
“عدم صداقت علمي در برنامههاي بازرگاني تحصيلات تکميلي: بررسي شيوع، علل، و اقدامات پيشنهادي” با جمعآوري دادههايي از بيش از 5000 دانشجوي کارشناسي ارشد بازرگاني و دانشجويان کارشناسي ارشد غيربازرگاني، براي آزمون فرضيههايِ مرتبط با شيوع تقلب و دلايلي که چرا اين افراد تقلب ميکنند، اقدام کردند. در اين تحقيق نقش عوامل بازدارنده مانند تنبيه و اطمينان از اينکه تقلبِ آنها گزارش داده شود و نيز نقش عوامل هنجاري در بافت محيطي، خصوصا خطمشيهاي قواعد اخلاقي در بافت علمي، براي تبيين تقلب مورد استفاده قرار گرفته است. همچنين در تبين تقلب اشاراتي به نظريه يادگيري اجتماعي باندورا شده است؛ از جمله اينکه مشاهده تقلب همسالان، تمايل به رفتار متقلبانه را افزايش ميدهد و از طرف ديگر اگر دانشجويان همتايان خود را در حال انجام رفتارهايي مانند، آموزش اهميت اخلاق علمي به دانشجويان ديگر، و رفتار صادقانه ببينند، احتمالا تقلب بايد کمتر شود. در اين تحقيق، نادرستي علمي به عنوان متغير وابسته، درک و پذيرش خطيمشيهايِ صداقت علمي در محيط دانشگاه، اطمينان از لو رفتن، شدت مجازات، و تقلب همسالان، به عنوان متغير مستقل مورد استفاده قرار گرفته است. نتايج تحقيق نشان ميدهد، تاثير مشاهدهي رفتار همتايان از عوامل بازدارنده نظير اطمينان از لو رفتن و شدت مجازات بيشتر ميباشد. همچنين مشاهدهي رفتار همسالان از درک يا پذيرش خطمشيهايِ صداقت علمي تأثيرگذارتر است.
مورداک141 و همکاران (2007) در تحقيقي تحت عنوان “اثر بافت کلاس درس در مورد قضاوت دانشجويان در مورد تقلب: فرآيندهاي واسطه و تعديلکننده” اشکالي142 فرضي را براي بررسي تأثير متغيرهاي بافت کلاس درس (کيفيت آموزش و ساختار هدف کلاس درس) بر قضاوت دانشجويان دورهي کارشناسي و دانشجويان فارغالتحصيل در مورد تقلب مورداستفاده قرار ميدهند. اين تحقيق شامل دو مطالعه با نمونههاي متفاوت است. مطالعه اول: شرکتکنندگان 224 نفر از دانشجويان دوره کارشناسي در دانشگاه غرب ميانه بودند که از کلاسهاي آمار و روش تحقيق در روانشناسي و در بازرگاني انتخاب شده بودند. مطالعه دوم: شرکتکنندگان 195 نفر از دانشجويان فارغالتحصيل دانشگاه بزرگ دولتي غرب ميانه بودند که از کلاسهاي درس روش تحقيق و آمار در آموزش و روانشناسي انتخابشده بودند. از آزمون مانووا براي آزمون اين فرضيه ها استفاده شده است که: کارآمدي آموزشي، ساختار کلاس درس و موقعيت تقلب کننده؛ پذيرش اخلاقي تقلب و توجيهپذيري تقلب را تحت تأثير قرار ميدهد. مطابق با فرضيههاي تحقيق، تحليل چند متغيري، بر تأثيرات مهم آموزش، ساختار هدف و موقعيت تقلب کننده، اشاره دارد. پيگيري آزمون تک متغيري نشان ميدهد وقتيکه آموزش بد در مقابل آموزش خوب وجود داشته باشد؛ تقلب توجيهپذيرتر ميشود. وقتي کلاسها عملکرد گرا143باشند (علاق? دانشجو به تسلط بر مواد و مفاهيم) در مقابل تسلط گرا144(علاق? دانشجو به مقايسههاي اجتماعي، انجام کارها بهتر از ديگران، باهوش به نظر رسيدن)، تقلب توجيهپذيرتر ديده ميشود. همچنين براي متقلبين خود گزارشکننده در مقابل غيرمتقلبين، تقلب توجيهپذيرتر ميباشد. علاوه بر اين، کيفيت آموزش تصوير شده و ساختار اهداف کلاس؛ با “قضاوت درباره سرزنش نسبت داده شده براي تقلب” مربوط ميشود. مطابق با تئوري اسناد و يافتههاي گذشته، آموزش بد (در مقابل خوب)، ساختار اهداف و عملکرد کارائي (در مقابل تسلط) سرزنش بيشتر معلم و سرزنش کمتر دانشجو براي تقلب را نتيجه ميدهد. در نتايج مطالعه دوم پاسخهاي دانشجويان فارغالتحصيل براي حالات فرضي تا درجه زيادي با آن حالات فرضي دانشجويان دوره کارشناسي همسو بودند. سرزنش نسبت داده شدهي وابسته با معلمان در مقابل دانشجويان براي تقلب علمي، بهوسيلهي کيفت آموزش به تصوير کشيده شده و ساختار اهداف کلاس تحت تأثير قرار داده ميشوند، و ناعدالتي درک شده از زمينههاي مختلف تا حد زيادي نقش متغير ميانجي را در اين روابط دارد. برخلاف آنچه ما پيشبيني کرده بوديم: متقلبين بدون هيچ تفاوتي نسبت به غير متقلبين پاسخ دادند. با اين وجود، تفاوتي که بين متقلبين و غيرمتقلبين در مطالعه اول مشاهده شده بود در اين مطالعه تکرار شده است.
بوراس145 و همکاران (2007) در تحقيقي تحت عنوان ” تقلب خودگزارششده دانشجويان: آيا يک تعريف از تقلب اهميت دارد؟” تقلب دانشجويان براساس تعاريف ضمني و روشن از تقلب را مورد بررسي قرار دادهاند. در اين تحقيق پيش از آنکه يک تعريف براي تقلب ارائه شود، دانشجويان ميزان تقلب خود را گزارش دادند. سپس يک تعريف از تقلب ارائه شد و از آنان خواسته شد که رفتارهاي متقلبانه خودشان را گزارش بدهند. نتايج نشان داد که دانشجويان نميدانند چه چيزي شامل تقلب است و پس از ارائه تعريف، ميزان بسيار زيادي از تقلب خود را گزارش دادهاند. علاوه بر اين، هم پيش از تعريف تقلب براي دانشجويان و هم پسازآن، تقلب در ميان دانشجويان با معدل پايين و دانشجوياني که تقلب بيشتري را توسط همتايانشان مشاهده کرده بودند، شيوع بيشتري داشت. مصرف الکل، عضويت در انجمنها و نگاه کردن به تقلب دانشجويان ديگر، و همچنين عضويت در گروههاي ورزشي، احتمال تقلب را افزايش ميدهد. علاوه بر اين، دانشجوياني که اعتقاد دارند تنبيه براي تقلب نسبتا شديد است، با احتمال کمتري تقلب داشتند. در نهايت دانشجوياني که در نهادهايي با قواعد اخلاقي146 درس ميخوانند، در مقايسه با دانشجويان نهادهايِ ديگر، ميزان تقلب علمي کمتري را گزارش دادهاند.
مگي147 و همکاران (2008) در تحقيقي تحت عنوان “تأثير ادراک رفتار همتايان، احتمال تشخيص و شدت مجازات بر رفتارهاي تقلب دانشجويان” که نمونه تحقيق 238 نفر از دانشجويان بازاريابي از دانشگاه جنوب شرقي بودند، رفتارهاي تقلب را با حمايت مؤلفههاي نظريه شبکه اجتماعي از تئوري سرايت و تحليلهاي هزينه/ سود مورد بررسي قرار دادند. سرانجام رفتارهاي تقلب خودگزارش شده براي بررسي اينکه آيا همه انواع تقلب بهطور مشابه مشاهده شدهاند يا اشکال متنوع از تقلب بهوسيلهي اين سازهها بهطور متفاوت تحت تأثير قرارگرفتهاند، تبيين شد. سرقت علمي بهعنوان متغير وابسته شامل: 1- کپي از اطلاعات نوشتهشده توسط افراد ديگر و قرار دادن آن در مقاله بدون ذکر منبع 2- کپي يک مقاله کامل بدون استناد 3- تغيير دادن يک مقاله که شما آن را ننوشتهايد 4- خريداري مقاله از يک منبع آنلاين 5- گرفتن جواب امتحان از دانشجويان ديگر 6- کمک به دانشجويان ديگر در امتحان 7-کپي کردن تکاليف از دانشجويان ديگر، بودند، که همهي اينها درنهايت زير مجموعهي تقلب در امتحان و تقلب در تکاليف و نوشتن مقاله بودند. رفتار همکلاسيها، احتمال گيرافتادن، تنبيه (تحريمهاي مناسب براي هريک از رفتارهاي تقلب)؛ شامل نمره پايين، رد شدن در درس، يک ترم تعليق، انفصال دائم و اخراج، به عنوان متغيرهاي وابسته بودند. با توجه به دو مدل تحقيق که تأثيرات هرکدام از متغيرهاي مستقل را بهصورت جداگانه بر روي تقلب در امتحان و تقلب در تکاليف و نوشتن مقاله بررسي ميکردند، نتايج نشان ميدهد که دانشجوياني که به سرقت علمي اقرار داشتهاند، با اين وجود اکثريت آنها معتقد هستند که اين فعاليتها در ميان همکلاسيها بيشتر رايج است. ادارک رفتار همسالان به طور مثبت با هر دو نوع تقلب يعني تقلب در کلاس درس و تقلب در امتحان مرتبط بودند، در حالي که احتمال گيرافتادن و تنبيه تأثير منفي بر نوشتن مقاله داشت؛ با اين حال احتمال گرفتار شدن تأثيري برت قلب مرتبط با امتحان و مشق شب ندارد.
آکبولوت148 و همکاران (2008) تحقيق تحت عنوان “بررسي انواع و علل عدم صداقت علمي ناشي از اينترنت ميان دانشجويان کارشناسي ترکيه: توسعه مقياس عدم صداقت علمي موجب شده از اينترنت” را به انجام رساندند. هدف از مطالعه حاضر بررسي ميزان مشارکت دانشجويان دانشگاههاي ترکيه در اعمال عدم صداقت علمي است که بهواسطه اينترنت کمک گرفته ميشود و همچنين بررسي اينکه چه شرايطي منجر به عدم صداقت علمي مي شود. 349 از دانشجويان دانشکده تعليم و تربيت در پرجمعيتترين دانشگاه دولتي ترکيه، دو پرسشنامه طيف ليکرت تهيه شده بوسيلهي محقق را پاسخ دادند. دو تحليل عاملي اکتشافي انجام شد. اولي نشان داد که عوامل تشکيل دهنده انواع رايج از تقلب علمي در ميان دانشجويان کارشناسي فريبکاري، سرقت ادبي، جعل، بزهکاري، و کمکهاي غير مجاز هستند. تحليل عاملي دوم نشان داد که عوامل زمينهاي و فردي عدم صداقت الکترونيکي را به راه مي اندازند که بطور مثال از عوامل فردي، سياستهاي نهادي و فشار همتايان نام برده ميشود.
دانيل و آندري149 (2009) پژوهشي تحت عنوان “تأثير همتايان و اعضاي هيئتعلمي150بر صداقت علمي: تقلب علمي در روماني” را به انجام رساندند. هدف اين مطالعه بررسي درک دانشجويان از صداقت علمي ميان همتايان و اعضاي هيئتعلمي در يک نمونه از دانشگاههاي دولتي در روماني ميباشد. اين مطالعه عوامل مؤثر بر عدم صداقت علمي ميان دانشجويان را بررسي ميکند و اهميت نسبي تأثيرات اعضاي هيئتعلمي و تأثيرات همتايان را بر قصد دانشجويان براي تقلبکردن مقايسه ميکند. نمونه مورد استفاده در اين مطالعه توسط زمينه و سال مطالعه طبقهبندي شده و شامل يک جمع از 1025 دانشجو در 9 دانشگاه بزرگ دولتي در بخارست ميباشد. قصد تقلب، متغير وابسته در اين مطالعه است و اين متغير با استفاده از پاسخ به دو سؤال سنجيده ميشود. آيا شما تلاش داشتهايد امتحان را از روي يک همکار کپي کنيد؟ و آيا شما تلاش داشتهايد از يادداشتهاي دزدي و منابع شخصي ديگران، استفاده کنيد. گزينههاي پاسخ، بله، نه و نميدانم بودند. اگر دانشجويان حداقل يکي از اين دو سؤال را با بله جواب بدهند، آنها بهعنوان متقلبين احتمالي طبقهبندي شدهاند. سه مجموعه از متغيرهاي مستقل تأثير دانشکده، تأثير همسالان، و متغيرهاي کنترل در رابطه با متغير وابسته مورد بررسي قرار گرفتند: تأثيرات دانشکده شامل: الف) در رفتارهاي مربوط به عدم صداقت علمي انجامشده توسط اعضاي دانشکده ب) تعامل دانشجويان و دانشکده ج) کيفيت و ارتباط آموزش ه) درک ناعدالتي اساتيد دانشکده؛ بودند. تأثير همتايان؛ سه متغير تأثير گرفته شده از همتايان الف) درک تقلب همتايان در دبيرستان ب) درک تقلب همتايان در دانشگاه و ج) درک تعامل همتايان در دانشگاه بودند. متغيرهاي کنترل نيز شامل (الف) جنس، (ب) ترتيبات زندگي، (ج) وضعيت کمکهاي مالي، (د) سال مطالعه، (ه) شيوع آزمونهاي چند گزينهاي، و (ه) توان علمي، هستند. يافتهها نشان ميدهد که نمونه در اين مطالعه تقريبا به طور مساوي تقسيم ميشود با توجه به احتمال تقلب: 49 درصد متقلب و 51 درصد غير متقلب هستند. نسبتهاي احتمال و ضرايبِ تحليلهاي چند متغيره از قصد تقلب در سراسر چهار مدل مورد بررسي قرار گرفت. مدل اول تنها شامل متغيرهاي جمعيت شناختي. مدل دوم تأثيرات اثرات اساتيد دانشکده اضافه شد. مدل سوم تأثير همتايان اضافه و در مدل چهارم تأثير تفاوتهاي فردي در نگرشها و رفتارها اضافه شد. در ميان تمام متغيرهاي تبييني، نادرستي همتايان پرنفوذترين پيشبيني کننده از قصد تقلب است. کيفيت و ارتباط دروس نيز احتمال تقلب شخص در امتحانات را تحت تأثير قرار ميدهد. دانشجوياني که از کيفيت و مناسب بودن دورههاي آموزشيشان ناراضي هستند احتمال بيشتري دارد که در امتحانات تقلب کنند. بهطور قابلتوجه، بااينکه درک عدم صداقت اساتيد، تعامل اساتيد- دانشجويان، و درک رتبهبندي ناعادلانه؛ همگي در تحليلهاي دو متغيري معنيدار هستند، آنها در مدلهاي چند متغيري معنيدار نيستند. تأثير اين ويژگيها به نظر ميرسد بهوسيلهي توانايي اساتيد براي تدريس و ارائه دورههاي آموزشي مناسب، مهمتر ميشود. درنهايت در ميان تفاوتهاي فردي تنها دو متغير زمان گذران مطالعه، و زمان گذران مهماني و استراحت معنيدار هستند. بين اين دو شاخص، مدت زمان مطالعه به نظر ميرسد پيشبيني کننده قويتري از قصد تقلب ميباشد.
استون151 و همکاران (2010) در تحقيق تحت عنوان “پيشبيني رفتارها و مقاصد سوءاستفاده علمي با استفاده از تئوري رفتار
