
براي سازگاري با فشارهاي مختلف از سوي رقباي مسيحي بهکار ميگرفت.103
2-2-1) بازرگانان يهودي در جهان مديترانه قرون وسطي
تا سالهاي اخير، همواره در داستان روابط تجاري گسترده ميان بخشهاي شرقي و غربي اروپا در قرون وسطا حلقهي ناشناختهاي وجود داشت که ميتوان گفت اين دوره تقريباً از زمان يورش مسلمانان تا اوايل دوره جنگهاي صليبي را در بر ميگيرد (حدود سالهاي 700 الي 1100 ميلادي). مشکل اصلي اين بود که منابع اطلاعاتي در اين باب بسيار اندک بوده و عملاً هيچگونه مدرک بازرگاني از قرون هشتم و نهم باقي نمانده است و مورخان معاصر نيز توجه اندکي به مسائل اقتصادي آن دوران نشان دادهاند. در غياب اين دادههاي ضروري نيز ارزيابيهاي متعددي درباب ماهيت و ميزان بازرگاني در اوايل قرون وسطا صورت گرفته است. يکي از اولين منابع درباب تجارت يهوديان از جهان مديترانه تا خاور دور در کتاب “جادهها و دولتها”104 يافت شده است که در اواسط قرن نهم، يکي از سران عرب که ماموريت امورپستي را براي خلافت در بغداد بر عهده داشت اين کتاب را آرون لوين گردآوري کرده است. وي نوشته است که چگونه تجار يهودي سفر خود را از بنادر جنوب فرانسه آغاز ميکردند و محمولههاي بردگان، پارچههاي زربفت وخز را به بازارهاي قسطنطنيه، اسکندريه و شام ميبردند. اين تجار به صورت کاروانهايي از سرزمينهاي حاصلخيز و درياها ميگذشتند و از خليج فارس تا هند و چين پيش مي رفتند و پس از آن اين تجار در مسير برگشت مشک ، عود ، چوب ، کافور و … از چين و ديگر محصولات شرقي را براي فروش در سرزمينهاي غربي حمل ميکردند. از ديگر آثار غربي “شگفتيهاي هندوستان105” است که حدود سال 953 به رشته تحرير درآمده است. اين کتاب داستان يک شاهزاده بازرگان يهودي را نقل ميکند که “عمان را بدون آنکه چيزي از خود داشته باشد ترک گفت و با کشتي خود که باري به ارزش ميليونها دينار و حاوي مشک و مصنوعات ابريشمين و ظروف چيني و جواهرات و سنگهاي قيمتي و بسياري اقلام ديگر از انبوه محصولات عجيب و شگفتياور در سرزمين چين پهلو گرفت”. 106بهنظر ميرسد اين بازرگانان در سرزمينهاي دوردست مديترانه، نظير ايالات دروني فرانسه، تقريباً تجارت بينالمللي انحصاري داشتهاند .در حقيقت تنها به واسطهي تلاش اين بازرگانان بود که کليساي مسيحي توانست بخور و لباسهاي فاخر اسقفي را فراهم کند که اين کالاها بعدها از اقلام ضروري خدمات مذهبي شدند. گرچه اين بازرگانان يهودي براي پيشرفت بيشتر در سرزمينهاي مسلمانان و بيزانس به رقابت ميپرداختند، حتي در اين سرزمينها نيز از نظر وسعت و اهميت سفرهاي خود در جستجوي سود تجاري بيرقيب بودند. دليل اين اهميت نيز پوشيده نيست: آنها همانند ديگر تجار قرون وسطا زبان شناساني ماهر بودند (اين بازرگانان به زبانهاي عربي ، پارسي ، رومي، اسپانيايي و اسلاوي) سخن ميگفتند.آنها فراستي، بالاتر از زمان خويش از خود به نمايش گذارده بودند، از ابزارهاي اعتباري و توافقهاي شراکتي به خوبي بهره ميگرفتند، مخاطرات سخت و سنگين را در حالي که تحمل ميکردند کالاهايشان در گمرک و بازداشت از دست ميرفت يا با بيثباتيهاي قيمتي در بازارهاي غربي روبرو ميشد با وجود اين، و به خوبي ميتوانستند با اين مخاطرات روبرو شوند و بر اين شکستها غلبه کنند. مهمترين دليل نيز ميتواند اين حقيقت باشد که خصومت حاکم ميان غرب مسيحي و شرق مسلمان چشمانداز بسيار مناسبي براي قدرتهاي تجاري و دلالي يهودي پديد آورده بود. ليکن در اواخر قرن دهم، وحدت سياسي عرب از ميان رفت و با بهوجود آمدن شکافهاي عميق و چند دستگي در خلافت، ميزان تهديدهاي مسلمانان بر جوامع کرانههاي شمالي درياي مديترانه افزايش يافت. از آنجايي که تحليل تنشهاي نظامي غالباً ميل به ارتباطات نزديکتر اقتصادي را افزايش ميدهد، بازرگانان مسيحي نيز انديشه برقراري روابط مستقيم و آزاد تجاري با تونس، مصر و خاور زمين را در سر مي پروراندند و بازرگانان اسکندريه و حلب نيز به اين کشف رسيدند که تجارت مشروع ميتواند ابزار بهتري ازغارت و راهزني براي ثروت اندوزي باشد. 107
در حقيقت، بلافاصله در قرن نهم عبور و مرور دريايي يهوديان با تأثيرات ناشي از رقابت از سوي شهرهاي پيشرفته دريانشين ايتاليايي، نظير امالفي و ونيز روبرو شد. تا اوايل عصر جنگهاي صليبي ايتالياييها بهطور بيرحمانه و موفقيتآميزي بازرگاني يهوديان را در پهنه خطوط دريايي مديترانه درهم شکستند و از ميان بردند. بسياري از تاجران يهودي نيز در مقابل رقباي قدرتمند و سرسخت خود از پا درآمدند. يکي از پيامدهاي بسيار شايان توجه جنگهاي صليبي اين بود که کانون اقتصادي جهان مديترانه را از شرق نزديک به سرزمين ايتاليا تغيير داد. ونيز در ميان تمامي شهرهاي مديترانهاي قرون وسطايي، با وجود درگيري ميتوانست محيط نسبتاً مطلوبي براي سوداگران يهودي باشد؛ در نتيجه اگرچه يهوديان، موفقيت انگشتشماري در ايتالياي قرون وسطا به دست آوردند؛ در کل، جامعهي آنان در حاشيهي حضور مردمي ديده ميشود. شواهد موجود نشان ميدهند که موسسات يهودي در ايتالياي قرون وسطا هرگز داراي اهميتي خاص نبودند و حتي براي تداوم و گسترش فعاليتهاي اقتصادي بعدي نيز مهم تلقي نميشدند. 108
3-2-1) فعاليتهاي اقتصادي يهوديان در اسلام قرون وسطي
گرچه تفاوتهاي ميان امپراتوري بزرگ روم و اسلام قرون وسطايي بسيار زياد است، شباهتهاي اين دو نيز چندان کم نيستند؛ هردوي اين تمدنها دچار جنگهاي مدني و از هم گسيختگيهاي متعدد شدهاند که عصر طلايي به دنبال آن آمده است، هر دو با ريختن مداوم خونهاي جديد ابقاء شدهاند، و هر دو در برابر ناجيان پاک نيتي که قصد بهبودي اوضاع را داشتهاند سر تعظيم فرود آوردهاند. کالاهايي که زماني در روم و ديگر مراکز و بازارهاي تجمل گراي غرب رواج داشتند، متعاقباً به مراکز قابل قياسي چون قاهره و دمشق در شرق راه يافتند.
درست همانگونه که يهوديان در طي دوران صلح امپراتوري، نقش مهمي را در حيات اقتصادي امپراتوري روم ايفاء کردند، در تمدنهاي در حال رشد جهان عرب در قرون وسطا نيز چنين نقشي را بر عهده داشتند. در طي دوران خلافت فاطميان که مرکزيت آن در مصر بود، اما ارتباطات تنگاتنگي با شهرهاي بغداد و کوردووا نيز داشت، از تواناييهاي سازمانهاي يهوديان استفادههاي فراواني شد و تاجران متبحر يهودي نيز در دستگاه خلافت فاطمي در بالاترين جايگاهها برخوردار بودند. کارخانجاتي که به معناي کارخانههاي امروزي کارگران بسياري را براي توليد انبوه کالاها به استخدام درآورده باشند، به ندرت در نوشتهها و شرحيات آن عصر به چشم ميخورند. همچنين در زمان روم باستان نيز صنايع بزرگ ناشناخته بودند. به نظر ميرسد تنها وجود دو پيشهي اصلي در معيار بزرگ گزارش شده باشد که يکي تصفيه شکر و ديگري صنايع کاغذ بود. غير از اين دو صنعت انواع ديگر حرفهها، شکل معمول توليد در کارگاههاي کوچک بوده است که يک صنعتگر يهودي (گاهي به صورت شراکتي نيز ديده شده است) با همکاري خانوادهي خود سرپرستي ميکرد. 109
با مطالعهي آثار موجود از اين دوران، از وجود پيشههاي بسيار متفاوتي که (حدود 265 مورد) بهآنها اشاره شده است و نشانگر سطح بالاي مهارت شغلي است، شگفت زده ميشويم. يهوديان در اسلام قرون وسطا نيز همانند عصر امپراتوري بيزانس در صنعت ابريشم مهارت ويژهايي داشتند. در واقع اين صنعت در آن زمان يکي از شاخههاي بسيار مهم و با ارزش صنعت نساجي به شمار ميرفت و يهوديان در تجارت آن نيز سهمي ويژه و انحصاري داشتند. زرگران و سيمگران يهودي نيز فعاليت بسياري داشتند و شاخهي ديگري از اين صنعت باعنوان ساخت زيورآلات، به تمامي انواع جواهرسازي را در برميگرفت. محصولات اين صنعتگران در زندگي روزمرهي آن دوره جايگاهي بسيار متفاوتتر از امروز داشت و در کنار کاربرد آنها به عنوان زيورآلات، اغلب نقش سرمايه و پسانداز نيز داشتند.
به نظر ميرسد نظم کاري، يکي از اصليترين اصول شغلي در يهوديت عصر اسلام بود؛ زيرا در هيچيک از آثار بهجا مانده از اين دوران صنعتگران يهودي را بدون شغل نشان ندادهاند، بلکه در مقابل گفته شده است که اخراج يک صنعتگر يهودي تقريباً دشوار بوده است. احتمالاً يکي از دلائل اين موضوع، نبود بيکاري به مفهوم امروزي آن بودهاست.
برخلاف نواحي دريايي شهرهاي ايتاليا، تجارت جهان مديترانه در طي قرن يازدهم، عمدتاً در دستان مسلمانان بود، اما طبيعي بود که يهوديان عرب زبان نيز سهم مناسبي از اين فعاليتهاي تجاري داشته باشند. در قرن بعدي، هنگامي که برتري دريايي اروپاييان حاکم شد، شواهد نشان ميدهند تاجران يهودي سرزمينهاي مسلمان نشين، با تردد از کشورهاي حاشيه اقيانوس هند در پي يافتن خروجي جايگزين براي مؤسسات تجاري خود بودند. از سوي ديگر بايد به خاطر داشت که اين بازرگانان معمولاً با تعدادي از همکاران خويش، مجموعهاي از شراکتهاي کوتاه مدت داشتند.110
4-2-1) پايان عصر طلايي اقتصاد يهوديان
ريشههاي يهوديت نوين انگليسي عمق چنداني در تاريخ ندارد. درحاليکه که ملتّهاي متعدد طي جنگهايي اروپايي در حال پرداختن به مسئله مهاجران دنياي جديد بودند، شوراي کرامول111 همچنان به اينکه:” يهوديان اجازهي تجارت در اين مملکت را دارند و تردد و سکونت آنان در ميان ما و در اين سرزمين برحسب موقعيت صورت خواهد گرفت” اشاره مي کند. در حقيقت هيچ ارتباط حائز اهميتي ميان مراحل مختلف اسکان يهوديان در قرون وسطا و عصر حاضر وجود ندارد. نيمه دوم قرن سيزدهم شاهد زوال عمومي در موقعيت بسياري از جوامع يهودي در سرتاسر جهان مسيحيت بود. اين دوره در حقيقت دوران استثمار بيرحمانه و اخراج آنان از سرزمينها بود. با اين حال، در پهنهي قاره اروپا که بسياري از حکومتهاي مرکزي همچنان ضعيف بودند، بسياري از تلاشهاي به ثمررسيده براي حل مسئله يهوديان نتايج اندکي در بر داشتند و حاکمان دولتهاي اروپايي فاقد امکانات اجرايي يا قدرت لازم براي پرداختن به يهوديان سرزمينهاي خود بودند. با وجوداين ، موقعيت در کرانههاي کانال (کانال سوئز) اندکي متفاوت بود. حکومت انگليس همواره از نيروهاي صوري بيشتري برخورداربود. در قرن سيزدهم، علاقه به مطلق گرايي سلطنت، پيشرفت قابل توجهي در انگلستان به وجود آورد که اين مسئله بهآن معني بود که موضوع يهوديان را ميتوان در مقياس ملي مورد عمل قرارداد و بدان پرداخت. 112
ليکن پانزده هزار يهودياي که در دهه 1290 به ترک سرزمينهاي مادري خود در فرانسه و فنلاند مجبور شده بودند . بدين علت بود که حکومت شاه ادوارد اول( 1307-1272) بهطور ناگهاني دچار وسواس ديني شد و نتوانست وجود اجتماعي غيرمسيحي را که تنها کمتر از يک درصد کل جمعيت کشور بود تحمل کند ؛ گرچه اعلاميه اخراج آنها اظهار ميدارد که به افتخار مسيح مصلوب، يهوديان را مجبور کرديم از قلمرومان خارج شود.
دين تنها معيار حل يک مسئله بغرنج اقتصادي بود که نميتوانست به هيچ صورت ديگر و با هيچ ابزار ديگري حل شود. يهوديان دور از فعاليتهاي تجاري، پيوستن به طبقات مختلف پيشهوري را نيز عملاً ناممکن يافتند؛ چرا که تمامي فعاليتهاي توليدي انحصاراً در دستان صنعتگراني بود که روابط تنگاتنگي با کليسا داشتند و بدين ترتيب مانع از حضور کافران و بهدست آوردن مهارتهاي شغلي توسط آنان ميشدند. علاوه بر اين، نظام ملاکي فئودالي مانعي مؤثر در راه مزرعه داري آنان نيز بود. (در هر صورت براي يهودي قرون وسطايي رها کردن ديوارهاي نسبتاً امن شهري براي حضور يافتن در يک فضاي روستائي که هر لحظه امکان قرباني شدن خود و خانوادة او توسط روستاييان متعصب وجود داشت، امري کاملاً احمقانه و متحورانه بود). 113
بدين ترتيب در چنين فضايي، شغل وام دادن پول انتخاب واضح آنان بود. در اين موقعيت اقتصادي محدود ظاهراً هيچگونه محدوديتي براي ضمانتهايي که اين سرمايه گذاران يهودي ميپذيرفتند وجود نداشت. آنها از زره شواليههاي فقير تا کتابهاي دانشآموزان را به عنوان وثيقه ميپذيرفتند. ليکن وراي اينهمه، در پاسخ به وامهاي نقدي که پرداخته ميشد، اجاره بهاي مطمئني را براي اموال
