
و انعطافپذیری را در واحدهای تجاری تشريح میکند. در اقتصاد و مديريت، چرخه عمر شرکتها و مؤسسات به مراحلی تقسيم میشود. در ادبيات اين علوم براي چرخه عمر مدلهایی با چند مرحله ارائهشده است كه در چارچوب اين مدلها، مؤسسات و شرکتها با توجه به هر مرحله از حيات اقتصادی خود سياست و خطمشی مشخصی را دنبال میکنند. اين سیاستها بهگونهای در اطلاعات حسابداری شرکتها منعكس میشود.
تئوری چرخه عمر جزء تئوریهای طراحی سازمان میباشد و بیان میدارد: درحالیکه سازمانها چهار مرحله تکاملی چرخه زندگی را میگذرانند، از نظر ساختار، سیستم کنترل، نوآوری هدفها دستخوش تغییرات شدید قرار میگیرند.
در حوزه حسابداری نیز برخی از محققان به بررسی تأثیر چرخه عمر شرکت بر اطلاعات حسابداری پرداختهاند (آنتونی ورامش7، 1992)، (بلک8، 1998)، (جنکینر9، 2004)، (سوجیانیس10، 1996). این محققان چهار مرحله را برای توصیف چرخه عمر شرکت به شرح ذیل تبیین نمودهاند:
مرحله تولد یا ظهور11
مرحله رشد12
مرحله بلوغ13
مرحله افول یا سکون14
در مرحله ظهور معمولاً میزان داراییها (اندازه شرکت) در سطح نازلی قرار دارد، جریانهای نقدی حاصل از فعالیتهای عملیاتی و سودآوری پایین است و شرکتها برای تأمین مالی و تحقق فرصتهای رشد به نقدینگی بالایی نیاز دارند. نسبت سود تقسیمی در این شرکتها معمولاً، حداکثر 10% بوده و نرخ بازده داخلی15 در قیاس با نرخ تأمین مالی ناچیز است؛ به عبارتی رابطه (IRR≤K) برقراراست (دهدار، 1386، 56).
در این مرحله شرکت دارای بالاترین سطح ریسک تجاری میباشد. ریسک کلی بالای شرکت تنها آن عده از سرمایهگذاران را به خود جذب خواهد کرد که آمادگی پذیرش چنین ریسک بالایی را داشته باشند و در نتیجه آنها بهطور متناسب انتظار بازده بالایی را نیز خواهند داشت چون جریانات نقدی منفی شرکت در طول این دوره شروع، پرداخت سود نقدی را غیرممکن میکند پارامترها و استراتژی مالی در این مرحله به شرح جدول زیر میباشد:
جدول 2-1: پارامترها و استراتژی مالی در مرحله ظهور
ریسک تجاری
بسیار بالا
ریسک مالی
بسیار پایین
منابع تأمین مالی
سرمایه مخاطرهآمیز
سیاست تقسیم سود
نسبت پرداخت صفر
چشمانداز آتی رشد
بسیار بالا
ضریب P/E
بسیار بالا
سودآوری فعلی،EPS
عادی یا منفی
قیمت سهام
بهسرعت در حال رشد اما بسیار متغیر
منبع: (کرمی و عمرانی، 1389، 53)
در مرحله رشد اندازه شرکت بیشازاندازه شرکتهای در مرحله ظهور بوده، میزان فروش و درآمدها نیز نسبت به مرحله ظهور بیشتر است. منابع مالی نیز بیشتر در داراییهای مولد سرمایهگذاری شده، شرکت از انعطافپذیری بیشتری در شاخصهای نقدینگی برخوردار است. نسبت سود تقسیمی در این طیف از شرکتها معمولاً بین 10% و 50% در نوسان است. نرخ بازده داخلی نیز در اغلب موارد بر نرخ هزینه تأمین مالی فزونی دارد؛ به عبارتی رابطه (IRRK) برقرار است.
ریسک تجاری اگرچه از مرحله شروع به بعد کاهش مییابد اما هنوز در دوره رشد بالاست؛ بنابراین منبع مناسب تأمین مالی باید طراحی شود تا ریسک مالی را پایین نگه دارد و این موضوع به این معناست که استفاده از سرمایه سهامداران باید ادامه یابد. بااینحال جنبه مهم مدیریت گذر از مرحله شروع به مرحله رشد این است که سرمایهگذار مخاطره پذیر اولیه خواهان سود سرمایهای هستند تا این سودها را در کسبوکارهای جدید در حال شروع سرمایهگذاری کنند.
این موضوع به این مفهوم است که سرمایهگذاران جدید باید شناسایی شوند تا با سرمایهگذاران مخاطره پذیر اولیه جایگزین شوند تا وجوه موردنیاز برای این مرحله با رشد بالا را تأمین کنند. جذابترین منبع تأمین چنین وجوهی عرضه عمومی شرکت میباشد. در این مرحله حجم بالای فروش همراه با حاشیه سود معقولانه باید به دست آید و این وضعیت جریانات نقدی بهتری را در مقایسه با مرحله شروع ایجاد خواهد کرد. بااینحال شرکت باید به مقدار زیادی در توسعه کلی بازار و توسعه سهم بازار سرمایهگذاری کند همچنان که باید برای همسطح نگهداشتن خود با افزایش فعالیتهای عملیاتی نیز نیازمند سرمایهگذاری است. در نتیجه وجوه نقد تولیدشده توسط کسبوکار برای نیازهای سرمایهگذاری مجدد هزینه خواهد شد و در نتیجه نسبت سود تقسیمی پایین نگهداشته خواهد شد. این موضوع نباید مشکلی برای سرمایهگذاران جدید به وجود آورد زیرا آنها در ابتدا با چشمانداز رشد زیاد در آینده جذب میشوند. این دورنمای رشد در یک نسبت P/E بالا منعکس خواهد شد که به هنگام محاسبه قیمت جاری سهام در EPS پایین شرکت ضرب خواهد شد.
ازآنجاییکه بازده سود نقدی خیلی کم است قسمت عمده بازده مورد انتظار سرمایهگذاران باید از سودهای سرمایهای ایجاد شود، با افزایش قیمت سهام این موضوع به این معناست که شرکت باید رشد قابلملاحظهای در سود هر سهم در طی این مرحله رشد داشته باشد؛ این هدف با کسب سهم بالایی از بازار رو به رشد به دست میآید. استراتژیهای مالی این مرحله به شرح جدول زیر میباشد:
جدول 2-2 : پارامترها و استراتژی مالی در مرحله رشد
ریسک تجاری
بالا
ریسک مالی
پایین
منابع تأمین مالی
سرمایه رو به رشد سرمایهگذاران
سیاست تقسیم سود
نسبت تقسیم ثابت
چشمانداز آتی رشد
بالا
ضریب P/E
بالا
سودآوری فعلی،EPS
پایین
قیمت سهام
روبه رشد اما با نوسان
منبع: (کرمی و عمرانی، 1389، 53)
در مرحله بلوغ شرکتها فروش باثبات و متعادلی را تجربه نموده، نیاز به وجوه نقد در اکثر موارد از طریق منابع داخلی تأمین میشود. اندازه داراییهای این شرکتها نیز بهتناسب بیشازاندازه شرکتهای در مرحله رشد بوده، نسبت سود تقسیمی نیز در این شرکتها معمولاً بین 50% و 100% در نوسان است. به دلیل وفور نقدینگی و کاهش اتکا به سیاست تأمین منابع مالی از خارج، معمولاً نرخ بازده داخلی در این شرکتها معادل یا بیش از نرخ تأمین مالی است؛ به عبارتی رابطه (IRR≥K) برقرار است (دهدار، 1386، 96).
پایان مرحله رشد، غالباً باحالت وجود برخی از رقابتهای قیمتی تهاجمی در بین رقبایی که دارای ظرفیت اضافی قابلملاحظهای هستند، به دلیل تحقق نیافتن رشد فروش پیشبینیشده صنعت، نشان داده میشود. زمانی که این صنعت باثبات شد، مرحله فروش بالا اما نسبتاً باثبات دارای حاشیه سود معقول شروع میشود. بهطور واضح سطح ریسک تجاری کاهش مییابد، چون دوباره مرحله دیگری از توسعه بهطور موفقیتآمیز در این مرحله کامل میشود؛ این شرکت باید به مرحله بلوغ، با سهم بازار نسبتاً خوب در نتیجه سرمایهگذاری انجامشده در بازاریابی در طول مرحله رشد وارد شود. ریسکهای تجاری مهم باقیمانده، به طول این مرحله بلوغ و اینکه آیا شرکت میتواند سهم بازار قوی خود را بر یکپایه جذاب مالی در طول این دوره نگه دارد، مربوط میشود.
این تأکید استراتژیک اکنون به نگهداشتن سهم بازار و افزایش کارایی که میتواند مدیریت انتقال از مرحله رشد و بلوغ را بسیار مشکل کند، تغییر کرده است. بااینحال کاهش ریسک تجاری قادر میسازد که ریسک مالی با شروع تأمین مالی از طریق وام، افزایش یابد. این کار اکنون عملی است چون جریانات نقدی خالص بهطور قابلملاحظهای مثبت شده است که قادر میسازد هم بهره بدهی و هم اصل آن با پرداخت شود. جریانات نقدی مثبت و توانایی استفاده از تأمین مالی از طریق وام برای نیازهای سرمایهگذاری مجدد نیز برای سهامداران مهم است، چون اینها به شرکت اجازه میدهد تا سود بالاتری را تقسیم کند؛ بنابراین نسبت سود تقسیمی افزایش مییابد، چون EPS فعلی بالا، پرداختهای قطعی سود نقدی را بهصورت قابلملاحظهای افزایش میدهد. این افزایش بازده سود تقسیمی ضروری است، چون چشمانداز رشد آتی کسبوکارها در این مرحله بسیار پایینتر از مراحل اولیه میباشد. این چشمانداز پایین رشد در نسبت P/E پایین منعکسشده است بنابراین سهام دارای نرخگذاری پایینتري توسط بازار میباشد، اما این موضوع ضرورتاً منجر به کاهش قیمت سهام نمیشود. سود هر سهم باید بالا بوده و بهصورت جزئی افزایش یابد بهطوریکه، به دلیل سودهای حاصل از کارایی EPS بالا بتواند کاهش ضریب P/E را جبران نماید.
نتیجه خالص باید قیمتهای باثباتتر سهام باشد، چون بیشتر بازده مورد انتظار سهامداران در حال حاضر از طریق بازده سود تقسیمی و نه سودهای سرمایهای که مراحل قبلی را تحت تأثیر قرار داده، ایجاد میشود. استراتژیهای مالی این مرحله به شرح جدول زیر میباشد:
جدول 2-3: پارامترها و استراتژی مالی در مرحله بلوغ
ریسک تجاری
متوسط
ریسک مالی
متوسط
منابع تأمین مالی
سود نگهداشته شده بهاضافه وام
سیاست تقسیم سود
نسبت تقسیم بالا
چشمانداز آتی رشد
متوسط تا پایین
ضریب P/E
متوسط
سودآوری فعلی،EPS
بالا
قیمت سهام
باثبات در شرایط واقعی ونوسان پایین
منبع: (کرمی و عمرانی، 1389، 53)
در مرحله افول فرصتهای رشد عموماً ناچیز است. شاخصهای سودآوری، نقدینگی و ایفای تعهدات روند نزولی داشته و شرکت در شرایط بسیار سخت محاط شده است؛ ضمن اینکه هزینه تأمین مالی از منابع خارجی بالاست بهگونهای که در اغلب موارد نرخ بازده داخلی کمتر از نرخ تأمین مالی است؛ به عبارتی رابطه (IRRK) برقرار است (دهدار، 1386، 97).
متأسفانه، تولید جریانات نقدی مثبت مرحله بلوغ، نمیتواند برای ابد ادامه داشته باشد. همزمان با کاهش تقاضا برای تولیدات شرکت جریانات نقدی ورودی نیز کاهش مییابد. اگرچه در طول دوران بلوغ منابعی برای توسعه بازار و یا افزایش سهم بازار سرمایهگذاری نمیشود، اما هزینههایی برای نگهداشتن این عوامل اثرگذار بر سطوح فروش آتی انجام میشود. زمانی که تقاضای فروش شروع به کاهش بهصورت مستقیم میکند، هیچ توجیهی برای ادامه هزینه کردن همان مبالغ برای نگهداشتن فعالیت بازاریابی باقی نمیماند و جریان نقدی ورودی خالص را میتوان در طول مراحل اولیه کاهش، با تغییر دادن استراتژی کسبوکار بهصورت مناسب حفظ کرد. ریسک تجاری مرتبط با این مرحله باید مدنظر قرار گیرد چون هنوز از سطح خود در مرحله قبلی، بلوغ، در حال کاهش است. در حال حاضر یک متغیر ناشناخته اصلی، یعنی طول مرحله بلوغ حلشده است و تنها ریسک اصلی باقیمانده این است که تا چه زمانی به لحاظ اقتصادی توجیه دارد که به کسبوکار ادامه فعالیت داده شود.
این ریسک تجاری پایین باید با ریسک مالی نسبتاً بالا برای تأمین منابع مالی کامل شود. این کار را میتوان با ترکیب یک سیاست تقسیم سود بالا و استفاده از تأمین مالی از طریق وام به دست آورد. استراتژی سرمایهگذاری مجدد در یک کسبوکار در حال مرگ احتمالاً کمتر خواهد بود، چون چشمانداز آتی رشد در حال حاضر منفی است و این موضوع بهآسانی به سیاست تقسیم سود بالا با نسبت بالا مرتبط میشود. در حقیقت سود پرداختی به افراد در طول این مرحله میتواند بالاتر از سود بعد از مالیات باشد، به این دلیل که احتمال وجود یک تعدیل مالی نادرست برای استهلاک سرمایهگذاری مجدد وجود داشته باشد. در نتیجه سودهای تقسیمی شاید برابر کل سودها و استهلاک باشد که در هر مورد باید مشخص شود که بخشی از پرداخت سود تقسیمی واقعاً نشاندهنده بازپرداخت سرمایه میباشد.
چشماندازهای منفی رشد به یک ضریب P/E پایین برای سهام منتقل میشوند، زمانی که با روند رو به افول درآمد هر سهم که در طول این مرحله تجربه میشوند، ترکیب میشوند؛ این موضوع در این حالت منجر به کاهش قیمت میشود. بااینحال تا زمانی که سهامداران آگاه باشند که بخشی از پرداخت سود نقدی بالای آنها بهصورت اثربخشی بازپرداخت سرمایه است، این ارزش روبه افول نباید باعث نگرانیهای نامرتبط شود. استراتژیهای مالی این مرحله به شرح جدول زیر میباشد:
جدول 2-4: پارامترها و استراتژی مالی در مرحله افول
ریسک تجاری
پایین
ریسک مالی
بالا
منابع تأمین مالی
وام
سیاست تقسیم سود
نسبت کامل
چشمانداز آتی رشد
منفی
ضریب P/E
پایین
سودآوری فعلی،EPS
پایین و در حال کاهش
قیمت سهام
روبه کاهش و افزایش نوسانات آن
منبع: (کرمی و عمرانی،
