
بیاندازد. سرمایهی تفاوتهای فردی که به فرد در گذشته کمک کرده است و فرد باید در فرایند مقابلهی اخیر دوباره آنها را در دسترس ببیند. بنابراین راهبرد گرایشی، اغلب توسط شخصی که سابقهی موفقیتهای قبلی از مقابله با استرسزاهای مشابه داشته است به کار برده میشود. گفتگوی شخصی مرتبط با این راهبرد میتواند این باشد: “من قبلا هم همچین مسئلهای داشته و حلش میکنم”. یادآوری تجارب مقابلهی مشابه قبلی، امید را برای برخورد مؤثر با عامل استرسزای حاضر افزایش میدهد.
با این حال شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه اعمال راهبرد انکار، میتواند در کوتاه مدت مؤثر باشد و بالعکس استفادهی طولانی مدت از این راهبرد، سبب مقاومت کمتر در برابر بیماریها و پایین آمدن سطح ایمنی میشود. پیمودن مسیر مقابلهی اجتنابی منجر به انکار میشود. تمایل سر در برف کردن پروسهی انکار، نشاندهندهی استفاده از راهبرد مقابلهی اجتنابی است. جنوف بولمن100 از این انکار، به عنوان فضایی برای تنفس روانی یاد میکند. این انکار، در کوتاه مدت به فرد اجازه میدهد که انگیختگی خود را کاهش دهد و با کسب انرژی دوباره، توجه خود را بر یک راهبرد مقابلهای طولانی مدت مؤثر متمرکز نماید. همچنین انکار برای بعضی استرسهای کوتاه مدت غیرمزمن، مانند درد،
