
نشانگر اهميت بالاي اين اصل ضروري در جامعه اسلامي است. در مکتب امام علي (ع) همه افراد بشر، حق دارند از يک زندگي انساني بهرهمند باشند. اين که زمامداران در تدبير اداره امور و برقراري “عدالت اجتماعي” عاجزند، افراد شايستهاي نيستند و در مکتب امام (ع) تأمين زندگي عدالت محور به عهده حکومت اسلامي است، چنانکه آن حضرت (ع) در فرمان تاريخيشان56 به مالک اشتر تأکيد ميکند. امام (ع) نه تنها حق بهرهمندي از يک زندگي انساني و دور از فقر را براي همه افراد جامعه ضروري ميداند، بلکه اين حق را شخصاً حتي براي غير مسلمين نيز در دوران حکومت پنج سالهشان پياده کردهاند. (دشتي، 1379). اقداماتي که حضرت (ع) در اين راستاي انجام دادند عبارتاند از:
الف) بازگرداندن ثروتهاي نامشروع و بادآورده
اميرالمؤمنين (ع) در نخستين خطبهها در ميان مردمان قاطعانه ابراز داشتند که اموال به تاراج رفته را بيتالمال باز خواهد گرداند:
إِنَّ کُلَ قَطِيعَةٍ أَقْطَعَهَا عُثْمَانُ أَوْ مَالٍ أَخَذَهُ مِنْ بَيْتِ مَالِ الْمُسْلِمِينَ فَهُوَ مَرْدُودٌ عَلَيْهِمْ فِي بَيْتِ مَالِهِم (مجلسي، 1403 ق، ج 32، ص 16)
“بدانيد هر بخشش که عثمان داشته و هر مالي از مال خدا که به کسي عطا شده، به خزانه عمومي مسترد خواهد شد.”
و يا در آغازين سخنراني عموميشان فرمودند:
وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِک بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإنَ فِي الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَق (صبحي صالح، 1414 ق، ص 57)
“به خدا سوگند حتي اگر داراييها را بيابم که کابين زنان قرار گرفته و يا با آن کنيزان خريداري شده و يا در شهرها پراکنده گشته، آنها را به دامن ملت بر خواهم گرداند زيرا در عدالت گشايش براي عموم است و آن کس که عدالت بر او گران آيد، تحمل ستم براي او سختتر است.”
سيره حکومتي اميرالمؤمنين (ع) نشان ميدهد که حضرت (ع) حقيقتاً عامل به اين سياستها و برنامهها بوده و با جديت تمام بازگرداني اموال غارت شده را دنبال کردند. ايشان به اين نکته توجه داشتند که اگر جلوي اين فسادهاي مالي را نگيرند اقتصاد جامعه بيمار شده و روز به روز بر شدت آن افزوده ميشود. در نتيجه منابع و ثروتهاي جامعه کم شده و فقر گسترش مييابد.
ب) کنترل کارگزاران و جلوگيري از سوءاستفاده عمال
اميرالمؤمنين (ع) علاوه بر اين که اموال دزديده شده به بيتالمال از چنگ ستمکاران و سودجويان درآوردند، تدابيري هم براي جلوگيري از تکرار دوباره اين مسأله انديشيدند که در ادامه به توضيح آنها ميپردازيم:
ب-1- دقت در گزينش
يکي از موضوعاتي که در مسائل حکومتي بسيار مهم است چينش افراد صالح و متخصص در ساختار حکومتي است. اگر افرادي که براي پستها و مسئوليتها انتخاب ميشوند افرادي ناصالح باشند باعث مفاسد سياسي، اقتصادي و… شده و اعتماد مردم را نسبت به حکومت از بين ميبرند و اگر افرادي غير متخصص باشند باعث پايين آمدن بازدهي در کار و بالا رفتن هزينهها و مخارج ميشوند؛ لذا دقت در گزينش عمال و کارگزاران حکومتي امري مهم به شمار ميرود.
امام علي (ع) در آيين نامهاي که براي مأموران گردآوري زکات مينوشت اين طور بيان فرمودهاند:
انْطَلِقْ عَلَي تَقْوَي اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيک لَهُ وَ لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ کَارِهاً وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَکْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ فَإِذَا قَدِمْتَ عَلَي الْحَي فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْيَاتَهُمْ… لَا تَأْمَنَنَّ عَلَيْهَا إِلَّا مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ رَافِقاً بِمَالِ الْمُسْلِمِينَ حَتَّي يُوَصِّلَهُ إِلَي وَلِيِّهِمْ فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ وَ لَا تُوَکِّلْ بِهَا إِلَّا نَاصِحاً شَفِيقاً وَ أَمِيناً حَفِيظاً … ثُمَ احْدُرْ إِلَيْنَا مَا اجْتَمَعَ عِنْدَک نُصَيِّرْه حَيْثُ أَمَرَ اللَّه (صبحي صالح، 1414 ق، ص 381)
با تقواي خدا- خداي يگانه بيشريک- به راه بيفت، هيچ مسلماني را مترسان، و به صورتي ناپسنديده بر او مگذر، و بيش از حقّي که خدا در مال او قرار داده است از او مگير؛ هنگامي که نزد قبيلهاي ميروي، بر سر آبشخور ايشان فرود آي، ليکن به محوطه خانههاي ايشان مرو… و بر آنها (اموال عمومي) جز کسي را مگمار که به دينداري او اعتماد داشته باشي، کسي که مال مسلمانان را با مدارا همراه خود بياورد و به ولي ايشان بسپارد، تا او آن را ميان آنان تقسيم کند؛ و جز انساني خيرخواه و مهربان و امانتدار و نگهبان، کسي را بر اين کار مگمار.
از سفارشهاي حضرت (ع) مشاهده ميشود که ايشان هم به اين نکته يعني دقت در گزينش توجه داشتهاند و مؤلفههايي چون دينداري، ملاطفت و خيرخواهي، امانتدار و حافظ بودن را از ويژگيهاي لازم براي کسي که براي جمع آوري زکات تعيين ميشود، توصيه ميکنند؛ چرا که اگر چنين کسي در مسئوليتش خيانت کند به يکي از مهمترين سرمايههاي حکومت براي رفع فقر آسيب زده است.
ب-2- کنترل مالي و برخورد با متخلفين
يکي از نقاط ضعف حاکمان، برتري دادن اطرافيان بر ديگران در امور مادي سياسي و اجتماعي است، بستگان حاکمان و قدرتمندان حق خود ميدانند که از بيتالمال بيشتر بهره برند و به ويژه که در دوره خليفه سوم چنين امتيازي رسمي شده بود. امّا امام با اين سياست هم مبارزه نمود و براي برادر و خواهر و فرزندان خود هيچ امتياز ويژهاي قائل نشد و آنان را همانند ساير مردمان به شمار آورد. داستان تقاضاي عقيل در نهجالبلاغه گوياي اين حقيقت است؛ حضرت (ع) اينگونه نقل ميکنند:
وَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَيتُ عَقِيلًا وَ قَدْ أَمْلَقَ حَتَّي اسْتَمَاحَنِي مِنْ بُرِّکمْ صَاعاً وَ رَأَيتُ صِبْيانَهُ شُعْثَ الشُّعُورِ غُبْرَ الْأَلْوَانِ مِنْ فَقْرِهِمْ کأَنَّمَا سُوِّدَتْ وُجُوهُهُمْ بِالْعِظْلِمِ وَ عَاوَدَنِي مُؤَکداً وَ کرَّرَ عَلَي الْقَوْلَ مُرَدِّداً فَأَصْغَيتُ إِلَيهِ سَمْعِي فَظَنَّ أَنِّي أَبِيعُهُ دِينِي وَ أَتَّبِعُ قِيادَهُ مُفَارِقاً طَرِيقَتِي فَأَحْمَيتُ لَهُ حَدِيدَةً ثُمَّ أَدْنَيتُهَا مِنْ جِسْمِهِ لِيعْتَبِرَ بِهَا فَضَجَّ ضَجِيجَ ذِي دَنَفٍ مِنْ أَلَمِهَا وَ کادَ أَنْ يحْتَرِقَ مِنْ مِيسَمِهَا فَقُلْتُ لَهُ ثَکلَتْک الثَّوَاکلُ يا عَقِيلُ أَتَئِنُّ مِنْ حَدِيدَةٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعِبِهِ وَ تَجُرُّنِي إِلَي نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ أَتَئِنُّ مِنَ الْأَذَي وَ لَا أَئِنُّ مِنْ لَظَي (صبحي صالح، 1414 ق، ص 346)
“به خدا سوگند برادرم عقيل را در نهايت تهيدستي ديدم که يک منّ از گندم شما را ميخواهد تا به او بدهم کودکانش را با موهاي غبارآلود و رنگهاي تيره از فقر، ديدم چنانچه گويي رخسارشان را با نيل سياه کرده بودند عقيل چند بار نزد من آمد و خواستهاش را برايم مکرر باز گفت و من همچنان به او گوش ميدادم چندان که پنداشت دينم را به او ميفروشم و از روش خود کناره ميگيرم و به خواسته او تن ميدهم. در اين هنگام آهن پارهاي را در آتش گداختم و به جسم او نزديک ساختم تا از آن پند گيرد. عقيل همانند بيماري، از حرارت آن فرياد برآورد و ناله کرد و نزديک بود از آن آهن گداخته بسوزد. به او گفتم: اي عقيل مادران داغدار بر تو گريه کنند آيا تو از گرماي آهن پارهاي که انساني آن را به شوخي گداخته؛ ناله ميکني و فرياد ميکشي اما مرا به سوي آتشي ميکشاني که خداي جبار به خشم خود را افروخته است؟ تو از اين درد اندک ناله ميزني و من از آتش سوزنده دوزخ ناله نزنم.”
و يا هنگامي که دخترشان امکلثوم از علي بن ابي رافع خزانه دار امام گردنبندي را به رسم عاريت براي سه روز در ايام عيد قربان درخواست ميکند و او عطا ميکند، امام آن گردنبند را ميبيند و اعتراض ميکند و ميفرمايد:
لَوْ کانَتْ أَخَذَتِ الْعِقْدَ عَلَي غَيرِ عَارِيةٍ مَضْمُونَةٍ مَرْدُودَةٍ لَکانَتْ إِذاً أَوَّلَ هَاشِمِيةٍ قُطِعَتْ يدُهَا فِي سَرِقَة (حر عاملي، 1409 ق، ج 28، ص 292)
“اگر چنين نبود (به رسم عاريت) انگشتان دست تو را به خاطر سرقت از بيتالمال ميبريدم و تو اول هاشميهاي بودي که به جرم سرقت دستش بريده ميشد.”
ايشان در نامه 53 نهجالبلاغه ميفرمايند:
ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَ بِطَانَةً فِيهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّةُ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ فَاحْسِمْ [مَئُونَةَ] مَادَّةَ أُولَئِک بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْک الْأَحْوَالِ وَ لَا تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِيتِک وَ حَامَّتِک قَطِيعَةً وَ لَا يطْمَعَنَّ مِنْک فِي اعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُرُّ بِمَنْ يلِيهَا مِنَ النَّاس (صبحي صالح، 1414 ق، ص 441)
“زمامدار را خواص و نزديکاني است که خوي برتري طلبي دارند، خود را بر ديگران مقدم سازند، به اموال مردم دست اندازي نمايند و در معامله با مردمان کمتر رعايت انصاف کنند. موجبات اين احوال را قطع کن و بدين وسيله ريشه اين مردمان را برکن. به هيچ يک از اطرافيان و خويشانت زميني از زمينهاي مسلمانان را واگذار مکن و نبايد در تو طمع کنند که قرار دادي به سود آنان منعقد سازي که سبب زيان همسايگان شود…”
و در جايي ديگر امام (ع) به کارگزارانش احتياط بيتالمال را چنين تذکر ميدهد:
إِنَ هَذَا الْمَالَ لَيْسَ لِي وَ لَا لَک وَ إِنَّمَا هُوَ فَيْءٌ لِلْمُسْلِمِين (صبحي صالح، 1414 ق، ص 353)
“بيشک اين مال نه از آن من است و نه از آن تو، بلکه غنيمت مسلمانان است.”
دقت نظر امام (ع) در رعايت عدالت اقتصادي بسيار قابل توجه است. همانطور که در احاديث اشاره شد ايشان بينيازي مردم را نتيجه برقراري عدالت در جامعه ميدانند و فعاليتهاي چشمگيري در اين زمينه انجام دادند.
4-2-2-3- نقش الگويي حضرت (ع) در زندگي شخصي
سيره عملي حضرت علي (ع) نقش به سزايي در عملکرد و نحوه زندگي مردم جامعه خصوصاً شيعيان ايشان دارد؛ چرا که ايشان به عنوان امير مؤمنان و شخص اول جامعه اسلامي، الگوي همه مردم بوده و نگاه دقيق به زندگي ايشان درس معيشت متعادل و خداپسندانه براي همگان اعم از ثروتمندان و فقرا است. سيره عملي حضرت (ع) خاطر نشان ميسازد که ايشان در درجه اول خودشان عامل به نصايح و توصيههايشان بوده و از عواملي که باعث به وجود آمدن فقر ميشود پرهيز ميکردند. به عبارت ديگر سبک زندگي اميرالمؤمنين (ع) حاوي بهترين نکتهها براي پيشگيري از فقر است که در ادامه به تعدادي از آنها اشاره ميکنيم.
الف) شکرگزاري نعمتها و ذکر الهي
همانطور که در فصل قبل اشاره شده، به فرموده اميرالمؤمنين (ع) شکر گزاري و عدم کفران نعمتهاي الهي باعث خير و برکت و فزوني نعمت ميشود. با نگاهي به سيره حضرت (ع) متوجه ميشويم که ايشان در زندگي خودشان به اندک مالي قانع بوده و شکر گزار نعمت الهي بودهاند.
چون وقت شام خوردن رسيد، مقداري نان و نمک آوردند، عقيل گفت: اين که چيزي نيست؟! علي (ع) فرمود: أوَ لَيسَ هذا مِن نِعمَةِ اللَّه؟ “آيا اين نعمت خدا نيست؟ خدا را هزار بار شکر!” (حکيمي، 1380، ج 4، ص 344)
گسترش فرهنگ شکر گزاري و راضي شدن به رضايت الهي در جامعه يکي از عوامل مهم در پيشگيري و مبارزه با فقر است.
ب) ساده زيستي و قناعت
سبک زندگي امام علي (ع) بر اساس ساده زيستي و غير تجملاتي بوده است و امام (ع) تمام تلاش را نمودهاند تا درد قشر محروم را لمس نمايند و خود مانند فقيران و پا برهنگان جامعه زندگي نمايد. ايشان در روايتي اهميت اين امر را اين طور بيان فرمودند:
إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي فَرَضَ عَلَي أَئِمَّةِ [الْحَقِ] الْعَدْلِ أَنْ يقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ کيلَا يتَبَيغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُه (صبحي صالح، 1414 ق، ص 325)
“خدا بر پيشوايان دادگر واجب فرموده که خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا فقر و ناداري، فرد تنگدست را به هيجان نياورد و به طغيان واندارد”.
امام (ع) در سفارش به کارگزارانش، نحوه سلوک شخصي و ساده زيستي خود را به عنوان
