
مديريت آن اصالتاً به عهده بخش خصوصي است، همانند نهادهاي بخش خصوصي است. از اين رو در اقتصاد جديد اينگونه نهادها، به عنوان بخش سوم اقتصاد شناخته ميشوند.
در تعيين موارد مصرف وقف، ضمن اينکه امام (ع) تمامي نيازمندان و واماندگان را مد نظر داشتهاند اولويت ويژهاي هم به صله ارحام دادهاند؛ و اين نکته از نظر تربيتي و اجتماعي بسيار حائز اهميت است.
با نگاه به زندگي اميرالمؤمنين علي (ع) متوجه ميشويم ايشان مصداق کامل يک انسان مقيد به انجام فرامين الهي و دستورات مکتب اسلام است. مختصر رواياتي که در اين بخش ذکر شد گوشهاي از سيره حضرت (ع) بود که ميتواند الگويي بارز براي مردم جامعه باشد. چه آنهايي که در طبقه ضعيف جامعه هستند و چه آنهايي که طبقه مرفهين جامعه قرار دارند. آن چيزي که مهم است اين است که همه مردم در صدد رفع فقر از جامعه باشند و فقط به دنبال رفاه و منفعت شخصي خويش نباشند. الگو گيري از امير مؤمنان (ع) در مواردي که ذکر کرديم ميتواند تا حد قابل توجهي از فقر جامعه بکاهد.
جمعبندي
در اين فصل راهکارهاي قولي و عملي اميرالمؤمنين (ع) را از احاديث و روايات ايشان استخراج کرده و در دو بخش راهکارهاي ساختاري و زيربنايي و راهکارهاي موردي و روبنايي به تفصيل بيان کرديم.
در بخش راهکارهاي ساختاري و زيربنايي، اصلاحاتي که حضرت (ع) در نظامهاي توليد، توزيع و مصرف انجام دادند را ذکر کرديم.
کارآفريني، توسعه تجارت و رونق کشاورزي از عمده اصلاحات ايشان در نظام توليد بود. اصلاحاتي که حضرت (ع) در نظام توزيع انجام دادند عبارتاند از: مواسات در تقسيم بيتالمال، عدم تأخير در پخش اموال عمومي، و اختصاصدادن بودجهاي از بيتالمال براي کمک به فقرا. آخرين بخش از اصلاحات ايشان در بخش مصرف بود که به مواردي چون فرهنگسازي در جهت مصرف صحيح، نظارت بر سادهزيستي کارگزاران و منع فقرا از ذلت در برابر اغنيا ميتوان اشاره کرد.
اقدامات ديگري که اميرالمؤمنين (ع) در مبارزه با فقر انجام دادند، راهکارهاي موردي و روبنايي بود. دستگيري از نيازمندان از طريق واجبات و مستحبات مالي، و برقراري عدالت و عدم تبعيض بود که جزو مهمترين راهکارهاي ايشان در اين بخش بود. آخرين راهکاري هم که ما در اين بخش آورديم، سبک زندگي شخصي حضرت (ع) بود که با توجه به منصبي که ايشان در حکومت داشتند، الگوي همه مسلمانان بودند و رفتاري اثرگذار در بين مردم جامعه داشتند.
در فصل بعد که فصل پاياني اين نوشتار است، سعي داريم بر اساس راهکارهاي حضرت (ع) که در اين فصل آورديم، راهحلي جامع براي فقرزدايي جهت الگوي اسلامي ايراني پيشرفت ارائه دهيم.
فصل پنجم: راهکارهاي فقرزدايي در الگوي اسلامي ايراني پيشرفت بر اساس حکمت علوي
مقدمه
فقر اين پديده شوم که در تاريخ بشري قدمت ديرينه دارد، مسائل گستردهاي را رقم زده است. معضلي بزرگ و بيماري صعبالعلاج که ذهن و انديشه بسياري از سياستمداران و دانشمندان علوم مختلف را به خود معطوف نموده است. عليرغم تلاشهاي عظيمي که در جهت حذف و ريشهکني فقر در جهان صورت گرفته نتايج چندان قابل توجهي از آن گرفته نشده است. به استناد آمارهاي ارائهشده از سوي UNDP61 دهه 1990 دهه يأس و نااميدي بود. در حال حاضر 54 کشور نسبت سال 1990 فقيرتر شدهاند. درآمد 57 درصد فقيرترين افراد جهان به اندازه يک درصد ثروتمندترين افراد جهان هست. درآمد 25 ميليون آمريکايي ثروتمند بهاندازه درآمد تقريباً 2 ميليارد نفر در جهان است. اين مسأله موجب گرديده است که در قرن جديد تعهد و تضمين بيسابقهاي براي رهايي از فقر در جهان آغاز شود (غفراني و ديگران، 1382).
در کشور ما نيز از سالهاي پس از انقلاب تاکنون، بر اساس رويکرد قانون اساسي، تلاشهاي بسياري براي برقراري عدالت اجتماعي و محروميتزدايي از طريق اقدامات برنامهاي و اجرايي دولت و نهادهاي حمايتي مانند کميته امداد انجامشده است. اما پس از ربع قرن، ارزيابيهاي انجامشده نشان ميدهد اين تلاشها، با وجود صرف منابع مالي و انساني نسبتاً قابل توجه، از اثربخشي مورد انتظار در کاهش فقر و محروميت برخوردار نبودهاند (متوسلي، 1386).
در اين فصل ابتدا به بررسي وضعيت فقر در کشور طي دهه گذشته و آسيبشناسي برنامههاي فقرزدايي در برنامههاي توسعه اول تا چهارم ميپردازيم. پس از آن راهکارهاي مبارزه با فقر در الگوي اسلامي ايراني کشور بر اساس حکمت علوي ارائه ميشود. در انتهاي فصل هم به جمعبندي تحقيق ميپردازيم.
5-1- بررسي وضعيت توزيع درآمد و فقر در ايران طي سالهاي اخير
وجود نابرابري گسترده در توزيع درآمد به بروز فقر و افزايش دامنه آن منجر ميشود، چراکه با فرض هر سطحي از رشد اقتصادي، نابرابري بالا در توزيع درآمد باعث ايجاد شکاف بيشتر در طبقات جامعه و گسترش فقر ميشود. اين عامل ميتواند به آن دليل باشد که سهم اندکي از منابع بهدستآمده به اقشار محروم و طبقات پايين درآمدي ميرسد؛ بعلاوه سطوح بالاي نابرابري در توزيع درآمد توالي رشد اقتصادي و به تبع آن فرآيند کاهش نابرابري توزيع درآمد را کند ميکند. تأثير منفي نابرابري در توزيع درآمد بر رشد اقتصادي را ميتوان از جنبههاي مختلف ارزيابي نمود. به عنوان مثال، دسترسي به منابع اقتصادي و درآمدي در نزد گروههاي ثروتمند و غني جامعه متمرکزشده و اين مانع از دسترسي ساير گروهها به اين منابع و انجام سرمايهگذاري توسط آنها ميشود. نابرابري بالا در توزيع درآمد، مزاياي حاصل از رشد اقتصادي را تنها به گروههاي ثروتمند جامعه تخصيص داده و مانع از دسترسي افراد فقير به مزاياي حاصل از رشد اقتصادي ميشود
به منظور بررسي و تحليل سطح نابرابري توزيع درآمد روشهاي متعددي توسط آمارشناسان و اقتصاددانان معرفي شده است که ما در اينجا به سه مورد از آنها اشاره ميکنيم:
5-1-1- ضريب جيني
يکي از شاخصهاي سنجش نابرابري درآمد جامعه، ضريب جيني است. ضريب جيني62 عددي است بين صفر و يک (يا صفر و صد درصد) که در آن صفر به معني توزيع کاملاً برابر درآمد يا ثروت و يک به معناي نابرابري مطلق در توزيع است.
برداشتها و تعبيرهاي متعددي از ضريب جيني ارائه ميشود که درک مفهوم آن چيزي که اندازه گرفته ميشود را آسان ميسازد. در زير به عنوان مثال به دو برداشت زير اشاره ميکنيم:
* ضريب جيني تفاوت مورد انتظار در درآمد بين دو فرد يا دو خانوار که به طور تصادفي از کل جامعه انتخاب ميشوند را بيان ميکند. به عنوان مثال ضريب جيني 6/0 اشاره به اين دارد که اگر درآمد سرانه جامعه ???? واحد پول باشد، تفاوت مورد انتظار بين درآمد دو فرد يا دو خانوار که به طور تصادفي انتخاب شدهاند ??? واحد پول است.
* برحسب رفاه اجتماعي، اگر افراد يا خانوارها سطح مناسب بودن وضعيتشان را نه تنها بر اساس مقادير مطلق (که داراي چه سطحي از درآمد يا مخارج هستند) بلکه بر اساس مقادير نسبي (که اين در واقع آن چيزي است که خانوار در مقايسه با دارايي ديگر خانوارها دارا است) بسنجند، در اين صورت سطح رفاه اجتماعي (W) در جامعه از حاصلضرب ميانگين درآمد (?) در يک منهاي ضريب جيني (G) به صورت زير محاسبه ميشود:
(1-5) W = ? (1?G)
به عنوان مثال اگر ضريب جيني 6/0 ميانگين درآمد ???? واحد پول باشد سطح رفاه اجتماعي ??? واحد خواهد شد. اين مقدار در مقايسه با جامعهاي با درآمد سرانه ??? واحد پول و ضريب جيني 40/0 از سطح رفاه اجتماعي کمتري برخوردار خواهد بود چراکه سطح رفاه در اين جامعه ??? واحد پول است.
ضريب جيني اين قابليت را دارد که براي درآمدهاي منفي نيز به کار گرفته شود، قابليتي که ديگر ابزارهاي سنجش نابرابري فاقد آن هستند. اين ويژگي زماني اهميت مييابد که درباره تغيير در سياستگذاري بر اساس نابرابري درآمدها بحث ميکنيم؛ چراکه درآمد برخي از خانوارها ميتواند منفي شود. امتياز ديگر ضريب جيني و مفاهيم وابسته به آن در مقايسه با ساير ابزارهاي سنجش نابرابري آن است که اين مقياس داراي خواص آماري مطلوب شناختهشدهتري است، و لذا اين امکان را فراهم ميآورد که به ارزيابي معنادار بودن اثر تغيير در سياستها بر روي نابرابري توزيع درآمد يا مخارج پرداخته شود، قابليتي که براي اغلب مقياسهاي ديگر نابرابري توزيع درآمد امکانپذير نيست بعلاوه امکان تجزيه ضريب جيني و تحليل ضريب جيني تعميميافته63 نتايج قابل توجهي را براي سياستمداران فراهم ميکند.
با توجه به اينکه ضريب جيني به صورت يک عدد ارائه ميشود و اين عدد به تنهايي چگونگي توزيع درآمد بين گروههاي جامعه را نشان نميدهد، به همين دليل در اين مطالعه توزيع و سهم دهکها در سالهاي موردنظر نيز بررسي شد.
5-1-2- نسبت پراکندگي (نابرابري)
اين نسبت متوسط هزينههاي ثروتمندترين افراد را به فقيرترين افراد اندازهگيري ميکند. براي محاسبه آن ميتوان از دهک يا پنجک استفاده نمود. به عبارتي اين شاخص نسبت متوسط هزينه ده درصد ثروتمندترين به ده درصد فقيرترين افراد را نشان ميدهد. نسبت پراکندگي به صورت زير محاسبه ميشود (World Bank, 2005):
= (2-5)
5-1-3- سهم مصرف فقرا
اين سهم جمع هزينههاي فقيرترين گروه (دهک) را به جمع هزينههاي کل خانوارها نشان ميدهد و به روش زير محاسبه ميشود:
= (3-5)
که در آن N تعداد خانوارها، m تعداد خانوارهاي واقع در گروه (دهک) x و yi هزينه خانوار i ام است (World Bank, 2005).
5-1-4- شاخصهاي نابرابري خانوارهاي کشور در طول 80 تا 91
آخرين محاسبات انجامشده توسط مرکز آمار ايران، ضريب جيني و سهم هزينه ناخالص سرانه در هر دهک براي يک دوره 11 ساله (با دخالت دادن وزن خانوارها) در جدول صفحه بعد ارائه ميشود.
جدول 5-1- ضريب جيني و سهم هزينه ناخالص سرانه هر دهک در سالهاي 91- 1380 (دهک وزني)
شرح
1380
1381
1382
1383
1384
1385
1386
1387
1388
1389
1390
1391
ضريب جيني
0.4304
0.4287
0.4241
0.4240
0.4248
0.4356
0.4337
0.4122
0.4111
0.4099
0.3700
0.3659
سهم دهک اول
0.207
0.0201
0.0203
0.0206
0.0202
0.0195
0.0192
0.0200
0.0196
0.0218
0.0263
0.0268
سهم دهک دوم
0.0316
0.0324
0.0222
0.0329
0.0326
0.0308
0.0315
0.0335
0.0336
0.0347
0.0400
0.0402
سهم دهک سوم
0.0408
0.0421
0.0433
0.0426
0.0428
0.0402
0.0412
0.0429
0.0440
0.0445
0.0498
0.0502
سهم دهک چهارم
0.0527
0.0511
0.0534
0.0529
0.0531
0.0505
0.0514
0.0546
0.0544
0.0545
0.0600
0.0606
سهم دهک پنجم
0.0648
0.0624
0.0642
0.0644
0.0643
0.0620
0.0631
0.0663
0.0666
0.0658
0.0798
0.0718
سهم دهک ششم
0.0757
0.0774
0.0773
0.0778
0.0774
0.0811
0.0766
0.0803
0.0808
0.0791
0.0833
0.0840
سهم دهک هفتم
0.0945
0.0943
0.0942
0.0946
0.0942
0.0933
0.0944
0.0979
0.0987
0.0965
0.0992
0.0998
سهم دهک هشتم
0.1174
0.1230
0.1180
0.1190
0.1190
0.1188
0.1203
0.1224
0.1229
0.1210
0.1210
0.1210
سهم دهک نهم
0.1624
0.1653
0.1594
0.1605
0.1632
0.1655
0.1641
0.1645
0.1657
0.01618
0.1578
0.1562
سهم دهک دهم
0.3394
0.3320
0.3368
0.3346
0.3331
0.3385
0.3383
0.3165
0.3128
14.71
0.2918
0.2894
سهم بيست درصد فقيرترين جمعيت
0.0522
0.0525
0.0535
0.0536
0.0529
0.0502
0.0507
0.015.79
0.0531
0.0565
0.0663
0.0670
سهم ده درصد ثروتمندترين به ده درصد فقيرترين جمعيت
16.43
16.55
16.63
16.21
16.46
17.40
17.59
15.97
15.97
14.71
11.09
10.79
سهم بيست درصد ثروتمندترين به بيست درصد فقيرترين جمعيت
9.61
9.48
9.27
9.24
9.39
10.04
9.90
4.61
9.00
8.54
6.78
6.65
سهم چهل درصد ثروتمندترين به چهل درصد فقيرترين
