجودیهامیتوانددودليلداشتهباشد: اولاينكهارزشموجودیهابيشنمايی شدهباشدكهبيانگرتحريفموقتحسابداریاست.دوماينكهمديريتموجودیها، كارايیلازمرانداشتهباشد.
2-9 .شیوههای ارزیابی وانتخاب سهام
معمولا فنون ارزیابی سهام ، به دسته تجزیه وتحلیل بنیادی13 و تجزیه وتحلیل فنی 14 تقسیم میشوند.
2-9-1.تجزیه وتحلیل بنیادی
تحلیل اساسی یا بنیادی، عبارت است از « ارزیابی اطلاعات موجود در صورتهای مالی، گزارشهای مربوط به صنعت و عاملهای اقتصادی،به منظور تعیین ارزش ذاتی شرکت». بنیادگرایان در تلاشاند، تا تغییرات قیمت آتی سهام را با بررسی عاملهایی که مرتبط با ارزشهای بازاری سهام میباشد،پیشبینی نمایند.
عوامل مذکور به یکی از سه دسته زیر تقسیم میشود:
1- شرایط شرکت؛ همانند: درآمدها، قدرت مالی، محصولات، مدیریت و روابط نیروی کار.
2- شرایط صنعت؛ همانند: درجه ثبات و شرایط رقابتی موجود.
3- شرایط اقتصادی و بازار؛ همانند: چرخههای اقتصادی وسیاستهای مالی و پولی کشور
اکثر موسسات مالی ( سرمایهگذاران نهادی) در سرمایه گذاریها از روش بنیادی استفاده میکنند. فنون ارزیابی سهام در این روش عبارتند از:
1- مدلهای تنزیل جریانات نقدی: در این شیوه با محاسبه ارزش فعلی سود نقدی،جریانات نقدی عملیاتی و آزاد شرکتها،ارزش سهام شرکت تعیین میشود.
2- شیوههای ارزیابی نسبی: در این روش از نسبتهایی همانند P/E٬P/CF٬P/BV٬P/S استفاده میشود.در نسبتهای مذکورP قیمت، E عایدی هر سهم، CF15جریان نقدی ، BV16ارزش دفتری داراییها وSفروش شرکت است( راعی و پوریانپور، 1391، ص 102).
2-9-2. تجزیه وتحلیل فنی
تحلیلگران فنی معتقدند که میتوان تغییرات روابط بین عرضه و تقاضا در سرمایهگذارایها را، که در نتیجه روندهای پایدار برای هر سهام خاص یا کل بازار رخ میدهد، شناسایی و پیشبینی نمود. مهمتر این که، تحلیلگران فنی معتقدند وقتی که سرمایهگذاران با شرایط مشابهی که در گذشته رخ داده روبهرو میشوند، به روش پیشبینی شدهای رفتار مینماید. به دیگر سخن، تاریخ تکرار میشود.
تحلیلگر فنی از هر روشی، از مفاهیم بنیادی سرمایهگذاری گرفته تا ارزیابی عواملی که میتوانند مبنایی برای تعیین ارزش بازاری سهام باشند. دوری میگزیند. به دیگر سخن،تحلیل فنی،بر پایه تحلیل روابط عرضه و تقاضا برای اوراقبهادار، به منظور تعیین روند حرکت(تغییرات) قیمت سهام یا بازارهای مالی است.
روشهای مورد استفاده توسط تحلیلگران فنی عبارتند از:
1-استفاده از«نظریه داو»: فنی است برای پیشبینی برگشت در الگوهای بازار با
