
سالنامه آماری استان گیلان سال1388: 48)
رضوانشهر بين شهرستان هاي تالش، بندرانزلي:ومعه سرا، ماسال و خلخال واقع شده است(سايت فرمانداري شهرستان رضوانشهر http://rezvanshahr.gilan.ir). مساحت اين شهرستان 748 كيلومتر مربع است.
جدول 3-6- ويژگي هاي سازماندهي سياسي فضاي شهرستان رضوانشهر
ردیف
نام شهر
تاریخ تأسیس شهر
مساحت شهر
(به کیلومتر مربع)
جمعیت شهر
نام بخش
جمعيت بخش
نام دهستان
جمعيت دهستان
1
رضوانشهر
1332
07/7
12453
مرکزی
21883
خوشابر
13427
گیل دولاب
8456
2
پره سر
1341
01/4
1659
پره سر
22345
دیناچال
19827
ییلاقی ارده
2518
(منبع: فرهنگ آباديهاي شهرستان رضوانشهر 1386)
جمعیت آن براساس سرشماری نفوس و مسکن سال 1385، 64574 نفر می باشد(ثنايي، 1389 :105-60)
3-4-4- شهرستان ماسال
شهرستان ماسال در شمال غربي استان گيلان واقع شده است که از شمال به شهرستان رضوانشهر، از جنوب و مشرق به شهرستان صومعه سرا و از مغرب به استان اردبيل محدود است.
نقشه 3-5- شهرستان ماسال به تفکیک دهستان ها و بخش ها
منبع سالنامه آماری استان گیلان سال1388:: 57
اين شهرستان داراي محدوده هاي کوهپايه اي، جنگلي و مرتعي می باشد. آب و هواي آن در ناحيه اي جلگه اي، مرطوب و در ناحيه کوهستاني، نيمه مرطوب کوهستاني است. از نظر ناهمواريها، از سه ناحيه جلگه اي، كوهپايه اي وكوهستاني تشكيل يافته است(فرهنگ آباديهاي شهرستان ماسال 1386).
جدول 3-7- ويژگي هاي سازماندهي سياسي فضاي شهرستان ماسال
ردیف
نام شهر
تاریخ تأسیس شهر
مساحت شهر
(به کیلومتر مربع)
جمعیت شهر
نام بخش
جمعيت بخش
نام دهستان
جمعيت دهستان
1
ماسال
1340
88/6
11021
مرکزی
15324
ماسال
5544
حومه
9780
2
بازارجمعه
(شاندرمن)
1378
95/2
3974
شاندرمن
17772
شاندرمن
11227
شيخ نشين
6545
(منبع: فرهنگ آباديهاي شهرستان ماسال 1386)
اين شهرستان داراي مساحت 465 کيلومتر مربع است و جمعیت آن براساس سرشماری نفوس و مسکن سال 1385،48091 نفر می باشد ((http://amar.org.ir
3-4-5- شهرستان صومعه سرا
شهرستان صومعه سرا در غرب گيلان واقع شده است كه از خاور به تولم، از باختر به ماسال و شاندرمن، از شمال به انزلي و ازجنوب به فومن محدود است(كشوردوست، 1385: 196).
نقشه 3-6- شهرستان صومعه سرا به تفکیک دهستان ها و بخش ها
منبع سالنامه آماری استان گیلان سال1388:: 53
مساحت اين شهرستان 588 كيلومتر مربع است.
جدول 3-8- ويژگي هاي سازماندهي سياسي فضاي شهرستان صومعه سرا
ردیف
نام شهر
تاریخ تأسیس شهر
مساحت شهر
(به کیلومتر مربع)
جمعیت شهر
نام بخش
جمعيت بخش
نام دهستان
جمعيت دهستان
1
صومعه سرا
1319
47/10
37437
مرکزی
39124
طاهرگوراب
11447
ضیابر
11513
كسماء
16164
2
مرجقل(تولم شهر)
1372
69/3
6804
تولم
22564
تولم
9454
هنده خاله
13110
3
گوراب زرمیخ
1378
07/3
4191
میرزا کوچک جنگلی
20682
گوراب زرمیخ
15672
مرکیه
5010
(منبع: فرهنگ آباديهاي شهرستان صومعه سرا 1386)
جمعیت آن براساس سرشماری نفوس و مسکن سال 1385، 130802 نفر می باشد(ثنايي، 1389:105-60).
3-4-6- شهرستان فومن
شهرستان فومن در غرب گيلان واقع شده است که از شمال به شهرستانهاي صومعه سرا و تالش، از جنوب به استان زنجان، از شرق به شهرستان رشت و از غرب به استان اردبيل محدود مي شود.
نقشه 3-7- شهرستان فومن به تفکیک دهستان ها و بخش ها
منبع سالنامه آماری استان گیلان سال1388:: 54
شهرستان فومن از لحاظ موقعيت ژئومورفولوژي شمال دارای سه ناحيه عمده جغرافيايي؛ جلگه اي، كوهپايه اي و كوهستاني است. همچنین دارای آب وهواي مناسب، جنگلها و كوههاي پوشيده از درختان و چشمه هاي متعدد است (فرهنگ آباديهاي شهرستان فومن 1386).
جدول 3-9-ويژگي هاي سازماندهي سياسي فضاي شهرستان فومن
ردیف
نام شهر
تاریخ تأسیس شهر
مساحت شهر
(به کیلومتر مربع)
جمعیت شهر
نام بخش
جمعيت بخش
نام دهستان
جمعيت دهستان
1
فومن
1307
03/7
28014
مرکزی
54039
رودپیش
14682
گشت
17105
گوراب پس
11321
لولمان
10931
2
ماسوله
1341
43/0
559
سردار جنگل
14788
آلیان
4474
سردارجنگل
10314
(منبع: فرهنگ آباديهاي شهرستان فومن 1386)
مساحت اين شهرستان 1002 کيلومتر مربع است و جمعیت آن براساس سرشماری نفوس و مسکن سال 1385، 97400 نفر می باشد(ثنايي، 1389:105-60).
3-4-7- شهرستان شفت
شهرستان شفت درغرب گيلان واقع شده است كه در 22 كيلومتري جنوب باختري رشت جاي دارد(كشوردوست، 1385،ص 182) شفت از شمال به شهرستان هاي رشت و صومعه سرا، از جنوب به رودبار و استان زنجان، از شرق به شهرستان رشت و از غرب به شهرستان فومن محدود مي شود.
نقشه 3-8- شهرستان شفت به تفکیک دهستان ها و بخش ها
منبع سالنامه آماری استان گیلان سال1388:: 52
شهرستان شفت از لحاظ ناهمواري ها شامل مناطق جلگه اي، كوهپايه اي، جنگلي وكوهستاني است كه مهمترين ارتفاعات آن امامزاده ابراهيم مي باشد.
جدول 3-10- ويژگي هاي سازماندهي سياسي فضاي شهرستان شفت
ردیف
نام شهر
تاریخ تأسیس شهر
مساحت شهر
(به کیلومتر مربع)
جمعیت شهر
نام بخش
جمعيت بخش
نام دهستان
جمعيت دهستان
1
شفت
1331
71/3
6163
مرکزی
29181
جیرده
16570
ملاسر
12611
2
احمد سرگوراب
1379
77/6
2278
احمد سرگوراب
25982
احمدسرگوراب
13137
چوبر
12845
(منبع: فرهنگ آباديهاي شهرستان شفت1386)
اقليم اين منطقه به تبعيت از آب وهواي كل استان معتدل و مرطوب است كه درمناطق كوهستاني جاي خود را به آب و هواي معتدل كوهستاني مي دهد (سايت فرمانداري شهرستان شفت) http://shaft.gilan.ir ) مساحت اين شهرستان 599 کيلومتر مربع است
جمعیت آن براساس سرشماری نفوس و مسکن سال 1385، 63604 نفر می باشد( سايت مركز آمار ايران: http://amar.org.ir. )
3-5- حوزه های انتخاباتی در غرب گیلان
کل استان گیلان 11 حوزه انتخاباتی دارد که تعداد نماینده های مجلس شورای اسلامی آن 13 نفر می باشد( شهرستان رشت 3 نماینده دارد و بقیه حوزه ها هر کدام 1 نماینده دارند).
جدول 3-11-حوزه های انتخاباتی در غرب گیلان
ردیف
شهرستان
تعداد حوزه
تعداد نماینده
1
شهرستان آستارا
1
1
2
شهرستان های تالش،رضوانشهر و ماسال
1
1
3
صومعه سرا
1
1
4
شهرستان های فومن و شفت
1
1
جدول 3-12- كانون هاي انتخاباتی غرب گیلان
ردیف
حوزه انتخاباتی
کانون انتخاباتی
1
شهرستان آستارا
شهر آستارا
2
شهرستان های تالش،رضوانشهر و ماسال
شهر تالش
3
شهرستان صومعه سرا
شهر صومعه سرا
4
شهرستان های فومن و شفت
شهر فومن
فصل چهارم
یافته های تحقیق
4-1- مقدمه
در این فصل ابتدا به نحوه پراکندگی اقوام ساکن در غرب گیلان و سپس به تحولات جمعیتی شهرستان های غرب گیلان می پردازیم و نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی در شهرستانهای غرب گیلان را مورد بررسی قرار می دهیم و در ادامه نیز به رابطه بین پیروزی کاندیداها و قومیت آنها خواهیم پرداخت.
4-2- قوم گیل و گیلک
گیل در گذشته به بخش کوهستانی دیلم اطلاق می شد و مردمان آن دیار را دیلمان می گفتند. این مردم امروزه در کرانههای جنوب غربی دریای خزر زندگی می کنند.
گیلکها به یکی از زبانهای هندو اروپایی از زبانهای شمال غربی ایرانی صحبت میکنند. زبان این قوم زبان گیلکی و محل سکونتشان از غرب به شهرستان رضوانشهر و از شرق به شهرستان نوشهر محدود میشود. در شمال استان تهران و قزوین بهویژه مناطق طالقان و الموت نیز، این اقوام حضور دارند. جمعیت گیلکها بر پایه برخی از منابع ۴ میلیون تن برآورد شدهاست.
گیلکان در قدیم، بر مبنای شیوهٔ تولید به سه دسته تقسیم میشدند: ساکنان جلگه که کارشان کشاورزی آبی بود و بیشتر به کشت برنج و چای و بعدها باغداری (مرکبات) میپرداختند که گیلهمرد یا گیل نامیده میشدند. ساکنان ارتفاعات گیلان و مازندران که بیشتر به کار کشاورزی دیم، گندم و جو مشغول بودند و کلایی نامیده میشدند و دستهٔ سوم گالش نامیده میشدند که دامدار بوده و کوچنشین بودند. البته با پیشرفت تکنولوژی، امروزه گالشها نیز یکجانشین شده و به طور کلی با تحول در شیوههای تولید، این تقسیمبندی تنها در حد عنوان باقیمانده و شیوهٔ زیستی گیلکیزبانان تحولات بسیاری کردهاست.
گیل به زبان پهلوی «گل=Gel» و به تازی «الجیل» ثبت شدهاست، در نیمه اول قرن میلادی از طرف «کاپوس پلینوس» با نام «گلای Gelaee» معرفی شدهاست. خودزکو در کتاب تاریخ گیلان، به نقل از پلین-و-دوسنت کروآ و دنیس لوپری یه ژت قوم گیل را از اخلاف کادوس قدیم معرفی میکند. که از زمان ژوستینین امپراتور روم پس از دفع حمله آماردها بر ارتفاعات شرقی گیلان مسلط شدهاند. درباره سلاح این قوم نیز گفتهاست عبارت بود از سپر و نیزه و شمشیری که از شانه آویزان میشد و سه زوبین و یک خنجر که به دست چپ میگرفتند. اریستوفن اقوام جنوب خزر را چنین معرفی میکند: از شرق به غرب هیرگانیان – مردها – اناریاکان – کادوس – البانی – کاسپی – اوتیان. استرابن، جغرافیدان عهد قدیم که د ر فاصله ۴۰ قبل از میلاد تا ۴۰ بعد از میلاد میزیسته و در کتاب ۱۱ فصل ۸ خود آوردهاست که: در نواحی شمالی کوه «پراخواتراس=همان سلسله البرز که حائل بین نجد ایران و گیلان و مازندران است» اقوام گلای Gelaee و کادوس Cadusi و ماردی و بعضی قبایل گرگانی زیست میکنند. و بدین ترتیب جایگاه گیل – گیلان را نشان میدهد.
استرابو سه بار از مردمی به نام گلای نام میبرد. با این وجود سخن او درباره محل آنها متناقض است یک جا آنها در شمال، آن سوی ارس و سایرس (کورا) در بین آلبانیاییها قرار داده میشوند. با این همه، گلای، همانند عیلامیان، نام شان را به گیلان، یک استان ایرانی دادند. نتیجتاً، به نظر میرسد که با وجودی که گلای توسط اراتوستنس یا پاتروکلس ذکر نشدهاند، آنها همواره آنجا بودهاند. استرابو احتمالاً آنها را با تئوفانهای میتیلن، یک قدرت دیگر اشتباه گرفتهاست. در واقع پلینی، مشابهت گلای با کاوسیان را تایید میکند. مردم کاسپی، به مردم قدیم سرزمین، پیش از آمدن مادها تعلق داشتند. برخی از قبایل پیشا آریایی توسط مهاجمان از هم جدا شده، پراکنده شده و به کوهها رانده شدند. از جمله اینها کادوسیان بودند، که نشانیهای بسیاری از نام خود بر جای گذاشتهاند، که بعضی از آنها خیلی گیج کنندهاند. به طور مشابه، ماردها یا آماردها، که بخشهای پراکندهای از آنها در شرق ارمنستان کشف شدند، در رشته کوههای مشرف به خزر و در زاگرس. این مشهود است که چهار مردمی که توسط پلیبیوس فهرست شدهاند، تخصیص یک نقطه به خصوص برای استقرار شان را به چالش میطلبند. آنها همگی بازماندههای دوره پیشا آریایی تاریخ مادی هستند. کادوسیان ممکن است یک اصطلاح جامع باشد، و دیلمیان احتمالاً تحت عنوان دیگری در آثار موالفان دیگر ظاهر میشوند، و نامهای عمومی ماردها یا کادوسیان پایینتر قرار میگیرند.
استرابو بارها نام ماردها را در پیوند با کرانههای جنوبی دریای خزر ذکر میکند. او با اشاره به مردمی که در سراشیبیهای شمالی رشته کوه جنوب دریای خزر، میگوید: «همان طور که گفتهام، در دامنه شمالی اول گلای و کادوسیان و آماردها سکونت دارند، و برخی هیرکانیها، بعد از آنها قبایل پارتی». به نظر میرسد که این نشان میدهد که ماردها در شرق کادوسیان (در گیلان) و در غرب هیرکانیها (در مازندران) میزیستند. استرابو در
