
رویداد، غیر قابل تغییر باشد و یا فرد چنین تصوری داشته باشد، در این حالت از راهبرد هیجانمدار استفاده میکند (بند و درایدن96 ،2004).
البته کار97(2004)، معتقد است که نمیتوان گفت که راهبرد مقابلهای خوب یا بد وجود دارد. هر کدام از دو نوع راهبرد مقابلهای مسالهمدار و هیجانمدار در موقعیتها و شرایط خاص به عنوان روش مبارزه با مشکلات و مسائل به کار میروند، به طوری که ممکن است هر کدام از این راهبردها، سازنده یا غیرسازنده باشند. مثلا شخصی که راهبرد مقابلهای مسألهمدار از نوع سازنده را به کار میگیرد معمولا مسئولیت حل مسأله را میپذیرد، به جستجوی اطلاعات صحیح درباره مسأله میپردازد، از دیگران یاری میجوید، تصمیمهای عملی و واقعبینانه میگیرد، به تنهایی یا به کمک دیگران سعی در انجام نقشهای طرح شده دارد، نسبت به انجام کارها و حل مشکلات دیدگاه خوشبینانه داشته و از خودکارآمدی و شادکامی بالایی برخوردار است. در عوض فردی که راهبرد مقابلهای مسأله مدار از نوع غیر سازنده را به کار میگیرد، مسوولیت کمتری در قبال حل مسأله میپذیرد، به دنبال اطلاعات ناکافی و ناصحیح است، از منابع نامناسب به جستجوی کمک میپردازد، تصمیمهای غیر واقعبینانه میگیرد، دیدگاهش بدبینانه و خودکارآمدی و شادکامیش در سطح پایین
