
جوامع نيز هلاک ميشوند.”
از اين کلام روشن ميشود که حسن تدبير و تقسيم کار درست در جامعه بسيار مهم بوده و عدم رعايت آنها در جامعه ميتواند باعث بيکاري و به دنبال آن فقر گروهي از مردم شود. هر کس بايد در پست يا مسئوليتي قرار بگيرد که تخصص و توانايي لازم در آن را دارد. اين امر باعث ميشود جامعه به رشد و شکوفايي برسد و از نهايت پتانسيل موجود در جامعه رعايت شود، و علاوه بر آن با سپردن کارهاي سادهتر به قشر ضعيف جامعه، از بيکار شدن عدهاي از مردم که مهارت يا تخصص خاصي ندارند جلوگيري بنمايد.
ج) کار آفريني و ايجاد فرصتهاي شغلي
امير مؤمنان علي (ع) که وارث وضعيت نابسامان اقتصادي بودند، براي ريشهکن کردن فقر و تنگدستي تلاش فراوان کردند؛ زيرا به خوبي ميدانستند که اقتصاد با اعتقادات و دين مردم ارتباط مستقيم دارد، همانگونه که نبي اکرم (ص) ميفرمايند:
کَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَکُونَ کُفْرا (کليني، 1369، ج 3، ص 417)
“فقر نزديک به کفر است.”
اميرالمؤمنين (ع) در اين زمينه به فرزندش (محمد حنفيه) فرمودند:
يا بُنَي إِنِّي أَخَافُ عَلَيْک الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ دَاعِيَةٌ لِلْمَقْت (صبحي صالح، 1414 ق، ص 532)
“فرزندم! من از تهيدستي بر تو هراسناکم، از فقر به خدا پناه ببر، که همانا فقر، دين انسان را ناقص، و عقل را سرگردان ميکند، و عامل دشمني است.”
از اين رو، آن حضرت (ع) يکي از اهداف حکومت را “اصلاح چشمگير وضعيت شغلي مردم و آباداني شهرها” برشمردند. (دشتي، 1379)
شهيد مطهري در توضيح اين مطلب ميگويد: آنقدر اين اصلاح، اساسي باشد که [تشخيص آن] احتياج به فکر و مطالعه نداشته باشد، علائمش از در و ديوار پيدا باشد؛ به عبارت ديگر سامان به زندگي دادن، شکمها را سير کردن، تنها را پوشانيدن، بيماريها را معالجه کردن، جهلها را از ميان بردن، اقدام براي بهبود زندگي مادي مردم، زندگي مادي مردم را سامان دادن. (مطهري، 1383)
همانطور که در پيشتر هم اشاره شد امام (ع) در فرمان خود به مالک فرمودند:
وَ لْيَکُنْ نَظَرُک فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِک فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِک لَا يُدْرَک إِلَّا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغيرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَک الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلًا (صبحي صالح، 1414 ق، ص 437)
“پيش از آنکه به فکر درآمد و گرفتن وجهي از مردم باشي به فکر “آبادي و عمران و ايجاد منبع درآمد” براي مردم باش؛ مردم بايد درآمد داشته باشند تا بتوانند به حکومت کمک کنند. زيرا بدون آباداني و ايجاد اشتغال براي مردم، هرگز نميتوان از مردم کمک گرفت و اگر کسي بدون رسيدگي به وضع درآمدي و اشتغال براي جامعه، فقط به فکر گرفتن ماليات و عوارض باشد، شهرها را به ويرانه تبديل خواهد کرد، و مردم را (در اثر گراني و نداري) نابود خواهد ساخت، و سرانجام حکومت، پايگاه مردمي خود را نيز از دست خواهد داد.”
کارنامه پر افتخار زندگي امير مؤمنان (ع) نشان ميدهد که آن حضرت (ع) در زندگي پر برکت خويش، با وجود تمامي مشاغل و مسئوليتهاي بزرگ اجتماعي که بر عهده داشت، با دست پرتوان خود، صدها فرصت اشتغال به وجود آورد و خانوادههاي فراواني را از نعمت کار مناسب و زندگي آبرومندانه برخوردار کرد و با اين اقدام يکي از مهمترين عوامل ايجاد فقر يعني بيکاري را ريشهکن کردند. ايشان چنانکه امام صادق (ع) ميفرمايند:
کانَ أميرُ المُؤمِنينَ (ع) يَضرِبُ بِالمَرِّ وَ يَستَخرِجُ الأَرَضينَ (کليني، 1369، ج 5، ص 74)
“با دست خويش بيل ميزد و زمين را آباد ميکرد.”
و هر زمين که آباد مينمود عدهاي را به کار ميگرفت و آنگاه زمين ديگر و… و ثمره اين تلاشها در اواخر عمر حضرت (ع)، چنانکه از وصيت نامه ايشان برميآيد، اشتغال دهها و بلکه صدها نفر در آن مزارع و کشتزارها بود؛ و اين همه، تصوير يک کارآفرين بزرگ را از امام (ع) به دست ميدهد. در ادامه به برخي از فعاليتهاي عمراني حضرت (ع) که موجب اشتغالزايي افراد زيادي از مردم و همچنين آباداني شهر شد و تا اندازهاي رنگ و بوي فقر را از جامعه زدود اشاره ميشود.
عمده فعاليتهاي اقتصادي امام (ع) در دوره خلفا در منطقه ينبع به وقوع پيوسته است. ينبع نام منطقهاي است در 165 کيلومتري غرب مدينه (در ساحل درياي سرخ) و آن را به دليل چشمههاي فراوانش به اين نام ناميدهاند. برخي تعداد چشمههاي آن را تا 170 عدد ذکر نمودهاند. ساکنان ينبع عمدتاً از جينه و بنوليث و الأنصار بودهاند. پس از وفات امام (ع) اين منطقه تحت اختيار اولاد امام حسن (ع) قرار گرفت. نام ينبع در کتب تاريخ، سيره و جغرافيا با نام امام علي (ع) عجين شده است، چنانکه اين منطقه در هيچ کتابي بي نام علي (ع) معرفي نشده است. از برخي شواهد تاريخي بر ميآيد که نام ينبع را امام (ع) بر اين منطقه نهاده است.
امام صادق (ع) ميفرمايند:
قَسَمَ نَبِي اللَّهِ ص الْفَيْءَ فَأَصَابَ عَلِيّاً ع أَرْضاً فَاحْتَفَرَ فِيهَا عَيْناً فَخَرَجَ مَاءٌ يَنْبُعُ فِي السَّمَاءِ کَهَيْئَةِ عُنُقِ الْبَعِيرِ فَسَمَّاهَا يَنْبُع (بروجردي، 1386، ج 2، ص 341)
“در زماني که رسول خدا (ص) اراضي فيء را تقسيم نمود، زميني هم نصيب علي (ع) گشت، او در اين زمين چاهي حفر کرد که آب از درون آن مانند گردن شتر ميجوشيد، و به همين مناسبت نام ينبع به معناي جوشيدن آب از زمين بر آن نهاد.”
ميگويند اولين چشمهاي که امام علي (ع) در ينبع احيا نمود “بغيبغات” نام داشت که خود، مشتمل بر چندين چشمه به نامهاي “خيف51 الأراک”، “خيف ليلي”، و “خيف بسطاس” ميگرديد. ابن شبه انبوه نخلهاي اين زمينها را به خليج تشبيه نموده و مينويسد: “فيها خَليجٌ مِنَ النَخلِ مَعَ العَينِ” (أبي زيد عمر بن شبه النميري البصري، 1410 ق)
علاوه بر اين امام علي (ع) در ينبع چشمههاي فراوان ديگري از جمله “عين البحير”، “عين نولا” و “عين الحدث” و نخلستانهاي ديگري را نيز آباد نمود. (أبي زيد عمر بن شبه النميري البصري، 1410 ق)
ابن شهر آشوب تعداد چاههاي اميرالمؤمنين (ع) در ينبع را بالغ بر يکصد حلقه ذکر نموده است. (ابن شهر آشوب، بيتا)
ميزان محصول اين املاک در زمان حيات امام (ع) به روايت واقدي افزون بر هزار وسق (60 من) بوده است. درباره ارزش مجموعه اين املاک اطلاعات دقيقي در دست نيست اما از روايتي که درباره “عين ابينيزر” وارد شده است تا حدودي ميتوان به ارزش بسيار بالاي آنها پي برد. اين روايت حاکي است که معاويه 200 هزار دينار براي خريد عين ابينيزر به امام حسين (ع) پيشنهاد کرد ولي امام آن مبلغ را نپذيرفت. (المبرد، 1413 ق)
از اشارههايي که در وقف نامهها و گزارشهاي معطوف به برکات اقتصادي امام علي (ع) وجود دارد چنين به دست ميآيد که آن حضرت (ع) علاوه بر ينبع در نواحي متعدد ديگري از مدينه فعاليتهاي عمراني مانند حفر چاهها و احداث مزارع و نخلستانها داشتهاند. در وقف نامهاي که آن حضرت (ع) به دست مبارک خود نگاشته شدهاند به اموالي در “وادي القري”، “وادي ترعه” و “وادي إذنيه” اشاره شده است. (کليني، 1369)
ابن شهر آشوب در ذکر برکات اقتصادي اميرالمؤمنين (ع) به موارد ديگري اشاره نموده است از جمله اين موارد که در نصوص تاريخي ديگر هم به آن اشاره شده است حفر چاههايي در کنارههاي راه مدينه مکه است. (ابن شهر آشوب، بيتا) و اين مطلب در روايتي از امام صادق (ع) نيز نقل شده است. (مجلسي، 1403 ق)
اگر چه تعيين دقيق مکان اين چاهها ممکن نيست ولي در حال حاضر منطقهاي که مسجد شجره در آن واقع شده است به نام “بئر علي” و “آبار علي” معروف است. (السهمودي، بيتا) و بنا به روايتي از امام صادق (ع) اين منطقه با اقطاع پيامبر (ص) به علي (ع) واگذار گرديده بود… (السهمودي، بيتا) ياقوت وادي عقيق را به سه ناحيه “صغير”، “کبير” و “اکبر” تقسيم نموده و “عقيق اکبر” را با “بئر علي” معرفي ميکند و مکان آن را در بطن “ذي الحليفه” ميداند. (شهابالدين ياقوت بن عبد الله، 1399 ق). با توجه به مجموعه اين قرائن ميتوان گفت چاههاي مزبور در همين مکاني که اکنون به “آبار علي” (چاههاي علي) معروف است حفر گرديده بود: برخي تعداد چاههاي امام در اين منطقه را 23 حلقه ذکر نمودهاند. (قائدان، 1374)
بدون شک براي مبارزه با عواملي که سبب بازدارندگي از کار و تلاش ميگردد و زمينه بيکاري و يا کم کاري را در جامعه فراهم ميسازد و شاهرگ حياتي اقتصاد جامعه را که توليد است از تحرّک بازميدارد،
اشتغالزايي يکي از عوامل اصلي فقر زدايي است. چرا که اصولاً پيشگيري بهتر از درمان است و نسخههاي مقطعي، موقتي هستند. امام باقر (ع) در زمينه ميفرمايند:
مَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا حَلَالًا اسْتِعْفَافاً عَنِ الْمَسْأَلَةِ وَ تَعَطُّفاً عَلَي جَارِهِ لَقِي اللَّهَ تَعَالَي وَ وَجْهُهُ کَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْر (شعيري، بيتا، ص 139)
“هر کس که براي بينيازي از مردم و تلاش براي رفاه خانواده خود، و نيکي کردن به همسايه، به طلب دنيا (مال و امکانات زندگي) برخيزد، روز قيامت در حالي خداي بزرگ را ملاقات ميکند که صورتي همچون ماه شب چهاردهم دارد.”
بنابراين شايسته است که حاکم جامعه اسلامي اشتغالزايي و عمران و آباداني جامعه را جزء برنامههاي اصلي حکومتي خويش قرار دهد تا از بيکاري جلوگيري کرده و موجبات توسعه اقتصادي جامعه را فراهم کند.
د) رونق بخشيدن به کشاورزي و اولويتدادن به توليد کالاهاي اساسي
از نگاه امام علي (ع)، مردماني که زمين و آب دارند و فقر بر آنها سايه افکنده است، از رحمت الهي به دور، و از عنايت خداوند جدا هستند. علي (ع) بر احيايِ زمين تأکيد ميورزيد و براي فقرزدايي از جامعه به توسعه کشاورزي توصيه ميکرد. ايشان مردمان را به آباداني زمين و بهرهوري از آن فرا ميخواند و فراتر از آن، يکي از ملاکهاي ارزشيابي حکومتها و چندي و چوني آنها در حکومتداري را حدّ و حدود توجّه به کشاورزي ميدانست. اميرالمؤمنين (ع) توسعه کشاورزي را از جمله وظايف اصلي کارگزاران ميدانست و فرماندهان سپاه را مأمور دفاع از حقوق کشاورزان ميکرد. (ري شهري، 1382)
امام علي (ع) گر چه در سنت گفتاري خود همه فعاليتهاي مفيد اقتصادي اعم از صنعت، تجارت، خدمات و کشاورزي را مورد تشويق قرار دادهاند (ري شهري، 1382)، اما اهميت ويژهاي براي کشاورزي قائل شدند.
براي اين انتخاب دو دليل به ذهن ميرسد:
دليل اول؛ شرايط محيطي و اقتصادي مدينه است. بر خلاف شرايط مکه که با تجارت و دامپروري سازگاري بيشتري داشت و به همين دليل مردم آنجا بيشتر در اين دو رشته به فعاليت ميپرداختند، مدينه به دليل داشتن خاک حاصلخيز و آب و هواي مساعد، با زراعت بيشتر مناسبت داشت؛ و به همين دليل پيامبر اکرم (ص) پس از مهاجرت به مدينه به قريشيان فرمود:
يا مَعشَرَ قُرَيشٍ إنَّکم تُحِبِّوُنَ الماشِيةَ فَأقِلُّوُا مِنها فَإنَّکم بِأقلِّ الأرضِ مَطراً، وَاحرَثُوا فَإنَّ الحَرثَ مُبارَک، وَأکثِرُوا فيهِ مِنَ الجَماجِمِ (البيهقي، 1414 ق، ج 6، ص 229)
“اي جماعت قريش! شما دامپروري را بيشتر دوست داريد، از آن بکاهيد، شما (اکنون) در سرزميني قرار گرفتهايد که بارش کمتري دارد، پس زراعت کنيد، زيرا که زراعت مايه برکت است، و در آن از ابزار شخم زياد استفاده کنيد.”
دليل دوم؛ نقش زير بنايي کشاورزي در توسعه اقتصادي است. درست است که توسعه اقتصادي، ماهيتاً با پيشرفتهاي فني در بخش صنعت تحقق مييابد، اما تا زماني که نيازهاي ضروري و ابتدايي انسان تأمين نشود، مازاد درآمدي براي سرمايهگذاري و مازاد نيروي کاري براي اشتغال در بخش صنعت، به وجود نخواهد آمد؛ و بدون اينها توسعه امکانپذير نخواهد بود.
ه) توسعه تجارت و حمايت از تاجران
يکي از راهکارهاي امام (ع) در اصلاحات نظام توليد، توسعه تجارت، بالا بردن امکان حضور ثروتمندان در تجارت و
