
میگذارند، یک لیوان آب میخواهد، کودک دشوار مینامند زیرا رفتارش مزاحم است. مطالعات نشان داده است دزدی های کوچک در بین بچههای کلاس های اول و دوم، و دروغگوئی در سنین قبل از دبستان، و خرابکاری و ناسزا گفتن و بیتوجهی به سرو وضع و کار مدرسه، در کلاس های ابتدائی بسیار رایج است، و در رابطه با تغییرات موجود در کودک، کاملاً طبیعی و هنجار به نظر میرسد، جز آن که معیارهای اخلاقی و یا تعلیمات دینی خانواده احتمالاً مانع از ارتکاب برخی از آنان میشود. هر اندازه این رفتارها برای بزرگسالان ناراحت کننده باشد، کاملاً غیرمنصفانه است که آن ها را مشکلات رفتاری کودک بدانند، و او را به خاطر آن و یا رفتاری مشابه آن تنبیه نمایند. متأسفانه عدم درک و شناخت رفتار هنجار کودکان و نوجوانان در سنین مختلف را باید بیشتر اختلافات بین والدین و فرزندان و معلمان و دانشآموزان دانست (نوابی نژاد، 1387).
غالب اشکال رفتار به واقع دشوار، برای سنین پائینتر کاملاً هنجار است. غالباً کودکان به رفتار ناپخته و نادرست تنها به این دلیل دست می زنند، که یاد نگرفتهاند چگونه نیازهای خویش را با شیوههای پخته برآورده کنند. مثلاً کودک هنگامی که از حسادت رنج میبرد به رفتار بچه گانه دست میزند و از توجهی که به بیپناهی او می شود، خشنود میگردد. اگر این الگوی رفتاری را در سنین بالاتر پس از یادگیری الگوهای پختهتر به کار برد، بیشک نشانه و علامت نارسائی و ناراحتی در روابط اجتماعی اوست، و آن وقت است که به راستی با مشکل رفتاری روبرو میشود (نوابی نژاد، 1387).
هاوینگ هارتس59 (2003)، اظهار می کند در عین حال باید توجه داشت که به صرف آن که اشکال معینی از رفتار برای سنینی که در آن رخ میدهد، هنجار است، به هیچ روی آن رفتار را توجیهپذیر و مورد قبول نمیسازد، و بدان معنی نیست که بدون هیچ گونه کوشش جهت اصلاح و بهبود، آن رفتار باید تحمل گردد. برای مثال اگر کودکی قادر به یادگیری و به کاربردن کلمه «نه» است، طبعاً توانائی یادگیری «متشکرم» را نیز دارد؛ و همین طور هم اگر ماهیچههای او از هماهنگی کافی برای برداشتن اسبابازی بچه ی دیگر برخوردار است، در شرایط و امکانات یکسان، ماهیچههای او توان دادن یکی از اسباببازی های خویش را به بچه دیگر نیز دارد؛ و تنها با راهنمائی و هدایت کودک است که او متوجه میشود که پارهای از رفتارها، جامعهپسند و پارهای از لحاظ اجتماعی مورد قبول نیست. طبیعتاً نمیتوان از کودک انتظار داشت که مانند برگسالان عمل کند؛ ولی میتوان توقع داشت که هر سال که از سن او میگذرد، بیشتر الگوهای رفتاری مورد قبول را بیاموزد؛ و بدین سان رفتار کودکانه و غیراجتماعی او به تدریج جای خود را به رفتارهای مورد قبول بدهد. ایشان در ادامه می نویسد هیچ نوع رفتار دشوار کودک را نباید به صرف آن که از نوع مشکلات سنی کودک است و از بین خواهد رفت، کم اهمیت و نادیده گرفت؛ چرا که احتمال ابقای هر نوع رفتاری وجود دارد. علاوه بر این، اگر این گونه رفتارها نادیده گرفته شود، کودک احتمالاً تصور میکند که رفتار پسندیدهای است. رفتاری که متناسب با سطح رشد کودک در سنین مختلف نیست، بیشک علامت هشداردهندهای از مشکل احتمالی آینده اوست؛ و به هر صورت باید مورد درمان قرار گیرد، قبل از آن که به صورت یک شیوه و عادت سازگاری فرد درآید؛ به ویژه آن که در اکثر موارد نشانهها و یا مشکلات رفتاری کودکان ناشی از یک علت است (زارع و احمدی، 1386).
2-3-4 طبقه بندی انواع اختلالات رفتاری کودکان
کودکان با اختلالات رفتاری، بنابر ماهیت رفتارهای شان احتیاجات روانی، تربیتی و آموزشی متفاوتی از سایر کودکان دارند. لذا برای آموزش، تربیت و بازپروری و ترمیم رفتارهای آنان، لازم است، چگونگی دستهبندی این اختلالات با توجه به انواع دشواری های رفتاری آنان، تعیین شود.درباره چگونگی دستهبندی اختلالات رفتاری، اختلاف نظرها و بحث های گوناگون و فراوانی موجود است. دشواری دستهبندی اختلالات رفتاری از آنجا ناشی می شود که : اول، علل متفاوتی میتواند زیر بنای مشکلات رفتاری مشابهی باشد، و نیز انواع متفاوت مشکلات رفتاری میتواند از علل مشابهی حاصل آمده باشد. دوم، فراوانی و گوناگونی رفتارهای ناسازگار بسیار گسترده است.سوم، چگونگی شروع این گونه رفتارها و کیفیت رشد و پیشرفت آن ها متفاوت است. چهارم، میزان و درجه رشد آن ها مختلف است. پنجم، چگونگی پاسخدهی این گونه رفتارها به روش های درمانی گوناگون، متفاوت می باشد(سیف نراقی و نادر ، 1374). انواع مختلفی از اختلالات در منابع مختلف ذكر شده است كه مهم ترین آن ها عبارتند از :
الف. اوتیسم: یكی از شایعترین اختلالهای روانپزشكی كودكی اوتیسم میباشد. علیرغم دامنه وسیع رفتارهایی كه بهوسیله واژه اوتیسم پوشش داده میشود، تقریبا چهار نشانه وجود دارد كه بهطور غیرقابل تغییر مورد تأكید است : انزوای اجتماعی، عقبماندگی ذهنی، نقایص زبانی و رفتارهای كلیشهای. این كودكان از هر تماس اجتماعی كنارهگیری میكنند؛ وضعیتی كه در تنهایی افراطی اوتیسم نامیده میشود. از نظر ارتباط اجتماعی، اوتیسم را میتوان به سه طبقه فرعی تقسیم كرد:
– كنارهگیر: كودك، بهندرت یك ارتباط اجتماعی خود به خودی برقرار میكند.
– منفعل: كودك، شروعكننده تماس نیست اما به تماس دیگری پاسخ میدهد.
– فعال: كودك، به دیگران به طریق غیرمعمول نزدیك میشود.
ب. اختلال بیشفعالی- كمبود توجه: یكی از مشكلات نسبتا شایع كودكان دبستانی است. از برجستهترین ویژگیهای این اختلال، بیقراری افراطی و فراخنای توجه بسیار ضعیف است كه به رفتار فاقد سازمان و هدف منجر میشود. این نوع كودكان در پیگیری آموزش و به پایان رساندن تكالیف مشكلات عدیدهای دارند. آنها اغلب نمیتوانند حتی به یاد آورند كه باید چهكار كنند. مطالعات اخیر پیرامون هوشبهر این كودكان نشان میدهد كه هوش این كودكان از توزیع بهنجار متفاوت نیست،به این معنی که پیوستار هوشی آ نها از سر آمدی (هوشبهر 115 به بالا) تا عقب ماندگی ذهنی شامل می شود.
پ. اختلال سلوك: نوع دیگر از رفتارهای پرخاشگرانه كه اغلب پیامدهای آن جدیتر از بازی نافرمانی است، اختلال سلوك نام دارد. این افراد به هنجارهای اجتماعی و قواعد رفتاری که متناسب با سن آنهاست، آشكارا بیاعتنا هستند. برخی از آنها پرخاشگرند، نزاع میكنند، از داخل یا خارج از خانه دزدی میكنند. دروغ میگویند، دیگران را تهدید میكنند، از خانه و مدرسه فرار میكنند، در سنین اولیه درگیر مسائل جنسی میشوند، به عضویت گروههای بزهكار درمیآیند، اموال دیگران را از بین میبرند و معمولا چنین كودكانی دوستینداشته و یا دوستان بسیار اندكی دارند.
ت. اختلال لجبازی – نافرمانی: در این اختلال، كودك به شیوهای منفیگرایانه، خصمانه و توام با نافرمانی در مقابل اشكال قدرت عمل مینماید. اما برخلاف اختلال سلوك، این رفتارها منجر به نقض جدی قانون و پایمال شدن حقوق دیگران نمیشود. برجستهترین ویژگیهای تشخیصی این اختلال عبارتند از: جر و بحث كردن با بزرگسالان، بیاعتنایی به دستورات، ایجاد مزاحمت برای دیگران، كینهتوزی و پرخاشگری و سرزنش دیگران.
ث. اختلال تیك: یك فعالیت حركتی یا صوتی است كه بهطور ناگهانی، سریع، نمودكننده، غیرموزون و كلیشهای اتفاق میافتد. افرادی كه تحت تاثیر تیك قرار دارند، معمولا آن را غیرقابل مقاومت تلقی میكنند اما میتوانند آن را برای مدت نسبتا طولانی متوقف سازند. همه شكلهای تیك تحت تاثیر فشار روانی بدتر میشوند و در جریان فعالیتهای مورد علاقه و لذتبخش رو به كاهش میگذارند. تیكهای حركتی و صوتی را میتوان به انواع ساده و مركب تقسیم كرد. تیكهای حركتی ساده شامل پلك زدن، تكان دادن گردن، بالا انداختن شانه، و شكلك درآوردن است. تیكهای صوتی ساده عبارتند از: صاف كردن گلو، خرخر كردن، بالا كشیدن بینی و فین كردن و پارس كردن است. تیك حركتی مركب شامل حركات بیانگر چهرهای، پریدن، لمس كردن و پا به زمین كوبیدن است. تیكهای مركب عبارتند از: تكرار كلمات یا عبارات خارج از متن، هرزهگویی، مكررگویی و پژواكگویی.بیشتر اختلالات تیك گذرا هستند و تحت درمان دارویی برطرف میشوند.
ج. فوبیها(ترسهای مرضی): ویژگی اصلی ترسهای مرضی، وجود ترس آشكار و مداوم از اشیاء یا شرایط خاص است. ترسهای مرضی با سنین مختلف رشد كودكان ارتباط دارند. معمولا نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به این اختلال به این موضوع شناخت كافی دارند كه ترسهای ایشان غیرمنطقی است ولی این مساله ممكن است در مورد كودكان صادق نباشد. كانون ترس ممكن است پیشبینی آسیب دیدن از شی یا موقعیت مورد نظر باشد. اضطراب و ترس در كودكان ممكن است با گریه، بیقراری، سفت كردن اعضای بدن یا محكم چسبیدن ابراز شود. لازم به ذكر است ترس یا اجتناب باید به اندازهای شدید باشد كه باعث پریشانی در فرد شده و با عملكردهای مختلف او تداخل نماید.
در نوع دیگر از ترسهای مرضی كه با بافت ترسهای خاص متفاوت است، نوعی كنارهگیری افراطی از افراد غیرآشنا وجود دارد كه این امر باعث میشود این كودكان در تماسهای اجتماعی روزانه دچار مشكل گردند. فوبی اجتماعی، ترس شدید از موقعیتهای اجتماعی ویژه و پرهیز از آنهاست. رایجترین محركهایی كه فوبی اجتماعی را ایجاد میكنند عبارتند از: صحبت كردن در جمع، تعامل در موقعیتهای اجتماعی، خوردن، نوشیدن و نوشتن در جمع و استفاده از توالت عمومی.
2-3-4-2 گروهبندی براساس رفتارهای اولیه و ثانویه
از دیگر دسته بندیهایی که در زمینۀ اختلالات رفتاری شده است، تقسیم اختلالات رفتاری به انواع اولیه60 و ثانویه61 می باشد. بدین معنی که کودکان با اختلالات رفتاری اولیه رفتاری از اوان زندگی، رفتارهائی از خود نشان دادهاندکه متناسب با سن تقویمی و سن عقلی آنان نمیباشد. به عبارت دیگر توانایی سازش و تطبیق با محیط و تغییرات محیطی را ندارند و چنین به نظر میرسد که رشد رفتاری آنان در مراحل پائینتری متوقف شده است. کودکان با اختلالات رفتاری ثانویه، کودکانی هستندکه در ابتدای زندگی دارای رشد رفتاری طبیعی بودهاند، اما در مقطعی از زمان به دلایل مختلف جسمی یا فشارهای روانی، رفتارهای آنان به مراحل پائینتر از رشد، بازگشت میکند و نشانههایی از وابستگی و مشکلات رفتاری در آنان تظاهر مینماید (نوابی نژاد، 1387).
2-3-4-3 گروهبندی براساس سن
براساس سن نیز دستهبندی دیگریا اختلالات رفتاری شده است به عبارت دیگر، برای هر دوره سنی رفتارها انحرافی غالبی را مشخص کردهاند. این دورهها و اختلالات رفتاری غالب و شایع آنها به قرار زیر است:
1-دوره اول کودکی (تولد تا سه سالگی):واکنشهای رفتاری بیمار گونه کودکان در این دوره اکثراً نوع واکنشهای سایکوسوماتیک 62 یا روان تنی میباشد. به سخن دیگر حالت هیجانی در کودکان در اکثر مواقع با تغییر در واکنشهای جسمانی و اعضای مختلف بدن مانند دستگاههای گوارش، تنفس، گردش خون و مانند آن همراه است. بدین صورت که کودکان مشکلات عاطفی و روانی خود را بیشتر به صورت تهوع، اسهال، دل درد، یبوست، بی اشتهایی، تنگی نفس، کاهش وزن و گاه به صورت اضطراب، افسردگی، بیقراری و کم خوابی نمایان میسازند.
2- اختلالات رفتاری دوره دوم کودکی (4 تا 6 سالگی): اختلالات رفتاری در این دوره بیشتر به صورت ترس، انواع عادات نامطلوب مانند جویدن ناخن، مکیدن انگشت یا اشیاء، شب ادراری، پرخاشگری و تخریب اسباب بازیها یا لوازم منزل و گاه نیز به صورت بیاشتهایی، بدخوابی، اختلالات گویایی، اشکال در روابط بین کودک و افراد خانواده مشخص میشود. اختلالات رفتاری این دوره بیشتر از نوع واکنشهای زودگذر تطابقی یا مقدمات نوروتیک است.
3- اختلالات رفتاری دوره سوم کودکی (7 تا 11 سالگی): اختلالات رفتاری در این دوره بیشتر به صورت دروغگوئی، دزدی، امتناع از رفتن به مدرسه، اختلالات گویایی مانند لکنت زبان، انواع تیکها (پرشهای اراده عضلانی)، گریهها و خندههای بیدلیل و غیرعادی، تمارض، مشکلات تحصیلی و مانند آن است.
4- اختلالات
