
از بسیاری از ابعاد شخصیتی، نگرشها، احساسات و عادات افراد میباشد.
متغیر دیگری که در این پژوهش به آن پرداخته شده و پژوهشگران خیلی کم به آن توجه نمودهاند نگرش دانش آموز نسبت به مدرسه است. مدرسه به عنوان یک گروه اجتماعی از افراد مختلفی تشکیل شده است که از نظرتجارب، فرهنگ خاص، شخصیت و ابعاد گوناگون دیگر، با هم متفاوت هستند. تعامل بین اعضای یک مدرسه تا حد زیادی متأثر از جوی است که بر مدرسه حاکم است و با توجه به این که نگرش دانش آموز نسبت به مدرسه میتواند مثبت یا منفی باشد و این نگرش تحت تأثیر جو مدرسه میباشد لذا متخصصان امر تربیت باید به این مهم توجه خاص داشته و در جهت بهبود شرایط مدارس بکوشند.
در مجموع با توجه به مطالب مطرح شده این موضوع در ذهن پژوهشگر به وجود آمد که در رابطه با عوامل پیش بینی کننده انگیزش تحصیلی پژوهشی انجام دهد. امید است که نتایج این تحقیق بتواند برای ارائه راهکارهای مناسب جهت بهبود شرایط انگیزشی دانش آموزان مثمر ثمر واقع شود.
1-2- بیان مسئله پژوهش
مفهوم انگیزش2 همواره مورد توجه جوامع بشری بویژه پژوهشگران و محققان آموزش و پرورش بوده است. انگیزش فرایندهایی است که به رفتار انرژی داده، آنرا هدایت کرده، نگه میدارد (بیابانگرد، 1386). انگیزش ظرفیت ذاتی و طبیعی برای فراگیری مثبت است و نیاز به پرورش یافتن دارد تا بنیان نهادن (مک کومز و پاپ، 2005، ترجمه ابراهیمی قوام آبادی، 1384). انگیزش معمولاً به نیروهایی اطلاق میشود که انتخاب، ثبات، شدت و تداوم رفتار را تعیین میکند و در تعریف به فرایند برانگیختن و نگهداری رفتارهایی دلالت دارد که به سوی هدفی متوجه است (Schunk 2000, به نقل از کدیور، 1382). در کاربردهای آموزشی انگیزش، به تعبیرهای مختلفی از جمله انگیزش تحصیلی برمی خوریم.
انگیزش تحصیلی انگیزه روانشناختی فراگیری است که با اثرگذاری برانواع مختلف فعالیتهای تحصیلی به تمایل فرد برای رسیدن به هدفهای تحصیل اشاره دارد. این سازه با حصول آگاهی از چگونگی تأثیر فرایندهای شناختی انگیزشی شخص روی فعالیتهایی که برای پیشرفت تحصیلی وی اهمیت دارند برآورده میشود، انگیزش تحصیلی باهدفهای ویژه، نگرشها و باورهای خاص روشهای نائل شدن به آنها و تلاش و کوشش فرد در ارتباط است (شهنی ییلاق و همکاران 1384). انگیزش تحصیلی به اعتقاد فراگیران در مورد توانایی خود در کسب موفقیت تحصیلی گفته میشود (Legault et al, 2006). انگیزش تحصیلی تحت تأثیر عوامل مختلفی، از جمله عوامل فردی، اجتماعی، خانوادگی و آموزشگاهی قرار دارد. از جمله عوامل فردی که میتوان به آن اشاره نمود تاب آوری است.
«تاب آوری» یکی از مسائل مطرح در روا نشناسی مثبت است. تاب آوری ظرفیت روبروشدن، غلبه کردن و حتی قوی تر شدن به وسیله تجربه مشکلات یا آسیبها است. درفرایند تاب آوری دو شر ط مهم وجود دارد: 1. افراد با تهدیدهای مهم یا سختیهای شدید روبرو میشوند، 2. با وجود سختیها و مشکلات مهم به سازگاری مثبت دست یافته و پیشرفت میکنند (. (Luthar et al, 2000
Garmezy & Masten (1991) تابآوری را یک فرایند، توانایی یا پیامد سازگاری موفقیتآمیز با شرایط تهدیدکننده تعریف نمودهاند. بهبیاندیگر تابآوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است (Waller, 2001). تابآوری صرفاً مقاومت منفعل در برابر آسیبها یا شرایط تهدید کننده نیست، بلکه فرد تاب آور مشارکت کننده فعال و سازنده محیط پیرامونی خود است. در حوزه آموزش و یادگیری، تابآوری زمانی رخ میدهد که دانش آموزان با شرایط تهدیدکننده، شکست و ناکامی در انجام تکالیف تحصیلی روبرو شوند (میکائیلی و همکاران، 1391). یکی از پژوهشهای مهم در این زمینه را Masten et al (1990) انجام داده است که به سه خصوصیت بارز در افراد تاب آور اشاره داشت؛ این ویژگیها عبارتاند از: توانایی رشد و پیشرفت علیرغم شرایط ناگوار و پرخطر، بروز پیامدهای مثبت پس از تجربه کردن این تجارب مخاطرهآمیز، داشتن عملکرد مناسب در شرایط تنیدگی و فشار روانی و همچنین توانایی بازگشت به حالت تعادل اولیه، پس از تجربه کردن یک ضربه روحی ناگوار. به اعتقاد این پژوهشگران، افراد تاب آور میتوانند با عاملهای تهدیدکننده سلامت روانی که مانع از روند رشد مناسب میشوند، پیروزمندانه کنار بیایند سازگاری نشان دهند (,2006 Campbel et al ). تابآوری از راههای متفاوتی کسب میشود. بعضی از عوامل محافظتی بیرونی که ممکن است تابآوری را افزایش دهند، شامل بودن در مدارس خوب و داشتن ارتباط مناسب با بزرگترها بهعنوان حامی، در مطالعاتLuthar et al (2000) مورد تأیید قرارگرفتهاند.
ازجمله عوامل خانوادگی که میتواند بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان اثرگذار باشد سبکهای والد گری است. سبکهای والد گری از موضوعات موردعلاقه برای روانشناسان تربیتی است. نتایج اغلب تحقیقات حکایت از تأثیر معنادار سبکهای والد گری بر عملکرد فرزندان دارد. به اعتقاد Darling & Steinberg (1993) سبکهای والدگری منظومهای از نگرشها در مورد کودک، نحوه برقراری ارتباط با کودک، روش نگهداری کودک و جو عاطفی حاکم بر فضای رفتاری والدین است. مطالعات صورت گرفته در خصوص سبک والدگری متمرکز بر سه محور اساسی است: محور اول شامل تحقیقاتی است که به روابط عاطفی فرزند و والدین پرداختهاند، محور دوم مطالعاتی هستند که به مبحث رفتار والدین اشاره دارند و نهایتاً محور سوم بر نظام نگرشی والدین مبتنی است. محور روابط عاطفی فرزند و والدین و نگرش والدین بیشتر مورد اعتنای نظریهپردازان در دیدگاه روان تحلیل گری است و محور رفتار والدین و والدگری بیشتر موضوع کار محققان در دیدگاه یادگیری و رفتاری است (Klin & White, 1996). سبک فرزند پروری مجموعهای از نگرشهای والدین نسبت به کودک است که منجر به ایجاد جو هیجانی میشود که در آن جو رفتارهای والدین بروز مینمایند، درواقع فرزند پروری فعالیتی پیچیده و دربرگیرنده رفتارهای خاصی است که کودک را تحت تأثیر قرار میدهد (Darling & Steinberg 1993). Baumrind (1991؛ به نقل از Darling (1999,. مشخصات سه سبک فرزند پروری را از یکدیگر متمایز کرد: سبک فرزند پروری مقتدر3، سلطهجو (مستبد)4 و سهلانگار5. مشخصه سبک مقتدر، گرمی، ثبات در فرزند پروری و کمی اعلان در قدرت است. ارتباطات گسترده و پرورش فردیت و جستجوگری از ویژگیهای این سبک است. والدین سلطهجو بر همنوایی، اطاعت و احترام به نظر مراجع قدرت در خانواده تأکیددارند. والدین سهل گیر ترکیبی از کنترل و نظم پایین را نشان میدهند و قوانین کمی در خانه حکمفرما میکنند.
باورها و تصورات دانش آموزان نسبت به اهمیت و جایگاه یادگیری، شناخت و آگاهی از توانمندی و مهارت خود در انجام تکالیف و فعالیتهای مربوط به تحصیل و مدرسه و احساسات و واکنشهای عاطفی نسبت به اینگونه فعالیتهای میتوانند به علاقهمندی دانشآموز به یادگیری و تحصیل کمک کند. ازجمله صفات فردی که میتواند بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان اثرگذار باشد نگرشها میباشند. نگرش6 پدیده روانشناختی پیچیدهای است که عناصر ارزشی و عاطفی در آن پررنگ است (کاوسیان، 1386). نگرش بنا بر نظرFridman (1970؛ به نقل از کریمی، 1387 (نظامی بادوام است که شامل یک عنصر شناختی، یک عنصر احساسی و یک تمایل به عمل است و وقتیکه شکل میگیرد، اصل ثبات شناختی آن اهمیت فزایندهای پیدا میکند و بهکندی در معرض تغییر قرار میگیرد. ازجمله نگرشها در فرایند تحصیلی، نگرش به مدرسه است.
نگرش به مدرسه در فرایند تحصیل بهتدریج شکل میگیرد و بر عملکرد تحصیلی بهطورکلی تأثیرگذار است. این نگرش میتواند مثبت یا منفی باشد. مثلاً ممکن است دانشآموز مدرسه را مکان جالب و مناسبی بیابد که برایش خوشایند است و یا اینکه مدرسه مکان ملالآور و خستهکننده است که از آن نفرت دارد. این نوع نگرش کل فرایندهای مدرسه ازجمله کلاس درس، معلمان، بچههای مدرسه و کلیه فعالیتها و علاقهمندی به یادگیری را تحت نفوذ خود دارد (ثنایی و همکاران، 1375). pentelichuk (1989) معتقد است نگرش دانش آموزان در مورد مدرسه میتواند در جهتگیریهای آنها در فعالیتهای یادگیری تأثیر عمدهای داشته باشد. نگرش نسبت به مدرسه شامل علاقه و عاطفه دانشآموز نسبت به مدرسه است. پژوهشها نشان میدهند که میزان انطباق فراگیران با تکالیف آموزشگاهی ارتباط زیادی با نحوه نگرش آنها به مدرسه دارد. همچنین هر چه دانش آموزان نگرش مثبتتری به مدرسه داشته باشند از ادراک تحصیلی بالاتری نیز برخوردار خواهند بود.
درزمینه انگیزش تحصیلی پژوهشهایی هم در داخل و هم در خارج از کشور صورت گرفته است که در رابطه با ارتباط عوامل مختلف فردی، اجتماعی، آموزشگاهی و خانوادگی باانگیزه تحصیلی است. Martin & Marsh (2006) با بررسی دانش آموزان دبیرستانی نشان دادند که میزان تابآوری در کاهش یا افزایش انگیزه تحصیلی دانش آموزان نقش مهمی دارد. تحقیقات متعددی به بررسی رابطه سبکهای فرزند پروری و انگیزش تحصیلی دانش آموزان پرداختهاند. Grolnick & Ryan (1989) در پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که بعد حمایت از خودمختاری والدین با خودتنظیمی مرتبط است. برخلاف درگیری پدر، درگیری مادر رابطه معناداری با انگیزش درونی دارد. Fonten (1994) با توجه به شیوه فرزند پروری کودکان، میخواست بداند کدام شیوه با انگیزش پیشرفت تحصیلی ارتباط دارد. یافتههای پژوهش وی نشان دادند شیوه فرزند پروری مقتدرانه و انتظار والدین از موفقیت فرزندان رابطه معناداری با انگیزش پیشرفت تحصیلی دارد. نتایج دیگر پژوهش انجامشده توسط Attaway & Buri (2004) نشان میدهد که سبکهای حمایت از خودمختاری و درگیری و گرمی والدین رابطه مثبتی با اشکال انگیزش درونی و رابطه منفی با انگیزش بیرونی و بیانگیزگی دارد و بین سبک فرزند پروری مادر و پدر تفاوت وجود دارد. McCoach & Sigle (2003) خاطرنشان میسازند که فراگیران دارای پیشرفت تحصیلی ضعیف، نگرشهای منفی نسبت به مدرسه دارند. Majoribanks (2002) نیز نشان میدهد که چگونگی نگرش دانش آموزان به مدرسه با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای ارتباط معناداری است. دانشآموزانی که دارای پیشرفت تحصیلی بالا هستند در مدرسه به یادگیری علاقهمند هستند و نسبت به مدرسه نگرش مثبتی دارند.
بنابراین با توجه به نتایج پژوهشهای انجامشده، ازآنجاکه انگیزه تحصیلی مستقیماً با میزان یادگیری و پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان رابطه مثبتی دارد لازم است برای ایجاد یک نظام آموزشی موفق و پویا به این امر مهم توجه بیشتری شود. متأسفانه یکی از مشکلات شایع نظام آموزشی در بسیاری از کشورها پایین بودن سطح انگیزه تحصیلی در بین یادگیرندگان است که سالانه زیانهای علمی، فرهنگی و اقتصادی زیادی را متوجه دولتها و خانوادهها میکند و نظام آموزشی کشورها را با افت تحصیلی مواجه میسازد (ابوالقاسمی و پولادی ریشهری، 1382)؛ بنابراین جهت کم کردن خسارت ناشی از کاهش انگیزه تحصیلی باید تحقیقات گستردهای در زمینه انگیزه تحصیلی صورت بگیرد و با توجه به اینکه مطالعات بهعملآمده درزمینه انگیزش تحصیلی در ایران اغلب به بررسی رابطه این متغیر با پیشرفت تحصیلی پرداختهاند (قاسمی پیر بلوطی، 1374؛ منظری توکلی، 1375؛ قاجارگر، 1373؛ باقری، 1371) و برخی نیز به بررسی عوامل ایجاد انگیزه در دانش آموزان توجه کردهاند (اطهری راد، 1371)؛ اما بررسی علل و عوامل پیشبینی کننده آن در این پژوهش مدنظر قرارگرفته که تاکنون کمتر بدان توجه شده است بنابراین در پژوهش حاضر نگارنده در نظر دارد تا به این سؤال که آیا تابآوری، سبکهای والدگری و نگرش دانشآموز نسبت به مدرسه، انگیزش تحصیلی را پیشبینی میکند؟ پاسخ دهد.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
دانش آموزان بزرگترین سرمایههای انسانی هر جامعهای بهحساب میآیند، زیرا میتوانند با در هم آمیختن نیروی جوانی، علم و مهارت آموختهشده، چرخهای پیشرفت و توسعه را به حرکت درآورند. در تمام کشورها سالیانه سهم بالایی از درآمد ملی صرف آموزشوپرورش میشود، اما بخش
