
امنیت تأثیرگذارهستند به زبان دیگر؛ تحقق اهداف آن به گونه ای که سازمانهای مردم نهاد موجب برقراری وگسترش امنیت می شوند.(پایگاه خبری پلیس ایران).
2-2- 36- جرم
جرم يا بزه عبارت است از عملي كه قانون را نقض كند. به بيان ديگر هر عملي كه داراي دو شرط زير باشد، جرم است:
1- رفتاري كه بيش از حد قابل قبول مخرب باشد.
2- رفتاري كه كنترل آن از طريق احكام غيررسمي، به تنهايي دشوار باشد.
تعريف جرم از منظر قانون نیز به این شرح است : عمل يا ترك عمل قابل مجازات با اقدامات تأميني كه قانون آن را مشخص ميكند. البته كنشهاي مخالف نظم اجتماعي هميشه عنوان جرم نميگيرند.
بلكه وقتي جرم ناميده ميشوند كه مجازات يا اقدامات تأميني و تربيتي براي آنها منظور شده باشد. در غير اين صورت اعمال ضد اجتماعي كه نام جرم درمفهوم قانوني آن ندارند جرم محسوب نميگردند.
“دور كيم” جامعه شناس فرانسوي ميگويد: هر عملي كه در خور مجازات باشد، جرم است يعني هر فعل يا ترك فعلي كه نظم و آرامش اجتماعي را مختل سازدو قانون نيز براي آن مجازاتي تعيين كرده باشد،«جرم» محسوب ميشود.
به نظر “دوركيم” «ما كاري را به خاطر «جرم» بودن محكوم نميكنيم بلكه از آن جايي كه آن را محكوم ميكنيم جرم تلقي ميشود».
از نظر حقوقي نيز «جرم عملي است كه برخلاف يكي از موارد قانون مجازات عمومي هر كشور باشد و مجرم كسي است كه درزمان معيني عمل او بر خلاف قانون رسمي كشور باشد»(صناعي، 16:1341). براي بررسي بهتر موضوع، پديده جرم را از چند رويكرد تعريف ميكنيم.
2-2-36-1-انواع جرم
انواع جرم را به سادگي ميتوان به چهار دسته گروه بندي كرد:
1- جرمهاي جاني
2- جرمهاي مالي
3- جرمهاي بدون قرباني
4- جرمهاي دولتمندان وقدرتمندان.
2-2-36-2- انگیزه های وقوع جرم از دیدگاه کلان:
2-2-36-2- 1-انگيزههاي جرم از ديدگاه روان شناختي
در اين ديدگاه برتمامي صفات رواني و ويژگيهاي شناختي افراد كه باعث ميشود، روانشناسان آن رابه عنوان عامل مهمي در شناخت وكنترل رفتار در نظر گيرند اشاره ميشود. همانطور كه ميدانيم كوشش براي پيدا كردن الگوي ثابتي براي يك قاتل، تجاوزگر يا جامعه ستيز كار بيهودهاي است. روانشناساني كه در مراكز قانوني كار ميكنند بيشتر بر متغيرهاي شخصيت افراد تكيه دارند و آن را بهترين عامل درقضاوت باليني ميدانند يا روانكاوان معتقدند، بايد ضمير ناخودآگاه افراد را كاوش كرده و علل ناخود آگاه رفتار جنايي را پيدا كنيم.
در اين راستا گرايشي در علوم روان شناسي به نام «روان شناسي جنايي» وجود دارد، روانشناسي جنايي علم مطالعه شخصيت تبهكار و شناخت علل و انگيزه هاي تبهكاري و نيز شيوههاي جامعه پذيري وتجربههاي دوران كودكي و محيط زندگي تبهكار و نقش ناخودآگاه او در ارتكاب تبهكاري است. به بيان ديگر روان شناسي جنايي را ميتوان «مطالعه علمي رفتار جنايي» و فرآيندهاي ذهني كه در ارتكاب جرم نقش دارند، تعريف كرد به رفتار مخالف با قوانين متعارف جامعه «رفتار جنايي» کوشند. رفتار جنايي كه با جرم و بزه نيز مترادف است، يك كنش ارادي انساني است كه از شخصي سرزده، زيرا او در موقعيتي قرار گرفته كه با درك آن خود را مجاز به ارتكاب آن دانسته است؛ اما اين كنش او برخلاف هنجارها و ارزشهاي متداول در جامعه است.همچنين روان شناسان در تحليل وقوع جرم، از مفهومي به نام اختلال شخصيت ضد اجتماع كمك ميگيرند. اصطلاح اختلال شخصيت ضد اجتماع توسط روان پزشكان و اغلب روان شناسان براي مجرماني به كار برده ميشود كه در همنوايي باهنجارهاي اجتماع شكست خورده اند و به قانون احترام نميگذارند و رفتارهايي از خود نشان ميدهند كه به دستگير شدن آنها منجر ميشود.
2-2-36-2- 2-انگيزههاي جرم از ديدگاه ژنتيكي و زيست شناختي
برخي زيست شناسان معتقدند، تعدادي از مردم به لحاظ آناتومي ويژگيهايي دارند كه در بين مجرمين
مشترك است. اين ويژگيهاي جسماني ميتواند چنين باشد: جمجمه غير طبيعي، بيني پهن، گوشهاي بزرگ،
لبهاي كلفت و گوشت آلود، آرواره بزرگ، گونههاي استخواني و برجسته وچشمان مغولي.
حتي برخي از زيست شناسان از نظر آناتومي بدن ونوع رفتارهاي مجرمين ارتباطي را يافت كرده اند و جرمهاي ارتكابي هر تيپ را مشخص كرده اند:
2-2-36-2-3-انگيزههاي جرم از ديدگاه اقتصادي
رويكرد اقتصاددانان به جرم و جنايت از دريچه منفعت- هزينه است؛ به همين دليل انسان هنگامي مرتكب جرم ميشود كه هزينه آن از منافع اش كمتر باشد. همچنين عوامل متعدد ديگري نظير فقر،بيكاري، نابرابري در توزيع درآمد، صنعتي شدن شهرها وپديده شهرنشيني بر وقوع جرم مؤثر است و تأثيرات آن در ايران نيز اندازه گيري شده است. حتي اقتصاددانان درجه تأثيرگذاري عوامل اجتماعي ديگري نظير آموزش، مجازاتهاي پيش گيري كننده و… رابروقوع جرم اندازه گيري كرده اند(حلوي،7:1388).
2-2-37- عوامل مؤثر بر بروز جرم و جنايت
عواملی مثل نابرابری درآمدی،بیکاری،فقرو… در بروز جرم مؤثر می باشند که درادامه مبحث به تفکیک به بررسی هریک از این عوامل می پردازیم.
2-2-37-1- نابرابري درآمدي
يكي ازمهمترين عوامل تأثيرگذاربر جرم، نابرابري اقتصادي است. نابرابري اقتصادي عمدتاً از طريق نابرابري درآمدي مورد ارزيابي قرار ميگيرد. ازجمله عوامل اثرگذار براي ايجاد پديده جرم ميتوان به نابرابري درآمدي اشاره كرد. زيرا نابرابري درآمدي بين دهكهاي جامعه منجر به ايجاد فاصله طبقاتي شده و افراددهكهاي پائين براي پركردن شكاف طبقاتي از طريق عاملي رواني به نام حسادت دست به جرم ميزنند. براي به دست آوردن اين شاخص ميتوان از ضريب جيني يا نسبت هزينههاي خوراكي و غيرخوراكي دودهك آخر نسبت به دو دهك اول به دست آورد.
2-2-37-2- نرخ بيكاري
يكي از مهمترين و اثرگذارترين عوامل برايجاد جرم پديده بيكاري است؛ زيرا بيكاري سبب فقر، نابرابري درآمد، مهاجرت، اختلاف خانوادگي و … ميشود؛ البته برخي مطالعات وجود دارد كه حاكي از عدم ارتباط يا ارتباط منفي بين بيكاري و جرم ميباشد، اما آنچه كه بديهي است اين است كه افراد هويت خود را در موقعيت كاري كه دارند، جستجو ميكنند و هرگاه براي تمام افراد جوياي كار، شغلي يافت شود، آنگاه انگيزه آنها براي بروز جرم و جنايت كاهش مييابد. نرخ بيكاري عبارت است از، جمعيت بيكار به كل جمعيت فعال (شاغل و بيكار) ضرب در 100 يكي از شاخصهاي توسعه يافتگي هر كشوري پايين بودن نرخ بيكاري در آن است.
2-2-37-3- فقر مطلق
هرچند كه نتايج معدودي از مطالعات به عدم وجود رابطه بين فقر و جرم يا حتي وجود رابطه منفي بين فقر و جرم دلالت دارد، اما به عقيده نگارندگان، فقر يكي از مؤثرترين عوامل در بروز جرم است. به اين ترتيب كه هنگامي كه فرد در شرايط سوء تغذيه، عدم دسترسي به امكانات بهداشتي و آموزشي، عدم وجود سرپناه مناسب براي زندگي و شرايطي مشابه قرار گيرد، به ناچار گزينه فعاليتهاي غيرقانوني (ارتكاب جرم) را انتخاب ميكند. در ادبيات ديني ما فقر عامل تمام فسادهاست.
فقر به دو صورت فقر مطلق و فقر نسبي بيان ميشود: منظور از فقرمطلق آن نوع فقري است كه فرد براي به دست آوردن حداقل نيازهاي غذايي (حداقل كيلوكالري غذايي) و حداقل نيازهاي بهداشتي خود درمضيقه باشد و منظور از فقر نسبي، آن نوع فقري است كه فرد، حداقل نيازها راداشته، اما در مقايسه با ساير افرادجامعه فقير است.
مبناي مطالعه در اين پژوهش، فقر مطلق است،زيرا كه به نظر ميرسد فقر نسبي، همبستگي بالايي با شاخص نابرابري درآمدي داشته باشد و اگر فقر مطلق شاخص قرارگيرد، نتيجه واقعيتري خواهد داد.
2-2-37-4- صنعتي شدن و مهاجرت
ازجمله عوامل اثرگذار، تغيير سريع روند صنعتي شدن و پديده شهرنشيني و مهاجرت از روستا و شهرهاي كوچك به شهرهاي بزرگ است. افراد به واسطه عواملي ماندبيكاري، فقر مالي و آموزشي و … اقدام به مهاجرت ميكنند. زماني كه وارد كلان شهرها ميشوند، به واسطه گسترده بودن محيط، احساس آزادي عمل و خود مختاري كرده و به اعمال ناهنجاريهاي اخلاقي و جرم روي آورند.
عامل مهاجرت به همراه خود، تنوع فرهنگها، ارزشها و معيارهاي اجتماعي متفاوت را دارد و باعث ايجاد فشارهاي اقتصادي زيادي دركشور ميشود. خالي سكنه شدن برخي از نواحي و بالعكس آن انفجار جمعيتي در برخي از شهرها، كنترل و هدايت امنيتي را دچار اختلال ميكند و همين طور موجب ناهمگوني توزيع اركان اقتصادي ميشود كه اين خود عاملي تشديدكننده در امر مهاجرت ميشود.
2-2-37-5 -تجربه گذشته فرد:
چنانچه فردي در گذشته مرتكب جرم شده باشد، به علت پيداكردن چهره منفي درجامعه در بازار كار دچار مشكل ميشود و از سوي ديگر، فردمجرم به دليل پيدا كردن تجربه در اعمال مجرمانه خويش، هزينه اجرايي جرم را براي خودكاهش ميدهد. از منظر ديگر به دليل مداومت برجرم، وجدان اخلاقي فرد نيز كاهش مييابد. بنابراين موارد ذكر شده عواملي هستند كه به واسطه تجربه گذشته فرد ايجاد شده و باعث افزايش جرم ميشوند.
2-2-37-6- سطح آموزش
همین طور كه ميدانيم فقر علمي و آموزشي موجبات ايجاد انحرافات هستند. به گونهاي كه هرچه سطح آموزش افراد درجامعه بالا رود، از ميزان ارتكاب به جرم كاسته ميشود.
از بعد ديگر مي توان بيان كرد كه هرچه سطح آموزش فردي كه مستعد به انجام جرم است، بالاتر رود، ميزان ارتكاب به جرم بيشتر ميشود به عنوان مثال در دنياي كنوني هكرها ازجمله افرادي هستند كه با داشتن هوش و سطح آموزشي بالا مرتكب به جرائم اينترنتي ميشوند.
بنابراين، بطور حتم نميتوان بيان داشت كه افزايش سطح آموزش علمي ميتواند به كاهش ميزان جرم منجر شود، بنابراين ميتوان عامل رشد سطح آموزشي علمي را همراه با رشد سطح آموزش فرهنگي هم پوشاني كرد به گونهاي كه با افزايش آموزشهاي فرهنگي از طريق بالا بردن اخلاق فردي، در كنار آموزشهاي عملي ميتوان از ميزان ارتكاب افراد به جرم كاست.
همچنين به لحاظ اقتصادي ميتوان اذعان داشت كه افزايش سطح آموزشي، سطح درآمد فرد را بالا ميبرد.
2-2-37-7- توان پليسي و قضايي
عوامل ديگري نظير توان پليسي و قضايي، احتمال دستگيري، ميزان مجازاتها و مواردي مشابه مي تواند تحت عنوان عامل بازدارندگي بيان شود. طبيعي است كه هر چه توان امنيتي و قضايي در جامعهاي بيشتر باشد، اعمال كارهاي مجرمانه نيز كاهش خواهد يافت. وجود نيروهاي پليس آموزش ديده و خبره و همين طور ايجاد و اعمال قانونهاي روزآمد، متناسب با جرائم ميتواند تأثيري منفي بر ارتكاب جرم داشته باشد.
2-2-37-8- ساير عوامل
خرده عوامل ديگري نظير عوامل فرهنگي، مذهبي، جمعيتي (هرم سني جمعيتي و جنسيت)، اختلافات خانوادگي و مواردي مشابه ميتوانند ازطريق جابهجايي درآستانه اخلاقي انسان، انگيزه را براي جرم بوجود آورد.
2-2-38- وضعیت جرم در شهر کرمانشاه
توزیع فضایی جرایم در شهر کرمانشاه از الگوی خوشه ای و متمرکز پیروی می کند و مهمترین کانون جرم خیز بخصوص در زمینه خرید و فروش مواد مخدر در شهر کرمانشاه در محله جعفرآباد و در خیابان های شریعتی، ابوذر، ملت و حافظ است. افزون بر این کانون میدان آزادی، پل ولایت(لب آب) و مسیر نفت از کانون های عمده خرید و فروش مواد مخدر در شهر کرمانشاه هستند. بنظر می رسد از دحام جمعیت و نیز عدم کنترل کافی از سوی نیروهای انتظامی شهر و عرضه و تقاضای فراوان باعث بوجود آمد کانون های عرضه و خرید و فروش مواد مخدر در این محدوده ها شده است(پرهیز و حق پناه،1389:259).
شکل2-2- نقشه مناطق جرم خیز شهر کرمانشاه
منبع( همان :263)
2-39- پیشگیری از نظر
واژه پیشگیری در فرهنگ به معنای « جلوگیری کردن، مانع شدن ، سرایت و پیش بندی کردن آمده است. ( معین ،1363 : 933).ازنظرریشه شناسی،کلمه پیشگیری دارای دو بعد است:
1- به معنی ((پیش دستی کردن ،پیشی گرفتنوبه جلوی چیزی رفتن ))
2- به معنی ((آگاه کردن، خبر چیزی را دادن وهشدار دادن)) از نظر علمینیز ،پیشگیری یک مفهوم منطقی –تجربی است که همزمان با تاملات عقلانی ومشاهدات تجربی ناشی می شود .
در حالت کلی؛ پیشگیری یک مفهوم کلی است و به
