
فريتهوف شوان بر مبناي فلسفه جاويدان شکل ميگيرد و سپس تحت تاثير عرفان نظري و صوف اسلامي به ويژه عرفان ابنعربي و مولوي قرار گرفته، با بهرهگيري از فيلسوفان اسلامي چون شيخ اشراق و ملاصدرا مباني نظريهي خود را پايهريزي ميکند.
?- با توجه به اينکه نظريه سروش و نصر هر دو قرائتي جداگانه از کثرتگرايياند، اما آنچه قابل ملاحظه است نتيجه و هدف آنها است. گرچه هردو در مباني و محتوا با يکديگر اختلاف نظر دارند، اما در نتيجه و هدف به يکديگر نزديک ميشوند و بايد گفت هرچند به دشواري ميتوان اشتراکاتي را در ميان آنها يافت، اما در مقام مقايسه بزرگترين وجه تشابه دغدغهي فکري ايشان براي اثبات حقانيت اديان و رستگاري پيروان آنها است و استفادهي سروش از مباني تجربهگرايانه و اعتقادش به انسانيبودن آموزهها و تفاوتهاي اديان و لزوم جرح وتعديل آنها و در مقابل، الهي و آسماني دانستن تمام آموزههاي اديان مختلف و جايز ندانستن دستکاري آنها از نظر نصر بارزترين وجه اختلاف اين دو متفکر است.
1-5- پيشينه تحقيق
در اين زمينه تاکنون پژوهشهايي مرتبط با نظريات و افکار نوانديشان معاصر انجام شده است که نمونههايي از آن به شرح ذيل است :
?- بررسي ديدگاه سيدحسين نصر و عبدالکريم سروش در باب معرفت ديني (پايان نامه) ????، دانشگاه علامه طباطبايي، سيده مريم هاشمي فخر
?- بررسي ونقد مباني و ادله کثرت گرايي ديني از ديدگاه جان هيک ودکتر نصر و علامه طباطبايي(پايان نامه) ????، دانشگاه قم، جواد دانش
? – نقد وبررسي پلورالسيم از ديدگاه انديشمندان معاصر ايران (پايان نامه) ????، دانشگاه تربيت معلم تهران، مهدي پور اسماعيلي
?-?- چه كاربردهايي از انجام اين تحقيق متصور است؟
در اين تحقيق سعي ميشود انديشههاي دو متفکر ونظريهپرداز که يکي نمايندهي تجددگرايي و ديگري نمايندهي سنتگرايي است مورد بررسي قرار گيرد کساني که تأثير افکارشان بر ايران معاصر بسيار عميق است. در پي آن هستيم که در ابتدا مباني فکري و معرفتي اين دو متفکر را بازشناسي و سپس محتواي دو نظريه را جداگانه بررسي کرده، اختلافها و نقاط مشترک اين دو رويکرد را نشان دهيم. عمدتاً كاربردهايي كه از چنين تحقيقهاي بنيادي متصور است بهرههاي نظري است از جمله شناخت انديشههاي دو انديشمند معاصر که يکي روشنفكر ديني و ديگري نمايندهي جريان سنتگرايي به شمار ميروند و تأثير انديشههاي ايشان بر افكار ديني در ايران معاصر بسيار عميق است و ميتواند ما را در شناخت دين در عصر جديد ياري كند.
?-?- نوآوري وامتياز تحقيق حاضر در چيست؟
تاکنون کتب و پايان نامه ها و مقالات بسياري به نقد و بررسي اين دو نظريه پرداختهاند، ليكن تحليل و بررسي همه جانبهي مباني فکري، فلسفي و عرفاني حاكم بر اين دو نظريه انجام نپذيرفته است. افزون بر اين تاکنون به بررسي مقايسهاي اين دو نظريه از نگاه اين دو متفکر پرداخته نشده است كه در اين تحقيق مباني فکري، فلسفي و عرفاني هر دو نظريه استخراج و بررسي ميگردد و در پايان به بررسي مقايسهاي ميان اين دو نظريه پرداخته ميشود.
?-?- گزارشي اجمالي از فصول تحقيق
مباحث و مسائل مربوط به دينشناسي در تاريخ معرفت بشري همواره از اهميت زيادي برخوردار بوده است.
هرچند بشر در سير تحول و تغيير فرهنگ و تمدن خود، تلقي واحدي از دين نداشته است، ولي هميشه دين را به مثابه امري الهي و حياتي و ماوراء طبيعي و تنها طريق كمال و رستگاري در اثرگذاري در همهي فعاليتهاي انساني مشاهده نموده است. اين حاكي از نوعي تعامل دوسويه، ميان دين و حيات بشري است. در اين نوع ارتباط به تناسب تنوع و تكثر فرهنگها، اديان نيز متكثر و متنوع گرديدهاند، طوري كه هر شكل از حيات بشري، رويكرد خاص خود را نسبت به امر الهي ارائه كرده است. اين تكثر، امري اعتباري نيست كه بتوان در جايي بيرون از قراردادهاي بشري آن را حل و فصل كرد؛ بلكه بايد آن را امري واقعي به شمار آورد كه از زمانهاي گذشته نيز مورد توجه بوده است، اما آنچه باعث تمايز دوره جديد با گذشته شده، ابهامها و پرسشهايي است كه موجب پديدآمدن مسائل تازهاي در الهيات و فلسفهي دين شده است. آنچه اكنون محل سؤال واقع گرديده است. اصل وجود كثرت اديان نيست، بلكه تبيين علت كثرت آنهاست. به عبارتي سئوال از ربط و نسبت اديان با حقانيت آنهاست. اينكه آيا همهي اديان بر حقاند يا فقط يك دين حق وجود دارد؟ پلوراليزم يا كثرتگرايي از يک سو و اعتقاد به وحدت متعالي اديان از سويي ديگر از پاسخهاي ممكني است كه در برابر اين پرسشها ارائه شده است.
سعي ما در اين رساله بر اين است که با تبيين دو نظريه و بررسي مباني و نتايج آنها از منظر سروش و نصر به مقايسه دو ديدگاه بپردازيم.
درفصل دوم اين رساله: در ابتدا با بررسي پلوراليزم و خاستگاه آن به معناشناسي پلوراليزم ديني و بررسي پيشينه وخاستگاه آن ميپردازيم. سعي ما بر اين است که در اين قسمت از پژوهش به بررسي عوامل و خاستگاههاي پلوراليزم ديني در سه بخش: زمينهها وعوامل فلسفي، زمينهها و عوامل معرفتي و زمينههاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي بپردازيم.
در بخش بعد در اين فصل به سراغ تبيين نظريه از ديدگاه سروش ميرويم. در واقع پلوراليزم، تبيينكنندهي تنوعي است كه در حوزههاي گوناگون معرفتي و وجودي مشاهده ميشود و به همين دليل نيز گسترهي وسيعي را پوشش ميدهد، ولي آنچه در اين رساله مدنظر ماست، وجه ديني پلوراليزم، يا پلوراليزم ديني است.
در جامعهي ديني ما عبدالكريم دباغ(سروش) پدرخوانده روشنفكري ايران ناميده ميشود و محور اصلي نظريات او قبض و بسط است كه اين نظريه مكانيزمهاي تغيير فهم ديني است و اثر نتيجهگيريهاي وي در قبض و بسط، نظريهي ديگري همچون پلوراليزم ديني و صراطهاي مستقيم است. او که از مهم ترين مروّجان پلوراليزم ديني در ايران است. سعي دارد تا با تقدسزدايي از گزارههاي ديني و نظام اخلاقي – سياسي برآمده از آن، روايتي انسانگرايانه از دين و سياست عرضه كند. روايتي كه به گمان وي قادر است نقش ظاهراً فراموش شدهي انسان زميني را در به دستگرفتن سرنوشت خويش بار ديگر احياء و تقويت كند.
سروش در بسط ديدگاههايش از انديشههايي بهره ميگيرد كه تقريباً منشأ آنها را مي توان در غرب جستجو كرد. پس از گذري کوتاه بر نظريات دکتر سروش و بررسي نظرياتش دربارهي دين و معرفت ديني به تبيين نظريه تکثرگرايي وي مي پردازيم. وي نظريهي خود را بر ده مبنا بنا ميکند و معتقد است که كثرتگرايي ديني نظريهاي است معرفتشناسانه و دينشناسانه در باب حقبودن اديان و محقبودن دينداران و اين كثرت نازدودني و نارفتني است و حادثهاي طبيعي و مقتضاي ادراك آدميان است.
پس از تبيين نظريه تکثرگرايي وي به بررسي مباني فلسفي نظريهاش مي پردازيم، ابتدا به بررسي ديدگاه کانت در زمينه تفکيک نومن از فنومن و تأثير آن بر نظريه کثرتگرايي پرداخته مي شود سپس به نقش مؤثر هرمنوتيک گادامر و اهميت متن و تفسير متون ميپردازيم. بعد از آن پرسپکتويسم نيچه و تأثير پيشفرضها در برخورد با دين به عنوان يکي از مباني نظريه مطرح ميشود. بازيهاي زباني ويتگنشتاين يکي ديگر از مباني است که براساس آن زبان پيکرهاي از بازيهاي زباني مختلف است. سروش نظريه بازيهاي زباني را در قالب دين ميآورد و در تبيين نظريهاش از آن بهره ميبرد.
تجربهگرايي ديني و ديدگاه عرفا آخرين مبناي فکري سروش در تبيين نظريهاش ميباشد، که براساس آن تجربه ديني را گوهر هر دين ميداند و از نظر او امر مشترک خدامحوري است و باورها و اعمال گوناگون در اديان تنها شيوههايي براي رسيدن به اين امر واحد مشترک هستند.
در فصل سوم اين رساله: به بررسي نظريه وحدت متعالي اديان دکتر نصر پرداخته ميشود.
آغاز اين فصل با عنوان سنتگرايي و خاستگاه آن، ابتدا به معنا شناسي واژه سنت در فرهنگها و در معناي لغوي و عرفي آن و سپس چيستي سنت در نظر عالمان سنتگرا ميپردازد.
سپس به بررسي پيشينه و خاستگاه پلوراليزم پرداخته شده است. البته بايد گفت که سابقه تاريخي سنتگرايي به عنوان رويکردي آگاهانه در مقابل انسان متجدد با مساعي رنهگنون، عالم و حکيم و عارف فرانسوي و آناندا کنتيش کوماراسوامي، عالم، هنرشناس و حکيم سيلاني و فريتهوف شوان که بزرگترين شارح و مفسر سنت است، هويت و موجوديت مستقلي يافت و انديشمندان بسياري را از جمله حسين نصر به خود جلب کرد.
بر همين اساس به طور اجمالي به نقش اين سه انديشمند در شکلگيري اين جريان پرداختهايم و پس از اين نگاهي اجمالي به زندگي و انديشههاي سيدحسين نصر به عنوان نظريهپرداز وحدت متعالي اديان داريم.
در بخش بعد به بررسي نظريهي وحدت متعالي اديان ميپردازيم، اما از آنجا که دين و سنت دو معناي گره خورده با هم در مکتب سنتگرايان هستند بايد به بررسي اين دو مورد در سنتگرايي پرداخت. پس از اين نظريه وحدت متعالي اديان را مطرح کرده و سپس به تبيين ادلّه آن از ديدگاه نصر ميپردازيم.
سپس در اين فصل به مباني نظريه وحدت متعالي اديان ميپردازيم. مباني نظريه وحدت متعالي اديان به دو بخش تقسيم مي شود: ?- مباني نظري و عرفاني نظريه ?- مباني فلسفي آن.
بخش اول که شامل: ?- فلسفه سنتگرايان ميباشد که حكمت خالده را به عنوان يکي از مباني اصلي و تشريحکننده منظومه فکري سنتگرايان معرفي ميکند. از جمله ويژگيهاي حكمت خالده، كاركرد فهم اديان مختلف است. رويكرد حكمت جاويد به دينپژوهي، همان رويكرد سنتي است و اصلي كه تمام سنتگرايان بر آن اتفاقنظر دارند، اصل راست ديني است كه مراتب ظاهر و باطن دين را در بر ميگيرد. نصر به عنوان چهرهاي شاخص در اين جريان، باور دارد كه حكمت جاويد ميتواند كليد فهم كامل و تمام عياري هم براي دين و همه براي اديان و نيز پيچيدگيها و رمز و رازهاي يك دين واحد، اهميت و ارزش كثرت اديان و روابط متقابلشان به دست دهد.
?- در قسمت بعدي در همين بخش به بررسي مباني عرفاني نظريه پرداختيم. ابتدا به معرفي عرفان و تقسيم آن به دو بخش نظري و عملي ميپردازيم و سپس تأثير آن به عنوان يکي از مباني نظريه وحدت متعالي اديان بيان شده است. براي تبيين اين بخش لازم است ابتدا به ابنعربي و نظريه وحدت وجود نظري داشته باشيم، اما بعد از آن به بررسي انديشههاي وحدتگرايانهي ابنعربي و ديدگاه او دربارهي اسماء الهي و ظهور اديان در انديشهاش پرداخته، در نهايت نيز نظر وي را در خصوص نظريهي وحدت متعالي اديان بيان ميکنيم.
از آنجا که بعد از ابنعربي، مولوي از تأثيرگذارترين عارفان بر نظريهي وحدت متعالي اديان نصر به شمار مي رود، ادامهي بحث به بيان ديدگاههاي وي اختصاص مييابد.
پس از اين به بخش دوم؛ يعني بررسي مباني فلسفي نظريهي وحدت متعالي اديان پرداختهايم به شکلي که در ابتدا ويژگيهاي فلسفه اسلامي را از نگاه سنتگرايان مورد توجه قرار ميدهيم و سپس به تأثيرپذيري نصر از حکمت متعاليه نگاهي داريم به شکلي که تأثير?- اصول مابعدالطبيعي، ?- تشکيک در وجود و ?- وحدت متعالي وجود در حکمت متعاليه را برنظريهي نصر مورد بررسي قرار ميدهيم.
پس از ملاصدرا شيخ اشراق يکي از فيلسوفان تأثيرگذار بر نصر است. تصوير جديد شيخ اشراق از عقل و حدود آن و پيريزي حکمت اشراق بر پايه آن يکي از مطالب مورد توجه نصر است. از ديگر مسائل مهم، نورالانوار و مباحث وجود در فلسفه اشراق است که در ارائه نظريه وحدت متعالي اديان تأثيرگذار بوده است که در اين قسمت به آن پرداختهايم.
و اما در فصل چهارم به مقايسه و بررسي اختلاف و اشتراک ديدگاهها پرداختهايم. در اين فصل در ابتدا به شکل مقدماتي مسئله دين و جهانيشدن را بيان و سپس به طور اجمالي دو نظريه را بررسي ميکنيم آنگاه به بررسي مقايسهاي آنها در موضوعات تأثيرگذار درشکلگيري نظريه کثرتگرايي و وحدت متعالي اديان ميپردازيم.
ابتدا ديدگاه هر د
