
برایمان تهدید کننده است یا خیر؟ پس از آن در مورد نحوهی برخورد با آن فکر میکنیم (قهاری، 1386).
طبق تعریف لازاروس و فلکمن (1984)، مقابله، مجموعهای از فعالیتها و فرایندهای رفتاری و شناختی برای ممانعت، مدیریت یا کاهش استرس است. محققان، مقابله را معادل تلاش هوشیار برای رویارویی با مطالبات استرس زا میدانند. در این مقابله، پاسخهای رفتاری آموخته شده، از طریق محدود سازی، اهمیت موقعیت خطرناک یا ناخوشایند (مطالبات استرس زا) را کاهش میدهند (بشارت و همکاران، 1389). لازاروس معتقد است ارزیابی شناختی، نقش بسیار مهمی در مقابله دارد. لازاروس و فولکمن، مقابله را فرایندی پویا میدانند که در آن فرد ممکن است کوششهای گوناگونی برای این کار انجام دهد و بازخورد موفقیت در یک کوشش خاص، معمولا فرد را برمیانگیزد که دوباره آن را امتحان کند. از سوی دیگر، شکست موجب روی آوردن به روشی دیگر میشود. فرد، دائما محیط و کوششهایش را برای مقابله ارزیابی کرده و در ارزیابی خود تجدید نظر میکند (دیماتئو؛ ترجمهی موسوی اصل، سالاری فر، آذربایجانی و عباسی، 1382).
“مقابله” به صورت تنگاتنگی با مفهوم برداشت و ارزیابی شناختی ارتباط دارد و از این رو به تعامل فرد- محیط در باب استرس مربوط است. در تحقیقات فلکمن و لازاروس
