
ض وجود دارد.به شواهدی میپردازد که به اثرات محاسبات حسابداری در زمینه گزارشات نادرست و واکنش سهامداران پرداخته و در زمانی که حسابداری دشوار است فرض می کنیم که پیچیدگی تصدیق درآمدها باعث افزایش میزان احتمال بازگوئی درآمد شده که به دلیل رقابتی است که در وهله اول زمانی که حسابداری دشوار است مدیران محتمل است که به خطاهایی بپردازد (سک7 2008)ثانیاً محاسبات پیچیده به مدیران اجازه میدهد که به دستکاری اظهارات مالی بپردازند همانطور که توسط پیکونی8 در سال 2006 پیشنهاد شده است و( برگ استریزر و همکارانش 2006) برای تعیین پیچیدگی مرتبط با اشتباهات یا دستکارها پترسون 2008 دو مورد مهم را مورد بررسی قرار داده که پیچیدگی مرتبط با بازگویی درآمد است یا خیر و هم چنین به آزمودن اثر پیچیدگی بر روی عواقب بازگویی می پردازد که شامل احتمال یک محاسبه SECوAAERاست او آزمون خود بر روی 333مورد انجام داده که از سال 1997 تا 2005 که آیا تصدیق درآمد و پیچیدگی آن باعث افزایش میزان بازگویی درآمد میشود .او به مقایسه شرکت ها پرداخته است که دو گونه کنترل میپردازند 1- شرکتهایی که یک بازگویی در طول دور نمونه گیری داشته اند ولی بازگو نکرده اند (که به عنوان بازگویی غیر درآمدی ارجاع میگردد)2- یک نمونه تطبیقی شرکتهایی که در طول نمونه گیری بازگویی نداشتهاند.
نتایج نشان میدهد که شرکتهایی که دارای تصدیق درآمد بوده اند احتمال بیشتری میرود که به بازگویی درآمد بپردازند که بستگی به میزان پیچیدگی یک انصراف استاندارد در پیچیدگی تصدیق درآمد افزایش مییابد این نشان میدهد که پیچیدگی یک عامل مهم در گزارش نادرست درآمد است پیچیدگی منجر به گزارش نادرست عمدی و غیر عمدی میشود.
ثانیا اگر چه که پژوهش قبلی نشان میدهد که میزان پیچیدگی یا مدیریت یا اختلاف نظر ها مرتبط است (برکسترسر9 و همکاران 2006)اومتوجه شد که پیچیدگی تصدیق درآمد منجر به خطاها میگردد.ثالثا :نتایجی که به دست آورده باید برای بنگاهها حالت اطلاعرسانی داشته باشد چون باعث فراهم نمودن ادراک بهتری از اثرات پیچیدگی بر گزارش نادرست و ادراک سهامداران از پیچیدگی میشود.همچنین باعث میشود که سهامداران شرکت ها به متعادل سازی واکنش های خود به گزارشهای نادرست بپردازند.وقتی حسابداری پیچیده است اطلاع رسانی برای اهداف FASBبه کاهش پیچیدگی نمیپردازد.چون نشان میدهد که کاربران، اداراکی از تاثیرات میزان پیچیدگی حسابداری بر گزارش نادرست دارند نهایتا این نتایج نشان میدهند که ادبیات بازگویی به آزمودن انگیزههایی میپردازد که مویدگزارش نادرست است (پالمورس102004.برنز11 و همکاران2006) ولی به نادیده گرفتن اثر پیچیدگی میپردازند .
پلوم لی12 و یوهن13 به آزمودن عوامل گزارشهای نادرست در اظهارنامههای مالی می پردازند که به آزمودن بازگوییها به طور آشکار میپردازد.آنها نتیجه گرفتند که دو دلیل مهم توسط مدیران ذکر گردیده است که از سال 2003 تا 2006 خطاهای درونی شرکت 57 درصد و بعضی از ویژگی های استاندارد حسابداری 37 درصد .اگر چه تعداد کمی از بازگویی ها به دلیل پیچیدگی محاسبات بودند.
2-3 کيفيت گزارشگري مالي شرکت ها
هدف صورتهاي مالي ، ارائه اطلاعاتي تلخيص شده و طبقه بندي شده درباره وضعيت مالي ، عملکرد مالي و انعطاف پذيري مالي واحدتجاري است که براي طيفي گسترده از استفاده کنندگان صورتهاي مالي در اتخاذ تصميمات اقتصادي مفيد واقع شود. صورتهاي مالي همچنين نتايج ايفاي وظيفه مباشرت مديريت يا پاسخگويي آنها را در قبال منابعي که در اختيارشان قرار گرفته است، نشان مي دهد. به منظور دستيابي به اين هدف، در صورتهاي مالي يک واحد تجاري اطلاعاتي درباره موارد زير ارائه ميشود:
الف . داراييها،
ب . بدهيها،
ج . حقوق صاحبان سرمايه ،
د .درآمدها،
ه . هزينه ها، و
و . جريانهاي نقدي .
اين اطلاعات، همراه با ساير اطلاعات مندرج در يادداشتهاي توضيحي، استفاده کنندگان صورتهاي مالي را در پيش بيني جريانهاي نقدي آتي واحد تجاري و خصوصاً در زمانبندي و اطمينان از توانايي آن در ايجاد وجه نقد کمک مي کند. (استاندارد شماره 1 حسابداري ايران)
صورتهاي مالي بايد وضعيت مالي، عملکرد مالي و جريانهاي نقدي واحد تجاري را به نحو مطلوب ارائه کند. تقريباً در تمام شرايط، اعمال مناسب الزامات استانداردهاي حسابداري همراه با افشاي اطلاعات اضافي در صورت لزوم، منجر به ارائه صورتهاي مالي به نحو مطلوب ميشود. (استاندارد شماره 1 حسابداري ايران)
بر طبق APB شماره 4 تاكيد حسابداري مالي بر اطلاعات با اهداف عمومي، مبتني بر اين فرض است كه تعداد قابل توجهي از استفاده كنندگان، نياز به اطلاعات مشابه دارند. در اطلاعات با اهداف عمومي، برآورده ساختن نيازهاي استفادهكنندگان خاص مدنظر نيست. به بيان ديگر، سعي برآن است تا نيازهاي اطلاعاتي بيشترين تعداد ممكن از استفاده كنندگان برآورده گردد. (تاري وردي14، 1386؛ 52)
مفيد بودن صورت هاي مالي يا ديگر گزارشها تحت تاثير كيفيت گزارشگري مي باشد؛ كه در آن ثبات رويه و صحت اطلاعات جنبههاي كليدي كيفيت ميباشند. (گزارش حسابرسي کيفيت گزارشگري مالي دولت محلي، 2007) در بررسی به چگونگی واکنش بازار و فروشنده به اعلام بازگوئی صورتهای مالی به منظور چگونگی آگاهی از اینکه صورتهای مالی قبل از غیر قابل اعتماد را تحت تاثیر ارزش بازار شرکت،عدم تقارن اطلاعات مربوط به شرکت و اعتماد به بازار درصورتهای مالی آینده است که باعث کاهش ارزش بازار و افزایش عدم تقارن اطلاعاتی شده است که در اعلام مشکلات حسابداری مربوط به مسائل شناخت درآمد میباشد.و این نشان میدهد که بازار و فروشنده مشکلات مربوط به شناخت درآمد از سایر مسائل نسبتا مهمتر است. همچنین هیچ افزایشی در عدم تقارن اطلاعات را قبل از اعلام مشکل و پس از بیان آن دیده نشده به بیان دیگر به نظر نمیرسد برای سهامداران شرکت که عدم تقارن اطلاعات در بازار به طور دائم افزایش بیابد. وهمچنین ارائه مجدد باعث کاهش قابلیت اطمینان سرمایهگذاران میگردد نتایج این تحقیقات در تلاش برای بدست آوردن این بینش به چگونگی کیفیت صورتهای مالی تاثیر میگذارد و برداشت سرمایهگذاران از ارزش و اطلاعات عدم تقارن شرکت و اعتماد سرمایهگذاران در صورتهای مالی و نتایج آن مهم است.و درنهایت نتایج نشان میدهد که تحقیقات آینده باید بیشتر به بررسی مسایل مربوط به شناخت درآمد بپردازد.(کیرستن و اندرسون دانشگاه جورج تاون 2005)
در بررسیهای خود عنوان میکند سیستم گزارشدهی مالی همچنان در برخورد با تعدادی از چالشهای دشوار است.بطور باور نکردنی مهمترین و فوریترین نیاز به کاهش پیچیدگی و بهبود است پیچیدگی در استانداردها و قوانین و مقررات که به شکست ارائه اطلاعات مالی مربوط و شفاف میگردد و پیچیدگی ذاتی در گزارش مالی به تدریج متنوعتر میگردد و پیچیدگی به عنوان مشکل برای سهامداران،سرمایهگذاران تعریف شده است و پیچیدگی را دو نوع میداند پیچیدگی غیر قابل اجتناب با پیچیدگی ذاتی و پیچیدگی قابل اجتناب و چهار علت مهمتر پیچیدگی قابلاجتناب یا منابع مهم پیچیدگی به شرح ذیل بیان کرده است :
1-مدل ویژگی های مختلط که میآمیزد استفاده از ارزش منصفانه و هزینههای تاریخی
2- فقدان یک رویکرد جامع و آشکار
3- نبرد خطوط خاص روشن
4- استثنا به اصول کلی(حسن گفت15 و سعید162012)
واضح است كه قانونگذاران و سرمايهگذاران براي داشتن گزارشگري مالي با كيفيت بالا هم رأي هستند زيرا اعتقاد غالب اينست كه كيفيت گزارشگري مالي مستقيماً روي بازارهاي سرمايه تاثير مي گذارد.(آرتور ليوايت17رئيس SEC 1998، صفحه 80) بيان مي كند كه: «من بطور راسخ ايمان دارم كه موفقيت بازار سرمايه مستقيماً به كيفيت سيستم هاي حسابداري و افشاء اطلاعات مالي وابسته است سيستم هاي افشاء اطلاعات مالي مطلوب آنهايي هستند كه طبق استانداردهاي با كيفيت بالا ايجاد شده اند و به سرمايه گذاران در قابليت اتكا گزارشگري مالي اطمينان مي دهند و بدون اعتماد سرمايه گذاران بازارها نمي توانند رشد كنند» (ليوايت، 1998)
افشا عبارتست از: انتقال و ارائه اطلاعات اقتصادي اعم از مالي و غيرمالي ، کمي يا ساير اشکال اطلاعات مرتبط با وضعيت و عملکرد مالي شرکت. افشا در صورتي که به واسطه يک منبع مقرراتي و وضعکننده قوانين الزامي شده باشد، افشا اجباري گفته ميشود و در صورتي که افشا اطلاعات تحت تأثير قوانين خاص نباشد، افشا اختياري تلقي میشود. (اسو و انساه، 1998)
ماداميكه «كيفيت» اطلاعات حسابداري و «شفافيت» يك سيستم افشا يا استانداردهاي حسابداري مشتركاً و به صورت جايگزين استفاده میشوند، يك تعريف دقيق از كيفيت يا شفافيت كه همگان روي آن توافق داشته باشند امكانپذير نميباشد. پاونل و چيپر (1999، صفحه 262) شفافيت را اينطور تعريف ميكنند: «استانداردهايي كه رويدادها، معاملات، قضاوت ها و تخمينها را با استفاده از صورتهاي مالي و كاربردهاي صورت هاي مالي آشكار مي سازند»
آرتور ليوايت رئيس SEC (1998، صفحه 80) استانداردهاي خوب حسابداري را اينطور تعريف
مي كند:
«استانداردهاي خوب صورت هاي مالياي را توليد مي کنند كه رويداد هاي مالي را در دوره اي كه آنها واقع شده اند گزارش نمايد، نه قبل و نه بعد آن»
تاکنون پژوهشهاي فراواني در زمينه بررسي ارتباط ميان ويژگيهاي شرکتها و سطوح افشا در گزارشهاي سالانه يا کيفيت گزارشگري مالي صورت گرفته است. برخي از اين ويژگي ها در ادامه بحث شده است.
2-3-1 ويژگيهاي مبتني بر عملکرد
ويژگيهاي مبتني بر عملکرد، از جمله ويژگيهايي محسوب ميشوند که مختص به دوره مالي و بيانگر آن دسته از اطلاعاتي هستند که مديريت شرکتها نسبت به آن تقدم دسترسي دارند و همچنين اين ويژگيها ميتوانند موضوع افشا در طول دوره مالي باشند. «اين ويژگيها از يک دوره مالي به دوره مالي ديگر متفاوت بوده و شامل اطلاعاتي است که ميتواند براي استفاده کنندگانِ اطلاعات، مفيد باشد.» (والاس و همکاران، 1994).
«نسبت نقدينگي» و «حاشيه سود» شرکتها را ميتوان به عنوان ويژگيهاي مبتني بر عملکرد قابل در نظرر گرفت که در پژوهشهاي بسياري به کاربرده شده اند.
2-3-2 ويژگيهاي مبتني بر ساختار
ويژگيهاي مبتني بر ساختار، آن دسته از ويژگيهاي شرکت است که به طور نسبي در طول زمان ثابت ميماند و معمولاً يک واحد تجاري را بر اساس ساختار آن توضيح ميدهد. «اندازه شرکت و نسبت آني از جمله ويژگيهاي مبتني بر ساختار شرکتها هستند» (والاس و همکاران 1994). «نسبت بدهيها به حقوق صاحبان سهام، اندازه شرکت و ميزان تملک سهام يا ساختار مالکيت به طور نسبي در طول زمان ثابت هستند و از جمله ويژگيهاي مبتني بر ساختار تلقي ميشوند» (والاس و ناصر 1995) . البته «اندازه شرکت» و «نوسانات بازده» در پژوهش (لانگ و لوندهولم 1993) به عنوان ويژگيهاي مبتني بر ساختار تلقي شدهاند.
2-3-3 ويژگيهاي مبتني بر بازار
گاهي ويژگيهاي مبتني بر بازار، در طول زمان ثابت هستند و گاهي منحصراً ويژه يک دوره مالي محسوب ميشوند. بنابراين ميتوان اظهار نمود که از خواص ويژگيهاي مبتني بر عملکرد و ويژگيهاي مبتني بر ساختار برخوردار نيستند. معمولاً ويژگيهاي مبتني بر بازار تحت کنترلهاي درون سازماني و کنترلهاي برون سازماني موسسه قرار ميگيرند. به عنوان نمونه، «ارزش سهام شرکتها» تابعي از واکنش بازار به عملکرد شرکت و ساير مولفههاي کلان اقتصادي است» همچنين «نوع موسسه حسابرسي» متغيري محسوب ميشود که با توجه به توافق بين شرکت (صاحبکار) و موسسه حسابرسي مشخص ميشود. البته در برخي تحقيقات ويژگيهايي از شرکتها مانند «نوع صنعت» و «وضعيت شرکت در بورس» به عنوان ويژگيهاي مبتني بر بازار معرفي شده است.
کيفيت گزارشگري مالي يا به عبارت ديگر سطوح افشا در گزارشهاي سالانه شرکتها به علت اينکه يک صفت کيفي است و نه کمي، غيرقابل اندازهگيري است. يعني نميتوان مقياسهاي نسبي يا فاصله اي را در مورد کيفيت گزارشگري
