
3. «بررسى زمينههاى صدور فتاواى تكفيرى و پيامدهاى آن بر جهان اسلام» نوشتهی آقای محمد عثمانى(1393) که در آن به زمینههای شکلگیری فتاواى تكفير که مبتنى بر پيشفهم فقهاى سلفى است نیز با رویکردی انتقادی پرداخته شده است.
4. «چيستى و چرايى شكلگيرى جريانهاى تكفيرى و دلايل قدرتيابى آنها در دهه اخير» ازآقای مهدى فرمانيان(1393) که در نوشتار خویش به این نتیجه رسیده است که حضور آمريكا باعث گسترش جريانهاى تكفيرى شده است.
5. «بررسى و نقد تكفير مسلمانان از جانب وهابيان» نوشتهی آقای مهدى پيشوايى(1393) که در اين مقاله، ملاكها و مرزهايى كه وهابيان در خصوص كفر و ايمان مطرح مىكنند با استناد به احاديث نبوى و نظريات علماى بزرگ اسلامى نقد شده وگوشههايى از جنايتها و كشتارهاى آن ها، كه بر اثر همين تعريف نادرست از توحيد و شرك صورت گرفته، بيان شده است.
6. «اصول روششناسى سلفيه» نوشتهی آقای ابوالفضل غفّاری است(1393) که در آن به پيشينه روششناختى سلفيه، اصول روششناختى سلفىگرى و همچنين به گونهشناسى جريانهاى معاصر سلفىگرى و پيامدهاي آنها پرداخته كه باعث بازتوليد ناگزيرخشونت، تحت عنوان اصل عملى جهاد شده است.
7. «جريان تكفيرى و سياست خشونت» نوشتهی آقایان منصور مير احمدى و علىاكبر ولدبيگى؛ مقالهی مذکور با مطالعه و بررسى ديدگاههاى سياسى و اجتماعى طرفداران جريانهای تكفيرى، تعریف خاصّى که از سياست در نظر آنان شکل گرفته را توضيح مىدهد.
8. «بررسى تطبيقی توسل از ديدگاه مذاهب اسلامى و نقد خطاهاى وهابيت» نوشتهی سيدعبدالقادر حسينى(1393) که در آن پس از بررسى مفهوم توسل، به ديدگاه قرآن، روايات و سيره مسلمين دراينباره پرداخته شده ودر پايان به شبهات پيرامون، پاسخ داده شده است.
9. «تكفير از ديدگاه قرآن» نوشتهی آقای احمد سارمى(1393) اين مقاله انديشه تكفير را از ديدگاه قرآن، سنت، ائمه و مجتهدين بررسى نموده و ريشهها و عوامل تكفير مسلمانان و پيامدها و آثار آن را در جامعه اسلامى برشمرده است به علاوه به راهحلهاى برون رفت از آن نیز اشاره نموده و وظيفه علماى اسلام در برابر حركت تكفيرىها را به صورت خلاصه نگاشته است.
10. «احباط و تکفیر» از آقای احمد شجاعی(1386) اين مقاله موضوع احباط و تکفیر را که یک اصطلاح قرآنی است، از دیدگاه قرآن، روایات و دانشمندان اسلامی اعم از دانشمندان و فلاسفه نیز مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد.
11. «از مؤاخات تا تکفیر» نوشتهی آقای سید محمد مهدی افضلی(1385) اين مقاله در پی ارائه معیارهای مسلمان بودن است که برای تبیین این مسئله به دنبال عواملی است که موجب میشود که مسلمانان کمکم از مؤاخات فاصله گرفته و به سمت تکفیر و مقاتله گام بردارند.
1-7 اهداف پژوهش:
1-7-1 هدف اصلی:
شناخت مبانی و روشهای جریآن های تکفیری در برداشت از قرآن و حدیث.
1-7-2 اهداف فرعی:
– تعریف جریان های تکفیری
– تبیین مبانی جریانهای تکفیری در برداشت از قرآن و حدیث.
– شناخت روشهای جریانهای تکفیری در برداشت از قرآن وحدیث.
– شناخت ریشهای مرجعیت فتاوای علمی و عملی جریانهای تکفیری در عملکرد میدانی خویش.
– تبیین استدلالها و استناداتی که جریانهای تکفیری بر اساس آن تکفیر و عملکرد خشونتآمیز خود را در توجیه میکنند.
1-8 روش انجام پژوهش:
روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اسنادی میباشد؛ که با تکیه بر منابع دست اول جریانهای تکفیری(حدالمقدور) به تبیین مبانی و روشهای فهم آنها از آیات و روایات میپردازد.
1-9 اصطلاحات و تعاریف:
1-9-1 مبانی:
کلمه مبانی از نظر لغوی جمع «مبنی» به معنای بنا، ساختمان و عمارت است(جُرّ،1372،ج2،ص1810) ابنمنظور مبنی را بنا و بنیان دانسته است.(بیتا،ج14،ص89) راغب میگوید مبنی اسمی است برای آنچه ساخته میشود.(راغب اصفهانی،بیتا،ج1،ص80) برخی هم مبنا را اساس، بنیاد و بنیان هر شیء دانستهاند.(دهخدا،1377،ج13،ص20099. معین، 1363، ج3،ص3777. ابنفارس، بیتا،ج1، ص302) براین اساس «مبنا» را می توان اساس،ساختمان و بنیان هر چیز دانست.
در اصطلاح نیز به آن دسته از اصول، پایهها و اجزایی گفته میشود که ساختمان هر علم بر آن بنا و استوار میشود یا از آن پدید میآید. مبانی، اساس و قواعد هر چیز را تشکیل میدهد؛ چنانکه حروف(الفبا) را اساس علم «کتابت» دانستهاند براین اساس به حروف الفبا نیز «حروف المبانی»گفتهاند3.به تعریف دیگر مبانی همان باورها و اصول پذیرفته شده و مسلّم هستند که همواره به عنوان پیشفرض و مطالب پذیرفتهشده هر علم یا مذهب نیز مطرح میشوند.(مؤدب، 1386، ص24) براین اساس مبانی همان اجزای سازندهی هر علم، عقیده یا باور نزد انسانهاست که خط مشی فکری، کیفیت برداشت ازمفاهیم و عبارات را تعیین میکند.
1-9-2 روش:
روش به معناى راه، شيوه، چگونگى انجامدادن كارى، قاعده و قانون بهكار مىرود.(دهخدا،1377،ج8،ص12378) در معنای کلیتر، روش هرگونه ابزار مناسب برای رسیدن به مقصود است؛ روش ممکن است به مجموعه طرقی که انسان را به کشف مجهولات هدایت میکند، تعریف شود؛ مجموعه ابزار و فنونی که آدمی را از مجهولات به معلومات راهبری میکند.(ساروخانی،1375،ج1،ص24)
1-9-3 جریان تکفیری:
كفر در لغت به معنى پنهان كردن و پوشاندن است. به شب تاريك، كافر گفته مىشود؛ زيرا با تاريكى خود همه چيز را مىپوشاند. كشاورز نيز كافر است؛ زيرا بذر و دانه را در دل خاك پنهان مىكند. (جوهری،1407، ج2،ص808) کفر در اصطلاح به معنای ایمان نیاوردن به چیزی است که از شأنش ایمان آوردن به آن است؛ مثل عدم ایمان به خدا و توحید، نبوت پیامبر اسلام(ص) و روز قیامت.(رضوانی.1390، الف،ص29)
تکفیر را به «نسبت کفر دادن به اهل قبله» تعریف نمودهاند.(عبدالمنعم،بی تا،ج1،ص487) جریان تکفیری، افرادیکه معتقدند تمام مسلمانها غير از خودشان مرتد و از دين خدا جدا شده و به راه ديگر رفتهاند، آنها مىگويند هر كسى كه از راه خدا گمراه شده باشد واجب القتل است و اگر قتل او ممكن نباشد، نبايد با آنها حشر ونشر و همنشينى داشت… آنها كارهاى خشونت بار و اقدامات تروريستى خود را توجيه مىكنند و از آيات قرآن كريم و احاديث نبوى(ص) استفاده غلط مىكنند… به علاوه اینکه محور اصلى عقايدشان را بر اين اصل استوار ميكنند كه هر مسلمانى كه با آنها همعقيده نباشد از دايره اسلام خارج شده؛ او كافر و قتلش جايز ميگردد.(ساجدی،1393،ج4،ص736)
جریان تکفیری یعنی جریانی که به جای اینکه مبنایش را بر تفهیم و تفهّم و گفتگوي علمي بگذارد مبنایش را بر حمل افراد بر خروج از دینداری قرار بدهد … و منطقش را «منطق شمشير» بداند.(فربهی،1393،ص4)
به تعبیر و تعریف دیگر جریانی است كه مسلمانانى را كه مخالف رأى آنها باشند به كفر و خروج از دين محكوم كرده و با آنان با شدت رفتار میکند و خون و ناموس آنها را حلال مىداند؛ بهخود حق مىدهدكه حقوق ايشان را سلب و آنها را به قتل برساند بخصوص درمورد شيعه و تابعين ائمه اطهار و اهل بيت(ع) و پيامبر(ص).(گرعاوی،1393،ج4،ص501)
طبق تعاریف فوق شاخصههای اصلی و ویژگیهای بارزی که با آن به ماهیّت جریانهای تکفیری پی خواهیم برد عبارت از: انکار تفکر و تعقل، خروج از منطق، خشونت و خونریزی، اباحه مال و ناموس مسلمانان، حکم بیضابطه به ارتداد و در نهایت توجیه همهی اعمال مذکور با آیات قرآن و روایات نبوی(ص) است.
فصل دوّم
مبانی جریانهای تکفیری در برداشت از آیات و روایات
مبانی اعتقادی جریانهای سلفی عمدتاً ریشه در آراء احمد بن حنبل، فقيه أهلتسنّن داشته است.(رضوانی،1390، ب،ص21) زیراکه او- به عنوان رئیس یکی از مذاهب اربعه در میان اهل سنت- در رسالهی خود بر این عقیده است که آنکه بگوید کلام خدا مخلوق است او کافر است. آن کس که بگوید کلام خداست و دیگر درباره مخلوق بودن یا عدم آن سخن نگوید، او از اولی هم خبیثتر است.آنکس که این دو گروه را تکفیر نکند، او نیز مانند آنهاست.(عبدالله ابن حنبل،1405،ص48)
نكته بنيادينى كه در آراء بزرگان اين جريان وجود دارد، اهتمام آنها در بازگشت به دوران اسلام اوليه ساده و بسيط بوده است. اينان پيچيدگى در درك اسلام را انحراف از حقیقت دين مىدانند، زيرا بسيارى، آراء خود را به نام دين وخدا در قالب اجتهاد به مسلمانان عرضه مىدارند، در حالى كه بيشتر اين اجتهادها چيزى جز تفسير به رأى گويندگان آن نيست. بر اين اساس براى جلوگيرى از اين نوع نگاه بايد به صورت و متن آیات و فهم شنيدارى آن ها بازگشت؛ يعنى همان شيوهاى كه طى آن مسلمان عصر پيامبر و دهههاى بعد از آن با شنيدن آيات قرآن، معناى آن را بدون نیاز به علوم دیگر مىفهميدند. اين شيوه، پیچیدگی و ابهامات درك معنا را از بين مىبرد و نيز انسان مؤمن را در مواجهه با ماهیّت و حقيقت دين قرار مىدهد. لذا مبانی فکری آنان، در چند محور زیر شکل گرفت:
2-1 گذشتهگرایی (پیروی محض از سلف و حجیّت فهم آنان):
گروههای سلفیِ تکفیری در شاخهها و با عناوین مختلف دیگر، با شعار پیروی از سلف صالح به فعالیتهای خود سندیّت میبخشند. برای نمونه در این زمینه بارزترین جریان تروریستی و تکفیری داعش است که با نام دولت اسلامی و با هدف اقامهی مجدد خلافت اسلامی بر اساس روش بزرگان سلفیه وارد میدان شده است.
این عقیده اساساً از سلفیان قدیم نشأت گرفته بدین شرح که آنان رستگاری دنیا و آخرت خویش را در گرو تبعیّت از سلف صالح یعنی صحابه، تابعین و تبعِتابعین میدانستند. استناد آنان به سخنی است که پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند:«خیر الناس قرنی،ثم الذین یلونهم، ثم الذین یلونهم، ثم یجیء أقوام تسبق شهاده أحدهم یمینه و یمینه شهادته» (بخاری، بیتا، ج9،ص442) (بهترین مردم، مردم زمان من هستند، سپس گروهی که پس از آنان میآیند، آنگاه کسانی که در مرتبه بعدی هستند، سپس مردمی میآیند که شهادت و سوگند آنان ارزشی ندارد.)
تأویل و تبیین این سخن به سه گروه نامبرده، به چند دلیل اشتباه است؛ یکی آنکه ابن حجر در کتاب فتح الباری، در شرح حدیث «قرن» را مقداری از زمان و حدود صد سال دانسته و دوم آنکه در کتاب خود آورده که آخرین تبع تابعین در سال(220ه) از دنیا رفته است. (ابن حجر،1379،ج7،ص6) در حالیکه مجموع سه قرن مذکور در حدیث به سیصد سال نمیرسد؛ به علاوه بنابر آیهی: «وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَلِكَ كَثِيرًا»(فرقان/38) و عاديان و ثموديان و اصحاب رَسّ و نسلهاى بسيارى ميان اين (جماعتها) را (هلاك كرديم).
باید هريك از اقران (اقوام) مذکور در آیه را صد ساله دانست که چیزی در باب مدت زمان این اقوام ذکر نشده است؛ علّامه در تفسیر قرن آن را مردمانی هم عصر دانسته است.(طباطبایی1417،ج15،ص300) لذا قرن را نمیتوان به صد سال بلکه باید به یک نسل که در یک مورد اشتراک و وحدت دارند معنا نمود؛ ابن منظور قرن را امتی پس از امت دیگر دانسته است. آنگاه از ازهری نقل میکند که: «قرن امتی است که در میان آنان پیامبری ظاهر شده یا در میان آنان دانشمند سرشناسی وجود داشته باشد.» (ابن منظور، بیتا،ج13،ص331)
اگر طبق بیان ازهری آنچه موجب وحدت میان قرن شده وجود پیامبر باشد، تعبیر از قرون بعدی با عنوان تابعین و تبع تابعین را نمیتوان تفسیر نمود. اما جریانهای تکفیری کنونی از این هدف و عقیده فقط الفاظ آن را بر خود گرفته و عقاید سلف صالح را به مبانی فکری و عقیدتی ابن حنبل، ابن تیمیّه، ابن قیّم و افرادی دیگر از وادی تکفیر تبدیل و مستند نموده اند.
این تغییر ماهیّت در شیوهی عملکرد و پیروی از سلف و همچنین ورود مبانی آمیخته با
