
است که در زمینهای پاک رشد میکند. زمینهای فاسد و شورهزار، این بذر را فاسد میکند و از میان میبرد (مطهری، 1370: 1170).
11-2-روشهای تعلیم و تربیت اسلامی:
در وجود انسان از سوی خداوند متعال ویژگیهایی قرار داده شده است که او را از سایر موجودات متمایز میکند؛ خردورزی، حقیقتجویی، زیباگرایی، عدالتطلبی، خداگرایی و سایر ویژگیهای ذاتی از جمله این استعدادهای فطری را تشکیل میدهند. مجموعه وضعیت زندگی آدمی باید به گونهای سامان یابد که این ویژگیها، که به مثابه بذرهایی است که در زمین خلقت انسان وجود دارد، رشد کند. تعلیم و تربیت در بین مجموعه اموری که زندگی آدمی را شکل میدهد، مهمترین و اثرگذارترین عامل است و باید با استعدادهای عالی فطری هماهنگ باشد. لزوم این هماهنگی به طور کامل مورد تأیید عقل است.
از نظر عقلی اگر وضع حاکم بر فطرت با فطرت همسو نباشد، استعدادهای عالی آدمی رشد نمیکند. محیط غیرعقلانی نمیتواند عقل را رشد دهد و محیط غیرمعنوی نمیتواند معنویت را در انسان پرورش دهد. «اگر انسان دارای یک سلسله فطریات باشد قطعاً تربیت باید با در نظر گرفتن همان فطریات صورت گیرد. چون تربیت یعنی رشد و پرورش دادن و این براساس قبول کردن یک سلسله استعدادها و به تعبیر امروزیها یک سلسله ویژگیهای انسان است.
انسان را دو جور میتوان ساخت: یکی ساختن، آنچنان که اشیا را میسازند؛ یعنی سازنده فقط منظور خود را در نظر میگیرد و فرد را به شکلی درمیآورد که آن منظور را تأمین کند؛ حال با ناقص کردن یا کامل نمودن آن. دیگر، تربیت یعنی پرورش دادن استعدادهای واقعی انسان. او اگر استعداد عقلانی و فکری دارد و چون و چرا در مسائل دارد، این را باید پرورش داد نه این که اینها را کشت. (مطهری، 1374: 8).
12-2- روشهای تعلیم و تربیت:
1-12-2- روشهای تربيت اخلاقی در قرآن كریم:
روشهاي تربيت اخلاقي به سه دسته خودسازي، ديگرسازي و روشهاي مشترك قابل تقسيم است و ما روشهاي مشترك را بررسي خواهيم كرد.
الف)روش حبّ عبودي
حبّ عبودي يعني محبّتي كه از روي عبوديت فرد و ناشي از شناخت توحيدي نسبت به خداوند است؛ محبتي كه همة نقايص و تمايلات انسان را پاسخ ميدهد (طباطبايي، 1363: 294).
در حديث قدسي آمده است: «هرگاه اشتغال به من بر جان بنده غالب آيد، خواهش و لذت او را در ياد خود قرار دهم و چون خواهش و لذّتش را در ياد خود قرار دهم، عاشق من ميگردد و من نيز عاشق او» (محمدي ري شهري،1377: 7).
بنابراين، محبت خداوند شامل بندة عاشق ميگردد و او را براي خدا خالص ميكند. مسلّماً چنين فردي دستورهاي الهي را به سبب عشق به محبوب انجام ميدهد و آنچه مبغوض اوست ترك ميكند و اين يعني همان تهذيب نفس.
«حبّ عبودي» روشي است براي تقويت اراده و همت در راه كسب فضايل و ترك رذايل.
شهيد مطهري در اين رابطه ميگويد:
عشق و محبّت، محرّك شكستن حصار خودپرستي است. همين كه عاشق از «خود» پا بيرون نهاد، روح او توسعه مييابد و صفات زشت اخلاقي را كنار مينهد… عشق و محبّت، تنبل را چالاك ميكند، حتي از كودن تيزهوش ميسازد، از بخيل بخشنده و از كمطاقت، شكيبا ميسازد….
آري:
«آنچه در عبوديت هدف است، حفظ و يادآوري شناخت خداوند است؛ يعني پس از آن كه فرد خداوند را شناخت، با عبادات، به ياد او ميافتد تا دچار غفلت نگردد» (حسنزادهآملي، 1383: 12).
حضرت علي عليهالسلام فرموده است دوستي خدا آتشي است كه به هيچ چيز نميگذرد مگر اين كه آن را ميسوزاند؛ يعني همة هواها واشتغالات نفس را از بين ميبرد (نراقی: 544). قرآن كريم ميفرمايد: «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ؛ (آل عمران/31) اين آيه، نشانة محبت به خداوند را تبعيّت از فرستادة او يعني پيامبر صلي الله عليه و آله ميداند و نشانه محبّت خداوند به بنده را آمرزش گناهان او و مورد رحمت و مغفرت الهي قرار گرفتن، ميداند.
راههاي كسب حبّ خداوند در قرآن بيان شده است؛ برخي از آنها عبارتاند: تفكر و شناخت خداوند، ذكر دائم و يادآوري نعمتها و مسئوليت انسان در برابر خداوند، اخراج محبّت غير خدا «القلب حرم الله فلا تسكن في حرم الله غير الله»، عمل كردن مطابق رضايت الهي و محبّت اولياي خدا كه خداوند به آن سفارش كرده است: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي» (شوری/23)
ب)روش موعظه و نصيحت:
اين روش با توجه به فطرت اجرا ميشود؛ موعظه يعني كارهاي نيك به گونهاي تذكر داده شود كه قلب شنونده از شنيدن بيان آن رقت پيدا كند و در نتيجه تسليم شود (طباطبايي، ج 16، 1363). قرآن كريم نصايح لقمان به پسرش را بيان ميكند كه حقيقت توحيد را به او ميآموزد و سپس او را دعوت به عمل ميكند: «وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» (لقمان/13).
همچنين قرآن كريم از زبان حضرت نوح عليه السلام بيان ميكند كه فرمود: «يا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ» (نوح/2) عبارت «يا قوم» در واقع «قومي» بوده كه مخفّف شده و بيانكننده خيرخواهي و مهرباني است (طباطبايي،ج 20، 1363). از ميان روشهاي ارشادي، روش عاطفي مؤثرتر است. بنابراين، درگير كردن احساسات فرد براي رجوع به خويشتن، ميتواند در پذيرش نصيحت جهت اصلاح، مؤثر واقع شود و اين انگيزهاي مهم براي كسب فضايل و ترك رذايل است.
پس در اين روش، محور قرار دادن توحيد و تذكّر به اين حقيقت، مهم است و بايد با محبّت و برانگيختن احساسات همراه باشد.
ج)روش الگوسازي با بيان داستان و مثال
قرآن كريم مثل معلّمي است كه كليات درس را در مختصرترين جملات بيان ميكند سپس شاگردان را به عمل به آن امر ميكند. بعد اعمال آنها را ميبيند؛ صحيح و فاسد آن را اصلاح ميكند؛ نقصها و كمبودها را با موعظه، مثال، داستان، وعده به پاداش و جزا رفع ميكند» (همان، ج 4:18).
تمامي داستانها و مثالهاي قرآن، حول محور توحيد، افراد را تربيت ميكند. ايشان ويژگي داستانها و مثالهاي قرآن براي تربيت اخلاقي انسانها را اينگونه معرفي ميكند: «اينكه خداوند داستانهاي انبيا را بيان ميكند، عبادتها، دعاها و طرز معاشرتشان را با مردم مثال ميزند، در واقع خود نوعي تربيت عملي است با ذكر جزئيات. آنچه در تمام آنها محور اصلي بحث قرآن است، هدايت توحيدي انبياست و اين اعتقاد دروني آنها به توحيد است كه در اعمال آنها بروز كرده است.» (همان، ج 6: 290).
ويژگي مثالهاي قرآني نيز آن است كه با بيان نكات اخلاقي، ميان دستورهاي مختلف عبادي، سياسي، اجتماعي و… پراكنده شدهاند تا هر لحظه، تمرين و تذكّري براي ياد خدا باشند و بذر غفلت و رذايل را در هر موقعيتي بخشكانند. بنابراين، روش داستان و مثال براي الگوسازي علمي در تربيت اخلاقي، در صورتي كه حول محور توحيد باشد، بسيار مؤثر واقع خواهد شد.
د) وعدة بهشت و جهنم:
قرآن كريم در موارد بسيار به بيان عذابهاي جهنم و نعمتهاي بهشتي و مقايسة آن دو پرداخته است. «قُلْ أَذلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ» (فرقان/15) در اين روش، آگاهي دادن از نتايج كار نيك، انگيزة كافي براي انجام دادن آن ايجاد ميكند؛ همانطور كه آگاه شدن از نتايج سوء، بهترين عامل بازدارنده از ارتكاب آن عمل است. به عبارتي، تشويق و شرم تنبيه بايد مربّي فرد باشد و اين يعني بهادادن به عزت و كرامت انساني.
ه ) پرسش و پاسخ:
يكي از شيوههاي پرورش استعدادها، مطرح كردن موضوع مورد نظر در قالب پرسش است. با اجراي ماهرانة اين روش، به جاي تعدادي باسوادهاي سطحي، صاحبنظراني متفكر تربيت ميشوند كه اهل معرفتاند. قرآن كريم در راه پرورش نيروي معرفت و تفكّر، براي كامل شدن شناخت افراد و رسيدن به عبوديت از اين روش استفاده كرده است. در روش پرسش و پاسخ، القاي اطلاعات، همراه با تفكر حول محور مورد نظر صورت ميگيرد. از اين روي، ماندگاري اثر آن بيشتر خواهد بود:
«أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ (حدید/16) آيا وقت آن نرسيده است كه دلهاي مؤمنان در برابر ذكر خدا خاشع گردد؟»
و) امر به معروف و نهي از منكر:
انجام معروف وقتي آسان ميشود كه همة هدفها متوجه قرب اليالله باشد و منكر وقتي صورت ميگيرد كه انسان از اين هدف به انحراف كشيده شده و عقب بيفتد. امر به معروف و نهي از منكر، وقتي اثرگذار است كه آمر يا ناهي، اين حقيقت را به فرد امرشونده يا نهيشونده القا كند. نكتة مهم در اين روش آن است كه فرد بايد به گفتههاي خود عمل كند تا نشانة صدق دعوي او باشد. قرآن كريم ميفرمايد: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» (آل عمران/110)
قرآن كريم بيان ميكند شما بهترين امت هستيد؛ زيرا به نيكي امر و از زشتيها نهي ميكنيد، در حالي كه به خداوند ايمان داريد. يعني امر و نهي شما حول محور توحيد است.
ز) ابتلا:
بنابر مبناي اختيار و مسئوليتپذيري، يكي از روشهاي تربيت اخلاقي، مواجه شدن فرد با نتايج اعمال خويش است تا با آگاهي از نتايج مثبت يا منفي آن، براي انجام دادن دوباره عمل، دلسرد يا تشويق شود. در اين روش، فرد بر اساس مبناي «حبّ ذات» ميكوشد به گونهاي عمل كند كه زياني متوجه او نشود. قرآن كريم ميفرمايد: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الَّثمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» (بقره/155-156)
بنابراين، فرد وقتي دانست نتيجة عمل او به خودش باز ميگردد و دنيا هر لحظه صحنه آزمايش اوست، متوجه امر آخرت شده و به اصلاح نفس ميپردازد؛ به عبارت ديگر، به تربيت اخلاقي خود مشغول ميشود. دانشمندان تربيتي اصول ديگري را نيز در تربيت مهم ميدانند كه برخي از آنها عبارتند از: مدارا با متخلف، تدريج در آموزش رفتار پسنديده، تكرار و مداومت بر كسب فضايل و ترك رذايل، رعايت اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط نابجا.
2-12-2-روشهای تعلیم و تربیت از منظر امام خمینی (ره):
روشهاي تربيتي عيني و عملي انديشهها، اصول و اهداف تربيت هستند كه در تربيت اسلامي و همچنين در نظام تربيتي امام خميني (ره) هدف آرماني تبديل بشر طبيعي به انساني الهي به واسطۀ به كارگيري اين روشها محقق ميگردد. روشهاي تربيتي امام خميني (ره) كه برخاسته از انديشهها، آثار و سيرۀ عملي ايشان است فراوان ميباشد، كه به مرور برخي از آنها میپردازیم.
1.تفكر و نگرش انتقادي:
تفكر ويژگي خاصي است كه خداوند رحمان به انسان كه اشرف مخلوقاتش ميباشد عطا فرموده است. مربي شايسته ميتواند اساس برنامهها و فعاليتهاي تربيتي خود را بهرهمندي از اين عطيۀ الهي قرار داده و زمينۀ انديشيدن متربي خود را فراهم آورد. آيا تمام اين بساط براي همين حيات حيواني و اداره كردن شهوات است كه با تمام حيوانات نزديك هستيم يا مقصود ديگري در كار است؟ اگر انسان عاقل لحظهاي فكر كند ميفهمد كه مقصود از اين بساط چيز ديگري است (امام خمینی، 1368: 6).
در اين جا به نمونهاي عيني در استفاده از اين روش توسط امام خميني (ره) در جلسات درس اشاره ميشود: از ديگر خصوصيات درسي حضرت امام (ره) تحقيق بود. كه در طلبهها ايجاد ميكرد و امام در
اين مطلب بسيار مصر بودند كه طلبهاي كه در درس ايشان شركت ميكند طوري باشد كه تنها حالت
ضبطصوتي را نداشته باشد و فقط مطلب را بگيرد و بفهمد. نه، امام سعي بر آن داشتند كساني كه در
پاي درسشان حاضر ميشوند غير از اينكه بفهمند خودشان هم صاحبنظر باشند و آنچه را كه از استاد شنيدهاند به تحليل ببرند و بررسي كنند (وجداني، 1372: 136).
از جملۀ روشهاي تربيتي كه مربي با بهرهگيري از
