
الْآخِرَة (کليني، 1407 ق، ج 5، ص 85)
“از تنبلي و بيحوصلگي بپرهيز! چه اين دو تو را از دست يافتن به نصيبت، از دنيا و آخرت، باز ميدارند.”
إِيَّاک وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّک إِنْ کَسِلْتَ لَمْ تَعْمَلْ وَ إِنْ ضَجِرْتَ لَمْ تُعْطِ الْحَق (حر عاملي، 1409 ق، ج 12، ص 38)
“از تنبلي و بيحوصلگي بپرهيز! چه اگر تنبل باشي به کار برنميخيزي، و اگر بيحوصله باشي به حقّ خود نميرسي.”
بديهي است اين عامل از عواملي است که به فرهنگ يک جامعه بستگي دارد. اگر فرهنگ جامعه مردم را به سوي کار و تلاش دعوت کند و تنبلي و سستي در کار را مذمت کند اميد است که جامعه در مسير رشد و پيشرفت قدم بردارد. مقام معظم رهبري (دام ظله) در اين باره فرمودهاند: “روحيهي جهادي لازم است. ملّت ما از اوّل انقلاب تا امروز در هر جايي که با روحيهي جهادي وارد ميدان شده، پيش رفته؛ اين را ما در دفاع مقدّس ديديم، در جهاد سازندگي ديديم، در حرکت علمي داريم مشاهده ميکنيم. اگر ما در بخشهاي گوناگون، روحيهي جهادي داشته باشيم؛ يعني کار را براي خدا، با جديّت و به صورت خستگيناپذير انجام دهيم – نه فقط به عنوان اسقاط تکليف – بلاشک اين حرکت پيش خواهد رفت.” (مقام معظم رهبري، 1390)
روايتي از امام صادق (ع) نقل شده که حضرت فرمودهاند:
رَجُلٌ يَقْعُدُ فِي بَيْتِهِ وَ يَقُولُ رَبِّ ارْزُقْنِي وَ لَا يَخْرُجُ وَ لَا يَطْلُبُ الرِّزْقَ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ عَبْدِي أَلَمْ أَجْعَلْ لَک السَّبِيلَ إِلَي الطَّلَبِ وَ الضَّرْبِ فِي الْأَرْضِ بِجوارحَ صَحِيحَةٍ فَتَکُونَ قَدْ أَعْذَرْتَ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَک فِي الطَّلَبِ لِاتِّبَاعِ أَمْرِي وَ لِکَيْلَا تَکُونَ کَلًّا عَلَي أَهْلِک (مجلسي، 1403 ق، ج 12، ص 15)
مردي در خانه مينشيند و ميگويد: “پروردگارا به من روزي ده!”، و در طلب روزي از خانه بيرون نميرود. خداي بزرگ ميفرمايد: “اي بنده من! آيا تن درست به تو ندادم، که به کسب روزي بپردازي و سفر کني، تا ميان من و تو عذري در طلب روزي نباشد، چون (در آن صورت) هم امر مرا اطاعت کردهاي، و هم باري بر دوش کسانت نشدهاي.”
ملاحظه ميشود که اهلبيت (ع) با روحيه توکل انحرافي بدين معنا که فرد بنشيند در خانهاش و با توکل بر خدا منتظر رزق باشد و هيچ تلاشي در زمينه کسب روزي نکند نيز مخالفت کرده و مردم را از تفکر قعودي نهي کردهاند.
3-1-4-2- سوء تدبير و بيدقتي (در نحوه مصرف)
نداشتن برنامه صحيح براي مصرف و خرجهاي اضافي به طور قطع يکي از عوامل کاهش درآمد فرد است. حضرت امير (ع) در اين رابطه ميفرمايند:
إِذَا أَرَادَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ إِزَالَةَ نِعْمَةٍ عَنْ عَبْدٍ کَانَ أَوَّلُ مَا يُغَيِّرُ مِنْهُ عَقْلَهُ وَ أَشَدُّ شَيْءٍ عَلَيْهِ فَقْدُه (ليثي، 1376، ص 137)
“هرگاه خداوند سبحان اراده نمايد که نعمتي را از انسان بگيرد، نخستين چيزي که از وي تغيير ميدهد عقل او است. و از هر چيزي دشوارتر بر او از دست دادن عقل است.”
سُوءُ التَدبِيرِ مِفتاحُ الفَقرِ (تميمي، 1366، ص 190)
“سوء تدبير کليد فقر است.”
الگوي مصرف و تصميمگيري براي مخارج زندگي نيازمند تدابير عاقلانه است و اگر فرد برنامه صحيحي براي آنها نداشته باشد درآمد او کفاف هزينههايش را نخواهد داد و اگر اين روند ادامه دار باشد او را به بلاي فقر مبتلا خواهد کرد.
مقام معظم رهبري (دام ظله) در اين زمينه فرمودهاند: “ما بايستي مصرف کردن را مدبرانه و عاقلانه مديريت کنيم. مصرف نه فقط از نظر اسلام، بلکه از نظر همهي عقلاي عالم، چيزي است که بايد تحت کنترل عقل قرار بگيرد. با هوي و هوس، با خواهش دل و آنچه نفس انسان از انسان مطالبه ميکند، نميشود مصرف را مديريت کرد. کار به جايي ميرسد که منابع کشور به هدر ميرود، شکاف بين فقرا و اغنيا زياد ميشود.” (مقام معظم رهبري، 1388)
3-1-4-3- درخواست از غير خدا
يکي از عواملي که باعث فقر ميشود و بيش از همه گريبانگير قشر ضعيف جامعه است دست نياز به سوي اين و آن دراز کردن است که مکرراً در روايات اميرالمؤمنين (ع) و باقي اهلبيت (ع) تأکيد شده:
امام علي (ع) فرمودند:
مَنْ فَتَحَ عَلَي نَفْسِهِ بَابَ مَسْأَلَةٍ فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ بَابَ فَقْر (ابن شعبه، 1363، ص 75)
“هر کس در سؤالي (درخواستي) بر روي خود بگشايد، خدا در فقري بر روي او خواهد گشود.”
پيامبر اکرم (ص) نيز در اين باره ميفرمايند:
مَنْ فَتَحَ عَلَي نَفْسِهِ بَابَ مَسْأَلَةٍ فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ سَبْعِينَ بَاباً مِنَ الْفَقْرِ لَا يَسُدُّ أَدْنَاهَا شَيْء (مجلسي، 1403 ق، ج 6، ص 306)
“هر کس در سؤال (از ديگران خواستن) را بر خود بگشايد، خدا هفتاد در فقر بر روي او خواهد گشود، که هيچ چيز کوچکترين آنها را نميبندد.”
إستَعِفُّوا عَنِ السُّؤالِ مَا اسْتَطَعتُم … (مجلسي، 1403 ق، ج 6، ص 307)
“تا آنجا که ميتوانيد از سؤال کردن خود را دور نگاه داريد …”
امام باقر (ع) اين زمينه فرمودهاند:
أقسِمُ بِاللَّه (و) لَهوُ حَقٌّ، ما فتَحَ رَجُلٌ عَلي نَفسِهِ بابُ مَسألَةِ، إلّا فَتَحَ اللَّهُ عَليه بابُ فَقرٍ (مجلسي، 1403 ق، ج 6، ص 306)
“سوگند به خداي، سوگندي به حق، که هيچ کس در سؤالي بر خود نميگشايد، مگر اينکه خدا در فقري بر روي او بگشايد.”
و در حديثي ديگر خطاب به محمّد بن مسلم فرمودند:
يَا مُحَمَّدُ، لَوْ يَعْلَمُ السَّائِلُ مَا فِي الْمَسْأَلَةِ مَا سَأَلَ أَحَدٌ أَحَداً… يَا مُحَمَّدُ، إِنَّهُ مَنْ سَأَلَ وَ هُوَ يُظْهِرُ غِنًي لَقِي اللَّهَ مَخْمُوشاً وَجْهُه (حر عاملي، 1409 ق، ج 6، ص 305)
“اي محمّد! اگر سؤالکننده از زيان سؤال کردن با خبر بود، هرگز کسي از کس ديگر سؤال نميکرد … اي محمّد! هر کس با وجود داشتن، دست سؤال و گدايي پيش کسي دراز کند، به هنگام ديدار خدا در روز قيامت چهرهاي خراشيده (زشت) خواهد داشت.”
همچنين امام صادق (ع) درباره سؤال کردن فرمودهاند:
إِيَّاکُمْ وَ سُؤَالَ النَّاسِ فَإِنَّهُ ذُلٌّ فِي الدُّنْيَا وَ فَقْرٌ تُعَجِّلُونَهُ وَ حِسَابٌ طَوِيلٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ (حر عاملي، 1409 ق، ج 6، ص 307)
“بپرهيزيد از سؤال! زيرا سؤال کردن (و از کسي چيزي خواستن)، مايه خواري در دنياست، و به استقبال فقر رفتن است؛ و در روز قيامت حساب پس دادن را طولاني ميکند.”
يعني، همواره خود نياز خود را برطرف سازيد، و از کسي درخواست نکنيد، که اين چگونگي، تن به ذلّت دادن است، و به استقبال فقر رفتن، و به سؤال از ديگران عادت کردن، و قبح آن را فراموش کردن.
نکته قابل توجه اين است که بر خلاف برخي روايات که درخواست در هنگام دارايي مذمت شده (مَا مِنْ عَبْدٍ يَسْأَلُ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ فَيَمُوتُ حَتَّي يُحْوِجَهُ اللَّهُ إِلَيْهَا وَ يُثَبِّتَ اللَّهُ لَهُ بِهَا النَّار) (کليني، 1407 ق، ج 4، ص 19) بلکه نفس درخواست کردن از ديگران و درب سؤال را به روي خود گشودن نهي شده است که حتي باعث فقر بيشتر هم ميشود.
البته بايد در نظر داشت که در معارف ديني و روايت ما همانطوري که به درخواست نکردن از ديگران سفارش شده و از فقرا خواسته شده که در ايام سختي و گرفتاري دست نياز به سوي غير خدا دراز نکنند، از اغنيا نيز خواسته شده که از نيازمندان دستگيري کنند و قبل از اين که آنها لب به نياز بگشايند نياز آنها را برطرف کنند:
بَاعَ عَلِي ع حَدِيقَتَهُ الَّتِي غَرَسَهَا لَهُ النَّبِي ص وَ سَقَاهَا هُوَ بِيَدِهِ بِاثْنَي عَشَرَ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَ رَاحَ إِلَي عِيَالِهِ وَ قَدْ تَصَدَّقَ بِأَجْمَعِهَا فَقَالَتْ لَهُ فَاطِمَةُ ع تَعْلَمُ أَنَ لَنَا أَيَّاماً لَمْ نَذُقْ فِيهَا طَعَاماً وَ قَدْ بَلَغَ بِنَا الْجُوعُ وَ لَا أَظُنُّک إِلَّا کَأَحَدِنَا فَهَلَّا تَرَکْتَ لَنَا مِنْ ذَلِک قُوتاً فَقَالَ ع مَنَعَنِي عَنْ ذَلِک وُجُوهٌ أَشْفَقْتُ أَنْ أَرَي عَلَيْهَا ذُلَّ السُّؤَال (قمي، 1363، ج 2، ص 24)
علي (ع) باغي را که پيامبر (ص) درختانش را براي او کاشته و خود به دست خويش آن را آب داده بود، به دوازده هزار درهم فروخت، و هنگامي به خانه بازگشت که همه آن پول را در راه خدا انفاق کرده بود.
فاطمه “س” گفت: “تو ميداني که چند روز است ما مزه خوراک را نچشيديم و سخت گرسنهايم، تو خود نيز چون مايي، پس چرا از آن پول به اندازه قوتي براي روزي ما نگاه نداشتي؟” گفت: “چهرههايي مرا از نگاهداشتن بازداشت که دلم نيامد خواري سؤال را بر آنها ببينم.”
معلّي بن خنيس ميگويد:
قُلْتُ لَهُ (أَبِي عَبْدِ اللَّهِ) مَا حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَي الْمُسْلِمِ قَالَ لَهُ سَبْعُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ… وَ الْحَقُّ السَّابِعُ أَنْ تُبِرَّ قَسَمَهُ وَ تُجِيبَ دَعْوَتَهُ وَ تَعُودَ مَرِيضَهُ وَ تَشْهَدَ جَنَازَتَهُ وَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَ لَهُ حَاجَةً تُبَادِرُهُ إِلَي قَضَائِهَا وَ لَا تُلْجِئُهُ أَنْ يَسْأَلَکَهَا وَ لَکِنْ تُبَادِرُهُ مُبَادَرَةً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِک وَصَلْتَ وَلَايَتَک بِوَلَايَتِهِ وَ وَلَايَتَهُ بِوَلَايَتِک (کليني، 1407 ق، ج 2، ص 169)
به امام صادق (ع) گفتم: حقّ مسلمان بر مسلمان چيست؟ فرمود: “هفت حق واجب دارد … حقّ هفتم آن است که سوگند او را بپذيري، و دعوت او را اجابت کني، و به عيادت بيماري او بروي، و در تشييع جنازه او حاضر شوي؛ و چون بداني که نيازي دارد، هر چه زودتر آن را برآورده سازي، و وادارش نکني تا از تو درخواست کند؛ پس چون چنين کني، “ولايت ايماني” خود را با او محکم کردهاي.”
امام حسن (ع) نيز فرمودهاند:
الْإِعْطَاءُ قَبْلَ السُّؤَالِ مِنْ أَکْبَرِ السُّؤْدُد (مجلسي،1403 ق، ج 78، ص 113)
“بخشيدن پيش از سؤال، از بزرگترين بزرگواريهاست.”
امام سجّاد (ع) – در دعا براي همسايگان و دوستان ميفرمود:
اللَّهُمَّ … وَفِّقْهُمْ…، وَ الْأَخْذِ بِمحاسنِ أَدَبِک … وَ الْعَوْدِ عَلَيْهِمْ بِالْجِدَةِ وَ الْإِفْضَالِ، وَ إِعْطَاءِ مَا يَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّؤَال (صحيفه سجاديه امام سجاد (ع)، ص 177)
“(خداوندا!) … آنان را توفيق آن ده … که به آداب نيکوي تو خويگر شوند … و (به نيازمندان و ناکامان)، همه گونه کمک رسانند، و آنچه را که لازم دارند پيش از سؤال در اختيارشان قرار دهند …”
شايد اهميّت بخشيدن مال به فقيران و نيازمندان، پيش از اينکه درخواست کنند و بر چهرهشان خواري سؤال مشاهده شود، امر پوشيدهاي نباشد، چه از اين طريق، کرامت انساني و شخصيّت اجتماعي آنان محفوظ ميماند، و اعتماد به نفسشان از ميان نميرود، و بر مباني اعتقادي خويش پايدار ميمانند.
با نگاهي دقيقتر به روايات ميبينيم که همانطور که اظهار نيازمندي به عنوان رذيلهاي خوانده شده، از بينيازي از مردم هم به عزت ياد شده است:
اميرالمؤمنين (ع) ميفرمود:
لِيَجْتَمِعْ فِي قَلْبِک الِافْتِقَارُ إِلَي النَّاسِ وَ الِاسْتِغْنَاءُ عَنْهُمْ فَيَکُونَ افْتِقَارُک إِلَيْهِمْ فِي لِينِ کَلَامِک وَ حُسْنِ بِشرک وَ يَکُونَ اسْتِغْنَاؤُک عَنْهُمْ فِي نَزَاهَةِ عِرْضِک وَ بَقَاءِ عِزِّک (کليني، 1407 ق، ج 2، ص 149)
“بايد در قلب تو نيازمندي به مردم و بينيازي از ايشان هر دو با هم جمع باشد: نيازمندي به اين معني که با آنان نرم سخن گويي و گشادهرو باشي، و بينيازي به اين معني که عرض خويش نبري و عزت خود را پاس داري (و از هيچ کس هيچ چيز نخواهي).”
امام صادق (ع) نيز در اين باره ميفرمايند:
شَرَفُ الْمُؤْمِنِ قِيَامُ اللَّيْلِ وَ عِزُّهُ اسْتِغْنَاؤُهُ عَنِ النَّاس (کليني، 1407 ق، ج 2، ص 148)
“شرف مؤمن به قيام (براي نماز) در شب است، و عزت او به بينيازي از مردم.”
3-2- پيامدهاي فقر از ديدگاه حضرت (ع)
فقر به معناي عدم توان و قدرت کافي براي تأمين نيازهاي فردي و معيشتي و نيز نيازها و احتياجات متعارف اجتماعي، داراي آثار و پيامدهاي متعددي است. بخشي از اين آثار با تکيه بر روايات منقول از حضرت علي (ع) به شرح ذيل
