
بيكار با فضيلتتر شناخته شده و تنبلي و بيكاري مظهر پوچي و ابتذال تلقي گرديده است.607
خداوند در قرآن كريم انسانها را به آباداني زمين امركرده است: “او خداوندي است كه شما را از زمين آفريده سپس شما را به آباد كردن آن مأمور کرد” (هود/61 ). در مورد كار از رسول اكرم (ص) نقل شده است كه روزي دست كارگر خستهاي را بوسيد و فرمود: “بهدست آوردن درآمد حلال، بر هر مرد و زن مسلمان واجب است و هركس ازدسترنج خود امرار معاش نمايد، از پل صراط ، همچون برق جهنده ميگذرد. آن كه از دسترنج خود زندگي كند، خداوند با نظر رحمت بر او نگريسته و هرگز عذابش نخواهد كرد. درهاي بهشت را بر او ميگشايد تا از هر كدام خواست داخل شود.” 608
علاوه بر تشويق به كار، در تعاليم اسلامي بيكاري و تنبلي به شدت مورد نكوهش قرار گرفته است. قرآن كريم عليه تنبلي، بيمسئوليتي و بيكارگي هشدار ميدهد كه هر كس آن چيزي را برداشت ميكند كه كاشته است609 و ميفرمايد: “و اين كه براي انسان بهرهاي جز سعي و كوشش او نيست” (نجم /39). حضرت علي(ع) در مورد پيامدهاي مثبت كار و عواقب سوءبيكاري ميفرمايند: “آن كس كه كار كند، توان و قدرتش فزوني مييابد و آن كس كه كار نكند يا كم كار كند و بيكار باشد، سستي و ناتواني او افزون ميگردد610.”؛ بنابراين، براساس تعاليم اسلامي، كار و تلاش يكي از وظايف اصلي زندگي فرد مسلمان است تا از اين طريق روزي خود و خانوادهي خود را از راه حلال و صحيح بهدست آورد و علاوه بر اين كه محتاج و نيازمند ديگران در معاش خود نباشد، توان كمك به ديگران و انجام كارهاي خير و نيك را نيز داشته باشد. به همين دليل توصيه شده است كه مؤمن در شبانه روز زماني را براي كار و تلاش و كسب حلال اختصاص دهد. 611
2-2-1-2) رابطه ميان كار و مالكيت در اسلام
از ديدگاه اسلام اصليترين منشأ مالكيت كار است. محمد باقر صدر در اين رابطه مينويسد:
” كار سبب ميشود كه كارگر مالك حاصل كار خويش شود و اين مالكيت خصوصي كه براساس كار پيريزي شده، نشان ميدهد كه انسان به طور طبيعي تمايل دارد مالك حاصل كار خويش باشد و اين تمايل از اين احساس ناشي شده كه هر فردي ميخواهد بر كار خويش تسلط داشته باشد و همين شعور يا احساس است كه به طور طبيعي باعث ميشود كه انسان براي تسلط بر حاصل كار خويش و بهرههاي ناشي از آن تمايل پيدا كند؛ به همين علت، تملك براساس كار، حق طبيعي انسان بوده از احساسات و عواطف غريزي وي سرچشمه ميگيرد”. 612 بنابراين به نظر وي اسلام براساس تمايل طبيعي انسان، كار را پايهي اصلي مالكيت مقرر داشته است.613
ابوالقاسم اجتهادي راههاي كسب مال و مالكيتهاي مجاز از نظر اسلام را در موارد زير خلاصه كردهاند: “صيد احيا و آباد كردن اراضي موات و بيصاحب، استخراج معادن، غنائم جنگ، دستمزد كاري كه يك فرد براي ديگران انجام ميدهد، اقطاع بر اساس حكم شرعي مانند: ديه ، ارث و …. و تجارت و كسب حلال و احتياج”614 . او معتقد است آنچه از نظر اسلام مجوز تملك افراد است و وجه اشتراك هفت طرق نخست را تشكيل ميدهد، كار و صرف نيروي انساني است كه در طريق نخست براي صيد و در طريق دوم و ششم براي عمران و آباداني و در طريق سوم براي استخراج ثروتهاي نهفته در دل خاك و در طريق چهارم براي پيشرفت اسلام و در طريق پنجم براي پيشبرد و انجام كار ديگران و در طريق هشتم براي به كار انداختن سرمايه و نيروي انساني به منظور بهدست آوردن منافع بيشتر انجام ميگيرد. 615 موارد هفتم و نهم (ارث، ديه و احتياج) به نظر ميرسد كه با حكم كلي” كار منشأ ملاكيت است.” ناسازگار است, زيرا مالي كه از طريق ارث يا ديه يا به سبب فقر و احتياج به كسي داده ميشود، در نتيجه كار يا عملي نيست كه فرد آن را انجام داده باشد.
منذر قحف علل و اسباب تحقق حقوق مالكيت شخصي را به دو دسته تقسيم ميكند كه اين طبقهبندي به رفع ناسازگاري فوق كمك خواهد نمود ايشان معتقدند شش طريق نخست براي كسب مالكيت موجب پيدايش حق مالكيت جديدي ميشوند، در حالي که سه طريق بعدي ارث و ديه، تجارت و احتياج حق مالكيت را از فردي به فرد ديگر منتقل ميكند. 616 با توجه به اين تقسيم بندي ميتوان كار را در اسلام منشأ مالكيت دانست.
صدر به دو پيامد مهم رابطه كار و مالكيت اشاره كرده است:
1-از نظر اسلام، زمينه را براي پيدايش و پرورش انرژيها و خلاقيت انسانها فراهم ميکند؛ زيرا هنگامي كه كار عامل اصلي مالكيت باشد. رقابت و انديشهي طبيعي ترقي خواهي همهي افراد نابغه را برميانگيزد تا با همهي امكانات و خلاقيت خويش در راه تمدن و پيشرفت اقتصاد بكوشند. 617
2- مالكيت خصوصي در اموالي تحقق ميپذيرد كه از كاربشري به وجود آمده يا شكل گرفته باشد و هرگز نميتوان اموال وثروتهاي طبيعي كه كار در آنها دخالت و دستي نداشته است به تملك درآورد؛ زيرا پايهي مالكيت خصوصي كار است و تا آنگاه كه دارايي در چارچوب كار بشري قرار نداشته باشد، نميتوان آن را در دايرهي محدود مالكيت خصوصي به شمار آورد. 618
3-2-1-2) هدف از كار
نجات الله صديقي، هدف از كار را در دو بعد فردي و اجتماعي قابل بررسي ميداند. به نظر ايشان اهداف فردي، نيازهاي فردي و خانوادگي را بر آورد ميکند. پسانداز براي آينده و تمايل به برجا گذاشتن ارث نيز اهداف صحيحي براي فعاليت مولد دانسته شده است. 619 صديقي اهداف اجتماعي در مورد كار و فعاليت اقتصادي را در عبارت” تلاش در راه خدا” خلاصه ميكند. ريشه كن كردن گرسنگي و فقر، بيماري و بيسوادي و بسيج منافع براي تقويت دولت اسلامي و گسترش پيام خداوند، اهداف قابل ستايش فعاليتهاي اقتصادي افراد دانسته شده است. كسي كه درجهت اين اهداف به فعاليتهاي اقتصادي مولد ميپردازد به ارادهي خداوند عمل ميكند و در دنيا و آخرت به او وعدهي پاداش نيكو داده شده است. 620
صاحبنظران اسلامي اهداف كار را منحصر به انسانها ندانستهاند، بلكه از جمله اهداف كار را بقاء همهي موجودات ميدانند. از نظر اسلام اگر از محصول عمل انسان حيوانات هم برخوردار شوند و سبب استمرار زندگي و حيات طبيعت شود، براي او صدقه مينويسند. 621 همچنين آبادي زمين از جمله اهداف كار اقتصادي شمرده شده است. 622 خداوند از انسانها خواسته است كه زمين را آباد سازند (هود / 61). علاوه بر موارد مذکور، عمل و كار اقتصادي، به ذات براي مؤمن مطلوبيت دارد، حتي اگر خود او، خانوادهاش و جانداران از آن بهرهمند نشوند. 623
4-2-1-2) كار و استراحت
دين اسلام براساس عدل به تمامي جوانب زندگي توجه کرده و هدف آن رشد انساني در همهي ابعاد است. مؤمن كامل را كسي ميداند كه اوقات زندگي خود را در بين فعاليتهاي مختلف كه لازمهي زندگي است تقسيم كند. انسان متقي براي برقراري تعادل بين امور زندگي، بخشي از ساعات خود را براي كسب درآمد و تأمين معيشت زندگي صرف و با كار و تلاش نياز خود را برطرف ميكند. بخشي ديگر را به عبادت و تعالي روح و ارتباط با خداوند اختصاص ميدهد و در بخش سوم به لذتهاي زندگي توجه ميكند. 624 در اين رابطه موسي بن جعفر (ع) در روايتي ميفرمايند: 625 “تلاش كنيد كه كارهاي روزانه خود را به چهار زمان تقسيم كنيد:
1- زماني براي مناجات و راز و نياز با پروردگار خويش؛
2- زماني براي تلاش در فعاليتهاي اقتصادي زندگي؛
3- زماني براي معاشرت با برادران و انسانهاي مورد اعتماد؛
4- زماني نيز بايد به تفريحات سالم و لذتهاي مشروع اختصاص يابد.
بنابراين انسان به استراحت به همان اندازه نيازمند است كه به كار كردن نياز دارد تا بتواند توازن مناسبي را بين فعاليتهاي جسمي و روحي خود برقرار کند. 626 به همين دليل خداوند در قرآن شب را مايهي استراحت و آرامش آدمي معرفي ميكند: “خداوند است كه شب را براي شما آفريد تا در آن آرامش بيابيد و روز را داراي ديد (روشن) قرار داد (تا همه چيز را ببينيد و بتوانيد كار كنيد) “(غافر / 67 ).
3-1-2) عدالت در اقتصاد اسلامي
عدالت، مهمترين گمشده و ديرپاترين دغدغهي بشر و خواست هميشگي و همه جايي بشر است كه در آموزههاي ديني نيز توجهي خاص به آن شده است. اسلام دين قسط و عدل است و كتاب آسماني اسلام، قرآن، مردمان را به عدل فرمان ميدهد و به قسط دعوت ميكند. 627 قرآن كريم هدف اصلي بعثت پيامبران و فرود آمدن كتابها و شرايع آسماني را از جانب خدا برپايي عدل وقسط از سوي مردم شمرده است؛ 628 بنابراين هدف اصلي اسلام، بناي جامعه مبتني بر قسط و اخلاق به دست افراد بشر است. 629
نظام اقتصادي يكي از مهمترين زير نظامهاي اجتماعي اسلام است. تأمين عدالت اقتصادي نيز يكي از مهمترين اصول و اهداف نظام اقتصادي اسلام است. به نحوي كه همهي هنجارهاي رفتاري اسلام دربارهي تخصيص منابع، توليد، تبادل كالاها و خدمات و توزيع درآمد و ثروت در پي تأمين عدالت اقتصادي هستند630. تأكيد نظام اقتصادي اسلام بر قسط و عدل، يكي از ويژگيهاي اين نظام در مقايسه با نظامهاي ديگر است. 631 براين اساس، “عمر چپرا” ميزان عدالت موجود در تخصيص و توزيع منابع و محصولات را ضروريترين ملاك و معيار براي سنجش ميزان اسلامي بودن اقتصاد يك كشور ميداند؛ 632 در نتيجه به نظر يدالله دادگر جامعهاي كه در آن عدالت اقتصادي نباشد، نبايد ادعا كند كه اقتصاد آن براساس دين است633.
در قرآن بر اصل عدالت بسيار تاکيد شده است و دربارهي قسط و عدل حدود چهل آيه آمده است. قرآن تصريح ميكند كه نظام هستي و آفرينش بر عدل و توازن و براساس استحقاقها و قابليتهاست.
همچنين عدل تشريحي ، به معني اين كه در نظام جعل ، وضع و تشريح قوانين، همواره اصل عدل رعايت شده و ميشود ، به صراحت مورد توجه قرآن قرار گرفته است. در قرآن كريم تصريح شده است كه حكمت بعثت و ارسال رسل اين است كه عدل و قسط بر نظام زندگاني بشر حاكم باشد: 634 “همانا فرستادگان خويش را با دلايل روشن فرستاديم و همراه آنها كتاب و مقياس (قانون) فرستاديم تا مردم به عدالت قيام كنند” (حديد 27).
قرآن كريم امامت و رهبري را پيمان الهي و مقامي ضد ظلم و توأم با عدل ميداند (بقره /124). قرآن انسان اخلاقي را به عنوان صاحب عدل نام ميبرد635 .
در قرآن توحيد، معاد، نبوت، امامت و زعامت، آرمانهاي فردي و هدفهاي اجتماعي، همه بر محور عدل استوار است. عدل قرآن آنجا كه به توحيد يا معاد ميرسد به نگرش انسان به هستي و آفرينش شكلي خاص ميدهد و به عبارت ديگر نوعي جهانبيني ايجاد ميکند. آنجا كه به نبوت ، تشريع و قانون مربوط ميشود معيار قانون شناسي ارايه ميدهد و به عبارت ديگر جاي پايي براي عقل است كه در رديف كتاب و سنت قرار گيرد و جزء منابع فقه و استنباط به شمار آيد. آنجا كه به امامت و رهبري مربوط ميشود، شايستگي است. آنجا كه پاي اخلاق به ميان ميآيد، آرماني انساني است و آنجا كه به اجتماع كشيده ميشود، مسئوليت است. 636
در روايات نيز به عدل و جايگاه آن در زندگي اجتماعي و اقتصادي توجه زيادي شده است. در حديثي از علي (ع) ميخوانيم: “عدل مايهي زنده بودن احكام است.”637؛ در نتيجه زنده ماندن دين و احكام آن به اجراي عدالت بستگي دارد و در صورت فقدان قسط و عدل، حضور و بقاي دين در معرض خطر است. 638
علي(ع) دربارهي نقش عدالت در برانگيختن مردم به فعاليت و آباداني شهرها ميفرمايد: “شهرها با هيچ چيز بهتر از عدالت آباد نميشود”639.
“بيميلي به كار در حكومت ظالم، به اندازهي ميل به كار در حكومت عادل است”640. زيرا عدالت، سازگار با فطرت انسان است و به او نشاط ميبخشد و او را به كار و خدمت و انجام دادن آنچه بر او واجب است برميانگيزد و ظلم مخالف فطرت انسان است و او را از كار و خدمت و انجام دادن آنچه بر او واجب است باز ميدارد641.عدالت در كلام علي(ع) به عنوان عامل اصلاح ذكر شده است: ” مردم را چيزي جز عدالت اصلاح نميكند”642. بنابراين اصلاح اجتماعي با حضور ستم ، فقر ، و بهرهكشي در جامعه سازگار نيست. 643
1-3-1-2) تعريف عدالت و قسط
قبل از ذكر تعاريف قسط و عدالت، ذكر يك نكته لازم است؛ با وجودي كه اين دو واژه مترادف به نظر ميرسند، معمولاً عدالت جنبهي عامتر و قسط وضع خاص تري دارد. در بسياري از موارد قسط، بيشتر عدالت
