
در آمیختگی فکر-عمل افکار و اعمال به طور غیر قابل تفکیکی به یکدیگر پیوسته و متصلند (برل و استارسویک، 2005) و افکار و اعمال معادل و همتراز یکدیگر تلقی ميشوند (پیرس، 2007). از انجایی که اولین بار بر روی بیماران وسواسی کشف شده است، انجام مطالعات مداخلهاي در جهت درمانی انها حائز اهمیت است.
درهم آمیختگی فکرعمل احتمال رخداد برای خود، بیماران وسواسی تمایل به سوء تعبیر افکار ناخوانده به روشی فاجعه آمیز دارند؛ به طوری که فرد افکار، تصورات و تکانههای خود را به صورتی فاجعه بار سوء تعبیر کرده، تصور ميکند که در معرض دیوانه شدن یا خطر قرار دارد. در این میان، اغتشاش فکر نیز باید به عنوان باوری نگریسته شود که احتمال چنین تعبیر فاجعه باری را افزایش ميدهد (شافران و راچمن؛ 2004). به عبارتی، بیماران مبتلا به این اختلال، اعتقاد دارند که افکار غیر قابل قبول و ناخوشایند آنها ميتواند حوادث جهان بیرونی را بر علیه آنان تحت تاثیر قرار دهد (شافران و راچمن، 2004)؛ از سویی دیگر در اغتشاش فکرو عمل برای دیگران، فرد وسواسی معتقد است که “فکر کردن درباره یک رویداد ناراحت کننده یا غیر قابل قبول در خصوص دیگری” باعث ميشود که آن رویداد به احتمال زیاد در واقعیت برای دیگری رخ دهد”. لذا، ممکن است برای جلوگیری از پیامدهای منفی، درگیر تشریفات وسواسی شوند. در این زمینه، این افراد ممکن است معتقد باشند که افکار وسواسی و اعمال منفی به طور اخلاقی برابر هستند و به همین جهت، برای داشتن افکار منفی احساس پریشانی ميکنند که این امر منجر به اختلال در کارکردهای زندگی روزمره برای وی ميگردد.
به عبارتی، این افراد رویدادهای منفی را خیلی زیانبار ارزیابی کرده و این باعث ميشود که حساسیت مفرط به ارزش رویدادهای منفی داشته باشند و لذا، فکر کردن درباره رویدادهای منفی را با وقوع رویدادهای منفی واقعی یکی بدانند. در واقع فرد مبتلا به اغتشاش فکری-عملی اخلاقی، به غلط نوعی رابطه بین افکار منفی و غیر اخلاقی خود و وقایع دنیای بیرونی ایجاد کرده و به این باور نادرست ميرسد که افکار او بر دنیای بیرونی اثر ميگذارد و خود را در قبال وقوع آنها مسوول ميداند و احساس ميکند باید برای به وقوع نپیوستن افکار پلیدی که به ذهنش ميرسد، کاری انجام دهد، از قبیل اینکه به شدت آنها را کنترل کند، برای خنثی سازی و رهایی یافتن از آنها کاری انجام دهد و برای اطمینان جویی از این که افکارش به وقوع نپیوستهاند، مداوم به وارسی بپردازد. بر اساس نظریه فراشناختی این عمل، یعنی سعی در کنترل افکار خود سبب افزایش افکار مزاحم و اعمال اجباری برای خنثی سازی این افکار ميشود و در نتیجه باعث تداوم و گسترش وسواس فکرعمل اخلاقی ميگردد.
در این نوع اغتشاش فکری-عملی (اخلاقی) فرد برای داشتن افکار منفی درباره رویدادها، نسبت به افراد غیر اضطرابی احساس مسئولیت بیشتری ميکند. به خاطر نقش برجسته مسئولیت در در این نوع اغتشاش احتمال دارد که به دلیل مسائل اخلاقی، مسوولیت داشتن افکار منفی را بپذیرند و از این رو اهمیت زیادی به داشتن آنها ميدهند (کلارک، 1989؛ به نقل از بخشیپور و همکاران، 1388).
با این تفاسیر است که با اجرای شیوه ACT و پذیرش و تعهد فرد نسبت به اینکه از اعمال و افکار خود اگاهی داشته و متعهد به کنترل آنها ميشود، به این نتیجه ميرسد که افکار غیر قابل قبول وی، هرگز قادر به ایجاد حادثه در جهان بیرونی برای خود و دیگری نخواهند بود؛ لذا، خود را در قبال اتفاقاتی که در ذهن فکر ميکند برای خودش و دیگری رخ خواهد داد، مسئول نميداند و این باعث کاهش علائم اغتشاش فکر و عمل (اخلاقی، خود و دیگران) خواهد شد.
اگرچه شواهد موید این مطلب است که آمیختگی فکر- عمل در سبب شناسی و تداوم اختلال وسواس فکری- عملی اهمیت زیادی دارد (آبراموویتز، وایت ساید، لینام و کالسی، 2003؛ اینستین و منزیس، 2004؛ راچمن، 1993؛ راسین، دیپ استراتن، مرکل باخ و موریس، 2001؛ موریس، میسترز، راسین، مارکل باخ و کامبل ، 2001؛ راسین، مرکل باخ، موریس و اسپان، 1999؛ راسین، مرکل باخ، موریس و اشمیت، 2001ب؛ شفران و همکاران، 1996؛ به نقل از بخشی پور و فرجی، 1389). با این وجود، با موضوع آمیختگی فکر- عمل به خصوص در داخل کشور پژوهشهای اندکی انجام شده است(علیلو و همکاران، 1390؛ بساک نژاد، سربرزه و زرگر، 1392). پژوهش بخشی پور و فرجی (1389) با بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی نشان داد بین نشانههای وسواس و آمیختگی فکر-عمل همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد و زیر مقیاس احتمال برای دیگری آمیختگی فکر-عمل بهترین پیش بینی کننده وسواس فکری- عملی و خوشه علائم وارسی و زیر مقیاس احتمال برای خود همینطور بهترین پیش بینی کننده وسواس فکری و خوشه علائم تردید است. همچنین بررسی شیرین زاده و همکاران (1388) نشان داد که بین باورهای درهم آمیختگی فکر- عمل و علائم اختلال وسواسی-اجباری در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. علاوه بر این در تحقیق پورفرج و همکاران (1388) نتایج نشان داد که اغتشاش فکر-عمل اخلاقی در شکلگیری اختلال همبودی وسواس و افسردگی دارای اهمیت ميباشد. نتایج تحقیق آلبرت و همکاران (2009) نشان داد افراد مبتلا به هم امیخنگی وسواس فکری- عملی در اکثر جنبههای کیفیت زندگی نارسایی نشان ميدهند. ایزن و همکاران(2006) نیز به نتایج مشابهی دست یافتند.
بین گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش و گروه کنترل در میزان فرونشانی افکار تفاوت معناداری وجود دارد.
در نمره فرونشانی افکار پس آزمون گروه آزمایش (گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش) تغییر معناداری نسبت به گروه کنترل ملاحظه نگردید. به علاوه مقدار اندازه اثر حاکی از این بود که 4 درصد تغییرات مشاهده شده در نمرات پس آزمون متغیر فرونشانی افکار بدلیل کار مداخلهاي بوده است که مقدار قابل ملاحظهاي نبود.
در واقع این یافته نشان داد که اجرای گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش، روند آگاهانه افراد وسواسی برای تلاش در جهت جلوگیری از ورود افکار خاص به جریان آگاهی آنان را تحت تاثیر قرار نداده است. هر چند به نظر ميرسد سرکوب کردن فکر وسواسی ميتواند منجر به افزایش علایم وسواسی گردد؛ اما ميتوان یافته حاضر را اینگونه تفسیر نمود که شاید قانون ذهنی موجود در افراد وسواسی مبنی بر اینکه تلاش برای بازداری و اجتناب از فکر یا محرک آزارنده، رنج و ناراحتی فوری را از بین می برد و از بین رفتن رنج و ناراحتی مساوی با دستیابی یه بهزیستی و سلامتی است و یا شاید بیش از حد آزاردهنده بودن افکار وسواسی شرکت کنندگان موجود در این مطالعه که باعث اجتناب این افراد از رو به رو شدن با افکارشان می شود منجر به عدم تاثیر شیوه ی اکت که تاکید زیادی بر رویارویی با افکار و پذیرش انها دارد بر روی متغیر سرکوبی فکر شده است.
همانگونه که مبانی نظری موید این نکته است. مدلهای شناختی-رفتاری اختلال وسواسی-جبری (نظیر راچمن، 1998؛ سالکووسکیس، 1996) معتقدند که عدم موفقیت در کنترل یا سرکوبی افکار مزاحم زیر بنای فراوانی و تشدید ماهیت وسواسها است (تولین و همکاران، 2002). در واقع، سرکوبی فکر ميتواند به چند دلیل مشکل ساز باشد؛ چرا که منجر به افزایش متناقض در فراوانی فکر ميشود. همچنین، باعث ميشود فرد نسبت به افکار و فرایندهای فکری بیش از پیش از هوشیار شود به طوری که محرکهای فکر و ردپاهای فکر برجستهتر شوند. از دیگر سو، از یادگیری جدید در مورد اهمیت فکر به دلیل خاتمه یافتن مواجهه با فکر جلوگیری ميشود و در نهایت، منجر به تشدید ارزیابی منفی معنی فکر ميشود (مثل پوردن و کلارک، 1999؛ پوردن، 2001، به نقل از پوردن و همکاران، 2005). علاوه بر این، به زعم وگنر و اربر (1999) سرکوبی فکر فعالیت پرزحمتی است که ممکن است غلظت مورد نیاز برای انجام وظایف دیگر را مختل نماید. بنابراین حتی اگر سرکوبی با افزایش فراوانی فکر منجر نشود این ممکن است اثرات منفی دیگری روی افکار وسواسی و عملکرد افراد داشته باشد (به نقل از پوردن و همکاران، 2007). همانگونه که نتایج مطالعات انجام شده حاکی از این امر است. پژوهشهای متعددی نشان دادهاند که فرونشانی فکر اثرات ناسازگارانهاي روی اختلال وسواس فکری- عملی دارد (پوردن، 2004؛ تولین، آبرامویتز، هاملین، فوآ و سینودی، 2002، به نقل از مگی و تیچمن، 2007). همچنین نتایج تحقیق موریس، مرکل باخ و هورسلنبرگ (1996) و سالکووسکیس، (1992) نشان دادند که افراد مبتلا به اختلال وسواس بیشتر از افراد فاقد اختلال به فرونشانی افکارشان تمایل دارند (به نقل از مکلارن و کرو، 2003).
در این راستا، راشین و همکاران (2001) اذعان ميدارد که سرکوبی فکر، مقدمه درهم آمیختگی فکر-عمل ميباشد. وگنر، اربر و زاناکوس (1993) نیز بر این عقیده است که تلاشهای سرکوبی، به اثرات متناقض افزایش به جای کاهش فراوانی افکار ناخواسته منجر ميشود (به نقل از تولین و همکاران، 2002).
محدودیتهای مطالعه
– نتايج حاصل از اين تحقيق به زنان مبتلا به وسواس شهر مشهد محدود ميباشد، لذا تعميم نتايج آن به سایر گروههای اجتماعی بايد با احتياط صورت گيرد.
-محدويت در اجرای ابزارها به دلیل عدم پاسخگویی دقیق توسط برخی از زنان وسواسی مورد مطالعه
– مشكلات مربوط به انگيزه و دقت آزمودنيها در تكميل پرسشنامهها
-محدودیت در موانع قانوني و اخلاقي در اجراي ابزارها
پیشنهادات
– علاوه بر شیوه مورد استفاده در این پزوهش ميتوان از سایر مدلهای مبتنی بر پذیرش نظیر درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی نیز در کاهش علایم وسواس سود جست.
– اجراي پژوهشهاي مشابه با استفاده از نمونههاي مختلف شامل نمونههاي زنان مبتلا به انواع وسواس و توجه به متغیری نظیر سن، مدرک تحصیلی، طبقه اجتماعی و شاغل یا خانه دار بودن زنان وسواسی ميتواند تكرارپذيري يافتههاي پژوهش حاضر را مورد بررسي قرار دهد.
– انجام پژوهشی خصوصاً با استفاده از گروههاي خاص آزمودني، براي مثال زنان مبتلا به وسواس ميتوانند رابطه خودتنظیمی و هیجان خواهی را دقيق تر مورد بررسي قرار دهد.
– مطابق پيامد عملي يافتههاي پژوهش حاضر در مورد تاثیر گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد مي توان پژوهشهايي را تدارك ديد كه براساس آنها راهكارهاي کاهش و بهبود انواع وسواس فکر ی و عملی، درهم امیختگی و اغتشاش مورد بررسي قرار گيرند.
– بررسی تاثیر وسواس شستشو در روابط اجتماعی و سایر عملکردهای شغلی و…
– با توجه به اینکه علایم وسواس در نوجوانان پسر، بیشتر از نوجوانان دختر است؛ لذا پیشنهاد ميشود پژوهشی مشابه با توجه به نقش جنسیت بر روی پسران نوجوان انجام شود.
منــابع
منابع فارسی
آزاد، ح. (1389). روانشناسی سلامت (بهداشت روانی). چاپ اول. تهران: بعثت.
استکتی، گ. (1993). درمان رفتاری وسواس، ترجمه عباس بخشی پور رودسری و مجید علیلو، تبریز: روان پویا.
اسلامينسب، ع. (1383). راهنمای عملی درمان وسواس برای متخصصین. تهران: شفابخش.
