
تابستانه و آفات و امراض بذرها و نهالهاست. همچنین نتایج ایشان نشان داد زادآوری و استقرار نهال در تودههای گلازنیشده بسیار کمتر از تودههای دستنخورده است همچنین در نتایج خود عنوان کردند تنوع و تراکم زادآوری در طبقه ارتفاعی کوتاهتر از 2 متر در تودههای دستنخورده به طور معنیداری بیشتر از تودههای گلازنیشده است.
فصل سوم
مواد و روشها
3- 1- منطقه مورد مطالعه
استان كهگيلويه و بويراحمد با وسعتي بالغ بر 16264 كيلومتر مربع (1% مساحت كشور) در جنوب غربي ايران بين دو مدار ׳49 ̊52 تا ׳51 ̊54 طول شرقي از نصف النهار گرينويچ و ׳29 ̊49 تا ׳31 ̊28 عرض شمالي از خط استوا قرار گرفته است از شمال به استان چهارمحال بختياري از شرق به استان اصفهان و فارس و از جنوب به استان فارس و بوشهر و از غرب استان خوزستان محدود است. اين استان سرزميني كوهستاني است كه كوههاي زاگرس با رشتههاي موازي سراسر شمال و شرق آن را در برگرفته است و از نظر فيزيوگرافي و اكولوژيكي به دليل واقع شدن در ميان فلات مركزي و دشتهاي سواحل جنوبي داراي اقليمي بسيار متغير و در نتيجه پوشش گياهي متنوع ميباشد. حدود 5/4 استان از ارتفاعات و تپه ماهورهاي پرعارضه تشكيل شده است. هر چه در امتداد اصلي كوههاي زاگرس از شمالشرق به جنوبغربي نزديكتر شويم از ميزان ارتفاع كوهها و از مقدار بارندگي و رطوبت هوا بطور محسوسي كاسته ميشود و متوسط دما افزايش مييابد. در واقع استان كهگيلويه و بويراحمد در امتداد رشته كوههاي كماني شكل زاگرس- مكران واقع شده است كه از شمال و شمالغربي به جنوبشرقي كشيده شده است (وب سايت سازمان مديريت استان کهگيلويه و بوير احمد، 1387). بهمنظور انجام این تحقیق ابتدا پس از جنگلگردشی در جنگلهای حوزهی شهرستان بویراحمد، دو تودهی جنگلی با وضعیت تخريبيافتگی متفاوت (توده با درجهی تخریب بیشتر و تودهی كمترتخريبشده) در مجاورت هم انتخاب شد. فاصلهی تقریبی دو توده از یکدیگر 10 کیلومتر میباشد. بدین ترتیب رویشگاه سرآبتاوه (منطقه با درجهی تخریبیافتگی کمتر) واقع در قسمت جنوبی و در فاصلهی 10 کیلومتری شهر یاسوج که از سال 1382 بهعنوان طرح صیانت از سوی ادارهی کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان به صورت قرق میباشد بهعنوان رویشگاه با درجهی تخریب کمتر انتخاب گردید. منطقهی کمترتخريبشده (رویشگاه سرآبتاوه) در طول جغرافیایی ΄34- ˚51 تا ΄35- ˚51 شرقی و عرض جغرافیایی ΄32- ˚30 تا ΄34- ˚30 شمالی میباشد. محدوده ارتفاعی این منطقه بین 1900 تا 2250 متر از سطح دریا قرار داشت. همچنین رویشگاه مختار (منطقه با درجهی تخریبیافتگی بیشتر) در قسمت جنوبغربی شهر یاسوج که تاکنون هیچ گونه حفاظتی در آن صورت نپذیرفته است و طی سالهای متمادی مورد چرای دام، تخریب عرصه و بهرهبرداری قرار گرفته است به عنوان رویشگاه با درجهی تخریب یافتگی بیشتر انتخاب گردید. منطقه با درجهی تخریب بیشتر (رویشگاه مختار) در طول جغرافیایی ΄32- ˚49 تا ΄32- ˚51 شرقی و عرض جغرافیایی ΄38- ˚30 تا ΄58- ˚30 شمالی میباشد. محدوده ارتفاعی این منطقه بین1800 تا 2100 متر از سطح دریا میباشد. برای هردو منطقه جهت عمومی شیب دامنه شمالی است.
شکل (3-1) موقعیت منطقه مورد مطالعه در کشور و در استان کهگیلویه و بویراحمد
پوشش درختی این جنگلها به طور غالب گونه بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) میباشد. در کنار گونه بلوط، گونههای دیگر درختی و درختچهای از قبیل کیکم، زالزالک، بنه، زبان گنجشک، شن (پلاخور)، گیلاسوحشی، گلابی وحشی، ارژن، بادامک، دافنه و شیرخشت میباشد.
3-1-1- اطلاعات هواشناسی
جهت بررسی دادههای هواشناسی از نزدیکترین ایستگاه هواشناسی (ایستگاه یاسوج) استفاده شده است. در بررسی وضعیت آب و هوایی منطقه بر اساس اطلاعات 20 ساله (1385- 1365) ایستگاه هواشناسی یاسوج، متوسط بارندگی سالانه 7/895 میلیمتر، متوسط دمای سالانه، متوسط دمای حداقل و حداکثر به ترتیب 4/14، 3/6 و 6/22 درجهی سانتیگراد برآورد گردید (جدول 3-1).
بر اساس نمودار آمبروترمیک در ایستگاه هواشناسی یاسوج طول مدت خشکی در مناطق مورد مطالعه حدود 5 ماه میباشد و از اواسط خرداد شروع و تا اواسط مهر ادامه دارد. طول مدت خشکی را در جنگلهای زاگرس بر حسب موضع جغرافیایی برای مناطق مرطوب 4 ماه، برای مناطق نیمهمرطوب 4 تا 5 ماه و برای مناطق مدیترانهای و نیمهخشک 4 تا 6 ماه اعلام کردند (محاسبات آنها بر اساس نمایه خشکی دومارتن انجام شده است) (جزیرهای و ابراهیمی رستاقی (1382).
شکل (3-2) نمودار منحني آمبروترميك ايستگاه هواشناسي ياسوج
متوسط تعداد روزهاي يخبندان يعني روزهايي كه حداقل دماي روزانه برابر صفر يا كمتر از آن بوده در ياسوج برابر 103 روز در سال است كه اين دوره از آبان ماه شروع شده و در ديماه به حداكثر خود رسيده و در اسفند پايان مييابد. حداقل ميانگين رطوبت نسبي 2/22 درصد مربوط به ماه تير و حداكثر آن 6/60 درصد و مربوط به ماه بهمن است. متوسط ساعات آفتابي ساليانه ياسوج 3188 ساعت و حداقل ميانگين ساعات آفتابي 1/182 ساعت و مربوط به ديماه و حداكثر آن 6/359 ساعت و مربوط به خرداد ماه است. بر اساس طبقهبندی اقلیم آمبروژه، اقليم منطقه مرطوب سرد میباشد. سرعت شديدترين باد 22 كيلومتر در ساعت میباشد.
جدول (3-1) موقعیت جغرافیایی استان کهگیلویه و بویراحمد و شرایط اقلیمی محدوده مورد مطالعه *
موقعیت جغرافیایی
تعداد ماههای خشک
متوسط بارندگی (میلیمتر)
متوسط دما (سانتیگراد)
متوسط روزهای یخبندان
متوسط رطوبت نسبی (درصد)
متوسط ساعات آفتابی
طول شرقی
عرض شمالی
سالانه
حداکثر
حداقل
حداکثر
حداقل
حداکثر
حداقل
׳49 ̊52 تا ׳51 ̊54
׳29 ̊49 تا ׳31 ̊28
5 ماه
7/895
4/14
6/22
3/6
103
6/60
2/22
6/395
1/182
* آمار مربوط به شرایط اقلیمی با توجه به اطلاعات 20 ساله ایستگاه هواشناسی یاسوج میباشد.
3-1-2- اطلاعات زمين شناسي
رشته كوه زاگرس بخشي از كمربند چينخورده ژئوسنگلينالي است كه بوسيله كوهزايي آلبين در زمان پليوسن تشكيل يافته و در دوره پرمين شكل گرفته است. در اواخر ترياس اين قسمت از ساير مناطق ايراني جدا شده و به صورت يك حوزه فرو رفتهاي (حوزه رسوبي زاگرس يا بزرگ ناوديس زاگرس) كه دائماً در حال نشست بوده است درآمد. جنس اين رسوبات اصولاً كربناته و در آن مارن، ماسهسنگ و شيل نيز وجود دارد. وجود رسوبات تبخيري و برخي از نبودهاي چينهشناسي كوتاه مدت نشانهاي از حركات قائم در اين صفحه رسوبي است. منطقه مورد مطالعه در محدوده بخش چينخوردگي زاگرس واقع شده و از زمين ساخت عمومي كمربند چين خورده زاگرس تبعيت ميكند. روند عمومي زمينساخت زاگرس شمال غرب به جنوب شرق ميباشد.
در استان و در اطراف منطقه مطالعاتي در طول سنومانين سنگهاي آهكي كم عمق سازند سروك تهنشين گرديدند و اين وضعيت تا پايان سنومانين- تورونين ادامه داشت و در همين زمان پديدههاي تكتونيكي بهوقوع پيوسته و در نتيجه تعدادي ساختهاي زمينشناسي با امتداد تقريباً شمالي- جنوبي، در جنوب ايران بوجود آمده است.
كلسيت و دولوميت در تشكيلات كربناته در محدوده به صورت لايهاي و بعضي موارد تودهاي مشاهده ميگردند. در تركيب سنگهاي آهكي بيش از 50 درصد كانيهاي كربناته بكار رفته است ناخالصيهايي از قبيل كانيهاي رسي و مواد آلي موجب خاكستري رنگ شدن اين سنگها گرديده است. اختصاصات كلي سنگهاي كربناته حالت تودهاي و يا ضخيم لايه، خشن و برجسته بودن سنگهاست كه در بيشتر نقاط حالت ديوارهاي و صخرهاي پرتگاهي شكل بلند را به نمايش ميگذارند. اين سنگها نسبت به فرسايش مقاوم ميباشند ولي نفوذپذيري آنها مطلوب بوده و حاوي آبهاي زيرزميني فراواني در عرصه ميباشند، حدود 47 درصد عرصه را اين سنگها بهخود اختصاص داده است.
كوهستاني بودن عرصه و بارندگيهايي كه در اين محدوده رخ ميدهد تأثير قابل ملاحظهاي بر افزايش سرعت فرسايش سنگهاي نرم و خاكهاي موجود در محدوده مطالعاتي دارد.
ساختار كلي منطقه مطالعاتي شامل تاقديسها و ناوديسهاي منظمي هستند كه به لحاظ چينخوردگي لايههاي سنگي در طي زمانهاي زمينشناسي در اين عرصه شكل گرفتهاند و روند عمومي زاگرس بوجود آمده است. اين چنين سيستمي داراي تبعاتي است كه از جمله آنها ميتوان فقدان نسبي دشتهاي وسيع، غلبه عوارض سطحي كوهستاني و تپه ماهوري به عنوان عارض ژئومورفولوژيكي غالب و تبعيت سيستم كلي آبراهههاي حوزه از الگوي نسبتاً يكسان را نام برد.
مجموعه فرآيندهاي تخريب، حمل و رسوبگذاري در شرايط طبيعي و بدون دخالت انسان در طبيعت دائماً اتفاق ميافتد و اين فرسايش خيلي كند بوده ولي دخالت انسان باعث تسريع بر روند فرسايش ميگردد كه اين موضوع به وضوح در عرصه مشاهده ميگردد.
بيشتر منطقه را سازند آهكي آسماري در برگرفته است و در اين سازند درختان بلوط پوشش متوسطي را در ارتفاعات كمتر از 2500 متر فراهم نموده و در بعضي از عرصههاي آهكي كه عمق خاك بيشتر است جنگلهاي انبوه بلوط مشاهده ميگردد. همراه درختان بلوط درختان و درختچههاي بنه، كيكم، زالزالك، زبانگنجشك، شن، ارزن و … مشاهده ميگردد. درختان بلوط برروي صخرههاي بدون خاك هم رشد نموده و ريشه آنها در درز و شكافها فرو رفته و از خاكهاي موجود در آنها استفاده مينمايد. در كليه تشكيلات آهكي درختان جنگلي مشاهده ميشود فقط در مناطقي كه تودههاي آهكي بصورت ديواره و پرتگاه ميباشد پوشش درختي بصورت تنك مشاهده ميگردد.
بطور كلي تنوع و پوشش گياهي و محل رويش آنها و تيپهاي گياهي محدوده مطالعاتي بيشتر تابع ارتفاع و شرايط آب و هوايي منطقه ميباشد و تنوع گياهي خاص كه بستگي به نوع سازند زمينشناسي داشته باشد بصورت محسوس مشاهده نميگردد. تيپهاي گياهي مشترك در سازندهاي مختلف مشاهده ميگردد يعني سازندهاي مختلف زمينشناسي عرصه كمتر برروي تنوع پوشش گياهي مؤثر ميباشد. البته در سازندهاي فرسايشپذير در پائين دست دامنهها كه واريزهها و رسوبات كواترنر تجمع نموده و خاك از عمق بيشتري برخوردار ميباشد پوشش جنگلي انبوهتر ميباشد ولي در نقاطي كه شيب آن كمتر و عرصه توسط مردم به كاشت زراعت اختصاص داده شده، درختان جنگلي قطع و فقط تك درختان جنگلي مشاهده ميگردد.
3-2- روش انجام کار
3-2-1- روش نمونهبرداری
بهمنظور انجام این تحقیق پس از انجام بررسیهای اولیه و جنگلگردشی در حوزهی شهرستان بویراحمد، دو تودهی جنگلی یکی با درجهی تخریب بیشتر (رویشگاه مختار) و دیگری توده كمتر تخريبشده یا رویشگاه حفاظت شده (رویشگاه سرآبتاوه) در مجاورت هم با فاصلهی تقریبی 10 کیلومتر انتخاب شدند بعد از مشخص کردن محدوده مناطق مورد مطالعه بر روی نقشهی الکترونیکی منطقه، به کمک نرم افزارArcGIS، شبکهای تصادفی سیستماتیک به ابعاد 250×150 متر برای آمار برداری عرصههای جنگلی بر روی آن ترسیم گردید، و محل تلاقی خطوط شبکه به عنوان مراکز قطعات نمونه اصلی 1000 متر مربعی در نظر گرفته شد. سپس لایه اطلاعاتی حاصل به دستگاه GPS دستی منتقل و در عرصههای مورد مطالعه مشخص گردیدند. در مجموع در رویشگاه با درجهی تخریب بیشتر (مختار) تعداد 47 قطعه نمونه، و در رویشگاه حفاظت شده و با درجهی تخریب کمتر (سرآبتاوه) تعداد 52 قطعه نمونه برداشت شد. در قطعه نمونهی اصلی پارامترهای جنگلشناسی برای تمامی درختان و درختچههای موجود در آن اندازهگیری شد که شامل فهرست و تعداد گونههاي درختي و درختچهاي، ارتفاع کل، ارتفاع تنه، ارتفاع تاج، قطر برابر سینه، قطر در ارتفاع 50 سانتیمتری از سطح زمین، قطر بزرگ و کوچک تاج اندازهگیری شد. جهت بررسی زادآوری گونههای درختی و درختچهای، در محل مرکز هر قطعه نمونهی اصلی، از آمار برداری در ریز پلاتی با مساحت 200 مترمربع (به شعاع 8 متر) استفاده شد (حسینی و همکاران، 1387). جهت ثبت عوامل فیزیوگرافی، در هر قطعه نمونه ابتدا شیب دامنه با استفاده از شیبسنج سونتو، جهت شیب با دستگاه قطبنما، ارتفاع از سطح دریا با آلتیمتر و موقعیت جغرافیایی
