
سپرته القصد و سنته الرشد و كلامه الفصل و حكمه العدل”107
راه و رسم او معتدل و روش او صحيح و متين و سخنانش روشنگر حق از باطل و حكمش عادلانه بود.
در منش پيامبر (ص) اقسام تشويقها اعم از معنوي، زباني، رفتاري، مقامي و مالي وجود داشت، اما همهاش بجا و نافذ بوده است، همچون پزشكي حاذق، بهترين مداوا را ميكرد.108
و) جلوگيري از سوء استفاده اطرافيان و وابستگان
امام صادق عليه السلام در روايتي درباره پيامبر اكرم (ص) ميفرمايد:
” هنگامي كه رسول خدا (ص) مكه را گشود، بر كوه صفا ايستاد و فرمود: اي فرزندان هاشم، اي فرزندان عبدالمطلب همانا من فرستاده خدا به سوي شما و خير خواهتان هستم. نگوييد كه محمد (ص) از ماست، به خدا سوگند كه دوستان من از ميان شما و غير شما كساني جز تقوا پيشگان نيستند. من در روز قيامت شما را نشناسم، و چنان نباشد كه به قيامت در آييد در حالي كه دنيا را بر پشت خود بار كرده باشيد و مردم بيايند در حالي كه آخرت را با خود آورده باشند. بدانيد كه ميان خود و شما و ميان خداي بزرگ وشما عذري و بهانهايي باقي نگذاشتم و من در گرو عمل خود هستم و شما هم در گرو عمل خود هستيد. “109
3-2-2- ايدئولوژي اسلامي
اصول و مباني هر دولت، و نيز خط مشي و اهداف آن، برخاسته از ايدئولوژيي و مكتبي است كه بر آن سايه افكنده است. و همين مشخصات است كه به دولت ها هويت بخشيده، و آنها را از يكديگر متمايز ميسازد. از اين رو محو نقش ايدئولوژي از سيماي سياست و دولت، غير ممكن مينمايد.110
اما درباره اينكه كدام ايدئولوژي ميتواند پشتوانه دولت قرار گيرد بايد گفت كه:
ايدئولوژي هاي بشري كه تنها از سرچشمه عقل و تدبير انسان سيراب ميشود، مشكلاتي دارد، زيرا در قدم اول بايد به اثبات اين ادعا بپردازد كه “انسان قادر است براي همه مسائل زندگي خود، طرح كلي بريزد، و فكر بشر بر مجموع مصالح زندگي احاطه دارد.در حالي كه ما مي بينيم قانونهاي بشري پر ازابهام و تناقض است و خود متفكران نيز در نحوه ارائه ايدئولوژي با هم اختلاف فراوان دارند. از سوي ديگر، زندگي اجتماعي، انسان را با هزاران مساله و مشكل مواجه ميسازد، در چنين زندگي او نميتواند به تنهايي درباره سعادت خود، فكر كند و تصميم بگيرد و عمل نمايد؛ چرا كه سعادت، آرمان، ملاكهاي خير و شر، روش و وسيلههاي او، با سعادت و آرمان و ملاكهاي خير و شر و راه و روش هاي ديگران آميخته است. علاوه بر اين مشكلات فردي و اجتماعي، انسان با مشكل ديگري نيز مواجه است كه آن، بي خبري از نهايت مسير خود ميباشد؛ زيرا بر اساس اعتقاد به حيات اخروي و زندگي ابدي، عقل نسبت به حيات پس از دنيا تجربهاي ندارد، و اگر بخواهد طرح كلي خود را براي زندگي دنيا، هماهنگ با آينده جاودانهاش سازد، اظهار عجز و ناتواني ميكند. از سوي ديگر، زندگي دنيوي با زندگي اخروي از چنان پيوستگي و پيوندي برخوردار است كه سعادت در آن زندگي، تنها با جد و جهد در اين زندگي تامين ميگردد؛ چه اينكه حيات جسماني و روحاني در تاثير متقابل با يكديگر بوده و از تاثير رفتار بر ساختار رواني انسانها نميتوان غفلت ورزيد.111
نتيجه اين بحث را شهيد مطهري چنين ميگويد:
” با توجه به مجموع استعدادهاي فردي و اجتماعي انسان،و پيچيدگي روابط اجتماعي انسان و مشخص نبودن نهايت سير تكاملي انسان، بايد بپذيريم كه آن چه فيلسوفان و متفكران اجتماعي به نام ايدئولوژي يافتهاند، گمراهي و سرگشتي است. براي انسان از نظرايدئولوژي داشتن، يك راه بيشتر وجود ندارد،و آن، ايدئولوژي از طريق وحي است.
اگر ايدئولوژي از طريق وحي را نپذيريم، بايد بپذيريم كه انسان، فاقد ايدئولوژي است، متفكران امروز بشر، اذعان دارند كه ارائه خط سير آينده بشر، به وسيله ايدئولوژيهاي بشري، تنها به صورت ” منزل به منزل” است؛ يعني تنها در هر منزل ميتوان ( آن هم به ادعاي خودشان) منزل بعدي را مشخص كرد؛ اما اين كه منازل بعد از اين منزل كجاست است، و سر منزل نهايي چيست، و آيا اساس سر منزلي وجود دارد يا ندارد، هيچ معلوم نيست. سرنوشت چنين ايدئولوژييهايي روشن است.”112
3-2- راهبردفرهنگي پيامبر(ص)
دوره مكه دوره فرهنگ سازي براي پيامبر(ص) بود. در اين دوره پيامبر(ص) دست به اقداماتي زد كه به آنها اشاره ميكنيم.
1-3-2- تربيت انسان
يكي از مهمترين اقدامات پيامبر(ص) تربيت انسان در راستاي محوريت توحيد بود. زيرا با محقق شدن اين امر همبستگي اجتماعي بين مردم به نحو مطلوبي ايجاد ميشد و زمينه تشكيل حكومت و اجراي احكام اسلامي به خوبي فراهم ميگشت. حضرت امام خميني(ره) در همين رابطه ميفرمايد: “اگر براي هر دولتي برنامهاي است، برنامه رسول اکرم(ص) را ميشود گفت همان سورهاي که در اوّل وارد شده است، آن برنامه رسول خدا است: “اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ … عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ”113 تمام انبيا موضوع بحثشان موضوع تربيتشان، موضوع علمشان، انسان است. آمدهاند انسان را تربيت کنند. آمدهاند اين موجود طبيعي را از مرتبه طبيعت به مرتبه عالي مافوقالطبيعه، مافوقالجبروت برسانند”.114
دين پيامبر اسلام (ص) دين جديدي براي هدايت بشريت بود و در زماني ايشان به بعثت برانگيخته شدند،كه شرك و جاهليت سراسر شبه جزيره عربستان را فرا گرفته بود، بنابراين در اولين و مهمترين گام، ايشان بايد جمعيت لازم براي تشكيل حكومت خويش در راستاي تحقق فرامين خداوند را آماده مي كردند و باور مردم را نسبت به دين جديد و احكام آن متقاعد ميكردند. تغيير در محتواي باطني اعراب سبب مي شد تا آنها متوجه “الله” يعني ايده آل مطلق شوند و در اين هنگام با ابراز نارضايتي از وضع موجود، در كنار پيامبر (ص) براي رسيدن به وضع مطلوب تلاش كنند؛ تلاش عمومي كه منجر به قدرتمند شدن مسلمانان شود.115
ساختار مسلط بر جامعه ي جزيره العرب، ساختار قبيلهايي بود. نكته مهم در تجزيه و تحليل جامعهي جزيره العرب، چالش ميراث قبيلگي سنت كهن عربي با ارزشها و فرهنگ و حياني رسول خدا (ص) است. نگرش قرآني، ساختارهاي عقيدتي، سياسي و اجتماعي جامعهي جاهليت قبل از اسلام را به چالش عظيمي كشانيد و انقلابي بنيادين در آن ايجاد كرد. 116
نبوت پيامبر اكرم(ص) و پيدايش دين جاويد الهي در شرايطي صورت گرفت كه نه تنها جزيرة العرب، بلكه مناطق مختلف زمين به اشكال گوناگون گرفتار جلوههاي مختلف جاهليت و فقر معنوي بودند. اميرالمؤمنين (ع) در اين باره ميفرمايد: “خداوند پيامبر اسلام (ص) را هنگامي مبعوث كرد كه از زمان بعثت پيامبران پيشين مدتها گذشته و ملتها در خواب عميق فروخفته بودند، فتنه و فساد جهان را فرا گرفته و اعمال زشت رواج يافته بود، آتش جنگ همه جا زبانه ميكشيد و دنيا پر از مكر و فريب گشته بود، برگهاي درخت زندگي به زردي گراييده و از ميوه آن خبري نبود، آب حيات فرو خشكيده و نشانههاي هدايت كهنه و ويران شده بود، پرچمهاي هلاكت و گمراهي آشكار و دنيا با قيافه زشتي به مردم مينگريست در درونش وحشت و اضطراب و بر بيرون شمشيرهاي ستم حكومت داشت.”117
دعوت اوليه اسلام بر خلاف بسياري از غليان هاي اجتماعي كه با هياهو و فراخوانهاي وسيع و پر سرو صدا شروع شده و به زودي رها ميشوند، در آغاز از خانه و اطرافيان پيامبر (ص) تجاوز نميكرد، اما با قوت و در عين حال به تدريج ابتدا فكر ها و ذهنها و نيز عواطف مخاطبان و سپس خانه به خانه و قبيله به قبيله، جزيرة العرب را فتح كرد و از آنجا به سرعت به پيامي عالم گير تبديل شد. قرآن كريم رشد جنبش اسلامي را چنين توصيف ميفرمايد:
” مثل زراعتي است كه اول فقط سبزه نازكي از آن از زمين بر ميدمد، سپس خداوند آن را نيرومند سازد، آن گاه ستبر مي شود، پس روي تنه خويش ميايستد و رشد و نمو سريع و سبزي و خرمي اين زراعت موجب شگفتي همه كشاورزان مي شود تا خداوند كافران و بدخواهان را به خشم آورد.”118
يكي از اقدامات عملي رسول خدا (ص) در اين زمينه، پر كردن خلاء افكار و ساختن بينش درست مردم بود. تعاليم حضرت همگي در مرحله اول ناظر به پايه ريزي استدلالي و محكم بناهاي فكري مومنان به اسلام بوده است، ايشان در مهمترين اقدام مردم را به توحيد دعوت ميكند، ” قولوا لا اله الا الله تفلحوا”119، پيامبر اسلام (ص) با اين سخن خويش، توحيد را محور همه چيز قرار ميدهد و به جنگ شرك ميرود و بنيان اعتقادي مشركين را مورد حمله قرار ميدهد. ايشان در واقع با مطرح كردن انديشه توحيدي به جنگ ولايت طاغوت ميرود، و به مردم ميفهماند كه منشأ و اساس تمام بدبختيها دوري از خداوند و حول الههاي متعدد قرار گرفتن است. رستگاري يعني انتخاب توحيد و پذيرش ولايت ربوبي خداوند است.” ربوبيت سوق دادن شي ء به سمت كمال و رفع كاستيهاي آن با آرايش و پالايش است و رب كسي است كه شان او، هدايت اشيا به سوي كمال و تربيت آنها باشد و اين صفت به صورتي ثابت در او باشد”120
همه مخلوقات به جهت فقر و نياز ذاتي نيازمند ربّ اند؛ ربي كه غني كامل باشد. انسان به جهت دارا بودن اختيار علاوه بر ربوبيت تكويني به ربوبيت تشريعي نيز نياز دارد؛ چه آن كه نياز ذاتي وجود اوست و اختيار نيز حيثي از وجود اوست. به همين جهت است كه هر حقي و هر مشروعيتي از مبدأ ربوبي سرچشمه مي گيرد ، چنان كه اين آيات مبين اين حقيقتاند. ” الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ “121 ترجمه: حق همه اش، از پروردگار تو است،پس از دو دلان وامانده مباش.
هدف از تشكيل حكومت، تكامل نوع انسان از توحش به تمدن است و اين تكامل نياز به ربوبيت دارد انسان در تشكيل حكومت و امر ولايت بدون ربوبيت حق تعالي راه به جايي نميبرد و تنها رب او در اين مسير خداي متعال است.
امر ولايت در آيات قرآن نيز به مبدأ ربوبي وابسته شده است. براي مثال حضرت يوسف عليه السلام، حكومت خود را از مبدأ ربوبي ديده و ميفرمايد: ” رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ “122 اي پروردگار من به راستي كه به من حكمراني دادي.
يا در آيه ابلاغ نيز انزال ولايت را از ناحيه ربوبي ميخواند. ” يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَـآ اُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِِّكَ”123
اي رسول، آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است (ولايت حضرت علي عليه السلام) را ابلاغ كن.124
مهمترين هدف تمام پيامبران، توحيد بوده است. همه پيامبران مردم را دعوت به توحيد و دوري از شرك ميكردند.
” وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ “125
ترجمه: ما در هر امتي پيامبري را برانگيختيم تا مردم خدا را بپرستند و از طاغوت دوري جويند.
عموميت دعوت انبياء به توحيد را ميتوان از خطاب به حضرت رسول الله (ص) دريافت . طبق اين آيه همه انبياي قبل از پيامبر اسلام نيز مردم را به سوي توحيد و دوري از شرك فرا ميخواندند.
” وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ “126
ترجمه: ما پيش از تو هيچ پيامبري را نفرستاديم، مگر اينكه به او وحي نموديم كه جز من معبودي نيست و تنها مرا پرستش كنيد.
نكته مهمي كه از آيه 36 سوره نحل به دست ميآيد، اين است كه لازمه توحيد، نفي طاغوتهاست. در كنار طاغوتها، توحيد باقي نمي ماند. جامعهايي كه مي خواهد به سوي توحيدي شدن گام بردارد، بايد همه طاغوتها را نفي كند.127
بنابراين پيامبر اسلام (ص) با نهادينه كردن انديشه توحيدي در مردم ، به جنگ طاغوتها رفته بود، ايشان خوب ميدانست كه بهترين راهبرد براي رسيدن به اهداف متعالي اسلام و تشكيل حكومت بر مبناي دين، اين است كه انديشه توحيدي را در جامعه نهادينه كند تا فرد فرد افراد جامعه پس از ساخته شدن در كارخانه آدم سازي با محوريت توحيد، در راه اين هدفهاي والا جانفشاني كرده و در اين راه از هيچ اقدام مثبتي دريغ نورزند. ايشان همواره در جهت تربيت انسان و اعاده كرامت از دست رفته انسان بر دو اصل تكيه ميكرد:
1-1-3-2- اصل رهايي انسان از ذلت و خواري
جعفربن ابيطالب، از
