
آراء و افكار بپردازد. (قوام, 1382, ص. 89) به معنايي اين ديپلماسي نوظهور به پردازش جريان ديپلماتيك در فضاي رسانهها و در پي آن، در فضاي عمومي پيوسته است.
در اين ميان، فضاي نوين ديپلماتيك ضرورت بهرهگيري از ديپلماسي عمومي را بالا برده است. هماينك به مدد تكنولوژيهاي نوين ارتباطات و اطلاعات، زمينه مناسب براي ارتباط با افكار عمومي ملي و فراملي در كنار اقناع و تأثيرگذاري بر آنها از طريق رسانههاي جهاني فراهم است. بازخوردهايي كه در نتيجه عملكرد ديپلماسي عمومي سايبر فراهم ميگردد، براي بسياري از تصميمگيريها، سياستگذاريها و تعيين اهداف آينده دستگاههاي ديپلماتيك و سياست خارجي مفيد است و درست به اين دليل كه گفتمانسازي، تصويرسازي و اقناع ديگران، در تعاملات ديپلماتيك و سياست خارجي جايگاهي نوين يافتهاند، نقش رسانهها در پردازش و اقناع ديگران بسيار كليديتر از گذشته شده است.
1-5-3-2 تبديل اطلاعات سري به اطلاعات آشكار
فضاي سايبر رسانههاي نوين، ويژگي نويني به ديپلماسي افزوده است Real – Time شدن و ظهور Real – Time Diplomacy . تكنولوژيهاي نوين ارتباطات و اطلاعات، حضور خبرنگاران و رسانههاي فارغ از زمان در وقايع مهم جهاني، ازجمله عوامل Real Time كردن روندهاي ديپلماتيك هستند.
به همين سبب ديپلماتها، علاوه بر الزام به ايجاد روابط متعامل با رسانهها، بهشدت از سوي رقيبان تازه خود يعني رسانهها، مجلات، روزنامهها، سايتهاي خبري، كانالهاي ماهوارهاي، World Wide Web ها، وبهاي سفارتخانهها، آژانسهاي اطلاعاتي، خبرنگاران همراه و هر عاملي كه به فضاي سايبر رسانهها مرتبط است، به چالش كشيده شدهاند.
چنين چالشي نشانه ظهور رسانهها بهعنوان نهادهاي خصوصي، تأثيرگذار و Real Time ديپلماتيك، در كنار دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي كشورهاست. بازيگراني كه نهتنها بهعنوان عوامل ظهور ديپلماسي نوين، بلكه ازجمله طراحان سياست خارجي و از مجريان اصلي استراتژيهاي ديپلماتيك عصر حاضر به شمار ميآيند.
شفافيت اطلاعات و ارتباطات ديپلماتيك در فضاي سايبرديپلماسي، موجبات تبديل Intelligence به Information را در دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي فراهم آورده است. در عصر پساوستفاليا؛ رشد سريع و بيوقفه تكنولوژيهاي نوين ارتباطات و اطلاعات و نفوذ بيشازپيش آن در حيطههاي انساني، موجبات تبديل اطلاعات پنهان ديپلماتيك به اطلاعات آشكار و قابلدسترس براي رسانهها و بهتبع آن مخاطبان عمومي سراسر جهان را فراهم آورده است. بهبيانديگر، بسياري از اطلاعات ديپلماتيك، از15 اطلاعات سرّي به16 (اطلاعات آشكار) تبديل شدهاند.
با افزايش تعداد، گستره و حوزه نفوذ منابع آزاد و آشكار17 جهاني، ديپلماسي بيشازپيش به شفافسازي18 روي خواهد آورد.
2-5-3-2 رسانهها؛ نهادهاي خصوصي ديپلماتيك
درواقع، اين موضوع خود مهمترين چالش دستگاههاي ديپلماسي و سياست خارجي كشورها در جامعه شبكهاي امروز اين است كه گسترش اطلاعات از طريق فناوريهاي نوين ارتباطات، روابط بين دولتها در عرصه منطقهاي، بينالمللي و جهاني را كه پيشتر توسط ديپلماتها انجام ميگرفت؛ به روابطي چندجانبه تبديل كرده است كه در آن بيشترين تلاش دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي برقراري روابط با ملتها آنهم از طريق رسانهها و در فضاي مجازي حاصل از بهکارگيري آنها است. بهطوريكه كاركنان رسانهها و بازيگران غيردولتي بانفوذ به افشاگري ميپردازند و با انگيزه جلب افكار عمومي به دخالت در مسائل ميپردازند. اين روندها موجب شده است كه گفتگو و مذاكره با مقامات براي سفيران بسيار دشوار شود؛ زيرا آنان بايد با بازيگران زياد و درعينحال گوناگوني درگير شوند. اطلاعات گوناگوني كسب نمايند. آنهم در شرايطي كه شاهد تبديل بازيگران فراوان به بازيگراني محدودتر اما هشيارتر، مانند سازمانهاي غيردولتي هستيم كه با برخورداري از توانايي اتخاذ روشهاي سازمانيافته و جمعي، نظم ديپلماتها را در تمام جهان دستخوش تحول كردهاند.
خدماتي كه سيستمهاي الكترونيك اطلاعرساني و در رأس آنها اينترنت ارائه ميدهند به مباحث سياست خارجي الزاماتي را تحميل كردهاند. دسترسي آزاد، هزينه كم، سرعت و گستره اطلاعات انعكاس رويدادها، تفسيرها و تبليغات سياسي به نفع گروههاي خاص بهگونهاي مفهوم حاكميت دولتها را به تحليل كشاندهاند كه ديگر دولتها نميتوانند نسبت به آن بيتفاوت باشند. در اين فضا مرزهاي ژئوپليتيك بهتدريج اهميت پيشين خود را از دست ميدهند و ژئوكالچرها جاي آنها را ميگيرند.
با زاويه ديد گذشته نميتوان به دنياي امروز نگريست. به دنيايي كه با يك كليك، ظرف چند ثانيه با سرعت وارد اتاق ما ميشود. شايد فردا همه به تصويرهاي رسانهاي جهان بسنده كنند. مگر در حال حاضر ديپلماتها جهان را از ويترين رسانههاي جهاني تماشا نميكنند؟
3-5-3-2 ديپلماسي رسانهاي؛ عرصه ديپلماسي افكار عمومي
درست اواخر دهه 1990 بود كه چندين نيروي به هم مرتبط – جهانيشدن، انقلاب اطلاعات، پايان جنگ سرد و گسترش دموكراسي به عرصه روابط بينالملل – نظريههاي ديپلماتيك را با چالشهاي عديدهاي مواجه كردند. از اين رهگذر، شايد ديپلماسي عمومي بيش از ساير وجوه ديپلماتيك دچار تحول شده باشد. دنياي نوين امتياز ويژهاي براي اقناع، آشكارسازي، گشودگي و ايجاد ائتلاف در مقابل توحش و استفاده از زور با خود به ارمغان آورده است. اهداف ديپلماتيك امروز، بيش از آنکه بر دستيابي به توافقات مبتني باشد، بر ايجاد جاذبه و خلق پيرواني با انگيزه و تمايل بالا تأکيد دارد. به بيان ناي، قدرت در جهان بدون سيم عصر اطلاعات، عبارت است از بهرهگيري از عقايد و دانايي بهمنظور اعمال تاثيرات بينالمللي. (Nye & A Owens, 1996)
پيش از اين هرگز مرزها تا به اين حد به روي جريان عقايد و تصاوير گشوده نبودهاند. با افزايش دسترسي به اطلاعات و نيز افزايش سرعت انتقال اطلاعات، توانايي دولتها براي ترويج ديدگاههاي خود به افكار عمومي خارجي به ويژگي اصلي ديپلماسي تبديل شده است. بعد “عمومي” در عصر اطلاعات، نهتنها حساسيت افكار عمومي نسبت به امور ديپلماتيك را به ميزان قابلتوجهي برانگيخته است، بلكه افكار عمومي را متعهد ساخته است تا با همفكري، مشورت و ارائه بازخوردهاي خود به توسعه امور ديپلماتيك كمك كند.(K. Hindell, 1995, p. 73)
مردمان تحصيلكرده آگاهتر ميشوند و ميتوانند در برابر تبليغات واكنش نشان دهند. (شکرخواه, 1384, ص. 164) از بسيج عمومي “مخالفان جهانيسازي” تا “طرفداران حقوق بشر” و حتي شهروندان معمولي، جملگي از رسانههاي سنتي و تكنولوژيهاي نوين اطلاعات براي رساندن صداي خود بهره ميگيرند. اين امر رقابتهاي نويني را برانگيخته است بر اين مبنا كه براي جلب اعتماد رويكردي با گسترهاي جهاني اتخاذ كنند.
اينك مطالعات سياستگذاري تصويرسازي دولتها نزد افكار عمومي ديگر يك ورزش فكري براي تعدادي پژوهشگر نيست، بلكه عرصهاي براي نهايي كردن تصميمات استراتژيك است.
بهاينترتيب، ديپلماسي نوين ناظر به نكتهاي مهم است: اين ديپلماسي بايد بيشتر مورد بررسي و نظارت عمومي قرار گيرد. البته از نظارت عمومي كمتر استنباط ميشود كه مردم الزاماً در فرآيند ديپلماسي دخالت كنند، بلكه منظور اين است كه مفاد ديپلماسي و اطلاعات مربوط به سياست خارجي، آشكارا در دسترس عمومي قرار گيرد. رعايت اين نكته، دو جزء اصلي و به هم پيوسته در ديپلماسي سنتي را با مشكل مواجه ميسازد كه عبارتاند از: پنهانکاري شديد و انتخاب ديپلماتها از طبقه ممتاز و اشراف. (ساساني, 1384)
4-5-3-2 رسانهها؛ حلقه اتصال دولتها به افكار عمومي جهاني
در متن سياست دموكراتيك، دسترسي به ديپلماسي مؤثر بستگي به توان بسيج اكثريت افكار مردم بهويژه مخاطبان دولت در عرصه بينالمللي و جهاني دارد؛ چراکه در جوامع معاصر مردم اساساً از طريق رسانهها، بهخصوص تلويزيون، اطلاعات كسب ميكنند و عقيده سياسي خود را شكل ميدهند.
ماداميکه رسانهها نسبتاً مستقل از قدرت سياسي باشند، كنشگران سياسي مجبورند با قواعد، تكنولوژي و منافع رسانهها كنار بيايند. رسانهها چارچوب سياست هستند و ميتوان گفت كه حكومت كردن به ارزيابيهاي روزانه تاثيرات بالقوه تصميمگيريهاي نهاد حكومت بر افكار عمومي وابستگي مييابد. (كاستلز, 1380, ص. 377)
ارزيابيهاي روزانه از طريق سنجش افكار و تحليلهاي پژوهشي ديگر ميسر ميشود. علاوه بر اين در دنيايي كه بهطور فزاينده از اطلاعات اشباع ميشود، پيامها هر چه ساده و دوپهلو باشند، مؤثرترند؛ زيرا بدينسان اجازه اظهار وجود به افكار و احساسات مردم ميدهند. تصاوير بهتر از بقيه انواع پيامها با توصيفها سازگارند. رسانههاي سمعي ـ بصري مهمترين تغذيهكنندههاي ذهن مردم هستند. (كاستلز, 1380, ص. 377)
“ديپلماسي رسانهاي” بهصورت عام به معناي بارگيري رسانهها براي تکميل و ارتقاي سياست خارجي است. “راما پراساد” محقق آمريکايي آن را بهعنوان نقشي كه رسانهها در فعاليتهاي ديپلماتيک ميان کشورها بازي ميکنند، تعريف کرده است. براي تشريح ديپلماسي رسانهاي از واژههاي خاصي مانند ديپلماسي روزنامهاي، راديو و تلويزيون، ديپلماسي ماهوارهاي و ديپلماسي اينترنتي نيز استفاده ميشود. (بختور, 18/3/1381, ص. 6)
پارامترهاي بسياري در گسترش ابعاد امنيت نقش دارند كه از مهمترين آنها يكي ظهور و رشد رسانههاي گروهي و تأثير آنها در تنوير اذهان عمومي، به چالش كشيدن قدرت دولتها و يا برعكس، افزايش قدرت آنهاست. ماهيت رسانهها بهگونهاي است كه بسياري از سطوح سياسي، فرهنگي، اجتماعي، مذهبي و علمي از تأثير آنها مصون نيستند؛ بهگونهاي كه ثبات سطوح ذكر شده در جوامع مدرن از طريق كنترل اجتماعي رسانهها تا حد زيادي تحقق مييابد. امروزه اطلاعات يكي از منابع قدرت به شمار ميرود و سازوكار دگرگونيهاي سياسي و اجتماعي با تكيه بر ماهيت اطلاعاتي رسانهها شكل ميگيرد. همچنين از تأثير چشمگير ارتباطات بر نظام تصميمگيري نبايد غافل شد و اين، نقطه تلاقي رسانه و قدرت است.
لذا امروزه ديپلماسي و سياست خارجي کشورها بهعنوان يک عامل تعيينکننده در نظام بينالملل، تحت تأثير و تعامل تحولات شگرف در عرصه ارتباطات قرارگرفته است. چنانکه “ديپلماسي رسانهاي” بهعنوان يکي از شاخههاي اصلي فعاليتهاي دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي پديدار شده است. (رضاييان م. , 1387, ص. 86)
گروهي از متخصصان و کارشناسان اينگونه تحليل ميکنند که اساساً ديپلماسي رسانهاي از رسانهها در جهت ارتقاي سياست خارجي کشورها استفاده ميکند و رسانه را به مثابه ابزاري در ديپلماسي، مورد محک و در معرض چالشهاي ديپلماتيک قرار ميدهند. بر اساس اين تحليلها رسانهها بر ديپلماسي و سياست خارجي کشورها تأثيرگذار است و ديپلماسي رسانهاي نيز بهطور عمده در جهت اهداف سياست خارجي، منافع ملي کشورها و تأثيرگذاري بيشتر به افکار عمومي و تغيير و تحولات عمل ميکند. (معاونت پژوهش هاي فرهنگي و اجتماعي, 1387)
ديپلماسي رسانهاي از طريق فعاليتهاي متعدد رسانهاي عادي و ويژه، پيگيري ميشود که اين فعاليتها شامل کنفرانسهاي مطبوعاتي، مصاحبهها، ديدار سران حکومتها و ميانجيگران در کشورهاي رقيب و رويدادهاي رسانهاي برانگيزاننده است که براي گشودن عصري جديد در روابط متقابل سازماندهي ميشوند. (Gilboa, 2003, fall, p. 33)
6-3-2 رسانه پديدهاي انسانواره
گسترش روزافزون ابعاد مختلف فعاليتهاي رسانهاي که تأثيري انکارناپذير بر محتواي ارائه شده رسانهها ميگذارد؛ واقعيتي است که امروزه در بررسي سازمانهاي رسانهاي و يا در سطحي بالاتر نهاد رسانه مشهود است. در چنين شرايطي شناخت ماهيت و رفتار اين پديده امري است که به مديريت و ساماندهي صحيح و بهينه آن منجر ميگردد. تاريخ رسانهها از ابتدا با فعاليت و کارکردهاي انساني همراه بوده است و امروزه عليرغم تبديل شدن سازمانهاي رسانهاي به سازمانهاي بزرگتر، همان ويژگيهاي هوشمندانه انساني در
