
است كه بتواند با آرامش يافتن بيشتر و عميقتر آهنگ صدا يا شمار تيكهاي شنيداري را كاهش دهند (پاول و انرايت321، به نقل از توزندهجاني و كمال پور، 1376).
كنترل نفسنفسزدن
نفسنفسزدن322 حاد عبارت است از احساس ناگهاني تنگي در گلو323، تنفس بريده بريده، سطحي، سريع و احساس ضعف و گيجي، كه در لحظاتي كه سطح اضطراب بالا است ديده ميشود. در عين حال، براي افراد ديگر ممكن است اين حالت آهستهتر و ظريفتر بروز كند و توأم با خميازه يا آه كشيدن مداوم، تنفس سه ضربهاي، خس خس كردن بيش از حد باشد، كه هر يك از اين علايم ممكن است ناشي از كاهش سطح دياكسيدكربن در لايهها باشد كه در طول زمان منجر به “بيماري نفس نفس زدن مزمن” گردد. اين بيماري ممكن است طيف وسيعي از علايم جسماني را ايجاد كند، از جمله بيحسي يا خارش در پنجههاي پا و انگشتان، صداي زنگ در گوش، سردرد و دردهاي شديد در قفسه سينه، بدين ترتيب علايم نفس نفس زدن ميتواند تقليد واقعي از همه علايميباشد كه به اضطراب و فشار رواني مزمن اسناد داده ميشود (به نقل از توزندهجاني و كمال پور، 1376).
آموزش ابراز وجود324
اصولاً افرادي كه دچار نقايص رفتاري هستند نياز به استفاده از روشهاي تمرين رفتار دارند. بنابراين، تكنيكهاي تمرين فشار به منزله وسيله آموزش رفتار ابراز وجود و مهارتهاي اجتماعي مفيد ميباشد. با اين وجود كه ميتوان با ابزاري غير از تمرين رفتار به تكوين و بهبود مهارتهاي اجتماعي متعدد دست يافت، گفته ميشود كه عدم ابراز وجود ناشي از نوعي وقفه يا بازداري است كه از پيشبيني غير واقعي پيامدهاي منفي عمل وي سرچشمه ميگيرد. به علاوه، زماني كه بيمار در تعامل اجتماعي325 مشكل دارد، مسأله اصلي ممكن است تابعي از نقص رفتاري نباشد، بلكه بيشتر ناشي از بياطلاعي او از عمل يا كلامي است كه بايد از او سر زند. تمرين رفتار اغلب در مورد بيماراني به كار ميرود كه در ابراز وجود خود دچار مشكلاند در واقع اغلب اصطلاحات” آموزش ابراز وجود” و “تمرين رفتار” به جاي هم استفاده ميشود. متأسفانه، اين معادلگيري از نظر مفهومي دقيق نيست و ممكن است به مشكلات ارتباطي منجر شود. تمرين رفتار بر يك روش درماني خاص دلالت دارد (يعني شكل دهي و بازآفريني موقعيتهاي واقعي زندگي در اتاق مشاوره) در صورتي كه آموزش ابراز وجود بيشتر با هدف تكنيك تمرين و مرور ذهني سر و كار دارد (افزايش جسارت در ابراز وجود). به علاوه اينكه گفته ميشود بيمار از آموزش ابراز وجود بهره برده است دلالت چنداني بر روش مورد استفاده ندارد، با اينكه براي افزايش شهامت فرد در ابراز خود ميتوان از تمرين رفتار بهره برد، اما نيل به اين هدف با استفاده از روشهاي ديگر چون آراميدگي در موقعيتهاي واقعي زندگي، بازسازي عقلاني يا نظارت خود حساسيتزدايي از آنها نيز ممكن است (به نقل از ماهر، 1386).
تحقیقات خارجی
تحقيقات گستردهاي در اين زمينه طي دو دهه گذشته و به شكلهاي متفاوت انجام شده است، كه در متن تحقيق به طور مفصل به آنها اشاره خواهد شد. به طور كلي، بيشترين تلاش در زمينه بررسي اين پديدهها و پاسخ به ابهامات اين زمينه طي ده سال اخير و در حيطه رويكردهاي شناختي صورت گرفته است. تحقیقات زیادی به اثربخش بودن درمان شناختی رفتاری بر اضطراب تاکید کردهاند. از آن جمله ميتوان به نتایج تحقیقات دیکن و آبرامویچ326، 2004؛ هادسون327 و همکاران، 2015؛ رینگل328 و همکاران، 2015؛ نادیو329 و همکاران، 2015؛ کالئو330 و همکاران، 2015؛ نورتون و پرایس331، 2007؛ مک گیر332 و همکاران، 2015؛ کوردا333 و همکاران، 2013 اشاره کرد.
آلبانو و همکاران (1995) تحقيقی را تحت عنوان “درمان گروهی شناختی ـ رفتاری هراس اجتماعی در نوجوانان” انجام دادند. 5 نوجوان مبتلا به هراس اجتماعی در 16 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. درمان شامل آموزش مهارتها (مهارتهای اجتماعی، حل مسئله، جرأتآموزی، بازسازی شناختی ـ رفتاری، مواجهه رفتاری334 و تکلیف خانگی335 بود. اندازههای بدست آمده از برگه خودسنجی که در طی درمان از بیماران اخذ شده، در یک پیگیری یک ساله نشاندهنده پیشرفت قابل ملاحظه در زمینه اضطراب و افسردگی بود. مصاحبههای تشخیصی ساختاریافته336 یک سال پس از درمان، بهبودی کامل 4 بیمار را تأیید کرد، اما یک بیمار بهبود نسبی نشان داد.
هيوز (1988) درمانهاي شناختي ـ رفتاري را كه شامل راهنماييكردن337، الگوسازي، كنترل همايند338، تمرينهاي منظم و روشهاي عقلايي ـ عاطفي را به عنوان يك روش خود كنترلي براي تشخيص شناختهاي ناسازگارانه كه منجر به فشارهاي هيجاني ميشود، اجزايي مهم در مداخلههاي درماني افراد مبتلا به هراس اجتماعي ميداند.
گیست339 و همکاران در سال (1983)، این فرض را بررسي کردند که افرادیکه در مقیاس اجتناب اجتماعی و اضطراب، نمره بالایی را میگیرند در اعتماد به خود، نیاز به پیوستگی، نیاز به تغییر و نیاز به سلطهگری نمره پایین میگیرند و در نیاز به احترام گذاشتن به دیگران نمره بالایی میگیرند. 289 دانشجو در مقیاس اجتناب اجتماعی تفاوت مهمی را نشان دادند و فرضیه تأیید شد. افرادی که در تعاملات اجتماعی دچار اضطراب میشوند احتمالاً کمتر به خود اعتماد دارند و نیاز کمتری را برای پیوستگی340، تغییر341 و سلطهجویی342 نشان میدهند، در حالی که آنها نیاز شدیدی به قضاوت و نظر دیگران دارند. این افراد ممکن است برای به دست آوردن پذیرش اجتماعی و جبران جدایی اجتماعی شان به دیگران احترام بگذارند (به نقل از سالكووسكيس و همكاران، 1995).
در تحقيق دیگری که بوسیله کیتزمن343 و همکاران (1990) انجامگرفت نیز نتایج مشابهی بدست آمد. افراد که در مقیاس اجتناب اجتماعی و اضطراب نمره بالایی را گرفتند، در اعتماد به خود نمره پایینی كسب كردند. افرادی که در تعاملات اجتماعی مضطرب و نگران میشوند، احتمالاً کمتر به خود اعتماد دارند و نیاز کمتری را برای پیوستگی، تغییر و سلطهجویی نشان میدهند.
در تحقيق دیگری 39 مرد و 57 زن کلاس دهم به دو گروه کمرو و غیرکمرو (بر اساس گزارشهای خود آنها) تقسیم شدند. نتایج حاکی از آن بود که آزمودنیهای کمرو در تنهایی، کمرویی در موفقیتهای تحصیلی و پیدا کردن دوست، کمرویی در مورد جنس مخالف و این عقیده که واکنشهای کمرویی به وسیله دیگران مورد توجه قرار میگیرد به طور قابل ملاحظهای خود سنجی منفی بیشتری را داشتند (بك، 1967؛ به نقل ازقرچه داغي، 1369).
همچنین، تحقيق دیگری که پاول و انرايت344 (1988) انجام دادند به این نتیجه رسید که عوارضی که هراس اجتماعی بر انسان بر جای میگذارد، از بدکاری خفیف تا آسیب شغلی، تحصیلی و اجتماعی شدید در نوسان است. بدکاری شدید معمولاً در زیر گروه هراس اجتماعی فراگیرتر است (به نقل از توزندهجاني، 1376).
بر اساس گزارش ترنر و همکاران (1986)، هشتاد و پنج درصد بیماران وسواسی از لحاظ عملکرد مدرسه و تحصیلی دچار آسیب دیدگی شده بودند و 95 درصد آنان آسیب شغلی معنیداری و 69 درصد آنان آسیب عملکرد اجتماعی کلی و فراگیر داشتند و نیمی از افراد مجرد مبتلا به این اختلال از لحاظ عملکرد اجتماعی متناسب با جنسیت دچار محدودیت بودند (هرمن و بلاست345، به نقل از خدایاری، 1385).
فوآ346 و همکاران (1989) در تحقيقي نتیجه گرفتند که افراد دچار وسواس فکری و عملی کلمههای مربوط به ترسهاي خود را پیش از کلمههای خنثی در یک پیام غیر توجه یافته ردیابی میکنند.
آلعلی347 و همکاران (2011) طی تحقيقی به بررسی ارتباط اضطراب اجتماعی با مهارتهای اجتماعی، پرخاشگری348 و استرس در دانشآموزان دختر و پسر پرداختند. هدف از این تحقيق، تعیین تفاوت بین دانشآموزان دختر و پسر از نظر اضطراب اجتماعی، مهارتهای اجتماعی، پرخاشگری و استرس و تعیین همبستگی بین اضطراب اجتماعی، مهارتهای اجتماعی و استرس بود. این تحقيق همچنین تلاشی برای تعیین بهترین عوامل پیشبینیکننده در اضطراب نوجوانان است. نتیجه این تحقيق نشان داد که بین دانشآموزان دختر و پسر در مورد همهی متغیرها به جز مهارتهای اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد.
احمد و وسترا349 (2009) تحقيقی را تحت عنوان تأثیر شناخت درمانی بر روی انتظار و ضرورت درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب اجتماعی انجام دادند. در این تحقيق فنون شناختی- رفتاری در مورد اضطراب اجتماعی از طریق نوار ویدیوئی توسط درمانگر بر روی 77 دانشجوی دوره لیسانس مبتلا به اضطراب اجتماعی ارائه شد. نتایج نشان دهنده افزایش قابل توجهی در کارآیی افراد در مورد تعبیر اضطراب، اطمینان در رفتار و کنترل رفتار را نشان داد.
تحقيقات فنسترهایم350 و هربرت (1973)؛ و راس و ونکویس ریلد351 (2008) نيز حاكي از اثربخشي درمانهاي شناختي ـ رفتاري و مداخلههاي فراشناختي در درمان اختلالهاي اضطرابي و به ويژه اختلال هراس اجتماعي ميباشد.
نتايج تحقيقات تورنر352 و همکاران (2008) اثربخشي روش حساسيتزدايي تدريجي در كاهش اضطراب و هراس اجتماعي را تأييد ميكند.
امیلکامپ و همکاران353 (2008) در تحقيقی نشان دادند جايگزيني درمانهاي شناختي ـ رفتاري و تداوم جلسات پيگيري، راه پيشگيري از عود مجدد اين بيماري در نظر گرفته ميشود. بازگشت علايم بيماري تحت تأثير عوامل آشكارساز از جمله مواردي است كه در درمان اختلال هراس اجتماعي مهم تلقي ميشود.
هویر354 و همکاران (2008) تحقيقي را روی 512 نفر از بیماران مبتلا به اختلال هراس به طور تصادفی انجام دادند. در این تحقيق از روش CBT 355 برای درمان هراس اجتماعی استفاده شد و روی 20 نفر از افراد، هم پارامترهای روانی و هم درمان بیولوژیک انجام شد، نتیجه درمان بهتر شد و نتیجه گرفته شد که برای درمان هراس اجتماعی این بسته درمانی لازم است.
هیتارچی356 (2007)، در یک تحقيق موردی کارآیی ترکیب CBT وEMDR را روی زنی که پس از حادثه تسومانی به PTSD مبتلا شده بود مورد بررسی قرارداد. نتایج نشان داد که ترکیب این دو شیوه درمان در کاهش میزان فراوانی و شدت افکار و تصاویر مزاحم، کنارهگیری و اضطراب مؤثر است.
مورتبرگ357، کلارک و همکاران (2007) تحقيقی را تحت عنوان اثربخشی درمان شناختی فردی گروهی در برابر درمانهای رایج در هراس اجتماعی را انجام دادند، که درمان گروهی358 شامل 16 جلسه گروهی و درمان فردی359 شامل 16 جلسه هفتگی و در 4 ماه صورت گرفت. نتایج نشان داد که درمان شناختی فردی مقدمتر و مؤثرتر از درمان گروهی شناختی و درمانهای رایج است و درمانهای گروهی شناختی نیز مؤثرتر از درمانهای رایج (استفاده از داروهایSSRI ) میباشد.
دیوید360، کلارک و همکاران (2006) تحقيقی را تحت عنوان درمان شناختی در برابر مواجهه و تن آرامی کاربردی بر روی هراس اجتماعی انجام دادند. نتایج نشان داد که 84 درصد افراد مبتلا در گروه درمانی ـ شناختی بهبود یافتند و 42 درصد در مواجهه و تن آرامی کاربردی بهبود یافتند که این نشان دهنده اثربخشی قویتر درمان شناختی است.
در تحقيقی گوادیانو361 و هربرت (2006) خود کارآمدی را در موقعیتهای اجتماعی در نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی فراگیر بررسی کردند. نتایج نشان داد بعد از پایان درمان، تغییرات در خودکارآمدی362 اجتماعی به شدت با تغییرات در علایم اضطراب اجتماعی هم خوان است.
آندرسون، زیماند363 و همکاران (2005) تحقيقی را تحت عنوان درمان شناختی ـ رفتاری بر اضطراب سخنرانی در مکانهای عمومی با استفاده از مواجهه با رویداد واقعی انجام دادند. این تحقيق بر روی 10 نفر با معیار و ملاکهای
DSM-IV فوبی اجتماعی، اختلال وحشتزدگی به همراه ترس از فضای باز یا گذر هراسی صورت گرفت، که شامل 8 جلسه درمان انفرادی بود. نتایج نشان داد، درمان شناختی- رفتاری با استفاده از مواجهه با رویداد واقعی و صحبت کردن در مکانهای عمومی اضطراب سخنرانی را در مکانهای عمومی را کاهش میدهد.
پینلس و منیکا364 (2005) در تحقيقی به ارزیابی این مسئله پرداختند که آیا افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی به الف:
