
اند و حتی در امور مربوط به مناطق خود نیز از حق خود مختاری و خود گردانی بر خوردار نیستند وبرای شیعیان دست کم پنجاه در صد دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی ممنوع است در دادگاه به شیعیان اجازه شهادت داده نمی شود و علاوه بر آن جایگاه شیعیان با سنیان در دادگاه برابر نیست . در دادگاه های سعودی هیچ قاضی شیعه ای وجود ندارد».362 بهزاد احمدی در نشریه پگاه مینویسد: «از مظاهر تبعیض آشکار این است که تا کنون از شیعیان در پست های رسمی حکومت یا اصلا حضور نداشته است و یا بطور نادر حضورداشته است وتاکنون هیچ وزیری ویا عضو کابینه ای سلطنتی شیعه نبوده است».363
ه) تبعیض اقتصادی
در حکومت وهابیت شیعیان در بخش اقتصادی نیز از آن حقوق که یک شهروند وهابی استفاده میکند بطور یک سان بر خوردار نیست بلکه کما کان تبعیض اعمال میگردد. کراهام ای. فولر و رند فرانکه دراین باره نیز در مقالة خویش مینویسند: « استان الحساء از رفاه عمومی که مشخصة بخش های دیگر کشور است سهمی ندارد . شیعیان منطقه مرتب ازکار اخراج میشوند زنان شیعه از زمانهای گذشته حق معلم شدن را نداشته اند این در حالی است که معلمی یکی از اندک مشاغلی است که درین کشور پادشاهی برای زنان مجاز نیست»364 تمام این تبعیضات که از طرف وهابیون علیه شیعیان صورت میگیرد با هدف گسترش وتبلیغ اندیشه های وهابیگری وتضعیف مذهب وفرهنگ شیعه اعمال میگردد زیرا آنان میخواهند از این طریق شیعیان را در تنگنا وفشار قرار دهند تا از مذهب شان دست کشیده و مجبورا به مذهب وهابی گرایش پیدا کنند
قرآن مجید امت اسلام را از تفرقه برحذر داشته است، آنجا که میفرماید:(واعتصموا بحبل الله جمعیا و لا تفرقوا»365 از نظر قرآن، یکی از بدترین عذاب های الهی، تفرقه و دو دستگی در جامعه است؛ چنان که قرآن کریم با اشاره به آن میفرماید:«قل هو القادر علی أن یبعث علیکم عذاباً من فوقکم أو من تحت أرجلکم أو یلبسکم شیعاً ویذیق بعضکم بأس بعض»366
در سیره و سنت رسول خدا نیز، اتحاد و همبستگی مسلمانان پیوسته مورد ستایش و سفارش بوده است. نخستین اقدام پیامبر در مدینه، اجرای عقد اخوت و برادری میان دو طایفه بزرگ اوس و خزرج بود. بنابراین آنچه طبق قرآن و سنت رسول خدا باید بدان متعهد بود، ایجاد وحدت میان مسلمانان است که لازم است در برابر دشمنان اسلام، ید واحده بشوند و اجازه ندهند دشمنان از اختلاف نظر مسلمانان سوء استفاده بکنند، اما متأسفانه دیروز بنی امیه و امروز وهابیان با متهم کردن مسلمانان به کفر و شرک در جوامع اسلامی بر طبل تفرقه کوبیده اند. وهابیت برای رسیدن به اهداف خود از وسیله تفرقه میان تشیع و اهل سنت به خوبی بهره میبرند و تلاش میکنند میان شیعیان و برخی از گروه های اهل سنت که در طول سال های متمادی زندگی مسالمت آمیز با شیعیان داشته اند، تفرقه ایجاد کنند وسپس آنها را به گروه خودشان جذب کنند. با وجود اختلاف مذهب و عقاید میان امت های اسلامی در طول تاریخ، مسلمانان با انس و الفت و محبت در کنار یکدیگر زیسته اند و مدارس، حوزه ها و جنبش های آزادی طلبانه سیاسی را تأسیس کرده و در مناسبت های دینی امت اسلامی در کنار همدیگر بوده اند، اما وهابیان امت را به تفرقه انداخته و رگ و ریشه آنان را از هم گسسته اند، آنان بر خلاف این جریان عمومی مسلمین و بر طبق میل دشمنان، دست به اقدامات فتنه انگیز انه میزنند، مانند انتشار کتاب های تفرقه انگیز در میان حجاج، تبلیغ نفاق انگیز و سخنرانی های تفرقه افکنانه از پشت تریبون ها که خطبای متعصب وهبای در ایام حج ایراد میکنند بمب گذاری، کشتار و ترور زوار حرم اهل بیت پیامبر و کشتار افراد مظلوم و بی دفاع و افتخار کردن به این کشتارها و ترورها.
5) بدعت گزاری
تاریخ نشان میدهد بنی امیه با ورود به عرصه خلافت و تکیه بر اریکه قدرت، تغییر در احکام دین را سرلوحه برنامه های خود قرار دادند و در راستای سیاست «دین ستیزی» از هیچ کوششی برای گسترش بدعت ها در سطح جوامع اسلامی فروگذار نکردند. برای نمونه میتوان موارد ذیل را مورد اشاره قرار داد:
الف) اذان گفتن در نماز عید (فطر و قربان)
شافعی مینویسد:«در زمان پیامبر ابوبکر، عمر و عثمان برای نماز عیدین اذان گفته نشد تا اینکه معاویه آن را در شام بنا نهاد367.»
سیوطی نیز میگوید:«بنی م وان نخستین کسانی اند که سست اذان در نماز عیدین را بنا نهادند.»368
به هر حال این رسم، بدعتی بود که بنی امیه آن را به نام خود ثبت کردند.
ب) ایراد خطبه عیدین پیش از نماز
تمام فقهای مذاهب اسلامی اتفاق نظر دارند که اقامه خطبه پس از خواندن نماز عیدین است369
اما بنی امیه بنا به دلایلی، خطبه را پیش از نماز ایراد مینمودند. این حزم مینویسد:«بنی امیه خطبه را پیش از از نماز (عیدین) قرار دادند و دلیل آن را چنین بیان نمودند که مردم پس از نماز پراکنده میشوند و (فضیلت) خطبه را درک نمی کنند. در حالی که دلیل اصلی آن، این بود که علی بن ابی طالب را (در خطبه ها) دشنام میدادند و لذا مردم (از شنیدن خطبه) فرار میکردند.370
ج)حلال نمودن ربا
معاویه نخستین کسی است که ربا را رسماً بنا بر نظر خود، حلال شمرد و «بیع ربوی» را انجام داد. او پیمانه ای از طلا یا نقره را به بیش) از ارزش وزنش فروخت. ابودرداء به او گفت:«از رسول خدا شنیدم که از چنین معامله ای (بیع ربوی) نهی مینمود مگر آنکه به قیمت همان وزن خود فروخته شود.» معاویه پاسخ داد:«اما من در این معامله اشکالی نمی بینم.»371
د)تمام خواندن نماز در سفر
ابن عباس میگوید:«اولین ایرادی که به عثمان گرفتند، آن بود که وی در سال ششم خلافتش، نمازش را در منا (که حکم سفر داشت) تمام به جا آورد. این باعث شد که بسیاری از صحابه پیامبر به او اعتراض کنند.»372
در نقل دیگری از ابن عباس آمده است که:«رسول خدا ابوبکر، عمر و حتی عثمان در آغاز خلافتش هنگام سفر، نمازشان را قصر میخواندند اما عثمان پس از مدتی نماز مسافر را چهار رکعتی به جا آورد و این عمل را بنی أمیه ادامه دادند».373
شایان ذکر است در میان مذاهب اسلامی، فقهای امامیه و حنفیه، نماز مسافر را متعین در قصر و دیگران، قصر و اتمام راجایز میدانند.374
ه) حذف «بسم الله الرحمن الرحیم» در نماز
شافعی مینویسد:«معاویه در مدینه نماز جماعت اقامه کرد اما «بسم الله الرحمن الرحیم » نگفت. پس از سلام نماز، مهاجرین و انصار فریاد زدند:«ای معاویه! از نمازت میدزدی؟ پس «بسم الله الرحمن الرحیم» چه شد ؟ تکبیرت کجا رفت؟…»375 شاید به همین خاطر است که میان مذاهب اسلامی در جزئیت «بسم الله » برای قرائت نماز، اختلاف است. حنفی ها آن را جزء سوره نمی دانند و برای جهر یا اخفات آن هیچ استحبابی قائل نیستند. مالکی ها نیز آن را جزء ندانسته، اما ترک آن را برای یک بار مستحب میدانند. حنابله بسم الله را جزء سوره میدانند و میگویند باید آهسته خوانده شود. و بالاخره شافعی ها آن را جزءسوره دانسته، معتقدند در نماز صبح و مغرب و عشاء به جهر و در سایر نمازها آهسته خوانده شود.
شیعه امامیه نیز به پیروی از پیشوایان معصوم بسم الله را جزء سوره دانسته، ترک آن را به هیچ وجه جایز نمی داند.376 و برای اشکار نمودن آن اهمیت قائل است. امام صادق در خصوص رواج این بدعت فرمود:
«کتموا بسم الله الرحمن الرحیم فنعم و الله الاسماء کتموها! کان رسول الله إذا دخل إلی منزله و اجتمعت علیه قریش یجهر ببسم الله الرحمن الرحیم و یرفع بها صوته فتولی قریش فرارا فأنزل الله عزوجل فی ذلک: (و إذا ذکرت ربک فی القران وحده و لوا علی أدبارهم نفوراً: «بسم الله الرحمن الرحیم » را پنهان نمودند.377 و به خدا سوگند، چه آسمانی را پنهان کردند! رسول خدا هر گاه وارد منزلش میشدو قریش بر او اجتماع میکردند، با صدای بلند بسم الله الرحمن الرحیم را آشکار مینمود و قریش با شنیدن آن فرار میکردند. به همین سبب، خداوند آیه و چون تو در قرائت (نماز) خدایت را به یگانگی یاد کنی، کافران روی گردانیده و گریزان میشوند را نازل کرد:378
و) حذف تلبیه در مراسم حج
سعید بن جبیر میگوید:«ابن عباس در عرفه به من گفت: ای سعید! چه شده صدای تلبیه مردم را نمی شنوم؟ به او گفتم: از معاویه میترسند.
ابن عباس از خیمه اش بیرون آمد و فریاد زد:
«لبیک اللهم لبیک رغماً لأنف معاویه!
لبیک میگویم تا بینی معاویه به خاک مالیده شود!
خدایا آنان را لعنت کن! چرا که سنت پیامبر را به خاطر کینه ورزی با علی کنار گذاردند.»379
با مراجعه به کتاب های فتوایی مفتیان وهابی پی به مصادیقی از بدعت میبریم که تعجب انسان را بر میانگیزد قبل از هر چیزی به برخی از این مصادیق اشاره میکنیم و قضاوت را به خوانندگان محترم وا میگذاریم.
شیخ عبدالعزیز باز میگوید:«توسل به جاه فلان یا به برکت یا به حق فلان شخص بدعت است ولی شرک نیست. پس اگر شخص بگوید: بارخدایا! به جاه انبیایت یا به جاه فلان ولیت یا به فلان بنده است یا به حق فلان یا به برکت فلان از تو میخواهم، این نوع درخواست نه از پیامبر رسیده و نه از صحابه؛ لذا بدعت است.380
شورای دائمی مفتیان وهابیان مینویسند:« بناء بر قبور بدعت است منکر است که در آن غلو در تعظیم کسانی است که در آن قبرها دفن شده اند و آن عمل راهی به سوی شرک است، پس بر ولی امر مسلمین یا نایب اوست که امر کند تا آنچه بر روی قبور ساخته شده خراب کرده وقبور را نیز با زمین یکسان سازند، تا این بدعت را ابطال کرده و راه به شرک نیز بسته شود». 381
صالح بن فوزان میگوید:« سجده کردن بر تربتی که به نام تربت ولی است اگر مقصود از آن تبرک به این تربت و تقرب به ولی است، این شرک اکبر است، و اگر مقصود تقرب به خداست همراه با اعتقاد به فضیلت این تربت و این که در سجود بر آن فضیلتی است؛ همانند فضیلتی که خداوند در سرزمین مقدس در مسجد الحرام و مسجد نبوی و مسجد الأقصی قرار داده، این بدعت در دین است.382
شورای دائمی فتوای وهابیان مینویسند:«بار سفر بستن به جهت زیارت قبور انبیا و صالحان و دیگران جایز نیست؛ این عمل از بدعت هایی است که در دین حادث شده است؛ زیرا رسول خدا و خلفای راشدین و غیر آنان از صحابه این عمل را انجام نداده اند و نیز تابعین صحابه که به نیکی از آنان یاد پیروی میکردند، در قرن هایی که برتری داده شده اند…» 383شورای دائمی مفتیان وهابی میگویند:«برپایی مراسم برای کسانی که از انبیا و صالحان از دار دنیا رحلت کرده اند جایز نیست و نیز زنده داشتن یاد آنان در مولودها و برداشتن علم ها و قرار دادن چراغ ها و شمع ها بر روی قبر آنان و ساختن قبه ها و مساجد بر روی ضریح های آنان یا پوشاندن روی آن ها یا مثل این اعمال، جایز نیست زیرا تمام آنچه ذکر شد از بدعت هایی است که در دین حادث شده و از وسایل شرک است؛ زیرا که پیامبر و انبیا و صالحان گذشته این کارها را انجام ندادند، و نیز صحابه با پیامبر و هیچ یک از ائمه مسلمین در آن سه قرنی که پیامبر گواهی داده که بهترین قرن ها بعد از اوست، نسبت به هیچ یک از اولیا و صالحان انجام ندادند.»384
ذکر صلوات و سلام بر پیامبر قبل از اذان و همچنین جهر به صلوات بعد از اذان همراه با اذان از بدعت هایی است که در دین حادث شده است عبدالعزیز بن باز نیز در مجموعه فتاوایش همین فتوا را صادر کرده است.385 شیخ ابن عثمین میگوید:« همانا در برپایی مراسم عید میلاد برای طفل، تشبه به دشمنان خداست؛ زیرا این عادت از ع ادات مسلمانان به حساب نمی آید بلکه از دیگران به ارث رسیده است»386
و اما اعیاد میلادی برای شخص یا اولادش یا مناسبت ازدواج و نحو آن، تماماً غیرمشروع است و این کارها به بدعت نزدیک تر است تا مباح بودن شورای دائمی وهابیان میگویند:«همانا در روشن کردن چراغ در مساجد یا آویزان کردن لامپ های برقی بر بالا یا اطراف آن ها یا بالای مناره ها یا آویزان کردن پرچم و علم و گذاشتن دسته گل بر مناره ها، در اعیاد و مناسبات به عنوان تزیین و بزرگداشت آن اعیاد و
