
حمايت از صاحبان حرفهها و صنايع بوده است. امام (ع) اعتقاد داشتند که با توسعه تجارت و حمايت از صاحبان صنايع به رشد آباداني در کشور اسلامي و بکار گرفتن نيروي کار و حفظ کرامت انساني دست خواهند يافت. دستوري که امام (ع) به مالک اشتر در اين خصوص نوشتهاند، در صورت رعايت درست آن، رشد اقتصادي، را براي جامعه به ارمغان خواهد آورد:
ثُمَّ اِسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي اَلصِّنَاعَاتِ وَ أَوْصِ بِهِمْ خَيْراً اَلْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَ اَلْمُضْطَرِبِ بِمالهِ وَ اَلْمُتَرَفِّقِ بِبدنهِ فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ اَلْمَنَافِعِ وَ أَسْبَابُ اَلْمَرَافِقِ وَ جُلاَّبُهَا مِنَ اَلْمَبَاعِدِ وَ اَلْمَطَارِحِ فِي بَرِّک وَ بَحْرِک وَ سَهْلِک وَ جَبَلِک وَ حَيْثُ لاَ يَلْتَئِمُ اَلنَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا وَ لاَ يَجْتَرِءُونَ عَلَيْهَا فَإِنَّهُمْ سِلْمٌ لاَ تُخَافُ بَائِقَتُهُ وَ صُلْحٌ لاَ تُخْشَي غَائِلَتُهُ وَ تَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ بِحَضْرَتِک وَ فِي حَوَاشِي بِلاَدِک (صبحي صالح، 1414 ق، ص 438)
“اينک سفارش مرا در حق بازرگانان و پيشهوران بپذير و درباره آنها به کارگزارانت نيکو سفارش کن. خواه آنها که بر يک جاي مقيماند و خواه آنها که با سرمايه خويش اين سو و آن سو سفر کنند و با دسترنج خود زندگي نمايند. زيرا اين گروه، خود مايههاي منافع هستند و اسباب رفاه و آسودگي و به دست آورندگان آن از راههاي دشوار و دور و خشکي و دريا و دشتها و کوهساران و جايهايي که مردم در آن جايها گرد نيايند و جرئت رفتن به آن جايها ننمايند. اينان مردمي مسالمت جويند که نه از فتنهگريهايشان بيمي است و نه از شر و فسادشان وحشتي. در کارشان نظر کن، خواه در حضرت تو باشند يا در شهرهاي تو.”
همچنين اهميت تجارت را در بين کسبهاي گوناگون اينگونه بيان کردند:
اِتَّجِرُوا بارِک اللّهُ لَکُم. فَإِنِّي قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ الرِّزْقُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةُ أَجْزَاءٍ فِي التِّجَارَةِ وَ وَاحِدَةٌ فِي غَيْرِهَا (ابن فهد حلي، 1381، ج 1، ص 76)
“تجارت کنيد خدا به شما برکت ميدهد، زيرا از رسول خدا (ص) شنيدم ميفرمود: روزي ده قسمت است نه قسمت آن در تجارت است و يک قسمت در غير آن است.”
و در حديثي ديگر فرمودند:
تَعَرَّضُوا لِلتّجارات، فَإنَّ لَکُم فيها غِني عَمّا في ايدي الناس (مفيد، 1413 ق، ج 4، ص 260)
“به تجارت اقدام کنيد زيرا بينيازي از مردم در آن خواهد بود.”
روايات بالا اهميت و جايگاه بالاي اين گروه را در نگاه امام (ع) در جامعه و حکومت نمايان ميسازد. گسترش تجارت و روابط بينالمللي باعث ميشود که کشورهاي فقير با توليد کالاها و خدمات و عرضه آن در بازارهاي جهاني از درآمدي بالاتر برخوردار شوند که اين خود باعث افزايش درآمد سرانه در کشورهاي فقير شده و اين افزايش درآمد، به منزلهي رشد بيشتر و سرانجام کاهش فقر است. بنابراين حمايت درست از تاجران و صاحبان صنايع ميتواند در رشد و شکوفايي اقتصادي جامعه و در نهايت کاهش فقر نقش بسزايي داشته باشد.
و) نظارت بر بازار و کنترل سطح قيمتها
بازار، تلاشهاي اقتصادي جامعه را عرضه ميکند. داد و ستد، در بازار شکل ميگيرد و بازاريان، به گونهاي مستقيم، با مردم در پيوندند. سلامت بازار، سلامت داد و ستد و بهرهوري درست مردم از فرايند تلاشهاي اقتصادي و معيشتي را در پي خواهد داشت. بالعکس از آنجايي که عموم مردم براي تأمين مايحتاج خود با بازار ارتباط دارند، ناهنجاري در داد و ستد بازار، زيانش متوجّه عموم مردم خصوصاً فقرا است و بر فقر آنها خواهد افزود. به همين جهت تنظيم بازار از اموري است که همواره خواسته مردم و مورد توجّه دولتها است. طبيعي است که تنظيم امور بازار بدون وجود يک نهاد ناظر و مشرف بر روند جاري آن، امکانپذير نيست و اينجا است که موضوع نظارت بر بازار و محدوده آزادي بازار و بازاريها در امور بازرگاني مطرح ميشود.
علي (ع) به لحاظ اهميّت بازار و نقشآفريني شگرف آن در اقتصاد و معيشت مردم، به گونهاي مستقيم، بر بازار و چگونگي داد و ستد در آن، نظارت ميکرد. آن بزرگوار، هر روز صبح به بازارهاي کوفه ميرفت و به تعبير راوي، چونان “معلّم کودکان”، بازاريان را به رعايت تقوا سفارش ميکرد. اقداماتي که حضرت (ع) در راستاي اصلاح بازارها انجام داد را ميتوان به دو بخش تقسيم کرد:
و-1) اقدامات آموزشي
اميرالمؤمنين (ع) بازاريان را سفارش ميکردند که ربا نگيرند، گرانفروشي نکنند، در معامله “غِش” نکنند، احتکار روا ندارند، انصاف را پيشه سازند و کالا را بدان گونه که هست، عرضه کنند، نيک نمايي نکنند، با مراجعه کنندگان، با خُلق و خوي انساني برخورد کنند، به هنگام خريد کالا، فروشنده را کم ارزش نسازند و… در ادامه تعدادي از رواياتي که به اقدامات آموزشي حضرت (ع) اشاره دارد جمع آوري شده است:
امام، در ميان مسلمانان فرياد برميآورد:
يا مَعْشَرَ التُّجّارِ، اَلْفِقْهُ ثُمَّ الْمَتْجَرُ (کليني، 1369، ج 5، ص 150)
“اي جماعت بازرگانان! ابتدا احکام و قوانين اسلامي تجارت را بياموزيد و سپس اقدام به تجارت نماييد.”
ابو سعيد گويد: علي (ع) به بازار ميآمد و ميگفت:
يا أهلَ السُّوقَ اتَّقُوا اللَّهَ، وَ إياکم وَ الحَلَفَ فَإنَّهُ ينفِقُ السَّلعَةَ وَ يمحَقُ البَرَکةَ؛ فَإنَّ التّاجِرَ فاجِرٌ اِلّا مِن أخذِ الحَقِّ وَ أعطاهُ، السَّلامُ عَلَيکم. ثُمَّ يمکثُ الأيامَ، ثُمَّ يأتِي فَيقُولُ مِثلَ مَقالَتِهِ (ثقفي، 1395 ق، ج 1، ص 109)
اي بازاريان از خدا بترسيد و حذر کنيد از سوگند خوردن که اگر سوگند کالا را به فروش رساند ولي برکت را ببرد. هرآينه تاجر فاجر است مگر آنکه به حق بخرد و به حق بفروشد. همين و بس. پس از چند روز باز به بازار ميآمد و همان سخن بازميگفت.
حارث گويد: علي (ع) به بازار آمد و گفت:
يا مَعشَرَ اللَّحّامِين مَن نَفَخَ مِنکم فِي اللَّحمِ فَلَيسَ مِنّا (ثقفي، 1395 ق، ج 1، ص 111)
“اي جماعت قصابان هر که در گوشت بدمد از ما نيست.”
حضرت علي (ع) هنگامي که در بازارها ميگشت و اهل بازار را اندرز ميداد، فرمود:
يا مَعْشَرَ التُّجَّارِ قَدِّمُوا الِاسْتِخَارَةَ وَ تَبَرَّکوا بِالسُّهُولَةِ وَ اقْتَرِبُوا مِنَ الْمُبْتَاعِينَ وَ تَزَينُوا بِالْحِلْمِ وَ تَنَاهَوْا عَنِ الْکذِبِ وَ الْيمِينِ وَ تَجَافَوْا عَنِ الظُّلْمِ وَ أَنْصِفُوا الْمَظْلُومِينَ وَ لَا تَقْرَبُوا الرِّبَا وَ أَوْفُوا الْکيلَ وَ الْمِيزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (ابن بابويه، 1376 ق، ص 497)
“اي بازاريان! در آغاز کار از خدا طلب خير نماييد و با آسانگيري در معامله برکت جوييد و با مشتريان کنار بياييد و خود را به بردباري بياراييد و از سوگند باز ايستيد و از دروغ کناره گيريد و از ستم [به مشتري] دوري کنيد و به مظلومان انصاف دهيد و به دورو بر ربا نرويد و پيمانه و ترازو را تمام نهيد و اموال مردم را کم مدهيد (اعراف: 85) و در زمين سر به فساد بر مداريد (اعراف: 74)”
اميرالمؤمنين (ع) در جاي ديگر فرمودند:
مَنِ اتَّجَرَ بِغيرِ عِلْمٍ ارْتَطَمَ فِي الرِّبَا ثُمَّ ارْتَطَمَ قَالَ وَ کَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ لَا يَقْعُدَنَّ فِي السُّوقِ إِلَّا مَنْ يَعْقِلُ الشِّرَاءَ وَ الْبَيْعَ (کليني، 1407 ق، ج 5، ص 154)
هرکس از احکام معاملات مطلع نباشد و وارد بازار تجارت شود، روز بروز در لجنزار ربا غرق ميشود. اميرالمؤمنين (ع) ميگفت: کسي وارد بازار نشود، مگر موقعي که احکام خريد و فروش را بداند.
امام علي (ع) در منشور حکومتي خويش براي حفظ سلامتي بازار و جلوگيري از افتادن در گردابي خطرناک مانند انحصار، احتکار، کم فروشي و… که ناامني اقتصادي را به وجود ميآورد و در نتيجه مردم را دائماً در ناامني و اضطراب روحي و رواني نگه ميدارد به مالک هشدار ميدهد و از او ميخواهد که با آنها به مبارزه برخاسته، جلو افزون خواهي و زيادهطلبيهاي آنها را بگيرد و از هرج و مرج در بازار جلوگيري کند و نظارت خود را بر آن مستمر سازد؛ چنانکه فرمودند:
وَ ذَلِک بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَي الْوُلَاةِ (صبحي صالح، 1414 ق، ص 438)
بيتوجهي به وضع بازار و رها ساختن آن به حال خود، برآيندي جز ضرر و زيان و افزايش محروميت براي عامه مردم نخواهد داشت، و اين خود عيب و ننگي است بر زمامدار که از عهده توازن و تعادل در بازار برنيامده است.
و-2) اقدامات عملي
يکي از اقداماتي که اميرالمؤمنين (ع) در زمينه اصلاح بازار انجام دادند، مجازات گران فروشان، محتکران و کمفروشان بود. ابن عباس گويد:
چون از بصره با بيتالمال به کوفه به خدمت علي (ع) آمد، در کوفه حضرت (ع) را در بازار ملاقات نمود که ايستاده و صدا ميزند که:
مَعَاشِرَ النَّاسِ مَنْ أَصَبْنَاهُ بَعْدَ يوْمِنَا هَذَا يبِيعُ الْجِرِّي وَ الطَّافِي عَلَوْنَاهُ بِدِرَّتِنَا هَذِهِ (طبرسي، 1370، ص 114)
اي مردم! هر کس را ببينم که جري (ماهي بي فلس) و طافي (ماهياي که در آب مرده باشد) بفروشد، شلاقش ميزنم.
در روايتي ديگر اينچنين آمده:
دَخَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام سُوقَ التَّمَّارِينَ، فَإِذَا امْرَأَةٌ قَائِمَةٌ تَبْکِي وَ هِي تُخَاصِمُ رَجُلًا تَمَّاراً، فَقَالَ لَهَا: “مَا لَک؟” قَالَتْ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، اشْتَرَيْتُ مِنْ هذَا تَمْراً بِدِرْهَمٍ، فَخَرَجَ أَسْفَلُهُ رَدِيّاً لَيْسَ مِثْلَ الَّذِي رَأَيْتُ. قَالَ: فَقَالَ لَهُ: “رُدَّ عَلَيْهَا” فَأَبي حَتّي قَالَهَا ثَلَاثاً فَأَبي، فَعَلَاهُ بِالدِّرَّةِ حَتّي رَدَّ عَلَيْهَا (کليني، 1429 ق، ج 10، ص 271)
حضرت امير (ع) در بازار خرمافروشان قدم ميزد، زني را ديد گريه ميکند، علت را سؤال کرد، وي گفت: من خرمايي خريدهام به يک درهم و حال ميبينم فروشنده از زير بار که با روي آن فرق ميکند، برايم وزن کرده است. حضرت (ع) به خرمافروش گفت پولش را برگردان. اما او امتناع کرد. حضرت (ع) تا سه بار دستور خود را تکرار کرد و او امتناع ورزيد، سپس حضرت (ع) تازيانه خود را بالا برد. در اين هنگام مرد خرمافروش پول پيرزن را به وي برگردانيد.
مشخص کردن گروهي از افراد معتمد جهت نظارت و بررسي مشکلات بازار و مجازات بسيار شديد آنها در صورت تخلف و دريافت رشوه از ديگر اقداماتي بود که ايشان جهت اصلاح وضعيت بازار انجام دادند. در اين زمينه حضرت امير (ع) در عهدنامه مالک اشتر اين طور ميفرمايند:
اعْلَمْ مَعَ ذَلِک أَنَّ فِي کَثِيرٍ مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِکَاراً لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَکُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ … امْنَعْ مِنَ الِاحْتِکَارِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَنَعَ مِنْهُ وَ لْيَکُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِموازينِ عَدْلٍ وَ أَسْعَارٍ لَا تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاع (صبحي صالح، 1414 ق، ص 438)
“اين را هم بدان که در ميان بازرگانان، کساني هم هستند که تنگ نظر و بدمعامله و بخيلاند و احتکار کنندهاند که تنها با زورگويي به سود خود ميانديشند و کالا را به هر قيمتي که ميخواهند ميفروشند … پس از احتکار جلوگيري کن که رسول خدا (ص) از آن جلوگيري ميکرد. بايد خريد و فروش به سادگي و با موازين عدالت باشد، با نرخهايي که بر فروشنده و خريدار زياني نرسد. کسي که پس از منع تو احتکار کند او را کيفر ده تا عبرت ديگران باشد اما در کيفر او اسراف مکن.”
همچنين علي (ع) در زمينه مجازات خائنين به بازار مسلمين به شدت عمل ميکرد و در اين باره هيچگونه مماشاتي نميفرمود. عملکرد ايشان درباره ابن هرمه شاهد بر اين مطلب است. ابن هرمه ناظر بازار اهواز بود. خيانتي کرد و علي (ع) از آن خيانت آگاه گشت، به رفاعه بن شداد به جلي- فرماندار خود در اهواز- چنين نوشت:
إِذَا قَرَأْتَ کِتَابِي فَنَحِ ابْنَ هَرْمَةَ عَنِ السُّوقِ وَ أَوْقِفْهُ لِلنَّاسِ وَ اسْجُنْهُ وَ
