
ن معتقدند: قزوین به معنی باغ پسته
می باشد. (ورجاوند ، پرویز، 1375 :ص 103).
قزوین را در نوشته های قدیم اروپا شهر باستانی (ارساس)خوانده اند و در تواریخ یونانی همان شهر قدیمی (راژیا)و در زمان اشکانیان به نام موسس آن (اردپا)خوانده اند. سامانیان آن را کشوین یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد. و برخی هم آن را (مستوفین)یا شهری که مردمی پرصلابت و استوار دارد نامیده اند. در کتاب هایی بعداز اسلام اغلب از قزوین به نام باب الجنه یاد شده است.(آقا محمدی ، عباس، 1377 : ص15).
12-1. پیشینه تحقیق
مقدمه
در زمینه باورها و اعتقادات ایرانیان افراد بسیاری هستند که تحقیقات وسیعی در حوزه های انسان شناسانی، مردم شناسی و جامعه شناسی انجام داده اند که بیان همه آنها قطعا در اینجا امکان پذیر نمی باشد. از این بابت جهت آشنایی با مهم ترین نوشتارهایی که در زمینه باورها و اعتقادات در ادبیات ما قرار دارد به چند نمونه از آنها به صورت اجمالی و گذرا اشاره می شود.
بهنظر مىرسد مردمان کهن، اعتقادات و باورهاى به اصطلاح خرافهاى بيشترى نسبت به روزگاران جديد داشتهاند. در ايران، از زمان ساسانيان چند کتاب باقى مانده که وجود بعضى از اين اعتقادات را در آن دوره آشکار مىسازد. مانند “ورداويرافتامه” ، “شايست و نهشايست” ، “دين کرت” ، “بندهستن” و “نيرنگستان” پهلوي. بخشى از اين باورها نيز از ملل بيگانه به ايران وارد شده که اين تأثيرات از دوران هخامنشيان و نفوذ مغها در دين زرتشتى آغاز مىگردد. دين زرتشتى در ابتدا مخالف خرافات بود. یکی از کتاب هایی که در دوران معاصر در زمینه باورها و اعتقادات ایرانیان به تفضیل صحبت نموده است کتاب “نیرنگستان” اثر صادق هدایت می باشد( اصفهانیان، داوود، 1389: 21).
هیربدستان یا نیرنگستان یکی از کتابهای دینی زرتشتیان است که به خط و زبان پهلوی نوشته شده است. قدیم ترین نسخهای که از این دو متن در دست است حدود ۹۰۰ سال یزدگردی برابر با سده هفدهم رونوشت برداری شده است. در عنوان زند هیربدستان و نیرنگستان آمده است که متن، برپایه آموزه های پیشگ سر نوشته شده است و در بخش دوم نیرنگستان آمده است که فرگرد دوم بر پایه آموزه های سوشیانس است که هر دو تن از مفسران اوستا بوده اند. در این اثر قوانین آیینی دین زرتشت و دیدگاه تفسیرگران گوناگون در مورد این قوانین آمده است. صادق هدایت، افکار، نظریات و آثارش شناخته شدهتر از آن است که دوباره از آنها یاد شود. درمورد این کتاب ذکر چند نکته لازم باشد. نخست نام نیرنگستان است، همانطور که به آن اشاره شده در ادبیات پهلوی و پازند مجموعهای هست به نام «نیرنگستان» که پارهای از نوشتههای اوستایی با گزارش و توضیح پهلوی آن گردآمده است. «نیرنگ واژه پهلوی است به معنی آیین دینی و نیایش و دعا. پارسیان به جای این واژه، کلمه گجراتی «کیریا» (در سنسکریت «کِریا») را بکار میبردند. در عربی «نیرنج» (جمع آن «نیرنجیات») معرب همین واژه پهلوی است. بسیاری از نیایشهای کوتاه دین مزداپرستی نیرنگ نامیده میشود؛ چنان که نیرنگ آتش، نیرنگ کشتی بستن، نیرنگ دست شو و جز آن. این نیایشها را دارای تأثیر فوق عادتی تصور میکرده و برای رفع پیشامدهای ناخوشایند و زشت و گزند رویدادها در هر مورد، نیرنگ ویژهای داشتهاند که بسیاری از آنها در کتابهای روایت (روایات داراب هرمزدیار و جز آن) گردآوری شده است. از آن جمله است نیرنگ حاجت خواستن، نیرنگ بیماری، نیرنگ ناخوشیِ گوسفند، نیرنگ سر درد، نیرنگ تب بستن، نیرنگ برای دفع شرّ دزد و نیرنگ برای آسان کردن زایمان زن دشوار زای. در سنت ایرانیان، نیرنگ از نیایشهای مشکلگشای بسیار کهن بوده است. نیرنگ از جمله واژههای دینی زرتشتی است که پس از اسلام تغییر معنی داده و از آن سحر و جادو و طلسم و شعبده و افسون و حیله اراده کردهاند و بطور عام این واژه و ترکیبهای آن ماننده نیرنگباز، نیرنگبازی و نیرنگ بکار بردن به معنی حیله، حیلهگر، حیلهگری و حیله در کار آوردن است.» آنچه پیداست نزدیک به هشتاد سال از نشر نخست این کتاب میگذرد، احمد کسروی نیز در دفتر پندارها به این گونه افکار و خرافات تاخته و با آنها به مبارزه پرداخته است.
نیرنگستان نام کتابی از صادق هدایت است. هدایت نام این کتاب را از نسخه ای به همین نام که در دوره ساسانی نگاشته شده گرفته است. نیرنگستان در اینجا به معنی فرهنگستان است. نیرنگستان هدایت یک فرهنگ نامه فولکلور است. در دیباچه نسک هدایت به نام یک متخصص فرهنگ توده و فلکلر، زمینهها و ریشههای پیدایش این باورها را می کاود. منابع اصلی هدایت برای نگاشتن این هنگ بی نظیر به پیش از اسلام بر می گردد و از جمله نسکهایی چون : «اردا ویراژنامه» ، «شایست نشایست» ، «دینکرت» ، «بند هشن» و «نیرنگستان» پهلوی. هدایت باورمند است که بیشتر این باورها و آیینها از آن جا وارد فرهنگ ایرانی شده که جادوگران در دوره نگارش اوستا نفوذ زیادی داشته اند و اوستا بر علیه آنها این احکام را صادر کرده که پسها بروی عادات و پندارها و باورها و آیینهای رایج درآمده . چراکه کهنترین بخش اوستا همان گاتها میباشد و بخشهای مورد بحث پسا به اوستا ملحق شده است. در مورد نیرنگستان به خطا نرویم و بپنداریم که نسک تماما اوهام و خرافات و افکار سخیفه را در بر می گیرد . چرا که هدایت در دیباچه آن برخی از این آیینها را می ستاید و از آنها به نام یادگارهای نیک ایرانی یاد میکند . این باورها و پندارها را نشانه سالگذشت مردمی میداند که زیاد پیر شده، زیاد فکر کرده و زیاد افکار شاعرانه داشته است. از جمله جشن نوروز، آداب عقد و عروسی و تمامی افکار بی زیان خنده آور و افسانههای قشنگ ادبی و غیره. این کتاب چون فرهنگی کامل در چندین فصل طبقه بندی شده است: آداب و تشریفات زناشویی- تاریخچه- زن آبستن- اعتقادات و تشریفات گوناگون- آداب ناخوشیها- برای برآمدن حاجت ها- خواب- مرگ- تفال ناشی از اعضای بدن- تفال، نفوس، مروا، مرغوا- ساعات، وقت، روز- احکام عمومی- دستورها و احکام عملی- چند اصطلاح و مثل- چیزها و خاصیت آن- گیاهها و دانه ها- خزندگان و گزندگان- پرندگان و ماکیان- داو ودد- بعضی از جشنهای باستان- جاها و چیزهای معروف- افسانههای عامیانه- گوناگون( هدایت، صادق، 1356: 24).
اما در ذیل به برخی از مواردی که در باب تاریخ ایران و ایل های ایرانی به نگارش درآمده اند، می پردازیم:
– جمال زاده، “خلقیات ایرانیان”با استفاده از یک روش اسنادی در سال 1345 کتابی را به نگارش درآورده است که در ذیل به بخشی از آن اشاره می شود:
در آغاز کتاب جمال زاده این نکته را متذکر می شود که یک نفر ایرانی امروز از بسیاری جهات و به خصوص از لحاظ اخلاقی تفاوتی با ایرانی دیرو زندارد او با بیان این نکته هم قصد انتقاد از ایرانی را داشته که اخلاق او حتی با زمان هرودت تفاوت نکرده و این نشانه سکون و شاید تحجر در روحیه ی یک ملت است و هم میخواسته این نکته را بگوید که اگر در این کتاب از قول هرودت وکتزیاس و گزنفون تا شرق شناسان امروز سخن می گوید باز به همین دلیل است.
سپس جمال زاده پا را فراتر نهاده و علت عقب ماندگی ایرانی را همین معایب و نقایص اخلاقی می داند و معتقد است تا زمانی که ما به وجود این معایب اخلاقی در خودمان باور نداشته باشیم نخواهم توانست به علاج و درمان آن بپردازیم.
بعد از آن نویسنده به ذکر صفات پسندیده ایرانیان می پردازد و به ذکر دو نمونه از قول پروفسور براون وهرودت اکتفا کرده واین بخش حجم بسیار اندکی در مقابل بخشی که به ذکر صفات ناپسند ایرانیان میپردازد دارد. در اینجا ذکر میکند که تمام بیگانگانی که با ما ارتباط داشتند ایرانیان را متفقالقول تیزهوش، سریع الانتقال، حاضرجواب، خوش مشرب، خوشمزه ، خوش سلیقه، خوش صحبت و خوش معاشرت ، بلند نظر، مبادی آداب، مهمان نواز، دست و دل باز و آبرومند میدانند. استقبال ایرانیان و به خصوص روستاییان از سپاه دانش را نشانه عشق و علاقه مردم ایران به علم میداند .طبع شاعرانه ایرانیان و اینکه با شکم گرسنه و جیب خالی تکیه بر اریکه قدرت زده اند را از قول بیگانگان مورد تجلیل قرار میدهد. نویسنده در فصلی به نام تغییر احوال ما ایرانیان ذکر می کند صفات پسندیده ای که به ایرانیان نسبت میدهند عمدتا به خصایص ظاهری مربوط می شوند نه آنچه بتوان آن را اخلاق نام نهاد و بیشتر ایراد هایی که به خصایص ایرانیان گرفته اند در باب اخلاق درونی آنهاست.
در ادامه بخشی به نام تفاوتهای اخلاقی ما با دیگران آغاز می گردد و به کثرت اخلاق های بد ما نسبت به اخلاق های خوب ما در کتابهایی که بیگانگان درباره ی ما نوشته اند اشاره می کند و اینکه ممکن است بعضی اخلاق ها و اطوارها در نزد ملتی مقبول و پسندیده باشند در حالی که همان ها در میان اقوام دیگر نکوهیده و مکروه به حساب می آیند و گاهی بعضی بدفهمی ها و کژاندیشی ها باعث شده که بعضی صفات پسندیده ما ، مانند فروتنی و تعارضات ما را به چابلوسی و دروغگویی تعبیر کنند و این عیبی بر ملتی به حساب نمی آید اگر تفاوتهایی در بین آنها با دیگران وجود دارد. پس از این نویسنده چهار نوع واکنش برای مقابله با آنچه بیگانگان درباره ما گفته اند ذکر می کند 1-تجاهل و تغافل، 2-انکار، 3-تلافی، 4-تعقل و پس از آنکه سه راه اول را رد می کند راه چهارم را مناسب می داند.
نویسنده عقاید و آراء بیگانگان را درباره ایرانیان ذکر کند و آنها را به چهار دسته تقسیم می کند، 1- یونیان و رومیان، 2- غیر فرنگی ها (ترک،عرب و تاتار)، 3- فرنگیان هم روزگار ما، 4- ایرانیان.
در دسته نخست به هرودت (پدر تاریخ) و پلوت ( شاعررومی قرن2پیش ازمیلاد) که در ستایش ایرانیان سخن راندهاند و آمیین مارسلین که ایرانیان را متکبر، جنگجو، خودستا و مستبد میداند اشاره دارد. دردسته دوم از متنبی شاعر عرب که در نکوهش ایرانیان سخن بسیار رانده و از غازی غرای خان تاتاراز دودمان چنگیز و روشنی بیک از صاحب منصبان ترکیه مطالبی را ذکر کرده که ایشان نیز از ایرانیان بسیار بد گفته اند. دسته سوم به نوشتههای سفرا، سیاحان، سفرنامه نویسان، شرق شناسان، مورخان، مشاوران نظامی و نویسندگان زیادی استناد کرده که در اکثر موارد افرادی که در باب ایرانیان سخن گفته اند ایرانیا ن را مردمی می شناسند با صفات ناپسندی مانند دروغ، بی وجدانی، مبالغه کردن، دورویی، نفاق، شرک، بی وفایی، خرافه پرستی، چابلوسی، عدم اعتماد و غیره. جمال زاده در این مقاله به شیوه ای هنر مندانه سعی در جمع آوری نوشته های کسانی کرده که در باب خلقیات ایرانیان سخن رانده اند داشته است. (جمال زاده، 1345).
– صادق همایونی نیز در تحقیقی با عنوان” فرهنگ مردم سروستان” که در سال 1371طی تحقیقی میدانی به نگارش در آورده است به آداب و رسوم مردم فارس اشاره می کند که خلاصه ای از آن در ذیل آورده می شود:
این کتاب یکی از مفصلترين و جامعترين اثار تحقيقي است كه تاكنون در اين زمينه منتشر شده است. نگارنده اثر كه خود زاده سروستان فارس بود در اين اثر به تمام جنبه هاي فرهنگ عامه مردم سروستان پرداخته است. برای نمونه در این کتاب در زمینه آداب زوار آمده است در سروستان به زوار “فَتِ راه” می دهند، “فت راه” یا فتح راه معمولاً مقداری پول است. البته، مسافران بعد از آمدن از مشهد مقدس برای کسانی که “فَتِ راه” دادن، دستمالی ابریشمی، جانماز، نبات طواف شده و تُربت معروف به گل تربت تقدیم می کنند.
– رضا بهرامی در تحقیقی با عنوان”خواستگاری در میان ایلات کرد شمال خراسان” که در سال 1385 به نگارش در آورده است به تاریخچه کردها و اعتقادات و آداب و رسون آنها به خصوص در مورد خواستگاری پرداخته است که خلاصه ای از آن به این صورت است که:
خواستگاری در میان ایلات كرد شمال خراسان چه برای اقوام نزدیك و چه دور، تقریبا یكسان بوده است. خواستگاری با اقدام پدرو مادر پسر كه معمولا در مرحله اول زنها هستند وبا رفتن به خانه دختر مورد نظر، شروع می شود تا نظر پدر و مادر دختر را نسبت به خود جلب كنند.
خواستگاران از نزدیكان
