
در هدف عملکردی آنچه مرکز توجه است توانایی است. توانایی به صورت بهتر از بقیه عمل کردن، بیشتر از حد متوسط بودن و یا دست یافتن به موفقیت با تلاش کم نشان داده میشود. اینکه سایرین بهتر از دیگران عمل کردنِ فرد را به رسمیت بشناسند عنصر مهم جهتگیری هدف عملکردی است. اهداف عملکردی و پیشرفت در باب استانداردهای بیرونی مانند نمره و رتبه و نیز در مورد ارتباط عمل با دیگران، منابع متفاوتی دارند. در نتیجه در اهداف عملکردی احساس ارزشمندی فرد با مفهومی که او از توانا بودن در مقایسه با سایرین دارد مرتبط است. در اینجا وقتی دانشآموز سخت تلاش کند ولی کاملا موفق نشود احساس ارزشمندیش مورد تهدید واقع میشود (ایمز، 1992؛ دوئک و لگت، 1988؛ نیکولز59، 1989؛ به نقل از لی و همکاران 2010).
هاراکوئیز و الیوت (1994) معتقدند بسته به هدف موجود جهت درگیر شدن در تکلیف، افراد جهتگیریهای هدف متمایزی دارند. این دو محقق اینگونه به تعریف اهداف دوگانه میپردازند: اهداف پیشرفت عملکردی، اهدافی هستند که بر نشان دادن توانایی تمرکز میکنند و در پی یافتن هنجار برای شایستگی هستند. اهداف پیشرفت تسلطی بر توسعهی مهارتها متمرکز میشوند و در مورد شایستگی بر خود ارجاعی تاکید میکنند (دوئک، 1986).
سیاست حاکم بر بعضی از کلاسهای درس،
