
قراردادی ميباشد. عدهای از حقوقدانان معتقدند با توجه به این که در قانون مدنی در بحث مسئولیت قراردادی سخنی از تقصیر متعهد به میان نیامده است، مسئولیت قراردادی محض و مطلق ميباشد و اهمیتی ندارد که نقض کننده با احتیاط بوده است یا خیر (شیروی، 1380: 11- عدل، 1373: 135-134). اما اکثر اساتید به نام حقوق ایران معتقدند که در مسئولیت قراردادی نیز همانند مسئولیت غیر قراردادی، وجود تقصیر شرط است (شهیدی، 1383: 63- امامی، 1364، ج1: 240- کاتوزیان، 1376، ج4: 185). این امر صراحتا در ماده 515 قانون آیین دادرسی سال 1379 آمده است. این ماده بیان ميکند که: «خواهان حق دارد ضمن تقدیم دادخواست یا در اثنای دادرسی و یا به طور مستقل جبران خسارت ناشی از دادرسی یا تاخیر انجام تعهد یا عدم انجام آن را که به علت تقصیر خوانده نسبت به اداء حق یا امتناع از آن به وی وارد شده یا خواهد شد… را مطالبه نماید». به علاوه در مواد مختلفی از قانون مدنی به طور پراکنده مسئولیت قراردادی بر پایه تقصیر متعهد بنا شده است. مانند ماده 278 قانون مدنی در مورد تعهدی که موضوع آن تسلیم عین معین است و مواد 614 و 631 در مورد تعهدات امین. نمیتوان تصور کرد هرکدام از این مواد قلمرو ویژه خود را دارد و اگر بخواهیم از این احکام پراکنده قاعدهای همگون استخراج کنیم باید بگوییم در مسئولیت قراردادی، تقصیر شرط است (کاتوزیان، 1376، ج4: 186-185).
2- ورود ضرر: یکی دیگر از شرایط تحقق مسئولیت قراردادی این است که تخلف متعهد از اجرای قرارداد، باعث ورود ضرر به متعهدله گردد. البته مسئولیت زمانی محقق ميگردد که در اثر تخلف متعهد خسارتی به متعهدله وارد آمده باشد، در غیر این صورت مسئولیت به علت فقدان موضوع منتفی خواهد بود (کاتوزیان، 1384، ج2: 266- شهیدی، 1383: 68-67). ضرری که بر متعهدله وارد ميگردد ممکن است به صورتهای مختلف باشد. برای مثال ممکن است یک طرف مورد معامله، کالای مورد معامله را به طرف مقابل تحویل ندهد و لذا خریدار ناگزیر ميشود که همان کالا را به بهای بالاتری تهیه کند یا آن که شخصی ترجمه کتابی را برعهده بگیرد ولی آن را ترجمه نکند یا آن که نادرست ترجمه کند، در این صورت متعهدله حق مطالبه خسارت عدم انجام تعهد را دارد. گاهی ممکن است به دلیل عدم اجرای تعهد ساخت ساختمان توسط پیمانکار، متعهدله از فروش ساختمان موضوع تعهد و سود حاصله از آن محروم گردد. قدیمیترین و مرسومترین تقسیم بندی در مورد ضرر و زیان، تقسیم آن به ضرر مادی و ضرر معنوی ميباشد که هر یک از اینها نیز خود به شاخههای جزئیتری تقسیم ميگردند. به این صورت که خسارت مادی شامل عناوینی چون تلف مال، تلف منفعت، عدمالنفع، تلف فرصت و لطمه به اعتبار تجاری ميشود. ضرر معنوی نیز دارای زیر مجموعههایی از قبیل صدمه به آبرو و رنج وآسیب روحی ميباشد (رنجبر، 1387: 57- ره پیک، 1385: 133- موحد، 1381: 254). در ماده 287 قانون آیین دادرسی مدنی پیشین آمده بود: «ضرر ممکن است به واسطه از بین رفتن مالی باشد یا به واسطه فوت شدن منفعتی که از انجام تعهد حاصل ميشده است». همانطور که ملاحظه ميشود در این ماده ضرر را به دو نوع تلف مال و فوت شدن منفعت تقسیم کرده است و طبق تقسیم بندی مرسوم این موارد از شاخههای ضرر مادی محسوب ميشوند. اگرچه این ماده در قانون 1379 حذف شده است اما حقوقدانان در کتابهای خود این دو مورد را از موارد ضرر دانسته و جبران آنها را الزامی ميدانند (کاتوزیان، 1384، ج2: 267-266- شهیدی، 1383: 69). اما یکی دیگر از مصادیق ضرر مادی که عدمالنفع ميباشد مورد بحث قرار گرفته است. عدمالنفع متفاوت از فوت شدن منفعت ميباشد. زیرا تلف منفعت ناظر به تلف منفعت مسلم و کنونی است که به تبع عین فی الحال موجود است و تلف آن همانند اتلاف سایر اموال جنبه مثبت دارد. اما، عدمالنفع ناظر به سود و مالی است که در آینده به دست ميآید و صرفا مورد انتظار است و در زمان وقوع فعل زیانبار وجود خارجی ندارد و همینطور عدمالنفع جنبه منفی دارد (امینیان مدرس، 1382: 227-226 – سامت، 1377: 54). قول مشهور در فقه امامیه آن است که عدم النفع ضرر نیست و خسارت ناشی از آن قابل مطالبه نمی باشد (نراقی، 1408: 50- نجفی، 1404، ج37: 17-16). تبصره 2 ماده 515 قانون آیین دادرسی مدنی 1379 نیز بیان ميدارد: «خسارت ناشی از عدمالنفع قابل مطالبه نیست…». عدهای دیگر از فقهای امامیه و حقوقدانان در مقابل قول مشهور معتقدند که عدمالنفع محقق الحصول و مسلم، ضرر محسوب ميگردد و مهمترین دلیلی که به آن استناد ميکنند آن است که در قاعده لا ضرر، نفی ضرر در عدمیات نیز جاری است. همینطور بنای عقلا بر این است که هنگامی که شخصی مبادرت به از بین بردن مال موجود دیگری ميکند یا او را از تحصیل نفع مسلمی که مورد انتظار بوده محروم مينماید، عامل زیان مسئول جبران خسارت ميباشد (شهیدی، 1387: 71- ره پیک، 1385: 134- شعبانی، 1385: 243-240- کاتوزیان، 1384، ج2: 267- اصغری آقمشهدی، 1381: 87- مکارم شیرازی، 1411، ج1: 79). به علاوه خسارت عدمالنفع در ماده 9 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1378 پذیرفته شده است. در برخی از مقررات خاص مانند ماده 18 قانون کار در مورد مسئولیت کارفرما نسبت به مزد کارگر در صورت بازداشت غیر قانونی او و ماده 536 قانون مدنی راجع به مسئولیت عامل به کاهش محصول زمین مورد مزارعه در اثر عدم مواظبت عامل در زراعت نیز جبران خسارت عدمالنفع را ميتوان دریافت کرد. با توجه به مطالبی که گفته شد، باید تبصره 515 را به این صورت تفسیر نمود که تنها خسارت عدمالنفعی که وقوع آنها در آینده احتمالی است قابل مطالبه نیستند و منافعی که شخص در آینده از آنها برخوردار ميگشت، باید جبران شود.
پس از بحث در مورد خسارت مادی و این که چه قسم از این ضررها قابل جبران ميباشد، خسارت معنوی مطرح ميگردد و این سوال پیش ميآید که آیا ضرر و زیان معنوی نیز قابل جبران است یا خیر؟ در مورد جبران خسارت معنوی نه درقانون مدنی، نه در قانون آیین دادرسی مدنی پیشین و جدید سخنی به میان نیامده است. اما در اصل 171 قانون اساسی، جبران ضرر معنوی از طرف مقصر لازم شمرده شده است. همچنین در مواد 1 و 2 قانون مسئولیت مدنی نیز آمده است، چنانچه کسی بدون مجوز قانونی عمدا یا در نتیجه بی احتیاطی موجب ورود زیان مادی یا معنوی به کسی گردد، دادگاه باید او را به جبران خسارت مادی و معنوی محکوم نماید. به نظر ميرسد که از این مواد ميتوان مسئولیت متخلف از انجام تعهد را نسبت به خسارت معنوی استنباط کرد. زیرا وقتی جبران ضرر و خسارت معنوی در قانون پذیرفته گردید، چه تفاوتی ميکند که سبب زیان جرم و ضمان قهری باشد یا تخلف از اجرای قرارداد؟ (کاتوزیان، 1384، ج2: 267- شهیدی، 1383: 71- صفایی، 1386: 235). بنابراین چنانچه شخصی متعهد گردد که سالنی را برای برگزاری سمیناری مهم در روز مشخص دکور و آماده کند، ولی در موعد مقرر از انجام آن امتناع نماید، باید خسارت معنوی وارده ناشی از این اقدام را جبران نماید.
3- رابطه سببیت بین تخلف از انجام تعهد و ورود ضرر: یکی از شرایط تحقق مسئولیت قراردادی، وجود رابطه سببیت میان تخلف قراردادی و ورود ضرر به طرف مقابل است. این شرط درقانون مدنی ایران در بحث اثر معاملات صریحا بیان نگردیده است. با این حال ميتوان آن را از عنوان مبحث دوم « در خسارات حاصله از عدم اجرای تعهدات» دریافت نمود. همچنین در ماده 520 قانون آیین دادرسی مدنی آمده است: «در خصوص مطالبه خسارت وارده، خواهان باید این جهت را ثابت نماید … که زیان وارد شده بلاواسطه ناشی از عدم انجام تعهد یا تاخیر آن یا عدم تسلیم خواسته بوده است …». از این ماده نیز ميتوان لزوم وجود رابطه سببیت بین تخلف از اجرای عقد و ورود خسارت را فهمید (کاتوزیان، 1384، ج2: 269- شهیدی، 1383: 74).
4- قابلیت پیش بینی ضرر: متعهد تنها در صورتی ملزم به جبران خسارت ناشی از نقض قرارداد خواهد بود که بروز مانع عرفا قابل پیش بینی باشد. در غیر این صورت در صورت بروز مانع غیرقابل پیش بینی و ناگهانی، مسئولیتی نخواهد داشت. برای مثال چنانچه مقاطعه کاری که کارهای زیادی قبول کرده است، نتواند به علت مشغله زیاد به یکی از تعهدات خود عمل کند، نمی تواند با استدلال به کمی کارگر و تراکم کارها، خود را از مسئولیت جبران خسارت برهاند. زیرا این مانع عرفا و عادتا با توجه به اوضاع شغلی مقاطعه کار پیش بینی ميگردد و اگر پیش بینی نشده است، او مقصر است. اما گاهی به علت آتش سوزی یا زلزله، کارخانه تولیدکننده بعضی از مصالح ساختمانی از بین ميرود و مقاطعه کار امکان ایجاد ساختمان را از دست ميدهد. در چنین شرایطی به علت غیرقابل پیش بینی بودن حادثه، وی مسئول پرداخت خسارت نميباشد (شهیدی، 1387: 70-69- کاتوزیان، 1384، ج2: 292).
بند دوم: شرایط مسئولیت قراردادی در کنوانسیون بیع بین المللی کالا
ماده 74 کنوانسیون بیع بین المللی کالا در ذیل عنوان طرق جبران خسارت آمده است ودر واقع قاعدهای کلی برای محاسبه خسارت را بیان ميکند. با این حال این ماده مشابه ماده 82 قانون متحدالشکل بیع بین المللی 1964 ميباشد که در آن اصل قابل جبران بودن هر نوع خسارتی که از نقض تعهد به طرف قرارداد وارد شده باشد، بیان گردیده است و ميتوان مسئولیت قراردادی را از آن استنباط کرد. به علاوه این ماده به طور ضمنی در بردارنده شروط مسئولیت قراردادی نیز ميباشد. این شرایط عبارتاند از:
1- نقض قرارداد: صرف نقض قرارداد برای تحقق مسئولیت کافی ميباشد و به عبارتی مسئولیت موکد است و مستقل از هرگونه کلاهبرداری یا تقصیر طرف نقض کننده قرارداد ميباشد و اثبات بی تقصیری فایدهای در رفع مسئولیت نخواهد داشت. تنها وقوع قوه قاهره طبق شرایط ماده 79 این کنوانسیون ميتواند طرف نقض کننده را از مسئولیت معاف گرداند (صفایی و دیگران، 1384: 286-285- جمعی از نویسندگان، 1374، ج3: 84-82).
2- ورود ضرر: این امر بدیهی است که متعهد در صورتی مسئول پرداخت خسارت به طرف مقابل ميباشد که ضرری به او وارد آمده باشد. در ماده 74 کنوانسیون آمده است: «خسارت … عبارت است از مبلغی برابر زیان». بنابراین اگر در اثر نقض تعهد خسارتی به طرف مقابل وارد نشده باشد، متخلف مسئول پرداخت خسارت نیست (صفایی و دیگران، 1384، ج3: 286). البته این در حالی است که در برخی نظامهای حقوقی حتی در صورتی که نقض قرارداد سبب ورود خسارت نیز نشده باشد، دادگاه حکم به پرداخت خسارت نمادین ميدهد. با این حال پرداخت خسارت نمادین در کنوانسیون پذیرفته نشده است (Majumdar & Jha, 2001, n.58. p.195).
در ماده 74 کنوانسیون اصل بر پرداخت کامل خسارت ميباشد، به همین دلیل پرداخت خسارت عبارت است از جبران ضرر و زیان وارده که شامل تقلیل و از بین رفتن اموال طرف زیان دیده ميشود و جبران عدمالنفع ناشی از نقض قرارداد. دلیل این که در این ماده جبران عدمالنفع به طور صریح ذکر شده است آن است که در بعضی از سیستمهای حقوقی مفهوم ضرر و زیان به خودی خود شامل عدمالنفع نمیشود و کنوانسیون برای از بین بردن تردیدها آن را صریحا آورده است (جمعی از نویسندگان، 1374، ج3: 88- Goanda, 2005, n. 25.26, p.100).
با توجه به تعریفی که از ضرر و زیان در ماده 74 به عمل آمده است، جبران خسارت در این ماده به طور مطلق بیان شده است. اما ماده 5 همین کنوانسیون آن را محدود به زیانهای مادی کرده است و بیان ميکند متعهد مسئولیتی نسبت به زیانهای جسمانی از قبیل مرگ و صدمات بدنی ندارد. همینطور با ملاک منطوق ماده 4 کنوانسیون که تنها حقوق و تعهدات ناشی از قرارداد بیع را مشمول کنوانسیون ميداند و اطلاق ماده 5 و یا مفهوم موافق آن ميتوان استنباط کرد که خسارت معنوی نیز قابل جبران نیست. زیرا اصولا رسیدگی به خسارت معنوی که ناشی از ورود لطمه به شخصیت و حیثیت فرد است خارج از خصیصه تجاری معاملات بین المللی است و رسیدگی به آنها تابع حقوق ملی صالح است که طبق قواعد حل تعارض تعیین ميگردد (Schlechtriem, 2007, n.13- Majumdar & Jha,
