
که نتيجه آن ارتقاي سطح زندگي مردم کوفه بود، چنانکه خود حضرت (ع) وضعيت معيشتي مردم کوفه را اينگونه بيان کردند: ما أَصْبَحَ بِالْکوفَةِ أَحَدٌ إِلَّا نَاعِماً إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَةً لَيأْکلُ الْبُرَّ وَ يجْلِسُ فِي الظِّلِّ وَ يشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْفُرَات “تمام مردم کوفه داراي زندگي مرفهي هستند، حتي پايينترين افراد نان گندم ميخورند و خانه و سرپناهي دارند و از آب آشاميدني گوارايي (آب فرات) ميآشامند.” (ابن شهر آشوب، 1376، ج 1، ص 367).
اميد است که نتايج حاصل از اين تحقيق در ايجاد فضاي بهتر براي زندگي موفق بوده و نقش اساسي در تأمين نيازهاي اساسي3 همه طبقات جامعه ايفا نمايد.
فصل اول: کليات تحقيق
1-1- بيان مسأله و موضوع تحقيق
بحث درباره پديده فقر، شناخت عوامل و راه مبارزه با آن از زمانهاي دور مورد توجه مکاتب، صاحبنظران و تا حدودي حکومتها بوده است. شايد به ندرت بتوان مسألهاي مانند آن يافت که در ابعاد مختلف اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي يک جامعه دخالت داشته باشد.
فقر را ميتوان به غدهاي سرطاني تشبيه کرد که اگر درمان نشود، تمام پيکره جامعه را در برميگيرد و از پاي درميآورد. اگر چه تا کنون کتابها، مقالات و راهکارهاي زيادي براي مبارزه با فقر ارائه شده، اما کماکان محروميتزدايي از اهداف همه نظامها و مکتبها شمرده ميشود؛ هر چند درباره رسيدن به آن اختلاف وجود دارد.
اسلام، چون ديگر اديان و مکاتب، به اين مسأله اهميت داده و بر ريشهکن کردن فقر و تأمين رفاه عمومي به عنوان يک هدف اقتصادي تأکيد کرده است. مطالعه زندگاني اهلبيت (ع) که الگوهاي تمام عيار و عيني عمل به دستورات دين اسلام هستند ميتواند ما را با عکسالعمل صحيح در برابر مشکلات اجتماعي و اقتصادي آشنا کند. و از آنجايي که در بين ائمه معصومين (ع) تنها براي وجود مبارک اميرالمؤمنين (ع) امکان حاکميت حکومت اسلامي فراهم شد، شايسته است در سيره ايشان بيشتر تأمل کنيم تا نکات و راهکارهاي مناسبتري در زمينه حل مشکلات اقتصادي به دست آوريم. اگرچه دوران حکومت ايشان کوتاه و توأم با حوادث زيادي چون جنگهاي داخلي بود، اما اوضاع اجتماعي و اقتصادي جامعه همواره تحتنظر حضرت (ع) بود و با تدابير و سياستهاي سنجيده سعي در رشد و شکوفايي کشور داشتند.
از طرفي بنا بر فرمايشات مقام معظم رهبري (دام ظله) الگوهاي توسعه امروز جهان غرب، برگرفته از مباني غربي خودشان است و پيروي از آن الگوها بسيار خطرناک بوده و ضررهاي جبرانناپذيري براي ما به دنبال خواهد داشت. (مقام معظم رهبري، 1386) لذا بايد درصدد طراحي يک الگوي اسلامي براي توسعه کشورمان باشيم.
1-2- اهداف تحقيق
اصولاً اهداف تحقيق در روند تعريف مسأله و بيان موضوع تحقيق نهفته است. تعيين اهداف تحقيق در حقيقت پاسخگويي به سؤالات مطرحشده در طرح مسأله است. بيان اهداف تحقيق ابعاد کاربردي آن را روشنتر ميسازد. هدف اصلي اين تحقيق دستيابي به راهکارهاي مناسب براي فقرزدايي از جامعه امروز با بهره جستن از سخنان اميرالمؤمنين (ع) و راهکارهاي عملي ايشان در مدت خلافتشان ميباشد.
اما اهداف فرعي تحقيق حاضر که در مسير انجام تحقيق قابل دستيابي است، به شکل زير بيان ميگردد:
* شناسايي تعاريف مختلفي که تا کنون در اقتصاد اسلامي و اقتصاد غربي در زمينهي فقر ارائه شده است.
* شناسايي علل و پيامدهاي فقر از نگاه اميرالمؤمنين (ع)
* استخراج راهکارهاي مبارزه با فقر از سخن و سيره عملي حضرت علي (ع)
* تطبيق راهکارهاي حضرت (ع) در جامعه امروز جهت تدوين الگوي اسلامي ايراني پيشرفت
1-3- ضرورت و اهميت موضوع تحقيق
در يک ديدگاه کلي پژوهشگر اهميت تحقيق خود را با نوع مسألهاي که انتخاب کرده بيان ميکند، اما بايد مشخص کند اين تحقيق در چه زمينهاي از اهميت بيشتري برخوردار است. همين امر ميتواند در ارائه طرح تحقيق بررسي ادبيات و پيشينه تحقيق نقش اساسي ايفا کند (خاکي، 1386).
در طول تاريخ، فقر و تهيدستي از بنياديترين مشکلات و از ناهنجارترين دردها در زندگي انسانها بوده است، و امروزه نيز اين پديده همچنان مسأله روز و مشکل ملموس جامعههاي انساني است و با همه طرحها و ادعاها از ميزان آن کاسته نشده؛ بلکه طبق آمارهاي دقيق هر روز در حال افزايش است، و فرسايش جسمي و عوارض ناشي از گرسنگي و سوءتغذيه، هر روزه هزاران نفر را به کام مرگ و نابودي ميکشاند. اين پديده در همه ادوار تاريخ مورد نکوهش بوده است و همه انديشمندان و زمامداران جامعههاي انساني، از آن به عنوان جريان ناگوار، تلخ و نگران کننده ياد کردهاند. کمتر مکتبي در تاريخ يافت ميشود که فقر و تهيدستي را ستوده باشد.
از اين رو مينگريم که همواره مبارزه با فقر و زدايش آن از دامن انسانها و اجتماعات، از اهداف و آرمانهاي نوع زمامداران و رهبران تاريخ بوده است، و در همه دوران مسئولان و مديران جوامع، نويد زدايش فقر و محروميت را داده و ميدهند، و براي آن طرحهايي نيز ارائه کرده و ميکنند.
بيگمان براي نابودي هر نابساماني و ناهنجاري در گامهاي نخست، بايد آن نابساماني و ناهنجاري نيک شناخته شود و علل و عوامل آن کشف گردد و رهآوردهاي شوم آن در اندام فرد و جامعه بررسي شود، و همچنين راهها و شيوههاي اصولي و علمي مبارزه با آن مشخص گردد. اگر اين شناخت نسبت به اين پديده شوم عميق نباشد، علل و عوامل، و راههاي رويارويي با آن نيز شناخته نميشود و نفي و طرد آن نيز امکانپذير نخواهد بود. بنابراين چارهجويي درست و مؤثر اين بيماري، به ضرورت شناخت و بررسي واقعيت و حد و حدود آن، فرا ميخواند.
هماکنون که کشورمان در اوج تحريمهاي اقتصادي قرار گرفته است، فقر که يک معضل اقتصادي است، عوارض گوناگوني بر ابعاد مختلف جامعه از جمله اقتصاد وارد کرده است. از آنجايي که دين اسلام ديني کامل است و علاوه بر سعادت اخروي، سعادت دنيوي را نيز تأمين ميکند شايسته است اين پديده را در کلام و سيره اهلبيت (ع) بررسي کرده و شيوهي نگاه درست به اين پديده آسيبزا را از زندگي يک انسان کامل برداشت کنيم؛ هيچ يک از کتابها و مقالاتي که در زمينه فقرزدايي نوشته شده است، به طور تخصصي سيره عملي يک امام معصوم (ع) در منصب حاکميت را در مواجهه با فقر مورد بررسي قرار نداده است، و ما در اين پاياننامه بر آنيم که سيره امام علي (ع) را با توجه به اين که حدود پنج سال حاکم جامعه اسلامي بودند و در جهت مبارزه با فقر اقداماتي انجام دادهاند مورد مطالعه قرار دهيم.
از طرفي مقام معظم رهبري (دام ظله) در بياناتشان تأکيد داشتهاند که رشد و بالندگي انسانها بر مدار حق و عدالت و دستيابي به جامعهاي متکي بر ارزشهاي اسلامي و انقلابي است و تحقق شاخصهاي عدالت اجتماعي و اقتصادي در گرو الگوي توسعه اسلامي ايراني است. (مقام معظم رهبري، 1378)
ايشان در ضرورت تدوين الگوي اسلامي ايراني پيشرفت اينطور ميفرمايند: ” آنچه كه موجب ميشود ما الگوى غربى را براى پيشرفت جامعهى خودمان ناكافى بدانيم،در درجهى اول اين است كه نگاه جامعهى غربى و فلسفههاى غربى به انسان-البته فلسفههاى غربى مختلفند؛ اما برآيند همه آنها اين است-با نگاه اسلام به انسان،به كلى متفاوت است؛ يك تفاوت بنيانى و ريشهاى دارد. لذا پيشرفت كه براى انسان و به وسيلهى انسان است، در منطق فلسفهى غرب معناى ديگرى پيدا ميكند، تا در منطق اسلام. پيشرفت از نظر غرب، پيشرفت مادى است؛ محور، سود مادى است؛ هرچه سود مادى بيشتر شد، پيشرفت بيشتر شده است؛ افزايش ثروت و قدرت. اين، معناى پيشرفتى است كه غرب به دنبال اوست؛ منطق غربى و مدل غربى به دنبال اوست و همين را به همه توصيه ميكنند. پيشرفت وقتى مادى شد، معنايش اين است كه اخلاق و معنويت را ميشود در راه چنين پيشرفتى قربانى كرد. يك ملت به پيشرفت دست پيدا كند؛ ولى اخلاق و معنويت در او وجود نداشته باشد. اما از نظر اسلام، پيشرفت اين نيست. البته پيشرفت مادى مطلوب است، اما به عنوان وسيله. هدف، رشد و تعالى انسان است.” (مقام معظم رهبري، 1386)
لذا در راستاي فرمايشات مقام معظم رهبري (دام ظله العالي) در صدد آنيم که راهکارهايي براي فقرزدايي از کشورمان- جهت الگوي اسلامي ايراني پيشرفت- بر اساس حکمتهاي علوي ارائه دهيم، إن شاء الله.
1-4- سؤالات تحقيق
با توجه به آن چه ذکر شد سؤالات اصلي تحقيق عبارتاند از:
1- مفهوم و علل فقر از ديدگاه اميرالمؤمنين (ع) چيست؟
2- پيامدها و راهکارهاي مبارزه با فقر از نظر اميرالمؤمنين (ع) چيست؟
3- راهکارهاي فقرزدايي از جامعه امروز ايران با توجه به سيره و کلام اميرالمؤمنين (ع) کدام است؟
1-5- روش تحقيق
روش انجام پژوهش يکي از عوامل عمدهاي است که بر تحقيق و نتايج آن اثر ميگذارد و به هدف پژوهش، ماهيت موضوع و فرضيههاي تدوين شده بستگي دارد (خاکي، 1386).
روش تحقيق اين پاياننامه به لحاظ ماهيت و روش از نوع کتابخانهاي و تحليل متن است که ابتدا منابع موجود در حوزه فقر، در دو بخش متون ديني – خصوصاً احاديث و سيره اميرالمؤمنين (ع) – و متون اقتصادي مطالعه شده، و پس از بررسي مفاهيم و ديدگاهها، راهکارهاي مبارزه با فقر را جهت تدوين الگوي اسلامي ايراني پيشرفت استخراج ميکنيم.
1-6- پيشينه مطالعاتي تحقيق
هدف از گنجاندن تاريخچه تحقيق عبارت است از:
* برقراري ارتباط منطقي ميان اطلاعات پژوهش قبلي با مسأله تحقيق
* دستيابي به چارچوب نظري و يا تجربي براي مسأله تحقيق
* آشنايي به روشهاي تحقيق مورد استفاده در پژوهشهاي گذشته (خاکي، 1386)
محسن زاده (1361) در کتاب خود با عنوان “اسلام راستين: نابودي فقر” راهکارهايي براي رفع فقر ارائه ميکند از جمله اعتدال در مصرف و پرهيز از اسراف، جلوگيري از راکد نگهداشتن سرمايهها و کار کردن همه اقشار جامعه. اما در آخر بحث بهترين راه جهت مبارزه با فقر را سرمايهگذاري و اشتغالزايي بيان ميکند. از نظر او سرمايهگذاري روزبهروز سود بيشتري به دنبال دارد و اگر اين سود از آن يک مسلمان شود او کمک زيادي به قشر محروم جامعه خواهد کرد.
طوسي (1370) در پاياننامه خود با موضوع “بررسي پديده فقر از ديدگاه مکاتب سرمايهداري و اسلام” پس از تعريف فقر از نگاه مکاتب سرمايهداري، مينويسد الغاء مالکيت ابزار توليد و تأمين حداقل معيشت براي همه، از راههاي اصلي رفع فقر است که يک جناح سوسياليست آن را ارائه داده و مارکس4 آن را کامل کرده است. ايشان وضع خمس و زکات، برقراري عدالت و اهميت دادن به کار را هم از راهکارهاي اسلامي در جهت از بين بردن فقر معرفي ميکند.
باليساکان5 (1991 م) در مقاله خود تحت عنوان “راهکارهاي کاهش فقر6” رسيدگي به فقر روستايي را از پرداختن به وضعيت شهرها مهمتر ميداند و مينويسد: “اولويت نهايي بايد به توسعهي زيرساختهاي روستايي و انتقال تکنولوژي و تحقيقات کشاورزي در مناطق روستايي تعلق گيرد.”
بنائيان (1375) در مقاله خود با عنوان “چارچوب نظري شيوههاي فقرزدايي در ايران اسلامي” برنامهريزي جهت از بين بردن فقر را يک برنامه بلند مدت مطرح ميکند و با مثالهاي مشخص سعي ميکند روشن کند که در کنار مراجعه به روشهاي تجربه شده در کشورهاي توسعه يافته بايد چارچوب ارزشهاي اسلامي بر راهحلهاي انتخابي محاط بوده و آنها را اصلاح نمايد.
فراهاني فرد (1378) در کتاب “نگاهي به فقر و فقرزدايي از ديدگاه اسلام” پس از بررسي عوامل پيدايش فقر، علل عقبماندگي را در سه بخش اسلام، مسلمانان و عوامل بيگانه مورد بررسي قرار ميدهد و در بخش اسلام اعتقاد غلط و برداشتهاي انحرافي از مفاهيمي چون قضا و قدر، تحقير دنيا و توکل و … را علت اصلي عقبماندگي مسلمانان ميداند.
او با بهرهگيري از منابع ديني راهبردهايي چون ايجاد فرصتهاي شغلي، بهرهبرداري صحيح از ثروتهاي ملي و سپردن مسئوليتها به افراد کاردان را براي مبارزه با فقر پيشنهاد کرده و مينويسد: “مهمترين گام جهت درمان فقر در بلندمدت شناسايي فقرا، طبقه بندي شدت فق
