
حالتهاست. قرآن به انسان سفارش کرده است که از این توانایی، بیشترین استفاده را ببرد؛ زیرا عادت به استفاده از عقل و به کارگیری آن در مسیر زندگی و بهرهگیری از تجربهها و علوم، سبب باروری و تکامل عقل میشود.
حضرت علی (ع) میفرمایند: من اکثر الفکر فیما تعلم اتقن علمه و فهم ما لم یکن یفهم؛ (مجلسی، ج 68: 316) «هرکسی در آنچه میداند، بسیار بیندیشد، ضمن اتقان و استحکام بخشی به آگاهیهای خود، از آن چه خبر ندارد، آگاه میشود.
4.اهمیت دادن به تجربه اندوزی:
تجربه اندوزی یکی دیگر از روشهای پرورش عقل در تربیت دینی است. تجربه در لغت، از ریشۀ «جرب» گرفته شده و به معنای آزمودن است. مجرب به کسی گفته میشود که «آزمایش شده، استحکام یافته و چیزهایی را شناخته است.» (ابن منظور، 416 ق، ج 2: 228)
حضرت علی (ع) میفرماید: العقل عریزه، تزید بالعلم و التجارب: (تمیمی آمدی، 67) «عقل استعدادی است که به وسیلۀ علم و ترجبه زیاد میشود.» در حدیثی دیگر میفرمایند: العقل عقلان: عقل الطبع و عقل التجربه و کلاهما یؤدی الی المنفعه؛ (مجلسی، ج 17: 116) «عقل دو گونه است: یکی عقل طبیعی – که به صورت استعداد است – و دیگری عقلی است که با تجربه به دست میآید، و هر دو به بهرهوری میانجامد» این روایتها نشاندهندۀ ارتباط میان تجربه اندوزی و عقلافزایی است؛ یعنی با هر تجربهای، عقل به کمال بیشتری دست مییابد.
5.تأکید بر اندیشۀ حقگرایی و حقیقتجویی:
حقپرستی و حقگرایی معیار درستی است که میتواند در شیوۀ تربیتی مبتنی بر عقلانیت، کمک کننده و مؤثر باشد.
آنچه در ساختار خلقت انسان است، گرایش به خداست؛ یعنی فطرت انسانها بدین گونه است که به سمت خداوند هدایت میشود؛ اما گاهی انسان به سمت غیرخدا گرایش مییابد و این امر دلیل بر نبود گرایش خداجویی نیست. در تربیت دینی تلاش میشود که گرایش خداجویی و حقگرایی پرورش یافته، تقویت و هدایت شود.
یا ایها الأنسان ما غرک بربک الکریم* الذی خلقک فسواک فعدلک؛ (انفطار/6-7) «ای انسان! چه چیز تو را دربارۀ پروردگارت مغرور ساخته است؟ همان کسی که تو را آفرید و (اندام) تو را درست کرد و تو را سامان بخشید.
6.تشویق به آگاهی و علمگرایی:
کسب علوم و معارف، و روی آوردن به فراگیری تجربههای عملی، باعث افزایش گسترۀ دید و آگاهی بیشتر میشود و در نتیجه، به تقویت موضع عقل در رویارویی با جریانهای مختلف فکری و بهکارگیری روشهای بهتر زندگی میانجامد. البته در بینش اسلامی هیچ تضمینی وجود ندارد که انسان عالم، عاقل هم باشد. عقل و علم، اگرچه بر هم تأثیر دارند، اما لزوماً با افزایش اطلاعات علمی، عقل انسان شکوفا نمیشود. (دفترهمکاری حوزه و دانشگاه، 1376: 95)
علم، هنگامی هدایتگر خواهد بود که در راستای ارزشهای اخلاقی و نزدیکی به خداوند به کار رود و انسان را در مسیر رسیدن به این هدف (قرب الهی)، قرار دهد.
یا أیها الذین آمنوا اذا قیل لکم تفسحوا فی المجالس فافسحوا یفسح الله لکم و اذا قیل انشزوا فانشزوا یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات و الله بما تعملون خبیر؛ (مجادله/11) «خدا (رتبۀ) کسانی از شما را که ایمان آورده و کسانی را که دانشمندند، (برحسب) درجات، بلند گرداند؛ و خدا به آن چه میکنید آگاه است.»
امام علی (ع) میفرمایند: مؤید النظر فی العلم، یفتح العقل؛ (مجلسی ج1، ص 52) «نگاه زیاد به مطالب علمی، نیروی اندیشه و تعقل انسان را به کار میاندازد.»
7.آموزش تفکر:
زندگی انسان، خواه ناخواه، همواره با تفکر و اندیشه همراه است. آنچه اهمیت دارد، توانایی اندیشیدن مؤثر و مولد است. به نظر نگارنده اندیشۀ مؤثر و مولد را میتوان به صورت زیر تعریف کرد: «استفادۀ درست و منطقی فرد از توانایی و امکانات ذهنی خود، با بهرهگیری از شیوههای درست اندیشیدن و موضوعات مفید برای تفکر در موقعیتهای مناسب، برای حل مسائل، و زمینهسازی برای رفع مشکلات آینده و قرار گرفتن در مسیر بهسازی و توسعۀ سازمان». آموزش افراد برای کسب مهارتهای تفکر انتقادی وتفکر خلاق، میتواند تا اندازۀ زیادی، اندیشۀ مؤثر و مولد را پرورش دهد.
7-1.آموزش تفکر انتقادی:
تفکر انتقادی عبارت است از: «ارزیابی تصمیمات از راه بررسی منطقی و منظم مسائل، شواهد و راهحلها» (سیف، 1382: 550، به نقل از وولفولک، 2001: 355). بهکارگیری روش آموزش حل مسئله، میتواند نقطۀ حرکت مفیدی برای آموزش تفکر انتقادی باشد؛ اما با این حال، در بهکارگیری این روش برای آموزش چنین تفکری، محدودیتهایی وجود دارد؛ چون در روش حل مسئله، فرض براین است که تفکر انتقادی همیشه با مسئلهای آغاز و به راهحلی ختم میشود؛ در حالی که عامل اصلی در آموزش تفکر انتقادی، توانایی حل پرسشهای مربوط، و نقد و بررسی راهحلها، بدون مطرح کردن جایگزینها است، و تسلط به روش حل مسئله، افراد را از آموزش تفکر انتقادی بینیاز نمیکند. (مایرز، به نقل از محبی، 1380: 142)
استفاده از این روش، مهارتهای زیر را در افراد به وجود میآورد:
– درک، تحلیل و تفسیر مسائل و مشکلات؛
– بهرهگیری از روشهای منطقی، مثل: روش قیاسی و استقرا برای اثبات نظرات و دیدگاهها؛
– توان ارزیابی؛
– طرح راهحلها و راهکارهای تازه برای حل مشکلات؛
– انعطافپذیری و بیتعصب بودن در نظر و عمل.
7-2-آموزش تفکر خلاق:
خلاقیت یکی از ویژگیهای منحصر به فرد تفکر انسانی است که با نوآوری ارتباط مستقیم دارد. خلاقیت یک فعالیت ذهنی و نوآوری یک فعالیت ذهنی و نوآوری یک فعالیت عملی است؛ در حقیقت خلاقیت زمینهای است برای نوآوری.
خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایدهها در یک روش منحصر به فرد، با ایجاد پیوستگی بین ایدههاست، اما نوآوری، فرایند اخذ ایدۀ خلاق و تبدیل آن به محصول، خدمات یا روشهای جدید است. با یادگیری شیوۀ تفکر خلاق، افراد می توانند به مهارت های سه گانۀ زیر دست یابند:
– حقیقتیابی: تعریف مسئله و آمادهسازی
– ایدهیابی: تدبیر ایده های موقت و انتخاب بین ایدههای موجود
– راهحلیابی: ارزیابی ایدههای موقت و گزینش راهحل نهایی.
8-2- تقویت حس کنجکاوی و پرسش
انسان به طور فطری کنجکاو است و برای یافتن دلیل، به جست و جو میپردازد. این حس حتی از آغاز کودکی در انسان وجود دارد و به صورت پرسشهایی که کودکان از والدین یا دیگران دربارۀ مسائل گوناگون میپرسند، خود را نشان میدهد. جهتدهی این پرسشها و تقویت این حس در کودکان، امر بسیار مهمی است؛ چرا که با پاسخ درست به این گرایش درونی کودکان، میتوان آنها را به سوی خداخواهی کشاند یا با بیتوجهی، زمینۀ انحراف آنها را فراهم کرد.
دقت کردن و پرسیدن، از بهترین عوامل تقویت نیروی عقل هستند. کسی که در شناخت امور، کنجکاوی میکند، اگر به نتیجه نرسد، آن را رها نمیکند و از دانشمندان و آگاهان میپرسد و تا هنگامی به جواب برسد. به کارش ادامه میدهد. چنین انسانی، کم کم، عقلش را تقویت میکند (امینی، 1386: 347)
9-2- اصول تعليم و تربيت:
مقصود از اصول، مسايل و موضوعاتي است كه توجه بدان در اصل تربيت و تعليم ضروری است و به فراموشي سپردن آن، اين كار را يا دچار انحراف ساخته و يا آن را به ركود و نقصان ميكشاند.
1ـ اخلاص:
از عوامل بسيار مهم و مؤثر در سازندگي خود و نيز ديگران اخلاص و پاك كردن نيت از هر انگيزهاي جز رضاي الهي و خدمت به بندگان خداست. تربيت سازنده روح آدمي است و بايد متناسب با ساختماني باشد كه در آن به كار ميرود. نفس انساني اگر بخواهد درست ساخته شود بايد پذيراي مصالحي باشد كه در ساخت و ساز آن به كار ميرود. و چون روح پاك و فطرت الهي و دست نخورده بشر از دروغ و باطل گريزان است، تا در آن چه به او ارائه ميشود صدق و راستي نبيند، تسليم نشده و آن را نميپذيرد. لذا تنها عمل و تربيتي در اين كار مؤثر و سازنده است كه با نيت صادق و به قصد تربيت و خدمت صورت پذيرد و در غير اين صورت نه در جهت اصلاح نفس كارآيي داشته و نه در تربيت ديگران نقشي دارد.
و بر همين اساس تمامي پيامبران الهي در دعوت خود همواره به مردم ميگفتند: «ما أسئلكم عليه من أجر إن أجري إلاّ علي ربّ العالمين». من در قبال دعوت و پيامرساني خود هيچ مزدي از شما نميطلبم، پاداش من بر پروردگار جهانيان است (شعرا/ 180، 164، 145، 127، 109).
البته در خصوص تعليم، ممكن است شخصي بيقصد اخلاص نيز، معلومات و اندوختههاي ذهني خود را به ديگران منتقل سازد، ولي اين كار در تربيت و تهذيب نفس غير ممكن است، گرچه در مورد آموزش نيز اگر نيت صادق همراه آن باشد، عمق، بالندگي و فهم را هم به دانشآموز، خواهد بخشيد و علم را بارور خواهد ساخت.
در حديثي امام صادق(ع) فرمودند: «مَن تَعَلَّمَ للّه عزّ و جلّ و عَمِلَ للّه و عَلَّمَ للّه دُعِيَ في ملكوتِ السّماوات عظيما». هر كس بابي از دانش را براي خدا فرا گيرد و براي او به آن عمل كند و آن را به جهت كسب رضاي الهي به ديگران نيز بياموزاند، در ملكوت آسمانها به عنوان شخصي بزرگ خوانده ميشود (مجلسی، ج2، ص206).
2ـ تقدم تزكيه بر تعليم:
مقصود از اين عنوان تقدم زماني نيست، زيرا اين كه ابتدا انسان بايد خود را بسازد و سپس به يادگيري و تعلم بپردازد، سخني قابل ذكر و در خور توجهي نيست زيرا علم راهنماي عمل است، و تا انسان راههاي خودسازي را نداند چگونه ميتواند به اين امر بپردازد و به فرموده علي (ع): «العامل بغير علم كالسّائر في غير الطريق لا يزيده كثرة السّير الاّ بعدا». اگر دانش كسب شود ولي تهذيب و تربيت به دنبال آن نباشد، اين دانش، در موارد بسياري به زيان فرد و جامعه ميانجامد.
دانش به دنبال عمل باشد، مانند كسي است كه بيراهه ميرود، هر چه در آن بيشتر حركت كند، از مقصد دورتر ميشود (امام خمینی1361، ج13: 267).
بلكه مقصود، تقدم در اهميت و شرافت است. و اين بدان خاطر است كه علم مقدمه عمل است. اگر دانش كسب شود ولي تهذيب و تربيت به دنبال آن نباشد، اين دانش، در موارد بسياري به زيان فرد و جامعه ميانجامد، در حالي كه چنانچه شخصي عالم نبود، گرچه چنين كسي در تربيت و تهذيب دچار مشكل است، ولي اگر ضرري داشته باشد، متوجه خود او است و لطمهاي به اجتماع نميزند.
اين اصل از اصول مهم و داراي آثار زيادي است و خود منشأ اصل ديگري در اين باب است و آن گزينش دانش ها و علوم نافع است كه هم اكنون به آن ميپردازيم.
3ـ محوريت علوم سودمند و درجهبندي آنها:
به طور كلي علوم مفيد بر دو دستهاند. بخشي از آنها عهدهدار اصلاح دروني و معنوي انسان است و بخش ديگر زندگي بيروني و مادي او را به سامان ميرساند. علومي نيز هستند كه براي هيچ يك از اين دو بُعد، سودي ندارد و حتي برخي مضرّ و مخرب نيز ميباشند.
و لذا با توجه به كثرت رشتههاي مختلف دانشها و محدوديت عمر و دوران زندگي، نظام تعليم و تربيت بايد به درجهبندي آنها بر اساس تقدم تزكيه بر تعليم بپردازد، ابتدا آن علومي را كه در ساخت و ساز دروني و معنوي بشر دخالت دارند اولويت دهد و سپس فنون و دانشهايي كه در پيشبرد زندگي مادي مردم و ايجاد توسعه و رفاه آنان نقش دارد، در اين نظام جاي دهد و علوم غير مفيد و مضرّ را از آن حذف كند.
4- تقدّم اصلاح خود بر ديگران:
همچنان كه در اصل اخلاص گفتيم، تأثير سخن و تربيت وقتي است كه تربيتپذير، مربي را در كار خود صادق بداند و در غير اين صورت تربيت محقق نميشود. بر همين اساس، اصل ديگري شكل ميگيرد و آن لزوم اصلاح نفس و خودپردازي پيش از پرداختن به ديگران و مربيگري است. رفتار شخص مربي بايد شاهد صدق گفتار او باشد، تا متربّي او را فردي صادق بيابد و آموزههاي او را با جان و دل بپذيرد. وگرنه خواهد گفت، اگر اين سخنان درست باشد و بايد آن را پياده كرد، چرا خود او اين چنين نميكند و طور ديگري عمل ميكند.
قرآن كريم ميفرمايد: «يا ايها الذّين آمنوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مقتا عند اللّه أن تَقُولُوا ما لا تفْعَلُون». اي اهل ايمان! چرا سخني نميگوييد كه بدان پاي بند نيستيد. گفتار بدون عمل نزد خداوند، مورد دشمني بزرگي است» ( قمی1363، ج2، : 278).
در حديثي امام
