
اين نتيجه حاصل شد كه شرکتهایی كه به ميزان كمتري از ویژگیهای كيفي بهره میبرند، هزينه سرمايه بالاتري را تجربه میکنند. هزينه سرمايه بيشتر تحت تأثیر ویژگیهای كيفي ناشي از اطلاعات حسابداري بهخصوص ويژگي تعهدي بودن میباشد. اين نتايج با كنترل متغيرهاي اندازه شركت، جريان وجه نقد و تغييرات فروش و افزايش سرمايه انجام گرفت
السی و اهارا27 (2004) در اين تحقيق مدل قیمتگذاری داراییها بهگونهای توسعه داده شد كه هردوی اطلاعات عمومي و اطلاعات خصوصي بر بازده داراییها اثرگذار بود. تحلیلهای اين تحقيق حلقهی ارتباطي بين ساختار اطلاعاتي شركت و هزينه سرمايه شركت برقرارمي نمايد. نتايج اين تحقيق نشان میدهد كه سرمایهگذاران براي نگهداري سهام در شرايطي كه اطلاعات خصوصي وجود داشته باشد نرخ بازده بالاتري را تقاضا مینمایند. نرخهای بازده بالاتر نشاندهنده اين واقعيت است كه اطلاعات خصوصي باعث بالاتر رفتن ريسك سرمایهگذاران غير مطلع براي نگهداري سهام است چراکه سهامداران مطلع بيشتر قادر خواهند بود تا سبد سرمایهگذاري خود را با اطلاعات جديد سازگار نمايند.
يكي از مهمترین مفاهيمي كه در اين تحقيق مشخص گرديد اين بود كه شرکتها میتوانند از طريق تأثیر گذاشتن بر دقت و مقدار اطلاعات در دست سهامداران خود هزينه سرمايه خود را تحت تأثیر قرار دهند.
تحقیقات داخلی
مهرانی و همکاران (1393) در تحقیقی با عنوان چرخه عمر واحد تجاری، ساختار سرمایه و ارزش شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار به این موضوع پرداختهاند. هدف از انجام این مطالعه، دستیابی به پاسخ این سؤال است که «آیا چرخه عمر شرکت میتواند بر رابطه بین ساختار سرمایه و ارزش شرکت اثرگذار باشد یا خیر؟» که این سؤال به نوع خود تجربی میباشد. با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیره در دوره زمانی 1384 تا 1389، دادههای مربوط به 480 سال شرکت موردبررسی قرار میگیرد. نتایج بهدستآمده از آزمونهای آماری نشاندهنده مؤثر بودن چرخه عمر شرکت بر رابطه بین ساختار سرمایه و ارزش شرکت میباشد؛ بهگونهای که این رابطه در شرکتهای در حال رشد نسبت به شرکتهای بالغ دارای شدت بیشتری میباشد؛ بهعبارتدیگر، قدرت توضیح دهندگی الگوی شرکتهای رشدی از الگوی شرکتهای بالغ بیشتر میباشد.
شاقوزایی (1393) روشهای مبتنی بر حسابداری برای تعیین هزینه اعمالشده به سرمایه با استفاده از شیوه شبیهسازی را مورد بررسی قرار میدهد. یک مدل اقتصاد که در آن هزینه واقعی سرمایه مشخص بوده را شبیهسازی کرد، سپس هزینه واقعی سرمایه را با هزینه پیشبینیشده اعمالی با استفاده از روشهای متفاوتی که در نوشتهها و بر اساس گرایش، دقت و رابطه آن با هزینه واقعی سرمایه شرکت، مطرحشدهاند مقایسه میشود. روشهای مبتنی بر مدل مانده درآمده نسبت به روشهای مبتنی بر مدل رشد درآمدهای غیرعادی، بهتر عمل میکنند. در انتها گفته میشود روشهای ترکیبی برای انتخاب پیشنهاد میشود؛ زیرا انحرافات در روشهای منفرد را جبران کرده و نشان میدهند که برخی از ترکیبهای ساده بهتر از کل روشهای منفرد کار میکنند.
مرادی و همکاران (1393) در تحقیقی با عنوان مربوط بودن داراییهای نامشهود در هر يک از مراحل چرخه عمر به این موضوع پرداختهاند. هدف اصلی اين پژوهش بررسی روابط ميان چرخه عمر شرکت و مربوط بودن ارزش دارايیهای نامشهود میباشد. گردآوری دادههای در اين پژوهش در سه مرحله انجامشده است، در اين پژوهش، نخست مربوط بودن دارايیهای نامشهود موردبررسی قرارگرفته، سپس مربوط بودن اين دارايیها در هريک از مراحل چرخه عمر موردبررسی قرارگرفته و در آخر با استفاده از روش آماری تحليل همبستگی و رگرسيون چند متغيره و آزمون والد، فرضيههای پژوهش با استفاده از مدل اولسن (2011) مورد آزمون قرارگرفته است. نتايج حاصل از تحليل دادههای 25 شرکت طی دورهی زمانی 1383 تا 1389 حاکی از وجود ارتباط مثبت و معنادار بين ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام، سود باقيمانده و ارزش دفتری دارايیهای نامشهود با ارزش بازار سهام میباشد؛ همچنين، نتايج نشان میدهند که از بين مراحل مختلف چرخه عمر شرکت، مرحله بلوغ و افول، قویترين تأثیر را بر روی ميزان مربوط بودن دارايیهای نامشهود دارد.
یزدانی (1393) چگونگی به کار گرفتن وجوه داخلی، تصمیمی مهم در تضاد بین سهامداران و مدیران است. در دوران رشد اقتصادی شرکت، همانطور که ذخایر وجه نقد افزایش مییابد، مدیران تصمیم میگیرند که آیا وجه نقد بین سهامداران توزیع شود، صرف مخارج داخلی شود، برای تحصیل خارجی بهکاررفته شود و یا همچنان نگهداری شود؟ ازاینرو تصمیمگیری در هر یک از مراحل چرخه عمر شرکتها (ظهور، بلوغ، رشد و افول) امری مهم میباشد. موضوع پژوهش حاضر به بررسی تأثیر چرخه عمر واحد تجاری بر نگهداشت وجه نقد و کیفیت سود در بین شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار در بازه زمانی 1381 تا 1391 میپردازد. روش انجام پژوهش بهصورت همبستگی و پس رویدادی میباشد و از اطلاعات شرکتهای پذیرفتهشده در بورس که از منابع مختلفی از جمله نرمافزار رهآورد نوین، سایت بورس و همچنین صورتهای مالی شرکتها استخراج است. تکنیک آماری مورداستفاده در این تحقیق، آزمون لیمر، هاسمن، همبستگی، رگرسیون و کرسکال والایس میباشد. نتایج آزمون همبستگی نشان میدهد که چرخه عمر واحد تجاری بر نگهداشت وجه نقد تأثیر منفی و معنادار و چرخه عمر واحد تجاری بر کیفیت سود تأثیر مثبت و معناداری دارد. نتایج آزمون همبستگی نشان میدهد که چرخه عمر واحد تجاری بر کیفیت سود تأثیر مثبت و معناداری دارد. میزان این تأثیر برابر با 6.5 درصد میباشد. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد چرخه عمر بهصورت همزمان با دیگر متغیرهای کنترلی و مستقل موردنظر (رگرسیون چندگانه) تأثیر معنیدار ندارد. در بررسی این رابطه متغیرهای کنترلی اهرم مالی و اندازه شرکت نیز به ترتیب دارای تأثیر منفی میباشد. چرخه عمر بهصورت همزمان با دیگر متغیرهای کنترلی و مستقل موردنظر (رگرسیون چندگانه) تأثیر معنیدار منفی دارد. در بررسی این رابطه متغیرهای کنترلی اهرم مالی و اندازه شرکت نیز دارای تأثیر مثبت میباشد.
نوقابی (1393) بر اساس تئوری چرخه عمر شرکتها، واحدهای تجاری در مراحل مختلف چرخه عمر دارای خصوصیات متفاوتی هستند. ازاینرو، هدف اصلی این تحقیق بررسی ارتباط کیفیت سود باسیاست تقسیم سود در طول چرخه عمر شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. بدین منظور تعداد 105 شرکت، در یک دوره زمانی 7 سال (1384 تا 1390) موردبررسی و آزمون قرارگرفتهاند. همچنین، در این پژوهش از مجموعه معیارهای ارزیابی کیفیت سود، از 2 معیار (مدل جونز تعدیلشده (1995) و مدل لئوز و همکاران (2003)) بهمنظور تقویت نتایج بهدستآمده، استفادهشده است. پژوهش حاضر، 4 گروه فرضیه را بررسی مینماید. گروه اول فرضیهها؛ به بررسی وجود تفاوت معنادار میان نسبت سود تقسیمی در مراحل مختلف چرخه عمر میپردازد. یافتههای حاصل از آزمون فرضیههای این گروه، نشان میدهد که شرکتها در هر مرحله از چرخه عمر خود سیاست تقسیم سود متفاوتی را دنبال مینمایند. فرضیههای گروه دوم؛ به بررسی وجود تفاوت معنادار میان کیفیت سود در مراحل مختلف چرخه عمر میپردازد، نتایج آزمون این گروه از فرضیهها حاکی از آن است که تفاوت معناداری بین کیفیت سود شرکتها (با استفاده از دو معیار ارزیابی) در طول چرخه عمر آنها وجود ندارد. فرضیه سوم، به بررسی وجود ارتباط معنادار میان کیفیت سود و نسبت سود تقسیمی در آنها، میپردازد. نتایج بهدستآمده، شواهدی مبنی بر وجود ارتباط معنادار میان نسبت سود تقسیمی با هیچکدام از معیارهای اندازهگیری کیفیت سود را فراهم نمیآورد، ازاینرو نشان میدهد شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران، در تعیین مبالغ سود نقدی، به کیفیت سود شرکت توجهی ندارند و گروه چهارم فرضیهها؛ به بررسی وجود ارتباط معنادار میان کیفیت سود و نسبت سود تقسیمی به تفکیک هر مرحله از چرخه عمر شرکت (رشد، بلوغ و افول) میپردازد. نتایج بهدستآمده، شواهدی مبنی بر وجود ارتباط مثبت و معنادار میان نسبت سود تقسیمی و کیفیت سود شرکتها در مرحله رشد آنها را، فراهم میآورد اما شواهدی مبنی بر تأیید این ارتباط در مراحل بلوغ و افول را به دست نمیآورد؛ بنابراین میتوان، چنین استنباط کرد که پرداخت سود نقدی در شرکتهای در مرحله بلوغ و افول، دال بر کیفیت سود آنها نیست و شاید این عدم تطابق را بتوان به وجود مشکلاتی در بورس اوراق بهادار تهران و یا توجه خاص و بیشازحد مدیران، در جلوگیری از عکسالعمل منفی بازار و سرمایهگذاران، نسبت داد که این امر خود، وقوع رفتارهای غیرعادی و احتمال گمراهی بازار را نیز فراهم مینماید.
صیدپور (1393) : هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین کیفیت افشا و اجزای آن (به هنگامی و قابلیت اتکا) با هزینه سرمایه سهام عادی در 246 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار در طی دوره 1382 تا 1390 است که با استفاده از رگرسیون چند متغیره و کنترل عوامل تعیینکننده هزینه سرمایه سهام عادی مورد آزمون قرارگرفته است. بررسی این ارتباط ازاینجهت دارای اهمیت است که کیفیت افشا، میزان سرمایهگذاری را در واحدهای تجاری تحت تأثیر قرار میدهد. نتایج تحقیق بیانگر وجود ارتباط منفی و معناداری بین کیفیت افشا و اجزای آن (بهنگامی و قابلیت اتکا) با هزینه سرمایه سهام عادی است. بهعبارتدیگر هرچه کیفیت افشای شرکتی بالاتر باشد، سرمایهگذاران بیشتری را به خود جلب میکند و موجب کاهش هزینه سرمایه سهام عادی و مشکلات تأمین مالی شرکت میگردد.
ایمنی (1392) این پژوهش به بررسی رابطه عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت سود بر هزینه سرمایه سهام عادی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای 1385 تا پایان 1390 میپردازد. هزینه سرمایه سهام عادی بهعنوان بخشی از هزینه سرمایه شرکت، بازده مورد انتظار دارندگان سهام عادی است. سهامداران عادی به علت پذیرش ریسک سرمایهگذاری، انتظار کسب بازده مناسبی را دارند. علاوه بر ریسک سرمایهگذاری، ریسک اطلاعاتی نیز از عواملی است که بر هزینه سرمایه تأثیر میگذارد. عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت سود از جمله شاخصهای مهم ریسک اطلاعاتی محسوب میشوند. انگیزه اصلی انجام این مطالعه، تعیین این موضوع است که آیا بین عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت سود با هزینه سرمایه سهام عادی رابطه معنیداری وجود دارد یا خیر. ازاینرو تعداد 106 شرکت در طی دوره زمانی 1390 ـ 1385 موردبررسی قرار گرفتند. بهمنظور آزمون فرضیهها از تکنیکهای آماری رگرسیون ساده و رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شد. آزمون معنیدار بودن الگوها با استفاده از آمارههای F و t صورت گرفت. نتایج این پژوهش نشان میدهد فرضیه اصلی این تحقیق مبنی بر وجود رابطه معنیدار بین عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت سود با هزینه سرمایه سهام عادی در سطح اطمینان 95% رد میشود، اگرچه با واردکردن متغیرهای کنترلی در مدل، این فرضیه پذیرفته میشود. همچنین بین عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه سرمایه سهام عادی بهعنوان فرضیه فرعی اول، رابطهای مثبت و بین کیفیت سود و هزینه سرمایه سهام عادی بهعنوان فرضیه فرعی دوم، رابطهای منفی وجود دارد که هیچکدام از رابطهها معنیدار نیستند و بهاینترتیب فرضیه فرعی اول و دوم نیز رد میشود که آنها نیز با واردکردن متغیرهای کنترلی پذیرفته میشوند.
حاجیها و سبحانی (1392) در تحقیقی با عنوان کیفیت حسابرسی و هزینه حقوق صاحبان سهام، برای دوره 1383 الی 1389 میان 91 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران به بررسی رابطه میان کیفیت حسابرسی و هزینه حقوق صاحبان سهام پرداختهاند. جهت اندازهگیری هزینه سرمایه از نسبت قیمت به سود استفاده شد. همچنین از سه معیار جهت سنجش کیفیت حسابرسی استفاده شد. نتایج تحقیق بیانگر این بود که کیفیت حسابرسی، هزینه سرمایه را کاهش میدهد.
رحمانی و بولو (1392) در پژوهشی به بررسی رابطه ميان شفافيت سود و هزينه حقوق
