
کرد. سیاهمشق بر خلاف سایر قالبهای خوشنویسی، وابستگی مطلق به محتوای شعری ندارد و فرم هنری نابتری است. (موزه هنرهای معاصر، 1390:گزارش) (تصویر 3-14)
3-2-9- بافـت
«بازی حروف به عنوان بافت در نمونهها بسیار جالب است. بافت یکنواخت و بافت منسجم اولویتها را تشکیل میدهند. استفاده از حروف دستنویس برای ایجاد نقشهای بافتی است. هر حرف بزرگ یا ردیفهایی از حروف کوچک طوری کنار هم قرار گرفتهاند که فضاهای خالی را تا حد امکان بپوشانند و منسجم باشند. برای ایجاد بافت یکنواخت، از مجموعهای از حروف یکاندازه و با یک ضخامت استفاده میشود.»(تصویر 3-15) (لیل نهاری،1388: 72 )
صداقت جباری از ساختن زمینههای رنگی و فرو بردن حروف و کلمهها در داخل زمینه، یک بافت درهم را مجسم میسازد. به این ترتیب او تمایز حروف از بسترشان را کمرنگ میکند اما کماکان فرمهای اسپیرال یا چارگوش را با رنگهای آبی، اخرایی، سبز یا سیاه در میانه کادر قرار میدهد و حروف را طوری در هم میآمیزد که یادآور کعبه و طواف یا بال پرندگان و امواج خروشان دریا باشند؛ کاری که احصایی نیز در مجموعهای از آثار موسوم به “الفبای ازلی” با تجسمی مبهم از اسب یا پرنده انجام میدهد. این تلقی از رنگ و فرم و رمزپردازی، بیشتر یادآور گرایشهای ایدئولوژیک در هنر پس از انقلاب اسلامی است که نشانهشناسی خاص خود را دارند و کسانی مانند صداقت جباری، نصرالله افجهای و رضا مافی به نوعی پایهگذار و مروج این زیباشناسی ایدئولوژیک به شمار میروند. (نراقی، 1390)
3-2-10- اصول طراحی فضا105
«فضای اثر هنری متشکل از دو فضای مثبت و منفی است. در اینجا منظور از فضای مثبت و منفی، وجه ارزشی و مفهومی آن نیست بلکه مراد و ارزشهای بصری و میزان سطح و اندازهای است که این دو عنصر در آن شریک و سهیم میباشند.» (مکینژاد، 1388: 87) «فرهنگ بصری شرق خیلی خوب کاربرد فضای خالی در تصویر را میشناسد. نقاشان و خوشنویسان چینی و ژاپنی این شهامت ستایشانگیز را داشتهاند که بخشهای وسیعی از سطح تصویر را خالی بگذارند، به گونهای که فضای خالی به فواصل نامساوی تقسیم شود و چشم تماشاگر را به حرکتهای سریع متغیر روی سطح، در جستوجوی روابط و آفرینش یگانگی از طریق بیشترین تغییرات ممکن وا دارد.» (کپس، 1375: 31) (تصویر 3-16)
در آثار برخی هنرمندان، از جمله صداقت جباری، دلیل استفاده از سیاهمشق را باید در استقلال هنری آن و گسترش آزادانهتر حروف در فضا جستوجو کرد. سیاهمشق بر خلاف سایر قالبهای خوشنویسی، وابستگی مطلق به محتوای شعری ندارد و فرم هنری نابتری است. به طور کلی تعریفی که قالبهای دیگر خط سنتی از فضا ارائه میدهند، با توجه به قرارگیری آنها درون صفحه، تعریفی وحدانی و قدسی است. در تعدادی از آثار جباری، بهخصوص آنها که تنها به هدف ایجاد بافت خلق شدهاند، شاهد یک گستره فضایی مدرن هستیم که با در اختیار گرفتن کلیت بوم، فراروی متهورانهای را از ضوابط پیشین اتخاذ میکنند نمایش بیکرانگی، از جسارتی ریشه میگیرد که جهانبینی متکی بر عقلانیت مدرن به هنرمند معاصر داده است. تغییر فرمهای هنری، به طور کلی حاصل تغییر هستیشناسی هنرمند هر دورانی است. این دگرگونیهای فرمی در برخی از موارد متکی بر نقد سنتهای فکری هستند. به نظر میرسد که فرمهای استعلایی خط سنتی که از وابستگی به متن مقدس ریشه میگیرند، تنها با متریال تازه و تکنیکهای مدرن بازسازی شدهاند. از آن میان میتوان به بازنمایی صورت مثالی کیهان با فرمهای دایرهگون و یا نیمدایره لاهوتی که انگار به سوی نقطهای نامعلوم در عالم بالا میروند، اشاره کرد. (موزه هنرهای معاصر، 1390: گزارش)
3-3- مقایسه بصری آثار تایپوگرافیک و خط-نقاشی
بلونچه فیورنزا106 طراح معاصر در مورد تایپوگرافی میگوید: «برای خودش زبانی است که تمام ظرایف زبان گفتار را به شکل نوشتار نشان میدهد.» (وایت، 1389: 25) «گاهی پیام نوشتاری با استفاده از حروف و متن به شکلی ارائه میشود که القای فرم (شکل) و تصویر را در اثر مینماید. تایپوگرافی یا خطنگاری و خطنگاره، یک اثر گرافیکی است که ساختار اصلی آن را حروف و کلمات تشکیل میدهند و در واقع کم و کیف ترکیببندی اثر به اعتبار نوشتار و یا حروف شکل میگیرد. تایپوگرافی یکی از جلوههای بارز و باقدمت هنر گرافیک است. واژهی تایپوگرافی در گذشته معادل طراحی حروف و آن دسته از آثار نوشتاری میشد که با فرایند چاپ و تکثیر به صورت تکرنگ حاصل و تقریباً در همین حدود خلاصه میشد. اما امروز این واژه شامل آثاری میشود که با استفاده از خط و یا خط و تصویر با رعایت اصول زیباشناسی، اثری واحدی را ایجاد کند که بیانگر اطلاعات و یا پیامی باشد. طراحان در آثار خود با بزرگنمایی، فشردگی و چیدن حروف در کنار هم، و گاهی تنها با دخل و تصرف در فیزیک حروف، ارتباط عمیقی با موضوع به وجود میآورند.» (نشر شهر،1387: 12) «تایپوگرافی امروزه جزئی از هنرهای زیبا محسوب میشود. امروزه تعاریف متعددی از تایپوگرافی میشود که برخی از آنها عبارتند از: مجموعه رفتار و طراحیهایی که با حروف انجام میشود تا حروف و کلمات به وجه تصویری نزدیک شوند. این طراحی لزوماً به طراحی گرافیک مرتبط نیست و هر حرکتی از این نوع و با هر قصد و نیتی تایپوگرافی است. مبحثی در طراحی گرافیک وجود دارد که با حروف سروکار دارد و کاربرد آن ایجاد تأثیر بصری یا بیان تصویری به کمک کلمات است. آثار خلقشده در تایپوگرافی قبل از اینکه خوانا باشد، حاوی یک پیام بصری است. بنابراین یک اثر تایپوگرافیک میتواند از مجموعهای از حروف و کلمات، که در عین حال معنایی نیز ندارند، ساخته شود. اثری گرافیکی که نوشتار آن را ثبت میکند و کیفیت ترکیب و احوال اثر به اعتبار نوشتار و حروف ایجاد میشود.» (نجابتی، 1381: 11) «تایپوگرافی یعنی انجام دادن اعمالی با حروف و تغییراتی در آن با هدف خوانایی بهتر و انتقال سریعتر پیام و زیبایی بیشتر. طراحانی همچون یوزف آلبرز، رودلف کخ وبنتون، اریک گیل، هربرت بایر و هرب لوبالین که مبتکران انواع خاصی از حروف لاتین در عرصه طراحی گرافیک بودند. در ایران نیز در دهههای اخیر، توجه خاصی به تایپوگرافی از سوی طراحان صورت گرفته است، آثار محمد احصایی به خوبی بیانگر این نکته میباشد.» (ایمنی،1389: 107) اختلاف نظرهای بسیاری در تعریف تایپوگرافی و نقش نوشتار وجود دارد که برخی بسیار ساده به بیان آن پرداختهاند. به نظر بیژن صیفوری: «نباید قضایا را بسیار ریز دید. وقتی یک کلیت را پذیرفتیم، همان میتواند تعریف باشد. پرداخت زیاد جزییات برای تعریف، کار فرهنگنویسان است. شاید به همین سادگی: کار با حروف، تایپوگرافی است.» (انجمن صنفی طراحان گرافیک،1378 : 3) و برخی با دیدگاه رضا عابدینی همرأی هستند: «مجموعهی رفتارها و طراحیهایی که با حروف انجام میشود تا حروف و کلمات به وجه تصویری نزدیک شوند و حتی به زعم من، وجه ادبی خود را از دست بدهند، از نظر بنده تایپوگرافی محسوب میشود. این تعریف لزوماً به طراحی گرافیک مرتبط نیست و در واقع هر حرکتی از این دست و با هر قصد و نیتی که باشد تایپوگرافی است.» (همان) تایپوگرافی را تعریف میکنند اما در مورد حوزه و گستره نوشتار فارسی و اساس تایپوگرافی به گفته مجید عباسی (طراح معاصر): «تایپوگرافی مبحثی در طراحی گرافیک است که با حروف و کلمات سروکار دارد کاربرد آن ایجاد تأثیر بصری و یا بیان تصویری، به کمک کلمات است. با پیشرفت صنعت چاپ، نشر رومیزی کامپیوتر و بالأخره شبکههای جهانی و اینترنت، طراحان زیادی در دنیای امروز به این نوع خاص طراحی، روی آوردهاند. تایپوگرافی و در کنار آن طراحی حروف زمینهای برای ایجاد آثار فراهم کرده است. آثار خلق شده در تایپوگرافی قبل از آنکه خوانا باشد، حاوی یک پیام بصری است. بنابراین یک اثر تایپوگرافیک میتواند از مجموعهای از حروف و کلمات که در عین حال معنائی نیز ندارند، ساخته شود. قابل ذکر است که سه مقوله طراحی حروف، خوشنـویسی و تایپوگرافی را باید از هم جدا دانست. طراحی حروف به خلق و ارائه شکلی جدید از حروف میپردازد که میتواند در خدمت تایپوگرافی باشد. خوشنویسی به سلسله قواعد و اصول زیباییشناسی در ترکیببندی کلمات که بهخصوص در زبانهای شرقی مانند فارسی، عربی، هندی، چینی و ژاپنی در نظر دارد.» (همان) (تصویر3 -17)
«واژه تایپوگرافی با ایجاد ترکیببندی با ترکیب تصویر و نوشته شروع شد ولی امروزه همین تعریف اولیه نیز دستخوش تغییرات زیادی شده است. تایپوگرافی دو کارکرد پیدا کرده است که هر دو میتواند درست باشد و اتفاقاً هر دو تعریف در ایران در حال اتفاق افتادن هستند: اول کار با حروف، به طوری که حروف همچنان به ماهیت حروفی خود پایبندند بوده و خوانایی خود را حفظ کنند و دیگری هم کار با حروفی که صرفاً یک فضای ترکیبی و ترکیببندی ایجاد میکنند که در این شرایط حروف خوانا نیستند. در تایپوگرافی طراح باید چنان هوشمندانه کار کند که نوشته، ماهیت و هویت خویش را کاملاً حفظ نماید و در عین حال یک ترکیب خوب نیز ایجاد شود. وقتی خطوط خوانا باشد، مخاطب میتواند در مقام قیاس قرار گیرد تا ببیند طراح چقدر ماهیت نوشته را به ماهیت تصویر پیوند داده و آیا توانسته بین نوشتار و تصویر، محتوا و فرم ایجاد کند یا خیر؟ اگر گرافیک را تصویر و تصویرسازی، معنی کنیم و تایپ را هم نوشتار، تایپوگرافی یک تعریف لغوی پیدا میکند که در واقع ایجاد تصویر و فضای تصویری با حروف تایپی است. در مورد این تعریف، هنرمندی مثل قباد شیوا حرفهای زیادی دارد و معتقد است که نوشتاری مانند نستعلیق نمیتواند تایپوگرافی باشد. (روزنامه عصر ایران، 1390: 22)
«پاول رند» طراح و نظریهپرداز هنری در مورد تایپوگرافی میگوید: تایپوگرافی خوب، آمیزشی از داشتهها و الهامات، هشیاری و ناخودآگاه، دیروز و امروز، وهم و واقعیت کار، بازی و مهارت و هنر است. (خانجانزاده و آکوچکیان، 1389: 22) «در دهههای اخیر در تلاشی دیگر هنرمندان سعی در تقویت ویژگی بصری حروف و نزدیک کردن نوشتار به وجه تصویری کردهاند، چه به صورت مفهومی که مخاطب بتواند بار معنایی آن را بهراحتی درک کند و یا به صورت تصویر انتزاعی که بتواند نظر مخاطب به وسیلهی فرم، رنگ و غیره جلب کند. این نوعِ نگارش در قلمرو تایپوگرافی در اندک زمانی، حوزه محدود تایپوگرافی سنتی را در هنر گرافیک بهویژه در مغرب زمین، گسترش غیرقابل تصوری را به خود اختصاص داد. با این حرکت و جهش سریع، تایپوگرافی به قلمرویی مستقل و دارای تعریف، اصول و حتی تاریخچهای نوین دست یافت.» (خزایی، 1387: 11)
رضا عابدینی درمورد نحوه ارتباط حروف و تصویر با بیان اینکه مشکل اساسی، نبود آگاهی درباره رابطه حروف و تصویر است، به نگرش های مختلف اشاره میکند و میگوید ویژگی مشترک آثار برجسته طراحی، استفاده درست از امکانات حروف و تصویر و پرداختن همزمان به آنها در روند طراحی است. (عابدینی: 1385) (تصویر 3-18) «مفهوم تایپوگرافی در ایران مورد بررسی و تعریف جامعی قرار نگرفته است. در حالی که میتوان گفت هنر ایران سهم مهمی در خلق آثار خط نگاری و خطنگاره در طول تاریخ دارد. البته در پیشینه خوشنویسی و خطنگاری ایران نمونههایی از تلاش فوق را میتوانیم در دوران مختلف به وفور شاهد باشیم. تلاشی که در طول تاریخ خوشنویسی ایرانی، برای ابداع شکلهای نوین و کشف ظرفیتهای بصری نوشتار انجام گرفته و در آن خط و نقش به گونهای همسـاز درهم میآمیزند و خط تبدیل به تصویــر خط-نقاشی میگردد، قابل چشمپوشی نیست. ولی باید به این نکته توجه داشت و آن این واقعیت است که این حوزه امروز نیاز به بازسازی و بازنگری مجدد دارد.» (همان) «تایپوگرافی صرف نظر از اینکه مفهوم واقعی آن چیست و آیا هنری وارداتی است یا خیر، مقولهای است که در نسبت با خط-نقاشی امری تازه به شمار میرود و گذشت زمان نشان خواهد داد که این رشته و گرایش به آن تا چه میزان میتواند با تواناییهای هنرمندان قوام و دوام یابد.» (تیموری، 1391: 211) در دهههای اخیر در تایپوگرافی
