
حیاتی بدن میگذارند (که سیستم ایمنی و دفاع بدن در برابر عفونت از آن جمله است) و دیگر از راه غیرمستقیم که توسط بسیج کردن بعضی رفتارهای مقابلهای (مانند سیگار کشیدن، شرب خمر، استعمال مخدرها، پرخوری و انجام کارهای خطرناک که برای سلامتی فرد مضر هستند) اتفاق میافتد. در این شرایط، مقابله علت بیواسطهی آسیبهای جسمی و استرس عامل تحریک است ( لازاروس و لازاروس، 2006). در واقع، راهبردهایی که فرد برای مقابله استفاده میکند، بخشی از نیمرخ آسیب پذیری وی به شمار میروند. به کار بردن راهبردهای نامناسب در رویارویی با عوامل فشارزا میتواند موجب افزایش مشکلات گردد، در حالی که به کارگیری راهبرد درست مقابلهای میتواند پیامدهای سودمندی در پی داشته باشد (داعی پور، 1378).
نوع دیگری از تقسیمبندی راهبردهای مقابلهای، تقسیم بندی اجتناب-گرایش است. اشنایدر (2002)، در این باره بیان میکند که ایدهی اجتناب-گرایش در نظریههای روانسنجانهی آغازین در مورد “دفاع” و همچنین تحقیقات رفتاری و پدیدارشناختی در باب تضاد و اخیرا در زمینهی روانشناسی سلامت ریشه دارد و ادامه میدهد که عمدهی وابستگی به مدل اجتناب-گرایش در مقالهای که رز و کوهن، روانشناسان آمریکایی در سال 1986 نوشتند، ظاهر شده است. موس و شیفر78(1993) نیز
